• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 20999)
دوشنبه 12/2/1390 - 9:24 -0 تشکر 313814
شهیده راضیه كشاورز دختری كه آسمانی شد.

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان

سلام 

 

شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند.

 

 

 

 

سر تا سر شهر با تو عطر آگین بود

لبخند تمام كوچه ها غمگین بود

آن روز كه بر دوش تو را می بردیم

تابوت سبك ولی غمت سنگین بود

 

******************************************* 

 شهیده راضیه كشاورز 16 ساله دختری كه در عمر كوتاهش در همه چیز نمونه شد.
در انس با قرآن و اهل بیت، اخلاق ،ایمان،حجاب،كوشا و فعال در درس،ورزش رشته كاراته،فعالیت فرهنگی و هنری و ......منتخب و بر گزیده و نمونه بود.

 

...... و در آخر برای شهادت كه بهترین نوع مرگ است انتخاب شد.
بعد از انفجار در حسینه سیدالشهداء علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما به نیت مادرمون بود اونهم دقیقا با سینه ای خورد شده و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک و .......
در نهایت در دهم اردیبهشت 87 آرزویش برآورده شد و به جمع شهیدان سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست و جمع کاروان شهدا 14 نفره شد.

 سخنان مادر بزرگوارش:
ـ خسته از مدرسه بر می گشت ، وقتی می گفتم خسته نباشی ! دستانم رو می بوسید و می گفت : شما از صبح زحمت كشیدید ، من كه كاری نكردم . از حالا به بعد نوبت من ، شما برید استراحت كنید .

ـ سال تحویل امسال با كانون مشهد بود . خیلی اصرار كردم كه سوغاتی چیزی نخره . یه شیشه عطر یاس برای خودش خریده بود و از اینكه نتونسته بود كفنی بخره غصه می خورد .

ـ اردیبهشت قصد زیارت كربلا داشت . بعد از انفجار ، هیجده روز منتظر مهر قبولی خانم حضرت زهرا (س) موند . با كفن كربلا و همون عطر یاس به دیدار ارباب فرستادیمش.

_ این شهیده بزرگوار مثل همه شما درس می خواند، زندگی می کرد، بازی می کرد، می خوابید و .. ولی چیزی که اون را به این درجه رساند نکات ظریفی بود که در زندگیش رعایت می کرد نکاتی که کاری به سن و سالش نداشت، از سر تقوا و ایمان از سر مراقبت در رفتارهای روزمرش بود و احترامی که برای بزرگترها؛پدر و مادر و معلمین قائل بود و در کارهاش واقعاً مرد عمل بود یعنی درسته که راضیه یک دختر بود ولی واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیره واقعاً مردانگی به خرج می داد.

 

_ این شهیدان هم تو همین شهر تو همین دنیایی که ما زندگی میکنیم زندگی می کردند؛ اونا خیلی چیزها را دوست داشتند، خانواده را دوست داشتند و خیلی از چیزهای دنیوی که حلال هم بود ولی پا گذاشتند روی دلشون و به همین دلیل بود که به مقام شهید و لقاء پروردگار رسیدند.

 

_ چهارم ابتدایی بود که با خوندن یک حدیث از امام صادق (ع) چهله دعای عهد گرفت تا جزء یاران امام زمان (عج) بشود. یک روز جمعه خیلی اصرار داشت که برویم خونه آقاش گفتم:  باید بدانم دلیل رفتن امروز تو چیه؟ گفت مامان اگر به کسی نگویی، یادته یک روز بهت گفتم امام صادق (ع) فرمودند اگر کسی 40 صبح دعای عهد امام زمان (عج) را بخواند جزء یاران امام زمان (عج) می شود؛ من از همان روز دعای عهد را شروع کردم و امروز که تمام شده دوست دارم برای آقام شیرینی ببرم.

 

_ همیشه می گفت مامان مطمئن باش همه زحمتهای تو و پدر را جبران می کنم. یه جوری درس می خوانم که باعث افتخارتون باشم.

 

_ همیشه پیش خودم فکر می کردم که راضیه حتماً جز تک رقمی های کنکور می شود.

 

_ کلاس پنجم ابتدایی وقتی به مشهد رفتیم در بازار امام رضا (ع) این دختر همه اش می گفت مامان تو رو خدا یک چادر مشکی برای من بخر و از کلاس پنجم چادر می پوشید.

 

_ پنجم ابتدایی همه درسهاش به غیر از ریاضی اش 20 بود، راهنمایی که رفت همه می گفتند بچه ها افت می کنند، ولی این طور نبود، چون از همان روز اول مهر تمام درسهاش را به موقع می خواند؛ تو ساعتهای ورزش یا زنگ تفریح به بچه های ضعیف كمك می کرد.

 

_ سوم راهنمایی که بود خیلی علاقه داشت توی دبیرستان گراشی قبول بشه، یک روز معلم علومش خانم علی نژاد به من گفت واقعاً این دختر لیاقتش را دارد که هر کاری براش بکنید معلم خصوصی بگیرید؛ با راضیه در میان گذاشتم؛ گفت نه مامان من هیچ وقت حاضر نمی شوم حقوق کارمندی بابام که این همه زحمت می کشه، شب کاری می ره را برای معلم خصوصی بدهم اصلاً خدا راضی نیست این حق الناسه من تا اونجایی که در توانم باشه درس می خونم و زحمت می کشم؛ ان شا الله كه قبول می شوم.

 

_ همیشه توی آزمون پیشرفت تحصیلی سال سوم راهنمایی جز ممتازین بود. خیلی تلاش می کرد شبها تا دیر موقع درس می خواند.

 

_ یک وقتی را حتماً برای دعا و راز و نیاز با خدا، برای قرآن خواندن می گذاشت، صدای قرآن خواندنش وقتی تو خونه می پیچید به ما آرامش می داد.

 

_احترام زیادی برای بابا بزرگ و مامان بزرگش قائل بود همیشه می گفت الهی قربونت برم (تکه کلامش بود).

_ وقتی درس داشت اصلاً تلویزیون نگاه نمی کرد -حتی زمانی که سریال برره که حتی بزرگترها،هم نمی تونستند ازش بگذرند- به خواهر و برادرش می گفت که وقت طلاست، اینها فایده ای ندارد الان تکلیف اصلی ما درسه.

 

_ همیشه به دوستان و اقوام توصیه می کرد زیاد معنی قرآن را بخوانند. طوری شده بود که اقوام نزدیک و خودمان پی برده بودیم که راضیه از نظر علمی و ایمانی خیلی رشد و تکامل داشته؛ برای همه قابل احترام بود دایی بزرگش همیشه وقتی ما منزلشان می رفتیم یا جایی همدیگر را می دیدیم با وجودی که خیلی از راضیه بزرگتر بود دستهای راضیه را می بوسید، همیشه با احترام با راضیه رفتار می کرد. چون خود راضیه قدر انسانیت خودش را، قدر اینکه خدا خودش لطف داشته و نعمت وجود، بهش بخشیده را می دانست. راضیه قدر دختر بودن خودش را می دانست قدر این را که با حجابش، با ایمانش، با رفتارش پیرو واقعی حضرت زهرا (س) باشد.

 

_ علاقه خیلی زیادی به خانم حضرت زهرا (س) داشت همیشه می گفت مامان به خاطر انس واقعی كه به خانم دارم حجاب می گیرم و واقعاً هم این را در ورزش، كانون زبان ایران و جاهای مختلفی كه می رفت ثابت كرد. راضیه ثابت كرد كه با حجاب و ایمان هم میشه، همه كار انجام داد.

 

_ سال سوم راهنمایی  راضیه بین خودش و خدا عهدی بسته بود كه بعد از شهادتش تو وسایلش، البته تو وسایلش كه نه، داخل جعبه اسماء متبركه پیداش كردم. 

خلاصه كوتاهی از این عهد نامه: 

بی حساب پیش، انشاء ا.. به امید خدا و توكل به خدا چهل روز تمام كارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه.

توی این چهل روز كه از 5/3/85 شروع می شه توفیق پیدا كنم مادام العمر دعای عهد و زیارت امین ا.. و ... را بخوانم و گریه كنم.

آقا تو رو خدا توفیق اشك ریختن تو این دعاها را به من بده.و شب هم به یاد خانم حضرت زهرا (س) شبی 5 صفحه قرآن بخوانم؛ ان شاء الله تكرار آیه الكرسی هم توی بیشتر اوقات نصیبم بشه.

و همچنین شكر نعمتهای خدا و توفیق آلوده نشدن به گناه و نابود كردن نفس اماره و تقویت نفس لوامه را داشته باشم و تسبیحات خانم فاطمه زهرا (س) را همراه با الگو برداری از حجاب،عفاف، ادب و اخلاق ایشان را سر لوحه زندگی خودم قرار دهم.

 

_ سال گذشته از اواسط زمستان همش به من می گفت مامان برام دعا كن كه سال تحویل امام رضا (ع) باشم، شكر خدا نصیبش شد، وقتی برگشت خیلی مهربونتر، باوقارتر و نورانی تر شده بود هر چی نگاهش می كردم سیر نمی شدم یك زیبایی خاصی داشت اصلاً به فكرم هم نمی رسید كه این مسافری كه تازه از زیارت آقا امام رضا (ع) آمده، شهادتش را آقا امضا كرده و دوباره راهی سفره.

 

هر روز بهم می گفت مامان منو می بخشی؛ می گفتم مامان مگر شما چیكار كردی كه من شما را ببخشم شما كه بهترینی؛ خدا شاهده یك روز تو آشپزخانه بهم گفت تو را خدا مامان منو ببخش، بهش گفتم مامان دعا كن كه من بتونم شكر خدا را بابت این كه تو فرشته ای بودی تو آسمون و خدا به ما لطف داشته و توفیق داده كه شما توی خانه ما قدم روی زمین بذاری به جا بیاورم، می گفت نه مامان شما بگو من را بخشیدی و تا نمی گفتم كه بخشیدمت دست از سرم بر نمی داشت.

 **************************** 

 

مادر راضیه می گفت: بعد از شهادت دخترش توی وسایلش ، دفترچه یاداشتی رو پیدا کردم، این رو توش نوشته بود............

می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضوراو همیشگی است- انت فی قلبی یا باصالح

 

 **************************** 

با این که مادرش بودم ولی او الگو و مادر من بود. روزی نبود که از مدرسه برگرده و دست من رو نبوسه،همشه می گفت: درس خوندن مثل نماز برام واجبه. امام زمان(عج) یار بی سواد می خواد چی کار؟راضیه جز صداقت،تلاش و پاکی چیزی نبود.....

 

 **************************** 

احساس می کنم خیلی بیشتر به راضیه نزدیک شدم درسته دوری و فراقش خیلی بیشتر از روزهای اول دلم رو به درد می یاره، ولی هم به مقامش و هم به جایگاهش غبطه می خورم و تنها چیزی که ازش خواستم، دستمون را بگیره و شفاعتمون کنه، که بیشتر از این شرمنده شهدا و راضیه نشیم.

 

راضیه فرشته ای بود که خدا به من لطف کرده بود.

 

برای شادی روح این شهید عزیز فاتحه بخوانیم.

 

در سومین سالگرد شهادت این فرشته آسمانی

می خواهیم کمی ار خصوصیات و زندگیش بدانیم. 

 

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

خدایا بیتاب ظهور چهاردهمین خورشید هستیم.

   

اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 14/2/1390 - 20:11 - 0 تشکر 314699

سلام

ممنون شكری عزیز...اجرتون با شهدا

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

پنج شنبه 15/2/1390 - 14:30 - 0 تشکر 315008

بسم رب الشهدا و الصدیقین
السّلام علیك یا صاحب الزمان
قسمت سوم
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)

با ورود به دبیرستان سمیه در سال تحصیلی ۸۵-۸۶ و با هدف و انگیزه جدى براى موفقیت در دانشگاه و پیشرفت در تحصیل، تهذیب در راه رضای خداوند، خدمت به همنوعان خود و خوشنودى امام زمان (عج) تلاش شبانه روزى خود را آغاز كرد. در سال اول دبیرستان جزء دانش آموزان ممتاز با با معدل ۸۲/۱۹ در درس و جز دانش آموزان حجاب برتر مدرسه و مقام اول در مسابقات قرآن بسیج و مقام ممتاز در مسابقات قرآن آموزش و پرورش در سطح ناحیه و همچین مسابقات قرآن صنعت نفت، و قهرمان مسابقات ورزشى المپیاد كشورى در رشته كاراته گردیدند. در ضمن جزء زبان آموزان موفق در كانون زبان ایران بودند.
با شروع سال تحصیل دوم دبیرستان ۸۷-۸۶ رشته علوم تجربى را انتخاب نموده و با جدیت تمام فعالیتهاى خود را ادامه دادند. تصمیم داشتند در آینده جراح و متخصص قلب شوند و همیشه میگفتند "زیست شناسی یعنی درس خداشناسی".
در سال دوم دبیرستان یعنى همان سالى كه خداى مهربان پاداش تقوا و تلاش ایشان را داد و به درجه والای شهادت نائل گردید، انس و الفت ایشان و خداوند و قرآن و ائمه مخصوصا آقا امام حسین (ع) ، آقا على بن موسی الرضا (ع) و آقا امام زمان (عج) شدت گرفته بود آنچنان كه لحظه اى بدون یاد آن بزرگواران آرام و قرار نداشت. در همین سال تحصیلى امتحانات ترم اول را با موفقیت و معدل ۳۲/۱۹ پشت سر گذراندند و موفق به كسب مقام ممتاز در مسابقات قرآن كریم صنعت نفت و مقام برتر در مسابقات قرآن كریم رشته قرائت در سطح آموزشگاه و ناحیه و راه یابی به مرحله پنج گانه و مقام نائب قهرمانی در مسابقات المپیاد کشوری در رشته كاراته و مقام سوم گروهى در مسابقات سفره آرایی ماه مبارك رمضان و موفق به اخذ مدرك سطح Inter2 در كانون زبان ایران شدند.
وى در كنار این فعالیت ها حضور در جلسات هفتگى كانون رهپویان وصال واقع در حسینیه سیدالشهداء(ع) را جزء برنامه هاى اصلى خود قرار داده بود و با حضور در این مجلس و تجدید عهد و پیمان با محمد و آلِ محمد صلی الله علیه و آله و سلم خود را بیمه این خاندان بزگوار و كریم می نمود و هنگامى كه به خانه بر میگشت نه تنها اظهار خستگی نمى كرد بلكه نورى از ایمان در صورتش موج می زد و با انرژى و امیدی قوى تر تا نیمه های شب مشغول به درس خواندن و مناجات می شد.
منبع: http://www.rahpouyan.com/
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

پنج شنبه 15/2/1390 - 14:32 - 0 تشکر 315010

بسم رب الشهدا و الصدیقین
السّلام علیك یا صاحب الزمان
قسمت چهارم
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)

شهید راضیه کشاورز،در طول عمر کوتاه ولی با برکت خود الگوی بسیار خوبی برای دانش آموزان و دوستان خود بود . و از تمام لحظات عمر آنچنانکه شایسته یک مسلمان واقعی و یک شیعه ی مولا علی بن ابیطالب استفاده کرد.ایشان همیشه با وضو بود و دائما تلاوت قرآن و ذکر خداوند بر لب و محبت ائمه علیهم السلام را بر دل داشت .بنده ای مخلص و شاکر ،دانش اموزی کوشا و فعال ،فرزندی صالح و وظیفه شناس، خواهری مهربان و دلسوز، دوستی شایسته برای همکلاسی ها، و به فرموده پدرش "او یک معلم اخلاق برای خانواده بود و تمام موفقیتهای خود را بدون اینکه زحمتی به خانواده و اطرافیان تحمیل کند محکم و استوار، با توکل برخداوند و ائمه اطهار مخصوصا امام زمان (عج) بدست آورده بود".

ایشان درد فترچه خاطراتش چنین نوشته است: "می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضور او همیشگی است- انت فی قلبی یا اباصالح"

از دیگر خصوصیات بارز ایشان می‌توان خلوص نیت، تقوی در عمل، مهربانی، مراقبت در حریم محرم و نامحرم و حلال و حرام ، پشتکار در انجام وظایف و تکالیف و به روز بودن در زندگی، البته به طور صحیح و آنچنانچه شایسته یک دختر مسلمان واقعی است، را نام برد. در کنا رحفظ حجاب خود بسیار مرتب و شیک پوش بودند و صدف حجاب چون گوهر وجودش را چه زیبا در بر گرفته بود

شهیده بزرگوار ارادت و علاقه عجیبی به امام رحمه الله و رهبر گرامی ایه الله خامنه ای داشتند و بیشتر اوقات مشغول مطالعه مخصوصا زندگی و وصیت نامه شهدا بودند و به شهدا ارادت داشتند واز آنها همیشه سخن می‌گفتند و می‌پرسیدند؛ که می‌توان شهید برونسی را از جمله این شهدا و کتاب خاکهای نرم کوشک و حماسه یاسین را نام برد که تحول بیشتری در زندگی این شهیده به وجود آورد.

منبع: http://www.rahpouyan.com/
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

پنج شنبه 15/2/1390 - 15:6 - 0 تشکر 315014

سلام

خیلی عالی بود ، لیاقت شهادت به آسونی بدست نمیاد .

یک صلوات هدیه به روح شهدا و امام شهدا "الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فر جهم "

پنج شنبه 15/2/1390 - 20:51 - 0 تشکر 315122

سلام

ممنونم. آخی....امسال الحمدلله دوستای خوبی خدا نصیبم كرده....

یاحق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 16/2/1390 - 10:43 - 0 تشکر 315205

بسم رب الشهدا و الصدیقین
السلام علیك یا ابا صالح المهدی
سلام
قسمت پنجم
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)

همیشه برای کارهای خود برنامه ریزی داشت ،همه چیز را به جای خود و به وقت خود انجام می‌داد ، هم بازی می‌کرد و هم تفریح و هم عبادت و هم تلاش ،چندین اصل را د ر زندگی جزء برنامه های اصلی خود با توجه به دست نوشته هایی که از ایشان باقی مانده است قرار داده بود و در انجام آن با خداوند و ائمه اطهارعلیهم السلام پیمان بسته و از ایشان مدد و یاری می‌گرفت که به برخی از آنان اشاره میکنم :

1- نما ز اول وقت
2- احترام به پدرو مادر
3- ادای امانت
4- دوری ازغیبت
5- دوری از دروغ
6- تلاوت هر روز قرآن
7- درس خواندن
8- کنترل نگاه
و در صورت کوتاهی درانجام این اصول خود را متعهد به تلاوت قرآن کریم نموده بود.قدردانی و تشکر از پدرو مادر کار همیشگی او بود و دائما میگفت : پدرو مادر مطمئن باشید زحمتهای شما رو جبران می‌کنم ،و دستان مادر را می‌بوسید،و در خانه شورو نشاط برپا میکرد و حضورش باعث شادی اهل خانه بود ، ولی در بیرون از خانه جدی مصمم و باوقار بود .و اکنون که او از این خانه به منزلگاهی بس شایسته تر سفر کرده است،چنین احساس میشود که صدها نفر از این خانه رفته اند .
منبع: http://www.rahpouyan.com/
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

جمعه 16/2/1390 - 10:48 - 0 تشکر 315226

بسم رب الشهدا و الصدیقین
السلام علیك یا بقیة الله الاعظم
قسمت ششم
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)

درآخرین بهارعمرش آرزو داشت لحظه سال تحویل را درمحضرمولایش امام رضا (ع) آن امام رئوف باشد. به آرزویش رسید چنانکه می‌خواست شد ولحظه سال تحویل همراه با کاروان حسینیه سید الشهدا (ع) و بچه های کانون رهپویان وصال روبروی گنبد طلایی آقا امام رضا (ع) شهادتش را به عنوان عیدی طلب می کرده است ،روزی که ازسفر مقدس مشهد و پابوسی امام رضا 5/1/87 بازگشت نوری از صفا و پاکی و ایمان درچهره اش موج می زد ،که هرچه اورا تماشا می‌کردم سیر نمی‌شدم،بعد ازسلام و احوا ل‌پرسی گفت مادر خداوند امسال دو سعادت نصیب من کرد ، یکی سعادت زیارت امام رضا(ع) و یکی دیدار از نزدیک با رهبر انقلاب ،مادر من همیشه آقا را ازصفحه تلویزیون دیده بودم و حالا که ایشان را از نزدیک دیدم نوری درصورتش و صلابتی در گفتارش بود که یقینا در پس پرده دستی ایشان را حمایت و یاری می‌کند و به ابشان نیرو می‌دهد و آن دستی جز دست خدا و امام زمان (عج) نیست و اگر حتی ذره ای در دلم شکی وجود داشت یقین حاصل کردم که ایشان ولی فقیه و ولی امر مسلمین است . ودین ما کامل نمی‌شود مگر در زیر پرچم ولایت فقیه و نایب امام زمان در زمان غیبت او باشیم.

درحالی که با شورو نشاط ساک خود را بازمی‌کرد انگار که از لباس جشن و عروسی حرف می‌زد گفت راستی مادر می خواستم برایت سوغاتی بخرم اجازه ندادی ولی برای خود یه عطر یاس به یاد خانم فاطمه زهرا خریده ام و یک مشک کربلا . و راستی می‌خواستم برای خودم یه کفن بخرم دوستم نرگس مانع شد و گفت خودم اردیبهشت برایت از کربلا کفن می‌خرم .ودقیقا روز شهادتش کفنی از کربلا برای او هدیه رسید ،خواهر گرامی سه شهید بزرگوار زمان جنگ و معاون مدرسه اش خانم صالحی شبی که این عزیز (راضیه) به شهادت رسید کفنی را که از کربلا برای خودش تهیه کرده بودند کفنی که مزین به تربت اقا ابا عبد الله الحسین بود و متبرک به آب زمزم و طواف داده شده به دور خانه خدا بود را برای راضیه هدیه آورد.

روز موعود فرا رسید و روز وصال پروردگار (شنبه 24 فروردین 78)بار دیگر دست پلید شیطان بزرگ آمریکای  جنایتکارازآستین عده ای فریب خورده و وطن فروش بیرون آمده که ناگهان صدای انفجاری از حسینیه سید الشهدا(ع) شیراز به گوش رسید وشهر شیرازرا در خود پیچید و صدای حسین حسین و یا زهرا یا زهرای شرکت کنندگان در مراسم به آسمان بلند شد و عده ای از بهترین عزیزانمون و جوانان این شهرو سربازان امام زمان(ع) را در بهترین حالات معنوی درحال مناجات و نمازو سجده و ذکر یا صاحب الزمان شهید و مجروح کردند.راضیه که هم نام سیده شهیده حضرت فاطمه زهرا (س) بود ،همانند آن بانوی بزرگواربه مجروحان پیوست و به بیمارستان نمازی شیراز انتقال داده شد ، ایشان از ناحیه کلیه ،کبد ،ریه،پهلو و سینه دچار مصدومیت شدند .مدت 18روز در بیمارستان بستری و پس از تحمل دردهای شدید ناشی از انفجار در تاریخ 10/2/87 به آرزویش رسید و شربت شهادت را نوشید و به مادرش حضرت زهرا (س) پیوست و اینچنین شد که...راضیه مرضیه شد .

منبع: http://www.rahpouyan.com/
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

جمعه 16/2/1390 - 10:54 - 0 تشکر 315241

بسم رب الشهدا و الصدیقین

السلام علیك یا صاحب الزمان

قسمت هفتم
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)
هنگامی که ایشان در بیمارستان بستری بودند نکته ای که نظر هر ملاقات کننده‌ای خصوصا پدرو مادر را متوجه خود کرد این بود که شهیده شاهده از پشت شیشه ICU و از روی تخت با دستهای مجروح و اشاره چشمهای خود به آنان امیدواری می‌داد و آنان را به صبرو بردباری دعوت و از همگی آنها التماس دعا داشت. دوستان و اقوام و همه مردم و خانواده برای سلامتی او دعا می‌کردند، اما در خواست و دعای راضیه از خداوند چیز دیگری بود. راضیه می‌خواست به 13 یار سفر کرده خود بپیوندد، اما خانواده سلامتی اورا ازخداوند می‌خواستند، پدرومادر انتظار بازگشت اورا به کانون گرم خانواده داشتند،اما راضیه منتظر پیوستن به قافله شهدا ویارانش بود.
انتظار راضیه پیوستن به فاطمه زهرا (س) در بهشت بود و خانواده انتظار روشن نمودن چراغ خانه را می‌کشیدند.نکته مهم که درمجروحیت و شهادت ایشان وجود داشت،هیجده روز در بستر بیماری و انتظار پیوستن به فاطمه زهرا (س)به تعداد هیجده سال عمر آن حضرت و چهاردهمین شهید به تعداد چهارده معصوم(ع) ازنکات بارز این سفر معنوی بود.
در نهایت پس ا زهیجده روز انتظار از سوی خانواده برای سلامتی فرزند و انتظار فرزند برای پیوستن به معبود به سر آمد و در دهم اردیبهشت 87 آرزویش برآورده شد و به جمع شهیدان سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست . پس از تشییع از حرم سید علاء الدین حسین (ع) پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای شیراز در جوار دیگر شهیدان و یارانش زندگی جاویدان و سعادتمند خویش را آغاز نمود.
آری "راضیه" کوچک بود اما دل بزرگی داشت که خانه خدا بود ، راضیه کوچک بود اما درس بزرگی و بزرگواری و تقوی از مکتب قرآن و دامن ائمه گرفت و به همه آموخت ، به همه آموخت که درحین کوچکی می‌توان بزرگ بود ،درس دعا و نیایش و برآورده شدن حاجت از سوی خالق یکتا، پاک بودن و پاک رفتن در زمانه فساد و زمانه ای که ماهواره و تهاجم فرهنگی بیداد میکند ، عاشقانه نگریستن و به معشوق حقیقی پیوستن، در حرف و عمل یکی شدن و درس گرفتن از مکتب امام حسین (ع) و عاشورا و پیوند واقعی با فاطمه زهرا (س) و پاک زیستن و امام زمان خود را شناختن و قدم برای خشنودی او برداشتن، و در نهایت به عزت و سعادت ابدی رسیدن را به همه ما آموخت.
شهیدان خدا روحشان شاد،
و راهشان پر رهرو باد.
المهدی طاووس اهل الجنه (ای شهیدان) او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد.
والسلام علیکم و رحمه الله برکاته
مادر شهیده شاهده راضیه کشاورز
1387/12/15
منبع: http://www.rahpouyan.com/
برای شادی روح ایشان فاتحه بخوانیم.
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

جمعه 16/2/1390 - 20:47 - 0 تشکر 315501

سلام

دارم فكر می كنم جطوریاست كه یه انسانی اینقده بزرگ میشه..از همون سنین پایین....راضیه اگه الان بود همسن من بود....من اون موقعها كجا بودم...راضیه كجا بود...رو همین حساب من الان كجا هستم...و راضیه كجاست؟....

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 18/2/1390 - 18:43 - 0 تشکر 316045

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;315501]سلام

دارم فكر می كنم جطوریاست كه یه انسانی اینقده بزرگ میشه..از همون سنین پایین....راضیه اگه الان بود همسن من بود....من اون موقعها كجا بودم...راضیه كجا بود...رو همین حساب من الان كجا هستم...و راضیه كجاست؟....


بسم الله الرحمن الرحیم

دهكده گرامی سلام

در این زمانه كه دامهای شیطان در هر كجا پهن است و در اثر انجام گناهان روز به روز داریم از خدای مهربان دور می شویم،مطالعه در زندگی راضیه شهید و همه شهدا به ما می فهماند كه هنوز می شود آسمانی بود.

راضیه عزیز توانست در مدت كوتاه از عمر با بركتش به الگوی خوب و سرمشق نیكویی تبدیل شود برای همه كسانی كه می خواهند بنده خوبی برای خدا باشند. او شكر بزرگترین نعمت یعنی سرمایه عمر را به نحو احسن بجا آورد. از استعدادهایش كه خدا به او داده بود كمال استفاده را برد. در زندگیش سعی كرد تا راه درست را بشناسد و در آن راه با استعانت از خدا به كمك راهنمایان دین یعنی معصومین علیهم السلام كه خدا برای هدایت ما فرستاد،راه را گم نكرد. و همه این توفیقات را در اثر بندگی خدا و اطاعت امر الله و اخلاص و همت و دعای پدر و مادر و تلاشش به دست آورد.

دهكده عزیز، راضیه هم مثل من و شما در همین زمین خاكی زندگی كرد و توانست به این درجه برسد.پس اگر خدا بخواهد و ما هم همت كنیم می توانیم در مسیری كه آن شهید بزرگوار رفت گام برداریم.انشاءالله

دهكده عزیز ، همین كه با شناخت راضیه شهید و راه او به فكر رفتید بزرگترین قدم را بر داشته اید. الحمد لله با انگیزه و استعداد و علاقه و ایمان و شور و نشاطی كه در شما دیده می شود جای امیدواری است كه خواهید توانست بنده خوب خدا بشوید. از شما التماس دعا دارم.

مادر راضیه گفتند راه شهدا رو رفتن فقط یه کم اخلاص می خواد.................... مادر راضیه می گفت: بعد از شهادت دخترش توی وسایلش ، دفترچه یاداشتی رو پیدا کردم، این رو توش نوشته بود............ : "می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضور او همیشگی است- انت فی قلبی یا باصالح")

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.