• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 3613)
شنبه 14/12/1389 - 7:42 -0 تشکر 294255
.*.*.تورو خدا عاشق شدی خل نشو.*.*.

به نام خدا

سلام

 

 

مینا خانم خسته شده بود قدرت مقابله با مادرش نداشت

همش مخالفت ،مخالفت

اخه مینا خیلی دوستش داشت ...دوست چه عرض کنم

عاشقش بود ،تحمل جدایی ازش نداشت

اما انگار همه دست به دست هم داده بودند نزارن اینها بهم برسند

مادرش هم نگرانش بود ،میترسید مینا بچگی کنه

وبخاطر این عشق تا اخر عمر در رنج باشه

به هر طریقی بود مینا رو از پسره که خیلی دوسش داشت دور کنه

از بد اقبالی بهمن ،بهمن عاشق مینا شد (البته بعد از یک مدتیکه از ماجرا گذشت)

مینا دختر خوشگلی بود

خانواده مینا هم از عشق وعاشقی مینا چیزی نگفتند

میناهم سکوت اختیار کرده بود حرف نمیزد یا اگرم میزد خیلی کم

بهمن هم فکر میکرد خجالتیه وبا رفت امد بیشتر این مشکل برطرف میشه

بهمن خیلی مینا رو دوست داشت ولی مینا دلش جای دیگه بود

نه راهی داشت به معشوقه اش برسه نه میتونست دل به بهمن ببنده

مینا دچار یک نوع افسردگی شده بود اصلا حرف نمیزد با بهمن

خب سرتون درد نیارم اینا باهم ازدواج کردند

مینا گهگاهی خوب میشد انگار اون مینای ساکت نبود شاد میشد

ولی این عشق ناکام وقتی بیادش میومد دوباره میرفت تو خودش

بهمن کم کم داشت شک میکرد اما دلیل این رفتار مینا رو نمیفهمید

فکر میکرد دوسش نداره

میگفت شاید از زندگیش راضی نیست

تا اینکه همه چیز رو فهمید ولی راهی نداشت اخه بهمن مینا رو دوست داشت

گفت به هر صورتی شده کمکش میکنم حالش خوب شه

مینا پیش بهترین پزشکا برد

خیلی احترامش میکرد اصلا نمیزاشت کسی بفهمه مینا مریضه

ولی مریضی مینا تابلو بود ..دختره خل شده بود

وقتی مینشست کنارت اصلا حرف نمیزد ،وارد جمعی میشد سلام نمیداد

خب مدتها گذشت حال روحی مینا بهتر شد

شایسته کوچولوهم به جمعشون اضافه شد

درست فهمیدید دختر مینا وبهمن

اما انگار مکافات تازه شروع شده بود مینا اصلا شایسته رو دوست نداشت

کاری به کارش نداشت

بهمن از مادرش خواست مراقب شایسته باشه

مامان بهمن شده بود مامان شایسته ..تروخشکش میکرد..غذا میدادش

تابستان همون سال حال مینا خیلی بد شد طوریکه مینا بردن تیمارستان*دارالمجانین*

مدتی تحت مراقبت بود تا اینکه بهتر شد

بهبودی مینا نسبی بود

دیگه مینا نماز هم ترک کرده بود میگفت با خدا قهرم،اصلا خدا کیه

دختره خل شده بود

درست شدنی هم نبود

 

بنظر شما مقصر این ماجرا کیه؟؟؟؟

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 15/12/1389 - 10:57 - 0 تشکر 294583

پارسا زاهد گفته است :
[quote=پارسا زاهد;113985;294482]به نام خدا
سلام

من هم مثل بقیه دوستان می‌گم مقصر خانواده دختر هستند

خب هر کسی یه ایمانی داره یه ظرفیتی داره. این مینا خانم هم ظرفیتش در همین حد بوده که عشق یکی میاد تو دلش.
به نظر من خانواده دختر اگه میخواستن کمک واقعی کنن، باید میرفتن از پسری که مینا اونو دوست داره تحقیق می کردن و اگه مشکلی نداشت با واسطه کاری می‌کردن اون بیاد خواستگاری مینا
اما اگه مشکلی داشت با دلیل و منطق به مینا ثابت می‌کردن که این مرد رویاهات آدم خوبی نیست
اما این خانواده یکی از بدترین راه ها رو انتخاب کردن و میخواستن با ازواج مینا اونو از فکر پسری که دوسش داره بیارن بیرون.

به نام خدا

سلام

با تشکر از پارسا زاهد گرامی

به نکته خوبی اشاره کردی ..ظرفیت

مینا ادم کم ظرفیته تا این مشکلات رو برای خودش بوجود اورده

ویک نکته دیگه تو صحبتهای شما بود دختریکه یکی رو دوست داره باید بامنطق حالیش کرد بده

اما اگر این دختر یا هر پسر عاشقی منطق حالیش نبود باید چیکار کرد؟؟

باید اجازه داد با معشوقه اش ازدواج کنه؟؟؟مثلا فرض کنید شما پدر خانواده هستید وچنین شرایطی براتون پیش امده چیکار میکنید ؟؟(پدر خانواده جواب یادتون نره D)

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 15/12/1389 - 11:14 - 0 تشکر 294590

goolha گفته است :
[quote=goolha;394803;294577]  

افرین جی طیبه جمله درستی گفتی اما این جمله همیشه صدق نمیکنه

_________________

میشه خودتون جا مینا(زمان عاشقیش ...بعد از ازدواج با بهمن ) بزاری ونظرتو بگی البته اگر دوست داشتیاااا (البته خدا نکنه چنین حالتی برات پیش بیاداااا خل نشی توروخدااااا....البته ظرفیت شما با مینا فرق میکنه )بهترین کاریکه باید میکردی چی بود؟؟؟

سلام

گلی من الان تو مرحله خل شدن بسر میبرم ناجوررررر

اگه بلد بودم یه گلی برا خودم بسرم میگرفتم

بعد این عشق قبلیه اسمش چی بود...حالا مثلا قلی...خب باهم فرار میکردن ...هق

بعد اگه نمیخاستش...دروخ میگفته حتما

اصن من چه میدونم

اشکم درومد

:(((

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 15/12/1389 - 11:24 - 0 تشکر 294594

goolha گفته است :

به نام خدا

سلام

یاس کبود گرامی به نکته خوبی اشاره کردی

یک جوان عاشق ناکام نباید بلافاصله به ازدواج با یکی دیگه تن بده

انسان فراموشکاره اگر یک مدت میگذشت ممکن بود مینا بهتر بتونه بهمن رو بپذیره .

راستی اگر مدتها میگذشت ومینا معشوقه اش رو فراموش نمیکرد وظیفه والدین چی بود به نظر شما؟؟

فکر نمیکنید افسردگی میگرفت وبا رویاهای اون معشوقه اش خودش رو سرگرم میکرد؟؟

اهل بحثی بیا تو ،خوشحال میشم

yasekaboud63 گفته است :
[quote=goolha;394803;294580][quote=yasekaboud63;498511;294430]سلام
به نظر من تقصیر خانوادشونه که با زندگی یه پسر بازی کردن وقتی میبینن دخترشون نمیخواد اینو و عاشق کس دیگه هستش اگه هم نمی خوان با اون ازدواج کنه حداقل شوهرش ندن تا زندگی کس دیگه هم تباه نشه دخترم به مرور زمان میتونست فرتموش کنه ولی با زندگی در کنار این همش به یاد اون که دوسش داشته میفته و افسردگیش بیشتر میشه تا اینکه دیوونه میشه

سلام

اگه فراموش نمیکرد شرایط و برای ازدواج با اون مهیا می کردن شایدم با هم خوشبخت می شدن یا اگه هم پسر خوبی نبوده بهش نشون میدادن که خوب نیست با نامزدی چند ماهه میتونست متوجه بشه بازم اگه متوجه نشد باید ازدواج میکرد تا متوجه بشه ازدواج ناموفق بهتر از جنونه نه؟

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

يکشنبه 15/12/1389 - 14:37 - 0 تشکر 294644

goolha گفته است :

به نام خدا

سلام

بهمن نمیدونسته ،فقط سکوت وکم حرفی مینارو میدیده وفکر میکرده چیز عادیه

مشکل ازدواجهای امروزی گفتید احساسی است واقعا همینه دوتا جوان اول عاشقی میکنند بعد یادشون میاد باید خانواده ها رو درجریان قرار بدند وخواستگاری صورت بگیره بعد که خانواده ها به توافق نمیرسند

باعث جدایی وبهانه تراشی میشه وباعث بوجود امدن ازارهای روحی میشه که با هیچ دارویی درمان پذیر نیست .

پس یک جوان عاقل که قصد ازدواج داره باید قبل از بررسیهای لازم عاشق نشه تا بتونه در سلامتی کامل انتخاب کنه

نه خودش ضربه میبینه ونه طرف مقابلش

ممنون از نظرتون گفته دکتر شریعتی هم زیبا بود (شما اگر جای خانواده بهمن بودید بخاطر این مشکلیکه برای فرزندش پیش امده چیکار میکردید؟؟؟به بهمن کمک میکردید یا میگفتید طلاقش بده خودتو راحت کن؟؟

rezayar007 گفته است :
[quote=goolha;394803;294576][quote=rezayar007;166606;294290]با سلام
ممنون از ایجاد این تاپیک.
راستش به نظر من اگر بهمن میدونسته که مینا اون رو دوست نداره اصلا نباید باهاش ازدواج میکرده چون به نظر من این ازدواج که روح طرف پیشت نباشه و دوست نداشته باشه به هیچ دردی نمیخوره.
گاها در این فیلم ها میبینیم که پسر میخواد به زور با دختر ازدواج کنه در صورتی که دختر اصلا اون رو دوست نداره . تا زه اگر هم ازدواجی شکل بگیره شاید جسما" اون دختر رو بدست آورده ولی روحا" نه. و مهم روح است.
مقصر خانواده دختر هم هستند البته بعضی مواقع که احساس بر عقل غلبه میکند واقعا" باید به خانواده هم حق داد. علت اصلی مشکلات امروزه اینست که ازدواج ها بعضا" احساسی میباشد و میبینیم که بعد یک مدت به جدایی می انجامد. چون اون عشق اولیه کم شده و ایراد هم را میبینند و بی دلیل نیست که دکتر شریعتی میفرمایند دوست داشتن برتر از عشق است.

با سلام

من اگر جای خانواده بهمن بودم یک نصیحت همیشه به پسرم میکردم و اینکه تو موقع خواستگاری با طرف رو راست باشه و بپرسه آیا شما به شخص دیگری علاقه ندارید؟ ببینید ممکن هست یک دختر واقعا کسی دیگه رو دوست داره و روش نشه موقع خواستگاری به طرف بگه پس میشود از این طریق بهش کمک کرد که اگر واقعا کسی رو دوست داره راحت بیان کنه.چون من خودم معتقد به دوست داشتن دو طرفه هستم.

حالا میگیم این اتفاق رخ داده من فکر کنم مادر دختر بهتر میتونه با دخترش صحبت کنه چون این مشکل از طرف مینا است و مادرش در جریان موضوع است و میتواند با صحبت و بردن وی پیش روانشناس مجرب اون رو به سمت بهبودی پیش ببرد.

تا جایی که میتواند باید کمک به بهوبدی طرف کنند ولی اگر دیدند که هیچ تاثیری ندارد فکر کنم طلاق بگیرد بهتر است. چون این زندگی خیلی بی روح و کسل کننده میشود.

ولی کلا ازدواج به زور اصلا خوب نیست. مخصوصا اگر ایمان فرد ضعیف باشد امکان دارد به همسرش خیانت کند و با همون عشق قبلیش باشد و در تماس باشند.اگر ایمانش هم قوی باشد که بی روح زندگی میکنند.

نیکی و بدی که در نهاد بشر است                         شـادی و غمی که در قضا و قدراست 

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل                        چرخ از تو هزار بار بــــیچاره تر است

مدیر انجمن خانواده ی تبیان

 

 

يکشنبه 15/12/1389 - 16:0 - 0 تشکر 294668

سلام

بحث جالبیه گلهای عزیز...ولی چرا همه ی تقصیرات رو گردن مینای بیچاره میندازین؟....درسته مینا كم ظرفیت بوده ولی اول اینكه مسئله ی كوچیكی كه نیست (در آخر همزاد پنداری هم میكنم :) )

به نظر من خونوادش بیشترین تقصیر رو داره...مینا جوونه و خام و پر از احساسات...اینجا این خونواده است كه باید با هوشیاری بتونه شرایط رو كنترل كنه....

همونطور كه دوستان اشاره كردن خونواده ی مینا نباید بیدلیل جواب رد به خواستگار میدادن...حالا فرض میكنیم كه اون طرف آدم مناسبی نبوده...باید واسه دخترشون منطقی همه چیزو شرح میدادن...شاید مینا كه پر از هیجان و عشقه اول قبول نمیكرد...ولی با گذشت زمان كه تب عشقش میخوابید میپذیرفت...باید تا چند وقت...شاید یكی دوسال خواستگاری رو قبل نمیكردن....

در مورد بهمن، من حرف جنابان حامد و رضا رو قبول دارم...آدم كه بیشناخت نمیره جلو...و اینكه تا وقتی پایه های علاقشون محكم نشده نباید بچه دار میشدند...

اما میرسیم به مینا...مینا اینجا خیلی خودشو باخت...اگه به فرض طرف پسر خوبی هم بوده باید به خدا توكل میكرده...صد در صد خدا جوابشو میداده...یا همون شخص رو نصیبش میكرده یا بهتر از اون...شكی نیست...كاش از نظر اعتقادی قوی بود (پس تا قبل اینكه مسئله ای پیش بیاد بهتره خودمون رو از هرلحاظ ساخته باشیم...)...

حرف زدن خیلی راحته...معلوم نبود اگر ما جاش بودیم ه میكردیم...ولی من همونطوری كه گفتم بیشتر از همه خونواده ها رو مقصر میدونم و به مینا بخاطر شرایط حساسش تا حدودی حق میدم..شاید اگه خونواده اش برخورد مناسبتری با این قضیه داشتن..مینا هم اینطور میشد...

خییلی طولانی شد....

حق یارتون

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 15/12/1389 - 19:0 - 0 تشکر 294693

به نام خدا

سلام

طیبه جان فعلا خل نشو داریم بحث میکنیم بحث باید خالی از احساسات باشه تا نتیجه مطلوب بدهُُُِِِِدی

فرار کردن راه حل خوبی نیستااا

اشکاتو پاک کن راه حل درست بده تا اگر کسی مشکل مینارو داشت تاباراهنمایی شما بتونه از بحثمون استفاده لازم رو ببره

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 15/12/1389 - 19:0 - 0 تشکر 294694

yasekaboud63 گفته است :

اگه فراموش نمیکرد شرایط و برای ازدواج با اون مهیا می کردن شایدم با هم خوشبخت می شدن یا اگه هم پسر خوبی نبوده بهش نشون میدادن که خوب نیست با نامزدی چند ماهه میتونست متوجه بشه بازم اگه متوجه نشد باید ازدواج میکرد تا متوجه بشه ازدواج ناموفق بهتر از جنونه نه؟

goolha گفته است :
[quote=yasekaboud63;498511;294594][quote=goolha;394803;294580][quote=yasekaboud63;498511;294430]سلام
به نظر من تقصیر خانوادشونه که با زندگی یه پسر بازی کردن وقتی میبینن دخترشون نمیخواد اینو و عاشق کس دیگه هستش اگه هم نمی خوان با اون ازدواج کنه حداقل شوهرش ندن تا زندگی کس دیگه هم تباه نشه دخترم به مرور زمان میتونست فرتموش کنه ولی با زندگی در کنار این همش به یاد اون که دوسش داشته میفته و افسردگیش بیشتر میشه تا اینکه دیوونه میشه

به نام خدا

سلام

مورد خوبی رو اشاره کردی تو این جور موارد که جوانها حرف تو کلشون نمیره باید بهش اجازه داد این کارو بکنند تا تجربه کسب کنند وبهترین کار اینه درحال کسب این تجربه تلخ کنارشون بود وتنهاشون نزاشت

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 15/12/1389 - 19:1 - 0 تشکر 294695


با سلام

من اگر جای خانواده بهمن بودم یک نصیحت همیشه به پسرم میکردم و اینکه تو موقع خواستگاری با طرف رو راست باشه و بپرسه آیا شما به شخص دیگری علاقه ندارید؟ ببینید ممکن هست یک دختر واقعا کسی دیگه رو دوست داره و روش نشه موقع خواستگاری به طرف بگه پس میشود از این طریق بهش کمک کرد که اگر واقعا کسی رو دوست داره راحت بیان کنه.چون من خودم معتقد به دوست داشتن دو طرفه هستم.

حالا میگیم این اتفاق رخ داده من فکر کنم مادر دختر بهتر میتونه با دخترش صحبت کنه چون این مشکل از طرف مینا است و مادرش در جریان موضوع است و میتواند با صحبت و بردن وی پیش روانشناس مجرب اون رو به سمت بهبودی پیش ببرد.

تا جایی که میتواند باید کمک به بهوبدی طرف کنند ولی اگر دیدند که هیچ تاثیری ندارد فکر کنم طلاق بگیرد بهتر است. چون این زندگی خیلی بی روح و کسل کننده میشود.

ولی کلا ازدواج به زور اصلا خوب نیست. مخصوصا اگر ایمان فرد ضعیف باشد امکان دارد به همسرش خیانت کند و با همون عشق قبلیش باشد و در تماس باشند.اگر ایمانش هم قوی باشد که بی روح زندگی میکنند.

[/quote]

به نام خدا

سلام

به مطالب خوبی اشاره کردید مادر مینا مسبب اصلی این ماجراست کار مینا از پزشک متخصص گذشته

مینا خل شده دوروز بهتر میشه بعد دوباره همون کشکه همون کاسه

مثلا با شایسته کنار سفره میشه

خودش با خیال راحت غذا میخوره اصلا نمیگه شایسته مامان چی میخوریبرات بکشم!!!

اصلا انگار شایسته ای درکار نیست

بنظر من همونطوریکه گفتید پای اون معشوقه هنوز تو زندگی مینا هست که نمیتونه بهش فکر نکنه وبه بهمن فکر کنه

ادمی زود همه چیز رو فراموش میکنه

اما اگر معشوقه مدام پیام بفرسته حتی پیامهای الکی

درصورتیکه دیگه دوسش نداره

اما مینا به خیال خام خودش فکر میکنه اونهنوز دوسش داره

همینااا بده وبه مینا اجازه خوب شدن نمیده

پس خطاب به همه عاشقانی که به معشوقه خود نمیرسند"اگر طرف رو دوست داری از زندگیش برو چون هر ضربه ایکه ببینید اون دنیا مسئولید وباید پاسخگو باشید "یا اینکه هرطور شده شرایط ازدواج رو فراهم کنی

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 15/12/1389 - 19:10 - 0 تشکر 294698

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;294668]سلام

بحث جالبیه گلهای عزیز...ولی چرا همه ی تقصیرات رو گردن مینای بیچاره میندازین؟....درسته مینا كم ظرفیت بوده ولی اول اینكه مسئله ی كوچیكی كه نیست (در آخر همزاد پنداری هم میكنم :) )

به نظر من خونوادش بیشترین تقصیر رو داره...مینا جوونه و خام و پر از احساسات...اینجا این خونواده است كه باید با هوشیاری بتونه شرایط رو كنترل كنه....

همونطور كه دوستان اشاره كردن خونواده ی مینا نباید بیدلیل جواب رد به خواستگار میدادن...حالا فرض میكنیم كه اون طرف آدم مناسبی نبوده...باید واسه دخترشون منطقی همه چیزو شرح میدادن...شاید مینا كه پر از هیجان و عشقه اول قبول نمیكرد...ولی با گذشت زمان كه تب عشقش میخوابید میپذیرفت...باید تا چند وقت...شاید یكی دوسال خواستگاری رو قبل نمیكردن....

در مورد بهمن، من حرف جنابان حامد و رضا رو قبول دارم...آدم كه بیشناخت نمیره جلو...و اینكه تا وقتی پایه های علاقشون محكم نشده نباید بچه دار میشدند...

اما میرسیم به مینا...مینا اینجا خیلی خودشو باخت...اگه به فرض طرف پسر خوبی هم بوده باید به خدا توكل میكرده...صد در صد خدا جوابشو میداده...یا همون شخص رو نصیبش میكرده یا بهتر از اون...شكی نیست...كاش از نظر اعتقادی قوی بود (پس تا قبل اینكه مسئله ای پیش بیاد بهتره خودمون رو از هرلحاظ ساخته باشیم...)...

حرف زدن خیلی راحته...معلوم نبود اگر ما جاش بودیم ه میكردیم...ولی من همونطوری كه گفتم بیشتر از همه خونواده ها رو مقصر میدونم و به مینا بخاطر شرایط حساسش تا حدودی حق میدم..شاید اگه خونواده اش برخورد مناسبتری با این قضیه داشتن..مینا هم اینطور میشد...

خییلی طولانی شد....

حق یارتون

به نام خدا

سلام

دهکده خانم گل خوش امدی

مینا به اندازه خودش مقصر هست قبول ندارم همه تقصیرات رو بندازم گردن اون

ولی اون خودش میتونهه برای زندگیش تصمیم بگیره

درسته حرف زدن اسونه اما ماباید یاد بگیریم چطور تو شرایط حساس بهترین تصمیم رو بگیریم

به خدا باید توکل کرد ....تقوا بهترین وسیله است

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 15/12/1389 - 20:17 - 0 تشکر 294733

به نام خدا - سلام .

اوه دوستان چی کردن . تو یه روزی که رفتم و اومدم دوستان کولاک کردن .
اول از دوستان عذر خواهی می کنم که نمی تونم نظراتشونو بخونم .
دوم در جواب خانم گلی بگم که ...
به نظر من تقصیر معشوق مینا اصلا نیست . بیچاره چی کنه . اومده جلو گفته من اینم وخانواده ی مینا ردش کردن . تازه شوهرشم دادن . اون بیچاره چی می تونست بکنه. من خودم راحت می تونم بزارم جای اون . می تونم جدا کردن از عشقش چقدر براش سخت بوده و شایدم اونم تو واحد مردان همون تیمارستان باشه و شایدم ...
خلاصه اگه اونم ازدواج کرده باشه و اگر عشقش مثل مینا به مینا واقعی بوده و مدتی نبوده اونم زندگی خوبی نخواهد داشت .

 برای امام زمان صلوات فرستادی ؟      

خدایا شکرت که هر چه دادی بهترین بود . 


 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.