به نام خدا
سلام
دیده را وقف تماشای کسی باید کرد
سینه را صرف تمنای کسی باید کرد
همة عمر را به دنبال گلی باید بود
یاد از خاطر یکتای کسی باید کرد
مرده دل رهرو دلدار نباید بودن
هر زمان قفل نگاه دل سرگشتة خود
بسته بر چهرة زیبای کسی باید کرد
سایة قامت دلدار به سر باید داشت
آرزوی قد و بالای کسی باید کرد
دل گرو در غم عشق صنمی باید داشت
گوشة دل به هوایش حرمی باید داشت
عاشق دلبر صاحب نظری باید بود
در حریم غم او رهگذری باید بود
آفتابی که طلوع کردن او دیدنی است
معتکف در سرکویش سحری باید بود
منتظر باش ولی عشق تحیّر آرد
هوش بگذار که در بیخبری باید بود
دیدن طلعت دلدار بصیرت خواهد
عاشقان صاحب چشم دگری باید بود
خنکی از لب دلدار اگر می طلبی
صاحب جان و دل پُر شرری باید بود
باید از خود گذری راه عبورش گیری
چلّه ای ذکر فرج بهر ظهورش گیری
باید از سوز درون در پی آهی باشی
بی پناهی به دنبال پناهی باشی
گر گدائی در خانة هر کس نروی
به گدائی به در خانة شاهی بروی
چه شود یک نظر آن ماه زیارت گردد
تا به کی در هوس طرفه نگاهی باشی
حق مدد تا که فقط طالب دلبر باشی
سوی او بار سفر بسته و راهی باشی
من به دنبال عشق خدا می گردم
فانی عشقم و یک روز فدا می گردم
منبع