سرمشق از سخنان حضرت على (علیه السلام)
سلام
و اما درس امروزمون:
حقّ تقوى چیست؟
قال على (علیه
السلام):
«مافاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِىَ غَداً زیا دَتُهُ،
وَ ما فاتَ اَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ. اَلرَّجاءُ
مَعَ الْجائى وَ الْیَأْسُ مَعَ الْماضى،
فَـ(اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه
وَ لاتَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ)»;
«آنچه امروز از بهره دنیا كم شده ممكن است فردا اضافه گردد،
ولى آنچه دیروز از عمر گذشته، امروز امید بازگشتن آن نیست. امید به آینده است و
نومیدى از گذشته!
نهج البلاغه، خطبه 114
پس آن گونه كه شایسته است از خدا بترسید و نمیرید مگر این كه
مسلمان باشید»
سوره آل عمران، آیه 102
شرح و تفسیر
حضرت در روایت فوق ابتدا یكى از ضعف هاى اجتماعى را مطرح مى كند، و آن این كه:
مردم نسبت به از دست دادن امكانات مادّى، كه قابل جبران است، حسّاس هستند و بر آن
افسوس مى خورند، امّا در مورد هدر رفتن سرمایه عمرشان، كه قابل جبران نیست،
حسّاسیّتى ندارند. در حالى كه به مقتضى عقل، انسان نسبت به آنچه گذشته و قابل
بازگشت نیست باید افسوس بخورد و درسى از گذشته بگیرد و قدر باقى مانده عمرش را
بداند و زاد و توشه اى مهیّا سازد.
حضرت سپس به آیه 102 سوره آل عمران استدلال مى كند و به مردم سفارش مى نماید كه
«حقّ تقوى» را مراعات نموده، سعى كنند عاقبت به خیر شوند و با اسلام بمیرند.
سؤال: امام (علیه
السلام) مى فرماید: حق تقوى را به جا آورید، حق تقوى چیست؟
پاسخ: در این مورد بین مفسّران قرآن اختلاف است، ولى
آنچه مسلّم است این كه حقّ تقوى یك مرتبه عالى از تقوى است. در حدیثى از
امام صادق (علیه السلام) حق تقوى چنین بیان شده
است:
«اَنْ یُطاعَ فَلا یُعْصى وَ یُذْكَرَ فَلا یُنْسى وَ یُشْكَرَ
فَلا یُكْفَرْ; حق تقوى و پرهیزكارى این است كه پیوسته اطاعت فرمان خداوند
كنى و هیچ گاه معصیت ننمایى، همواره به یاد او باشى و او را فراموش نكنى، و در
برابر نعمت هاى او شكرگزار باشى و كفران نعمت ننمایى».
سه نكته به عنوان «حق تقوى» در روایت امام صادق (علیه
السلام) بیان شده است، كه مهم تر از همه مسأله ذكر و یاد خدا است. ذكر خدا
سرچشمه بسیارى از فضایل اخلاقى و موجب تربیت نفوس است. بدون شك به یاد خدا بودن
ارتباطى تنگاتنگ با اطاعت خدا دارد، بلكه تمام مباحث تقوى پیوندى با معرفة الله
دارد و هر قدر معرفة الله بالاتر رود و انسان بیش تر به یاد خدا باشد، تقواى او
بیش تر مى شود.
بنابراین تقوى میوه درخت معرفة الله است، اگر من واقعاً معتقد باشم كه خداوند از
رگ گردن به من نزدیك تر است و همه جا حاضر و ناظر اعمال من مى باشد و به تفكّرات و
تخیّلات و ذهنیّات من آگاه است، مرتكب گناه و خطا نخواهم شد. اگر معتقد باشیم عزّت
و ذلّت به دست اوست، هرگز عزّت و ذلّت خود را در دست دیگران نمى دانیم.
یا علی