اگر چه غیبت سلب نعمت ظهور و دیدار امام است كه در اثر بى توجهىها و غفلتهاى بشریت بوده است، امّا از بعد دیگر یك كمال است چرا كه باعث احساس نیاز مردم مىشود كه نامش انتظار است كه فایدههاى زیادى بر آن مترتب است.
این جُستار با اثبات وجود امام به فلسفه و یكى از مفاهیم غیبت مىپردازد كه همان نشناختن و اطاعت نكردن از وجود معصوم است. و این معنا صبغه روشن تاریخ امامت است و غیبت، حاصل رفتارها و عملكرد بشریت بوده است و تغییر و اصلاح این رفتارها مىتواند خود مهمترین عامل ظهور باشد.
حكمت و فلسفهى خلقت، از دیر باز، فكر بشر را به خود مشغول كرده است. تفكّر و اندیشهاى متین و قانع كننده در این امر، مىتواند آرام بخش وجود انسان در دریاى متلاطم این دنیاى مادّى گردد. به همین دلیل، پروردگار متعال، در كلاماش، از این هدف سخن گفته است. مىفرماید: "و ماخلقت الجنّ والإنس إلّا لیعبدون"؛ جن و انس را خلق نكردم، جز براى این كه مرا پرستش و اطاعت كنند.
بنابراین، از نظر قرآن، هدف و غایت خلقت، بندگى پروردگار متعال است. در عالم هستى، هیچ رتبهاى بالاتر از آن نیست، ضرورت تحقّق این هدف، از دو جهت قابل تأمّل است:
جهت نخست آن كه اگر هدف خلقت انسان، بندگى و طاعت مبدأ هستى است، آن بندگى و اطاعتى مقصود است كه به درجهى كمال برسد و معیار و میزان قرار گیرد و اطاعت و عبادت انسانهاى عادىِ خطا كار و آسیبپذیر، نمىتواند مصداق اتمّ و اكمل این هدف الهى باشد، و از آن جا كه اطاعت كامل، در گرو معرفت كامل است، لذا این هدف، جز در وجود معصوم تحقّق پیدا نمىكند. پس بدون وجود حجّت الهى، هدف خلقت تأمین نمىشود و عالم، بیهوده و عبث خواهد بود.
جهت دوم، امر هدایت سایر انسانها است. اگر قرار است كه انسان، معناى بندگى پروردگار را بفهمد و در آن مسیر گام بردارد، چنین رشد و آگاهى حاصل نمىشود مگر با وجود نمونهى كامل این بندگى، نمونهاى كه آن طور كه سزاوار است، خداوند عالم را اطاعت كند و بندگى او را در لحظهلحظه حیاتاش نشان دهد.
این، از آن جهت است كه نحوهى بندگىِ پروردگار متعال، اگر بخواهد مورد قبول ذات مقدساش قرار گیرد، باید از ناحیهى خودش ارائه گردد. در واقع، انسانها، به حال خود رها نشدهاند كه هر طور بخواهند او را بندگى كنند، بلكه در این باره، هم هدف روشن و تعیین شده است و هم راه رسیدن به آن هدف. راهى كه برگزیدگان الهى در حیات خود نشان دادند و دیگران باید دلیل بندگى حق را، از این نمونههاى كامل بیاموزند.
در حقیقت، راه رسیدن بشر به این مرتبهى عالى، در نگاه و اقتداى به آن عبادت كامل است، به گونهاى كه اگر كتابهاى آسمانى، به تنهایى، متولى نشان دادن این راه مىشدند، كافى نبود، بلكه حقیقت آن مفاهیم، باید در وجودى شكل مىگرفت و باز مىشد و معنا مىیافت؛ یعنى، اگر نزدیكى به پروردگار متعال و بندگى او، در مفاهیمى مانند ایمان، توكّل، صبر و زهد، ایثار...، مطرح شده است، لازم است كه این مفاهیم، در وجود انسانى در صحنهى عمل نشان داده شود تا بشریّت واقعیّت آن را درك، و به او اقتدا كند. این بستر، هیچ جایى جز وجود معصوم نبوده است. بنابراین، ضرورت وجود امام در عالم هستى براى هدایت انسانها است و بدون وجود چنین تحقّق عملى، بندگى خدا در عالم بى معنا خواهد بود.
غیبتى در حضور/ خانم نیكو دیالمه
mahdi313.com
ادامه دارد...