• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 10381)
شنبه 28/12/1389 - 17:40 -0 تشکر 300376
نشانه های ظهور و تحولات مصر

سلام
به نظر شما تحولات خاور میانه و کشور های مسلمان یکی از نشانه های ظهور است؟

دوشنبه 23/3/1390 - 12:49 - 0 تشکر 330894

سلام الكي دربازه وقت ظهور نظر ندين. دعا كنين كه آقا بياد و منتظر واقعاي باشيم ان شاءالله. کذابون الوقاتون. کساني که براي ظهور وقت تعيين مي کنند دروغ گويند. التماس دعاي ظهور

Mojtaba(Sajjad) Bashiri

سه شنبه 8/6/1390 - 10:45 - 0 تشکر 360230

بلی

يکشنبه 20/6/1390 - 9:30 - 0 تشکر 364411

mohammadreza22 گفته است :
[quote=mohammadreza22;429777;300376]
سلام
به نظر شما تحولات خاور میانه و کشور های مسلمان یکی از نشانه های ظهور است؟

روایتی نقل شده كه می گوید: از نشانه های ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) این است كه دوران حكومتهای چندین ساله به پایان می رسد و دوران حكومتهای چندین ماهه و حتی چندین روزه آغاز می گردد بطوریكه آخرین پادشاه عربستان نامش عبدالله بوده و فقط چهار روز حكومت می كند.شاید خیزشهای عربی را بتوان از نشانه های ظهور حضرت حساب كرد.

سرچشمه حیرتها

جمعه 11/9/1390 - 17:47 - 0 تشکر 395667

بله بدون شک انشاءالله

  
دوشنبه 1/12/1390 - 22:26 - 0 تشکر 433934

عرض ادب...

دوشنبه 1/12/1390 - 22:40 - 0 تشکر 433952

mohammadreza22 گفته است :
[quote=mohammadreza22;429777;433934]عرض ادب...

سلام علیکم

و رحمه الله

به انجمن خودتون خوش بازگشتین

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 7/12/1390 - 11:46 - 0 تشکر 435941

عربستان، کانون تحولات عصر ظهور

پایتخت حکومت جهانی امام عصر(ع) مسجد کوفه خواهد بود امّا این امر باعث كاستن از رونق حج نخواهد شد. در منابع روایی دربارة کراهت سکونت در شهر مکّه گفت‌وگو به میان آمده که علل متعددی برای آن می‌توان برشمرد، اما از همه مهم‌تر و قابل فهم تر برای مردم زمانی خواهد بود که طیّ الارض، طیّ الهواء و طیّ الماء یک اتفاق عادی خواهد شد و بسیاری از مردم جهان با استفاده از این توانایی‌ها می‌توانند مسافت‌های طولانی را طی کنند. از همین‌رو امام عصر(ع) قوانین خاصی را برای زوّار و حجّاج وضع می‌کنند که از آن جمله می‌توان به ممنوعیت خواندن نماز مستحبی در مسجد الحرام اشاره کرد تا بقیه بتوانند به اعمال واجب خود برسند.



اشاره:
شبه جزیرة حجاز و کشور عربستان افتخار ظهور اسلام را قرن‌ها پیش یافت و از همین رو، در سال‌های متمادی پس از آن، همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. سالانه در ایام حج مسمانان جهان، از هر رنگ و زبانی، چند روزی را کنار هم گرد آمده، به انجام مناسک حج می‌پردازند. با توجه به روایاتی که در دست داریم، در آستانة ظهور و پس از آن، این کشور به جهت اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد توجه بیشتری را به خویش معطوف خواهد ساخت و نقش قابل توجهی خواهد یافت. در این نوشتار به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

1. پیش از ظهور

بخشی از تحولات و اتفاقاتی که در عربستان رخ می‌دهد، ناشی از حوادث اجتماعی و طبیعی داخلی است و بخشی متأثر از حملات و هجوم بیگانگان، به ویژه سفیانی است که مجموعاً شرایط ملتهب و کاملاً بی‌ثباتی را در عربستان به وجود می‌آورند و این دیار را مهیّای ظهور امام عصر(ع) می‌کنند.

1ـ 1. تحولات داخلی عربستان: روایات منابع شیعه و سنی در مورد طلیعة ظهور حضرت مهدی(ع) در حجاز، بر پیدایش خلأ سیاسی و کشمکش بین قبائل بر سر فرمانروایی همداستانند. این حادثه در پی مرگ پادشاه یا خلیفه‌ای رخ می‌دهد که با مردن او گشایش و توسعه در امور به وجود می‌آید. نام وی در برخی روایات، «عبدالله» ذكر شده است. بعضی از روایات مرگ او را در روز عرفه تعیین می‌کنند، که حوادثی پیاپی آن، در حجاز تا خروج سفیانی، ندای آسمانی، درخواست نیرو از سوریه از جانب حجاز و سرانجام ظهور حضرت مهدی(ع) به وقوع می‌پیوندد.1 از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) نقل شده است، که فرمود: «سه پرچم به مخالفت با یکدیگر برافراشته می‌شود؛ پرچمی در مغرب، پرچمی در عربستان و پرچمی در شام. فتنه و جنگ بین آنها یک سال طول می‌کشد»2 امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرماید: «هرکس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم(ع) را برای او ضمانت می‌کنم»، سپس فرمود: «وقتی عبدالله درگذشت، مردم بعد از او با کسی برای حکومت توافق نمی‌کنند. و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب‌الامر(ع) ادامه می‌یابد و فرمانروایی‌های چند ساله پایان یافته و حکومت چند ماهه و چندین روزه فرا می‌رسد»، سؤال کردم: آیا این ماجرا به‌طول می‌انجامد؟ فرمود: «هرگز».3 نیز فرمود: «زمانی‌که مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف می‌باشند، سواری بر شتری سبک سیر به آنجا وارد می‌شود و مرگ خلیفه را خبر می‌دهد؛ با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا می‌رسد».4

روایاتی که درگیری بر سر تاج و تخت در حجاز را بعد از کشته شدن این فرمانروا توصیف می‌کند فراوان است. اینک نمونه‌هایی از آن را یادآور می‌شویم. حضرت رضا(ع) فرمود: «از جمله نشانه‌های فرج، حادثه ای است که بین حرم مکه و مدینه رخ می‌دهد»، پرسیدم: آن حادثه چیست؟ فرمود: «تعصّب قبیله‌ای بین دو حرم به وجود می‌آید و فلانی از خاندان فلان، پانزده رئیس قبیله را به قتل می‌رساند».5 احادیث شریف ما از آشوبی كه در میان حاجیان طیّ مراسم حج رخ خواهد داد، خبر می‏دهند كه در واقع دنبالة اختلافات اهالی حجاز بر سر پادشاهی آن دیار است.

امام صادق(ع) فرمودند: «مردم با هم حج می‏كنند و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام می‏دهند. هنگامی كه در منا هستند، فتنة سختی برمی‏خیزد و همة قبایل برهم می‏شورند. جمرة عقبه از خون رنگین می‏شود. مردم وحشت‏زده گشته، به كعبه پناهنده می‏شوند».6

از این حدیث می‏توان فهمید كه مردم در آن زمان چندان روابط صمیمانه‏ای با هم ندارند كه بلافاصله پس از انجام مناسك حج یا حتی پیش از اتمام آنها طیّ انجام «رمی جمرات در منا» كه بخشی از مناسك حج است، دسته دسته شده و شورش‌ها شكل می‏گیرد. حاجیان غارت می‏شوند، اموالشان به تاراج می‏رود و خودشان هم كشته می‏شوند و پرده‏های نوامیس مردم دریده می‏شود.

سهل بن حوشب از رسول مكرم(ص) نقل كرده است كه: «در ماه رمضان صدایی خواهد بود و در ماه شوال درگیری و در ذیقعده قبایل با هم به جنگ می‏پردازند و نشانة آن تاراج (در) حج است. جنگی در منا به پا می‏شود و كشتار زیادی طیّ آن رخ می‏دهد و چنان خونی به جریان می‏افتد كه به جزیره (جمره) می‏رسد».7 عبدالله بن سنان هم از امام صادق(ع) روایت كرده است: «مردم چنان دچار مرگ و كشتار می‏شوند كه به حرم پناه می‏برند پس (از آن) منادی راست‌گویی ندا در می‏دهد كه برای چه جنگ و كشتار به پا كرده‏اید؟ سرور شما فلانی است».8

1ـ2. حملة اجانب و بیگانگان به عربستان: علاوه بر آشوب‌های داخلی، اتفاقی که تحولات عربستان را جدی‌تر می‌کند حملة بیگانگان است که در دو قالب سپاه خیر و شر به این کشور روانه می‌شوند. بخشی از سپاه سفیانی، پس از جنایاتی که از شام تا عراق انجام داده‌اند،9 به شبه جزیرة عربستان و به خصوص شهر مدینه رو می‌کنند. در نسخة خطی «فتن» ابن حماد، از ابی قبیل نقل شده است که گفت: «سفیانی، سپاه خود را به مدینه، می‌فرستد و به آنها دستور می‌دهد، هر کس از بنی‌هاشم در آنجاست، حتی زنان باردار را بکشند! و این کشتار در برابر عملکرد شخصی‌هاشمی است که با یاران خود از مشرق خروج کرده است. سفیانی می‌گوید: تمام این بلاها و کشته شدن یاران من فقط از ناحیة بنی‌هاشم است. پس فرمان به کشتار آنان می‌دهد به طوری‌که دیگر کسی از آنها در مدینه شناخته نمی‌شود، آنان و حتی زنانشان سر به بیابان‌ها و کوه‌ها می‌گذراند و به سوی مکه می‌گریزند. چند روزی دست به کشتار آنها می‌زند سپس دست نگه می‌دارد و هر کس از آنان یافت شود وحشت زده است تا اینکه نهضت مهدی(ع) در مکه آشکار شود و هر کس که به آنجا آمده گرد آن حضرت جمع می‌شود».10 هتّاکی سفیانی به مسجد النبی(ص) نیز کشیده می‌شود.11 امام صادق(ع) در جای دیگر فرمودند: «سفیانی لشكری را به مدینه گسیل می‏دارد كه آنجا را خراب و قبر مطهر [حضرت رسول(ص)] را منهدم می‏كنند و استران و چهارپایان آنها در مسجدالنبی(ص) مدفوع خود را می‏ریزند».12

سپاه سفیانی به دنبال خبر ظهور امام عصر(ع) روانة مدینه شده بود و به دنبال ایشان می‌گشتند. در ادامه بیشتر به موضوع خواهیم پرداخت.

2. ظهور امام عصر(ع):

مهم‌ترین حادثه ای که در این ایام اتفاق می‌افتد ظهور امام عصر(ع) است.

2ـ 1. صیحة آسمانی و ظهور اصغر: پیش از این، در مقالة «از ظهور تا قیامت» به تفصیل دربارة آغاز و زمان ظهور امام عصر(ع) سخن گفته‌ایم. در اینجا به اجمال یادآور می‌شویم كه، ظهور امام(ع) با صیحة آسمانی جناب جبرئیل، فرشتة آسمانی در بامدادان بیست و سوم ماه مبارک آغاز شده و عده‌ای محدود از یاران و اطرافیان حضرت از این موضوع با خبر می‌شوند و نام و یاد ایشان بر زبان‌ها جاری شده، مردم از این موضوع با هم به گفت‌و‌گو می‌پردازند. دربارة مکان و مسکن امام عصر(ع) در این روزها، روایات سخنی نگفته‌اند اما با توجه به آنکه پس از اطلاع سفیانی از اینکه ایشان در مدینه هستند و به این شهر حمله‌ور می‌شوند، می‌توان گفت: این روزها امام(ع) در مدینه‌اند و به برقراری رابطه و مذاکره با اطرافیان و آشنایان می‌پردازند و پردة حجاب را از رخسار خویش و چشم دیگران برداشته‌اند.

به تصریح برخی از محققان، در شرایطی که به سر می‌بریم، پروندة کاملی از امام عصر(ع) نزد سیستم‌های اطلاعاتی جهان وجود دارد.13 با توجه به روایاتی که بیان کنندة شباهت آن حضرت(ع) به رسول خدا(ص) هستند14و اوصافی که به زیبایی و دقت دربارة این دو معصوم(ع) در روایات بیان شده است15 می‌توان تصویری دقیق از امام عصر(ع) را ترسیم نمود و به دنبال ایشان به جست‌وجو پرداخت.

2ـ 2. وهابیت و تشیع: نکتة بسیار مهمی که پس از ظهور اصغر امام عصر(ع) از روایات می‌توان برداشت نمود، موضوع تقابل جهانی و گفتمانی تشیع و و‌هابیت است. محتوای صیحة آسمانی و جهانی جناب جبرئیل در بامدادان ظهور، به دفاع از امام عصر(ع) و تشیع و همچنین ندای ابلیس در شامگاه همان روز در دفاع از سفیانی و جریان مشابه وهابیت، می‌تواند این احتمال را به طور جدی به ذهن متبادر می‌کند که در آن هنگام جریان‌های مختلف فکری شرق و غرب جایگاه چندانی نزد مردم جهان نخواهند داشت و اذهان عمومی مردم به اسلام و دو گرایش غالب شیعی و وهابی معطوف خواهد بود.

ابوحمزه می‏گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا شورش سفیانی از علایم حتمی ظهور است؟ حضرت فرمودند: «آری، ندا هم حتمی است... از حضرت پرسیدم: این ندا چگونه خواهد بود؟ فرمودند: «یك منادی اول روز ندا می‏دهد كه حق با آل علی(ع) و شیعیان اوست و در انتهای روز شیطان ندا می‏دهد كه حق با عثمان و شیعیان اوست و در این زمان یاوه‏گویان (باطل‏گرایان) دچار تردید می‏شوند».16

2ـ3. شهادت نفس زکیه اول و خروج امام از مدینه: از روایات چنین بر می‌آید که حکومت رو به زوال حجاز در تعقیب بنی‌هاشم و پیروانشان در حجاز و به ویژه در مدینه، دست به تلاش و کوشش می‌زند و جوانی را که به عنوان نفس زکیه می‌باشد تنها به جرم اینکه نامش «محمد بن حسن» است و حضرت مهدی(ع) نزد مردم به این نام مشهور است، می‌کشد یا بدین جهت که وی از مؤمنان شایسته‌ای است که با حضرت مهدی(ع) ارتباط دارد: «سپاه سفیانی، مردی را که نامش محمد و خواهرش فاطمه است، تنها به دلیل اینکه نام او محمد و نام پدرش حسن است به قتل می‌رساند»!

در چنین موقعیتی بحرانی، امام مهدی ـ روحی فداه ـ مانند حضرت موسی(ع) بیمناک و نگران از مدینه خارج می‌شود و طبق روایات رسیده، یکی از یارانش آن حضرت را همراهی می‌کند که نام او در روایتی «منصور» و در روایتی دیگر «منتصر» آمده است. روایتی نیز می‌گوید: «حضرت مهدی(ع) با میراث رسول الله، در حالی‌که شمشیر او را در دست و زره وی را بر تن و پرچم در دست دیگر و عمامة پیامبر را بر سر و ردای او را در بردارد، از مدینه خارج می‌گردد».17

2ـ4. ظهور اکبر و قیام
الف ـ ورود امام(ع) به مکه: امام(ع) پس از خروج از مدینه به مکه وارد می‌شوند. مفضل بن عمر در روایت طولانی، از امام صادق(ع) نقل كرده است که فرمود: «سوگند به خدا ای مفضل، گویا اکنون او ـ حضرت مهدی(ع) ـ را می‌بینیم که وارد مکه می‌شود، در حالی‌که عمامه‌ای زرد فام بر سر نهاده، کفش مخصوص پیامبر(ص) را پوشیده، چوبدستی او را در دست گرفته و چندین بزغالة لاغر را پیشاپیش خود می‌برد تا آنها را به خانة خدا می‌رساند، اما هیچ‌کس او را در آنجا نمی‌شناسد».18 سند این روایت ضعیف است، مگر اینکه بسیج شدن تجهیزات و عوامل دشمنان جهت جستجوی آن حضرت و در حالت اختفا و پنهانی به سربردن وی، که شباهت به غیبت صغرا و پنهانی آن دارد، بتواند دلالت این روایت و مانند آن را جبران کند.19 در جایی دیگر آمده: «وقتی بازار تجارت کساد، راه‌ها ناامن و فتنه‌ها زیاد شود، هفت تن از علمای مناطق مختلف که با هر یک از آنان بیش از سیصد و اندی نفر، دست بیعت داده‌اند، بدون قرار قبلی رهسپار مکه می‌شوند و در آنجا یکدیگر را ملاقات کرده، از هم می‌پرسند: انگیزة آمدن شما به مکه چیست؟ می‌گویند: به جست‌وجوی این مرد آمدیم که امید است این فتنه‌ها به دست با کفایت او آرام گیرد و خداوند قسطنطنیه را به دست او آزاد نماید، ما او را با نام خود و نام پدر و مادرش و ویژگی‌هایش می‌شناسیم. این هفت دانشمند بر سر این گفته با یکدیگر توافق می‌کنند و به جستجوی آن حضرت در مکه می‌پردازند. (او را دیده) از او می‌پرسند: آیا شما فلانی پسر فلان هستی؟ می‌گوید: «نه، بلکه من مردی از انصار هستم» تا آنکه از آنها جدا می‌شود. اوصاف او را برای اهل اطلاع برمی‌شمرند و می‌گویند: او همان دوست و محبوب شماست که در جستجویش هستید و اکنون رهسپار مدینه گشته است، در پی او به مدینه می‌روند ولی او به مکه باز می‌گردد، به دنبال او به مکه می‌آیند و او را در مکه می‌یابند و می‌پرسند: شما فلانی فرزند فلان هستی و مادر تو فلانی دختر فلان است و دربارة شما این نشانه‌ها آمده است و شما را یک بار از دست دادیم، اکنون دست‌تان را بدهید تا با شما بیعت کنیم. می‌گوید: «من صاحب الأمر شما نیستم، من فلانی فرزند فلان انصاری هستم با ما بیایید تا شما را به دوست و محبوبتان راهنمایی کنم»، آنگاه از ایشان جدا می‌شود و آنها او را در مدینه می‌جویند ولی او بر عکس خواستة آنها به مکه رفته است. از این رو به مکه می‌آیند و حضرت را در کنار رکن می‌یابند و می‌گویند: گناه ما و خون‌های ما به گردن توست اگر دستت را ندهی که با تو بیعت کنیم، زیرا ارتش سفیانی در تعقیب ماست و مردی حرام زاده بر آنها فرمانروایی دارد، آنگاه حضرت بین رکن و مقام می‌نشیند و دست خود را جهت بیعت به آنان می‌دهد و با وی بیعت می‌کنند و خداوند محبت و عشق او را در دل مردم می‌افکند و با گروهی که شیران روز و زاهدان شب اند به حرکت خود ادامه می‌دهد».20

ب ـ شهادت نفس زکیه (دوم): طبق روایات و وضع اجتماعی و روند آن، هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) نیروهای فعال و مؤثری بدین ترتیب در مکه وجود دارد:

1. حکومت حجاز؛ با وجود ضعفی که دارد نیروهای خود را جهت رویاروئی با ظهور احتمالی آن حضرت بسیج می‌کند، ظهوری که مسلمانان چشم انتظار آن از مکه هستند و فعالیت‌های خود را بدین جهت در موسم حج افزایش می‌دهند.

2. شبکه‌های امنیتی ابر قدرت‌ها؛ که در راستای تأیید و پشتیبانی از حکومت حجاز و نیروهای سفیانی فعالیت می‌کنند یا به صورت مستقل اوضاع حجاز، به ویژه مکه را مراقب‌اند.

3. نیروهای امنیتی سفیانی؛ که در تعقیب فراریان مدینه از چنگال حکومت وی می‌باشد و پیوسته اوضاع را جهت ورود لشکر سفیانی در موقعیت مناسب، زیر نظر داشته تا هرگونه قیام و نهضت امام مهدی(ع) را از ناحیة مکه، سرکوب نماید.

در برابر این تحرکات مخالف، ناگزیر یمنی‌ها در مکه و حجاز دارای نقش خواهند بود، به ویژه از آن رو که حکومت زمینه ساز آنها، چند ماه قبل از ظهور تأسیس می‌شود، همچنان‌که یاران ایرانی امام(ع) نیز در مکه حاضر می‌شوند، بلکه حضرت دارای یارانی از خود مردم حجاز و مکه و حتی بین نیروهای رژیم حجاز می‌باشد.

در چنین فضای موافق و مخالف، امام مهدی ـ ارواحناه فداه ـ برنامة نهضت خویش را از حرم شریف اعلان نموده، بر مکه استیلا پیدا می‌کند. البته طبیعی است که روایات، جزئیات این برنامه را مشروحاً بیان نمی‌کند، مگر آن مقدار که در پیروزی انقلاب مقدس، سودمند و مؤثر است یا لااقل ضرر و زیانی به بار نیاورد.

بارزترین حادثه‌ای که روایات آن را بیان می‌کند، این است که حضرت مهدی(ع) در 24 یا 23 ذیحجه یعنی پانزده شب پیش از ظهور خویش جوانی از یاران و خویشان را جهت ایراد بیانیة خود به سوی اهل مکه اعزام می‌دارد، اما طولی نمی‌کشد بعد از نماز در حالی که پیام حضرت مهدی(ع) یا فرازهایی از آن را برای مردم خوانده، دشمنان به او حمله‌ور شده و به طرز وحشیانه‌ای وی را در داخل مسجد الحرام بین رکن و مقام به قتل می‌رسانند و این شهادت فجیع در آسمان و زمین اثر می‌گذارد.

این واقعه حرکتی آزمایشی است که فایده‌های بسیاری را در بر دارد از جمله چهرة درنده خوئی حکّام حجاز و نیروهای کافر حامی وی را برای مسلمانان آشکار می‌سازد و نیز این حادثة تلخ، زمینه را برای نهضت حضرت مهدی(ع) که بیش از دو هفته بعد از آن حادثه طول نخواهد کشید فراهم می‌سازد و در اثر این جنایت وحشیانه و شتاب‌زده، پشیمانی و ضعف بر تمام تشکیلات حکومتی آن سامان، سایه می‌افکند.

خبرهای مربوط به شهادت این جوان نیک سرشت در مکه، در منابع شیعه و سنی به طور متعدد و در منابع شیعه بیشتر است که نام او را غلام (نوجوان) و نفس زکیه نامیده است و برخی روایات نام وی را محمد بن حسن ذکر کرده.21 در روایتی مرفوع22 و طولانی که آن را ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده، آمده است که فرمود: «قائم به یاران خود می‌فرماید: ای دوستان من، اهل مکه مرا نمی‌خواهند ولی من برای اتمام حجت، نمایندة خود را به سوی آنان می‌فرستم تا آن‌گونه که شایستة من است، حجت را بر آنها تمام کند... از این‌رو یکی از یاران خود را فرا خوانده، بدو می‌گوید به مکه برو و این پیغام را به مردم آن سامان برسان و بگو: ای مردم مکه من پیام‌آور فلانی به سوی شما هستم، که چنین می‌گوید: ما خاندان رحمت و کانون رسالت و خلافت الهی و از سلالة محمد(ص) و از تبار انبیا می‌باشیم. از آن زمان که پیامبر ما به ملکوت اعلا پیوست تا امروز در حقّ ما ظلم شد و بر ما ستم‌ها رفت و حقوق مسلم ما پایمال گردید اینک ما از شما یاری می‌خواهیم و شما ما را یاری نمایید. وقتی آن جوان این سخنان را ابلاغ می‌کند، بر او هجوم می‌آورند و او را بین رکن و مقام به شهادت می‌رسانند، او همان «نفس زکیه» است. چون این خبر به اطلاع امام می‌رسد به یاران خود می‌فرماید: نگفتم به شما که اهل مکه ما را نمی‌خواهند؟ یاران، حضرت را رها نمی‌کنند تا آنکه قیام می‌نماید و از کوه طوی با سیصد و سیزده نفر به تعداد رزمندگان جنگ بدر، فرود می‌آید تا آنکه وارد مسجدالحرام شده، در مقام ابراهیم چهار رکعت نماز می‌گزارد و آنگاه به حجرالاسود تکیه می‌دهد و پس از حمد و ستایش خدا و ذکر نام و یاد پیامبر و درود بر او، لب به سخن می‌گشاید، به گونه‌ای که کسی از مردم چنین سخن نگفته باشد».23

ج ـ سرآغاز قیام: با شهادت نفس زکیه و پیامی که او ابلاغ کرده بود، موضوع ظهور اهمیت و جایگاه بالاتری نسبت به قبل نزد مردم منطقه و جهان پیدا می‌کند. در پی آن، فراخوان گردهم‌آیی سیصد و سیزده یار اصلی و ممتاز امام عصر(ع) داده می‌شود. یونس‏بن ظبیان نقل می‏كند كه امام صادق(ع) فرمودند: «شب جمعه، خداوند متعال مَلَكی را به آسمان دنیا می‏فرستد. وقتی كه فجر طلوع كرد، آن ملك بر عرش خدا كه بالای بیت المعمور قرار گرفته، می‏نشیند و برای هر كدام از پیامبر، حضرت علی، امام حسن و امام حسین(ع) یك منبر نورانی می‏گذارد و ایشان هم از آنها بالا می‏روند و ملائكه و پیامبران و مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع می‏گردند و به دنبال آن درهای آسمان گشوده می‏شود و پس از زوال خورشید (هنگام ظهر) پیامبر(ص) می‏فرمایند: بار پروردگارا! این وعده‏ای است كه در كتاب خویش دادی وگفتی: «خداوند به آن دسته از شما كه ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند وعده داده است كه آنها را همانند پیشینیان حاكمان زمین و دین مرضیّ خویش كند».24 پس از ایشان، ملائكه و پیامبران هم، چنان می‏گویند. آن چهار نور مقدس به سجده می‏افتند و رسول خدا(ص) می‏فرمایند: پروردگارا غضب نما كه حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوار گشتند. پس خداوند آنچه را كه بخواهد می‏كند كه آن روز معلوم است.25

د ـ اجتماع لایة اصلی یاران امام(ع): امام علی(ع)در این زمینه تعبیر جالبی دارند که به ما در درک چگونگی اجتماع یاران قائم(ع) یاری می‌کند. ایشان می‌فرمایند: «چون وقت آن برسد، آقای بزرگوار و پیشوای دین مستقر و پا برجا گردد. پس [یاران] نزد آن بزرگوار گرد آیند، چنان‌که پاره‌های ابر در فصل پاییز گرد آمده و به هم می‌پیوندند». 26

تشبیه جمع شدن یاران آن حضرت به جمع شدن ابرهای پاییزی، نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آنها دارد؛ چنان‌که در روایتی که در همین زمینه از امام باقر(ع) نقل شده، آمده است: «یاران قائم(ع) سیصد و سیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. گروهی از آنان به هنگام روز به وسیلة ابر حرکت می‌کنند و با نام خود و نام پدر و خصوصیات نسبشان شناخته می‌شوند. گروهی دیگر از آنها در حالی‌که در بستر خود آرمیده‌اند، بدون قرار قبلی در مکه بر آن حضرت وارد می‌شوند».27

ه‍ ـ گونه شناسی یاران امام(ع) از حیث عرب و عجم: به تصریح روایات، اکثر یاران امام عصر(ع) عجم و غیر عرب هستند و یکی از مشکلات جدی امام(ع) در نبردها با اعراب خواهد بود تا جایی که از ایشان با تعبیر شمشیر برّان عرب یاد شده است.28

و ـ اعلان جهانی: مفضل بن عمر از امام صادق(ع) در این رابطه، روایت كرده است: «در آن روز (عاشورا) وقتی خورشید طلوع كرد و نورافشانی نمود، كسی از قرص خورشید به زبان عربی فصیح، خطاب به مردم فریادی می‏كشد كه تمام آنها كه در آسمان‌ها و زمین‌ها هستند، می‏شنوند: «تمامی مخلوقات! این مهدی آل محمد(ع) است» و او را به نام و كنیة جدش رسول‌الله(ص) و نسبش می‏خواند و گوش هر زنده‏ای این صدا را می‏شنود. تمام مخلوقات در بیابان‌ها، شهرها، دریاها و خشكی‌ها بدان روی می‏كنند و با هم در این رابطه گفت‌وگو می‏كنند و از هم دربارة آنچه شنیده‏اند می‏پرسند».29

صبح شنبة عاشورای موعود كه بناست حضرت ظهور كنند، وارد مسجدالحرام می‏شوند و دو ركعت نماز، رو به كعبه و پشت به مقام به جا می‏آورند و پس از دعا به درگاه الهی، نزدیك كعبه رفته، با تكیه بر حجرالاسود، رو به جهانیان كرده، اولین خطبة تاریخی خویش را چنین انشاء می‏كنند: پس از حمد خداوند و سلام و صلوات بر آستان با عظمت پیامبر اكرم و خاندان بزرگوارشان ـ سلام‏الله علیهم اجمعین ـ ایشان چنین می‏فرمایند: « ای مردم! ما برای خداوند [از شما] یاری می‏طلبیم و كیست كه ما را یاری كند؟ آری، ما خاندان پیامبرتان محمد مصطفی(ص) هستیم و سزاوارترین [و نزدیك‏ترین] مردم نسبت به خدا و ایشان. هر كس با من در رابطه با آدم محاجّه كند، من سزاوارترین [و نزدیك‏ترین] مردم نسبت به اویم و همین‏طور راجع به نوح، ابراهیم، محمد(ص) و دیگر پیامبران و كتاب خداوند كه به هر كدام از دیگر مردم اولی هستم. مگر خداوند متعال در كتابش نفرموده است:«به درستی كه خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید؛ خاندانی كه برخی از آنها از بعضی دیگرند و خداوند شنوا و داناست».30 من بازماندة آدم و ذخیرة نوح و برگزیدة ابراهیم و عصارة وجود محمد(ص) هستم. ... هر كس دربارة سنت رسول‏الله(ص) با من محاجه كند، من سزاوارترین مردم نسبت به آن هستم.

هر كس را كه امروز كلام مرا می‏شنود، به خداوند متعال قسم می‏دهم كه به غایبان [این سخنان را] برساند، به حقّ خداوند متعال و رسول گرامی‏اش و حقّ خودم، از شما می‏خواهم [به ما رو كنید] كه من حقّ قرابت و خویشاوندی رسول‏الله(ص) را بر گردن شما دارم كه شما ما را یاری كنید و در مقابل آنها كه به ما ظلم می‏كنند، حمایت كنید كه اهل باطل به ما دروغ بستند. ... از خدا بترسید و خدا را دربارة ما در نظر داشته باشید، ما را خوار نكنید و یاریمان كنید تا خداوند متعال شما را یاری كند».31

سپس حضرت دست‌هایشان را به آسمان بلند كرده، با دعا و تضرع این آیه را به درگاه الهی عرضه می‏دارند: «أمّن یجیب المضطرّ إذا دعاه ویكشف السّوء؛ كیست آنكه وقتی شخص مضطر دعایش كند، او را پاسخ داده و بدی را از او برطرف كند؟32

3. پس از ظهور

3ـ1. بیعت یاران
پس از آنكه حضرت گفتار خویش را به پایان می‏برند، شرطه‏های حرم تلاش می‏كنند كه ایشان را همانند نفس زكیه به شهادت برسانند یا حداقل اسیر كنند كه اصحاب حضرت، قدم پیش نهاده، شرّ آنها را از امام(ع) دفع می‏كنند. جناب جبرئیل هم پشت به كعبه به عنوان اولین نفر با امام(ع) بیعت می‏كند و پس از او، سیصدوسیزده تن یار حضرت و دیگر یاوران با ایشان عهد و پیمان می‏بندند. امام صادق(ع) به مفضل‌بن عمر فرمودند: «ای مفضل! حضرت مهدی(ع) پشتش را به حرم می‏كند و دستش را كه سفیدی خیره كننده‏ای دارد، جهت بیعت دراز می‏كند و می‏فرماید: این دست خدا و از سوی خدا و به فرمان خداست و سپس این آیه را تلاوت می‏كنند: «آنها كه با تو بیعت می‏كنند، در حقیقت با خدا بیعت كرده‏اند، دست قدرت الهی مافوق قدرت آنهاست و هر كه بیعتش را بشكند به ضرر خودش است».33 اوّلین كسی كه دست حضرت(ع) را می‏بوسد، جبرئیل است و به دنبال او، ملائكه و نجبای اجنّه و سپس برگزیدگان. مردم هنگام صبح در مكه می‌پرسند: این مردی كه اطراف كعبه است، كیست؟ و این جمعیتی كه با او هستند كیانند و آن نشانة بی‏سابقه‏ای كه دیشب دیدیم چه بود؟ كه این جریان حوالی طلوع آفتاب اتفاق می‏افتد».34

محمدبن مسلم نیز از آن حضرت نقل كرده كه فرمودند: «گویی جبرئیل كه به صورت پرنده‏ای سفید درآمده، اولین مخلوق خداوند است كه با آن حضرت بیعت می‏كند و پس از آن، سیصدوسیزده نفر بیعت خواهند كرد. هر كه در این مسیر امتحان خود را پس داده باشد، در آن ساعت می‏آید، كه برخی در رختخواب‏شان ناپدید می‏شوند كه حضرت علی(ع) فرمودند: «ناپدید شدگان در رختخواب‏هایشان» و این گفتة الهی است: «در خیرات با هم مسابقه دهید كه هر كجا باشید، خداوند همة شما را می‏آورد». 35

مفادّ این پیمان نامه و بیعت را حضرت علی(ع) چنین بیان كرده‏اند: «از یارانش پیمان می‏گیرد كه: دزدی، زنا و فحاشی به هیچ مسلمانی نكنند، خون كسی را به ناحق نریزند، به حریم دیگران جفا و تجاوز نكنند، به خانه‏ای حمله نبرند، تنها به حق و به جا، افراد را بزنند، هیچ طلا، نقره، گندم یا جویی را [برای خویش] انبار نكنند، مال یتیم را نخورند، به آنچه نمی‏دانند شهادت ندهند، هیچ مسجدی را خراب نكنند، آنچه را كه مست كننده است، ننوشند، خز و ابریشم نپوشند، در مقابل طلا سر فرود نیاورند، راه را نبندند و ناامن نكنند، همجنس‏بازی نكنند، گندم و جو را انبار نكنند، به كم، راضی و طرفدار پاكی و گریزان از نجاسات باشند، امر به معروف و نهی از منكر كنند، لباس‏های خشن بپوشند و خاك را متّكای خویش سازند و آن‏گونه كه شایستة خداوند است در راهش جهاد كنند. آن حضرت خود نیز متعهد می‏شود كه همانند آنها قدم برداشته، لباس بپوشد و سوار مركب شود و آنگونه باشد كه آنها می‏خواهند و به كم راضی باشد و به كمك خداوند متعال جهان را همان‌طور كه از جور پر شده است، از عدالت آكنده سازد، خداوند را آنگونه كه شایسته است عبادت كند و هیچ حاجب و دربانی اختیار نكند».36

پس از اتمام مراسم بیعت، جبرئیل برخاسته، به نام حضرت در دنیا بانگ می‏زند. ابان بن تغلب از امام صادق(ع)، روایت كرده است: «اولین كسی كه با حضرت مهدی(ع) بیعت می‏كند جبرئیل است. به صورت پرنده‏ای سفید رنگ فرود آمده، با ایشان بیعت می‏كند. سپس یك پایش را روی كعبه و پای دیگرش را روی بیت‏المقدس می‏نهد و با صدایی گویا و فصیح ندا در می‏دهد: فرمان خداوند رسید، دربارة آن شتاب نكنید».37

پس از بیعت جناب جبرئیل(ع) دیگران نیز با آن حضرت(ع) بیعت کرده، مهیای اقدامات جهانی می‌شوند.

3ـ2. فراخوان لایة دوم یاران (سپاه ده هزار نفری): مفضل بن عمر از امام صادق(ع) چنین روایت كرده است: «خداوند متعال جبرئیل را می‏فرستد تا اینكه به نزد او بیاید؛ بر حجر اسماعیل در نزدیك كعبه فرود آمده، به او می‏گوید: به چه دعوت می‏كنی؟ حضرت مهدی(ع) او را باخبر كرده، جبرئیل پاسخ می‌دهد: من اولین كسی هستم كه با تو بیعت می‏كنم، دستت را دراز كن. پس دستش را بر دست حضرت [به نشان بیعت] می‏كشد. سیصد و اندی مرد هم به نزد او می‏آیند و با او بیعت می‏كنند. او هم آنقدر در مكه می‏ماند كه ده‏هزار نفر اصحابش جمع شوند و پس از آن به سوی مدینه حركت می‏كند».38

3ـ 3. خسف بیدا: یکی از نشانه‌های حتمی و قطعی ظهور که‌اندکی پس از اعلان جهانی (صیحه) اتفاق می‌افتد، فرورفتن بخشی از سپاه سفیانی در بیابانی نزدیک مکه است. حدیفـ[ بن یمان از وجود مقدس پیامبراكرم(ص) نقل می‏كند: «... سپاه دوم وارد مدینه می‏شوند و سه شبانه‏روز آنجا را تاراج می‏كنند. سپس به قصد مكه از آن شهر خارج می‏شوند تا اینكه به بیابان (بیداء) می‏رسند. خداوند متعال جبرئیل را می‏فرستد و به او می‏گوید: برو آنها را محو كن. او هم ضربه‏ای با پایش به زمین می‌زند و خداوند متعال آنها را در زمین فرو می‏برد. جز دو نفر از آنها نجات نمی‏یابند كه هر دو از قبیلة جهینه هستند و برای همین گفته‏اند خبر یقینی و مسلّم نزد جهینه‏ای‏هاست. سپس حضرت این آیة قرآن كریم را تلاوت كردند: «ولوتری إذ فزعوا...».39

3ـ4. حرکت به سمت مدینه: بعد از وقوع حادثة فرو رفتن لشکریان سفیانی، روایات نقش نظامیِ دیگری را برای سفیانی در حجاز ذکر نمی‌کند، با توجه به اینکه این ماجرا پایان‌بخش نقش او در حجاز خواهد بود. اما احتمال دارد نیروهایی برای او در مدینه باقی بماند که با قوای حکومت (خاندان فلان) کار زار کند و روایات خاطرنشان می‌سازد که حضرت مهدی(ع) پس از معجزة فرو رفتن قوای دشمن، با سپاه خود که متشکّل از چند ده هزار نفر رزمنده است برای آزاد سازی مدینه راهی آنجا شده، با دشمنان خود در آنجا درگیر می‌شود. به هر حال آن حضرت مهدی(ع) مدینه را فتح و حجاز را آزاد و نیروهای دشمن را منکوب می‌سازد و لشکر سفیانی هر کجا که رویاروی او باشد، از حجاز تا عراق و شام، شکست می‌خورد. روایات یک نبرد یا بیشتر را یاد می‌کند که در عراق بین لشکر سفیانی از طرفی و سپاهیان مهدی(ع) و یاران خراسانی وی از ناحیة دیگر اتفاق می‌افتد.40

3ـ 5. حرکت به سمت عراق و بقیة نقاط جهان: امام(ع) پس از بازپس‌گیری شبه جزیره، رو به منطقة بین‌النهرین و عراق نموده، با همراهی ایرانیان این منطقه را از سفیانیان بازپس می‌گیرند.

حضرت باقر(ع) فرمود: «قائم ما، نهضت خویش را از مکه آغاز می‌كند. پرچم و شمشیر رسول خدا(ص) و دیگر نشانه‌های پیامبر و درخشش گفتار محمدی(ص) با اوست. پس از نماز شامگاه فریاد بر می‌آورد: ای مردم! شما که در دیدگاه خدا و زیر فرمان و ارادة او هستید، به هوش باشید. به خدا ایمان آورید که پیامبران را با مشعل کتاب و قانون و برهان‌های روشن، فرستاده است. خدا شما را فرمان می‌دهد که برای او شریک قرار ندهید و پاسدار دین و گفتار پیامبر باشید. زنده بدارید آنچه را قرآن زنده کرده است و نابود سازید آنچه را قرآن از بین برده است. قلبتان به خاطر هدایت و نجات گمراهان بتپد. من شما را به سوی خدا و پیامبر می‌خوانم، که برنامه‌های قرآن را اجرا کنید. باطل را بکوبید و راه و روش پیامبر را به پا دارید. پس از این گفتار، یارانش که 313 نفر می‌باشند، مانند ابر‌های پراکندة پاییزی، به هم می‌پیوندند. آنها مردانی هستند که در شب به راز و نیاز با خدا زنده‌اند و در روز، شیران بیشة شجاعت‌اند. خداوند نخست حجاز را برای او می‌گشاید و او زندانیان بنی‌هاشم را آزاد می‌سازد، پرچم‌های سیاه کوفه به زیر می‌آید، و به عنوان نشانة بیعت، به سوی امام قائم فرستاده می‌شود. در این هنگام است که امام سپاه را به شرق و غرب جهان می‌فرستد تا بیداد و بیدادگران را ریشه‌کن سازند، و کشورها برای او گشوده می‌گردد و به دست او استانبول (دروازة غرب) فتح می‌شود».41

4. دورة استقرار حکومت جهانی

پایتخت حکومت جهانی امام عصر(ع) مسجد کوفه خواهد بود امّا این امر باعث كاستن از رونق حج نخواهد شد. در منابع روایی دربارة کراهت سکونت در شهر مکّه گفت‌وگو به میان آمده که علل متعددی برای آن می‌توان برشمرد، اما از همه مهم‌تر و قابل فهم تر برای مردم زمانی خواهد بود که طیّ الارض،42 طیّ الهواء43 و طیّ الماء44 یک اتفاق عادی خواهد شد و بسیاری از مردم جهان با استفاده از این توانایی‌ها می‌توانند مسافت‌های طولانی را طی کنند. علاوه بر این، حتی طیّ طریق عادی با چنان امنیتی خواهد بود که یک زن بدون آنکه دچار مشکلی شود و کسی متعرض او شود، مسیر شام تا حجاز را پیاده در می‌نوردد و به بیت الله الحرام می‌رسد. به همین دلیل در ایام حج، شهر مکه مملو از جمعیت خواهد بود؛ از همین‌رو امام عصر(ع) قوانین خاصی را برای زوّار و حجّاج وضع می‌کنند که از آن جمله می‌توان به ممنوعیت خواندن نماز مستحبی در مسجد الحرام اشاره کرد تا بقیه بتوانند به اعمال واجب خود برسند.45


ماهنامه موعود شماره 106

پی‌نوشت‌ها:‌
1. ر. ك:‌ كورانی، عصر ظهور، ص293.
2. ص84، باب 1، 33.
3. بحارالانوار، ج52، ص210.
4. همان، ج52، ص240.
5. همان، ج52، ص210.
6. الممهدون للمهدی(ع)، ص60؛ یوم‌الخلاص، ص570.
7. منتخب‌الاثر، ص451؛ بشارةالاسلام، ص34، یوم‌الخلاص، ص532؛ بیان‌الائمّه(ع)، ج1، ص433 و ج2، ص355.
8. الغیبـ[ نعمانی، ص178؛ در این زمینه ر. ك: عصر ظهور، ص293.
9. تفصیل این مطلب و جنایات و كشتارگاه‌هایی را كه سفیانی در شهرهای مختلف عراق از خون شیعیان به راه می‌اندازد در كتاب شش ماه پایانی، نوشتة استاد مجتبی الساده مطالعه نمایید.
10. نسخة خطی، فتن، ابن حماد، ص89، به نقل از: عصر ظهور، ص 145.
11. تفصیل بیشتر این مطلب را در ضمن حوادث ماه محرم كتاب شش ماه پایانی مطالعه نمایید.
12. الزام الناصب، ج2، ص166؛ یوم الخلاص، ص701.
13. برای نمونه ر.ک: عصر ظهور،ص17.
14. برای نمونه ر. ك: إعلام الوری بأعلام الهدی، ص398.
15. ر. ك: فصل‌نامة انتظار، شمارة پنجم.
16. الارشاد، ج2، ص371؛ الغیبـة، شیخ طوسی، ص266؛ إعلام الوری، ص 429.
17. تفصیل این مطلب را در كتاب عصر ظهور، ص300 به بعد مطالعه كنید.
18. بشارةالاسلام ص267، به نقل از: بحارالانوار.
19. عصر ظهور، ص301.
20. عصر ظهور، ص302 به نقل از: نسخه خطی ابن حماد، ص95.
21. عصر ظهور، ص311.
22. روایتی است كه از بین سلسله سند و یا آخر آن یك یا چند نفر راوی حذف شده باشد.
23. نسخه خطی ابن حماد، ص91 بنابر نقل عصر ظهور، ص312.
24. اشاره به آیة نازل شده در روز غدیر: «الیوم أكملت لكم دینكم و أتمیت علیكم نعمتی و رضیت لكم الإسلام دیناً» یعنی اسلام را مسلط و خوف آنها به آرامش تبدیل كند.
25. الغیبـة نعمانی، ص184؛ بحارالانوار، ج52، ص297.
26. فیض‌الاسلام، ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، ص1202، ح1.
27. همان، ص369، ح157.
28. ر. ك: الغیبـة نعمانی، ص235.
29. یوم الخلاص، ص543؛ المهدی(ع) من المهد الی الظهور، ص341.
30. سورة آل عمران(3)، آیة‌33.
31. الغیبـة نعمانی، ص 121؛ بحارالانوار، ج52، ص223؛ بشارةالاسلام، ص 102.
32. سورة نمل (27)، آیة 62.
33. سورة فتح (48)، آیة 10.
34. بشارةالاسلام، ص268؛ الزام الناصب، ج2، ص257؛ یوم الخلاص، ص320.
35. الغیبـة نعمانی، ص21؛ منتخب الاثر،‌ص422؛ تاریخ ما بعد الظهور، ص265.
36. منتخب الاثر، ص469؛ الزام الناصب، ج2، ص205؛ یوم‌الخلاص، ص292؛ تاریخ ما بعد الظهور، ص244.
37. بحارالانوار، ج52، ص283؛ بشارة الاسلام، ص259؛ یوم الخلاص، ص319؛ المهدی(ع) من المهد الی الظهور، ص340؛ السفیانی، ص145.
38. بشارة الاسلام، ص227؛ منتخب‌الاثر، ص468.
39. بحارالانوار، ج52، ص187؛ منتخب الاثر، ص456؛ بشار\الاسلام، ص21؛ یوم‌الخلاص، ص673.
40. عصر ظهور، ص150.
41. ابن حماد، الفتن (نسخه خطی)، ص59، به نقل از: معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج3، ص295، ح832.
42. كرامتی از بزرگان كه به سبب آن مسافتی زمینی در مدّتی كوتاه در نور دیده می‌شود.
43. همانند طیّ‌الارض با این تفاوت كه حركت در آسمان خواهد بود.
44. همانند طیّ‌الارض با این تفاوت كه حركت بر روی آب خواهد بود.
45.تفصیل بیشتر این مطلب را در كتاب چشم‌اندازی به حكومت جهانی حضرت مهدی(ع)، نوشتة حجّت‌الاسلام و المسلمین طبسی مطالعه نمایید.


دوشنبه 29/12/1390 - 17:7 - 0 تشکر 442082

تعیین وقت ظهور ؛ آسیبی بر حوزه ی مهدویت:
یکی از آسیب های حوزه مهدویت ، تعیین وقت ظهور است،حکمت الهی بر این است که وقت ظهور امام زمان(ع) بر بندگان مخفی بماند

لذا احدی نمی تواند زمانی برای ظهور تعیین کند. مفضل بن عمر گوید: از مولایم امام صادق(ع) پرسیدم:

هل للمأمور المنتظر المهدیّ(ع) من وقت موقّت یعلمه الناس؟ فقال: حاش لله أن یوقّت ظهوره بوقت یعلمه شیعتنا… فقال: یا مفضل، لا اوقّت له وقتا ولا یوقّتُ له وقت، انّ من وقّت لمهدیّنا وقتاً فقد شارک الله تعالی فی علمه وادّعی انّه ظهر علی سِرّه …[۱]

آیا ظهور حضرت مهدی(ع) وقت معینی دارد که مردم آن را بدانند؟ فرمودند: این چنین نیست که خداوند برای آن وقتی تعیین کرده باشد که شیعیان ما آن را بدانند. ای مفضل، برای آن وقتی تعیین نمی کنم. وقتی هم نمی شود برای آن معین کرد. آن که برای ظهور ما وقتی تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته و مدعی شده که از اسرار خداوند آگاه گشته است.

فضیل از امام باقر(ع) پرسید:

هل لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون[۲] .

آیا برای این امر وقتی معیّن است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان که وقتی برای آن تعیین می کنند، دروغ می گویند.

ابی بصیر گوید: از امام صادق(ع) درباره امام زمان(ع) پرسیدم. فرمود:

کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقّت، ثم قال: اَبی الله الاّ أن یخلف وقت الموقّتین.[۳]

آنان که وقتی برای آن تعیین می کنند، دروغ می گویند. ما اهل بیت، زمانی برای آن تعیین نمی کنیم. آن گاه فرمود: خداوند چنین اراده کرده است که با هر وقتی که تعیین کنند، حتما مخالفت نماید و ظهور را در آن وقت قرار ندهد.

در روایت دیگر فرموده اند:

(( کذب الموقتون، ما وقّتنا فیما مضی ولا نوقّت فیما یستقبل؛[۴]

آن که برای آن وقتی تعیین کند دروغ گفته است… ما در گذشته وقتی تعیین نکرده ایم و در آینده نیز هرگز وقتی برای آن تعیین نخواهیم کرد)).

در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت ، چنین بیان شده است: امام جواد(ع) فرمودند:

لو عُیّن لهذا الامر وقت لقست القلوب و لرجع عامّة الناس عن الاسلام و لکن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه! تألفاً لقلوب الناس و تقریبا للفرج[۵]؛

اگر برای این امر وقتی تعیین شود دل ها را قساوت می گیرد و توده مردم از اسلام بر می گردند. بگویید: چه زود است! چقدر نزدیک است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود.

پیامدها

این عمل ـ جدای از این که ادعایی است بی دلیل و دروغی است آشکار؛ چرا که

اهل بیت فرموده اند: کسی از زمان آن آگاه نیست. ـ پیامدهای متفاوتی دارد که به ذکر آن می پردازیم:

۱٫ ایجاد یأس و ناامیدی به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعیین شده.

۲٫ ایجاد بدبینی نسبت به اصل ظهور.

۳٫ ایجاد بدبینی به شخصیت امام در اثر عدم تحقق ظهور.

۴٫ قساوت قلب ها.

۵٫ برگشتن مردم سست ایمان از دین.

خاستگاه

۱٫ تعجیل و شتاب کردن در امر فرج.

۲٫ عوام فریبی در اثر هوی و هوس.

۳٫ توهم و خیال پردازی.

۴٫ عدم تطبیق صحیح آثاری که بر اثر قدرت های روحی و ریاضت ها به دست می آورند. یعنی چیزهایی را در آینده پیش بینی می کنند، امّا در تطبیق آن ها اشتباه نموده و خیال می کنند ظهور است. لذا وقتی تعیین می کنند.

مبارزه و درمان

۱٫ تکذیب:

محمد بن مسلم گوید: امام صادق(ع) فرمود:

یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه فانا لانوقت لاحد وقتا. [۶]

ای محمد، هر کس از جانب ما به تو خبر دهد که ما وقتی برای ظهور تعیین کرده ایم، بی مهابا و ترس او را تکذیب کن. زیرا ما برای هیچ کس [حتی خواص] وقتی تعیین نمی کنیم.

نکته قابل توجه این است که در روایت آمده است: (( بی مهابا او را تکذیب کن.)) از این تفسیر به خوبی بر می آید که نباید شخصیت زده شد. ابهت و بزرگی افراد نباید مانع تکذیب شود. هر کس با هر مقام و جایگاهی که دارد اگر برای ظهور وقتی معین کرد، بایستی تکذیب گردد.[۷]

۲٫ نزدیک دانستن ظهور همراه با تسلیم.

راه چاره این است که انسان ظهور را نزدیک بداند، هر لحظه منتظر ظهور باشد و با این حال، تسلیم اراده و امر الهی باشد و هیچ امری، پرده صبر او را ندرد که: (( نجی المقربون))[۸] و (( نجا المسلمون)).[۹]

۳٫ روشنگری و تبیین علما و اندیشمندان دینی.

[۱] . مجلسی، بحارالانوار ، ج ۵۳، ص ۲، باب ۲۸٫

[۲] . طوسی، الغیبة، ص ۴۲۵٫

[۳] . نعمانی، الغیبة، ص ۲۹۳٫

[۴] . طوسی، الغیبة، فصل ۷ ، ص ۴۲۶٫

[۵] . الکافی، ج ۱، باب کراهیة التوقیت، ص ۳۸۹؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۹۶٫

[۶] . نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۹ ، فی النهی عن التوقیت و التسمیة.

[۷] . گاهی حرف هایی از برخی بزرگان و علما نقل می شود که نشانگر توقیت است، در حالی که با کمی تحقیق معلوم می گردد این مطلب صرفاً شایعه بوده و هیچ پایه و اساسی ندارد. یعنی آن بزرگواران اصلا چنین چیزی نگفته اند.

[۸] . الکافی، ج ۳، ص ۱۳۱٫

[۹] . همان، ج ۱، ص

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.