• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 3085)
چهارشنبه 24/1/1390 - 0:6 -0 تشکر 306967
شعری برای مادرم که پهلویش را شکستن

ببخش که خوب بلد نیستم شعر بگم

روی گل را دیده ای ، یا نه! زهرا را ببین
ماه رخ ، در چادر افکنده زهرا را ببین
**************************
ای که از حسن و جمال فاطمه نا آگهی
روی برگردان به سوی کوثر و زهرا ببین
**************************
یک طرف خصم لعین و یکطرف زهرای دین
یک طرف دنیا ببین و یک طرف زهرا ببین
**************************
درب را آتش زدند و بعد از آن هم حمله ای
پهلوی زهرا شکست و حزن مولا را ببین
**************************
کوچه های تنگ و آن خصم لعین
صورت نیلی ببین و صورت زهرا ببین
**************************
کودکانش سخت دور مام خود بگرفته اند
فاطمه گوید بیآ ! ، فضه بیا زهرا ببین 

شاعر : سید جمال الدین محتشمی پور

 

نکرم و غلام عشق فاطمه
سیدم و نگار من فقط دعای فاطمه
************************
آرزوی تمام عمر من بود
دیدن روی دل گشای فاطمه
************************
من که به نکری خود کنم همیشه افتخار
به روز حشر میکنم روی به سوی فاطمه
**************************
ندا دهم که ای بتول عالمین
منتظرم ، عنایت و لطف و عطای فاطمه
**************************
ندای حق ز لطف حق ندا دهد
اعطا کنم بهشت را به لطف روی فاطمه
****************************
بهشت را چه ارزش است !!!؟
بهشت من فقط بود مزار پاک فاطمه
****************************

شاعر : سید جمال الدین محتشمی پور

دوشنبه 5/2/1390 - 18:56 - 0 تشکر 311717

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 حقیقت پهلو شکسته
ای اشک مهلتی دل غمگین و خسته را
چشمان غم گرفته در خون نشسته را
مولا کنار فاطمه بدرود می کند
با بند بند خویش نگاهی گسسته را
بر دوش می گذارد و از خانه می برد
امشب علی، حقیقت پهلو شکسته را
از کوچه های کوفه که رد می شود، دریغ!
در شعله می کشد دل درهای بسته را
او را به خاک تیره . . . نه! پرواز می دهد
در آسمان کبوتر از بند رسته را
در صحن فاطمیه کنون شور دیگری است
شوریدگان سینه زن دسته دسته را
محمود سنجری
پایگاه حوزه

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

سه شنبه 6/2/1390 - 10:49 - 0 تشکر 311878

از استقبال دوستان از این پست ممنون هستم

چهارشنبه 7/2/1390 - 10:55 - 0 تشکر 312265

با تشکر از شعر زیبایتان.


تکیه بر همین دیوار!

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر صبح پیش از مسجد می آمد که بگوید: «پدرت فدایت دخترم»!

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبر باز کرده بود که هر غروب می آمد که بگوید: «شادی دلم»، «پاره تنم».

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که می خواست برود سفر و آمده بود زیر گلوی او را ببوسد.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که پی «کسای یمانی» می گشت تا در آن آرامش یابد.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پسرش حسن علیه السلام باز کرده بود «جدّت زیر کساست، برو نزدیک».

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به حسین علیه السلام خسته از راه آمده، گفته بود «نور چشمم»، «میوه ی دلم»، «جد و برادرت زیر کسایند».

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی علی علیه السلام باز کرده بود. روی علی علیه السلام که بی تاب می گفت «بوی برادرم محمدصلی الله وعلیه وآله می آید».

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار، یعنی آیا در را روی جبرئیل خودش باز کرده بود؟

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و تنها گلیم زیر پایش را بخشیده بود.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و گردنبند یادگاری را کف دستهایش دراز کرده بود سمت فقیری که از این همه سخاوت گریه می کرد.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و پارچه ای کشیده بود روی سرش چون حتی چادرش را بخشیده بود.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و قرص نان را گرفته بود بیرون تا دست های مسکینی آن را بقاپد، بعد از گرسنگی روزه ی بی سحری چشم هایش سیاهی رفته بود.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و قرص نان شب بعد را به دستهای یتیمی سپرده بود. و باز به اسیرى.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به صورت شرمنده ی زنی که برای بار دهم سؤالی را می پرسید لبخند زده بود.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و در را برای مردش باز کرده بود که باز با دست خالی از راه می رسید و نگفته بود که چند روز است غذایش را به بچه ها داده و خود نخورده است.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بر همین دیوار و در را روی چشمهای خیس علی باز کرده بود، روی مردی که جانش و برادرش را از دست داده بود.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بر همین دیوار و شنیده بود همسایه ها بلند، طوری که بشنود، می گویند: على! او را ببر جایی دور از شهر، گریه هایش نمی گذارد شب بخوابیم.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بر همین دیوار و به بلال که ساکت و محزون آن پشت ایستاده بود، گفت: «دوباره اذان بگو، من دلتنگم».

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی على باز کرده بود که می آمد تا برای سالهای طولانی خانه نشین باشد.

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و گفته بود «نمی گذارم ببریدش».

ایستاده بود درست پشت همین در تکیه داده بود درست بر همین دیوار که...!

پدیدآورنده: فاطمه شهیدى

صلی الله علیک یا مولاتنا فاطمة الزهرا

خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 7/2/1390 - 17:2 - 0 تشکر 312433

خدا رحمت کند شهیدکافی را
یادمان داد :

صبر کن یا فاطمه ، ای بانوی پهلوشکسته
مهدیت با شیشه دارو ودرمان خواهد آمد

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

شنبه 17/2/1390 - 14:10 - 0 تشکر 315606

السلام علیكِ ایتها الصدیقه الشهیده

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

شنبه 17/2/1390 - 20:36 - 0 تشکر 315739

دم شما داغ!
منتظر بقیه اشعارتون هستم.

خليج فارس،بماند تا ابد سرفراز

امضا:تنها چون دماوند

يکشنبه 18/2/1390 - 3:3 - 0 تشکر 315830

نکرم و غلام عشق فاطمه
سیدم و نگار من فقط دعای فاطمه
************************
آرزوی تمام عمر من بود
دیدن روی دل گشای فاطمه
************************
من که به نکری خود کنم همیشه افتخار
به روز حشر میکنم روی به سوی فاطمه
**************************
ندا دهم که ای بتول عالمین
منتظرم ، عنایت و لطف و عطای فاطمه
**************************
ندای حق ز لطف حق ندا دهد
اعطا کنم بهشت را به لطف روی فاطمه
****************************
بهشت را چه ارزش است !!!؟
بهشت من فقط بود مزار پاک فاطمه
****************************

شاعر : سید جمال الدین محتشمی پور

اینم بقیه اشعار البته بگم بازم من شاعر نیستم بعضی مواقع یه چیز های مگم اگر بهش بتوان گفت شعر

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.