[quote=jtayebe;393644;301900]سلام خسته نباشین
یه سوال:
یک حدیثی داری به این مضمون:
هر روایتی شنیدید که با قرآن مغایرت داشت...آن را به دیوار بکوبید.
از یه لجاظ هم میدونیم قرآن مسئل را بسط نداده و معتقدیم باید به روایات رجوع کنیم
و روایاتی داریم که اصن در قرآن بحث نشدن
مانند زدن ریش با تیغ
این مدل مسائل را چگونه استدلال میکنید؟
قبلا" از شما متشکرم
به نام خدا
با سلام وتحیات و عرض ادب و احترام
ممنون از سوال دقیق حضرتعالی
لازم است قبل از همه چیز نكاتی را جهت روشن شدن پاسخ بیان داریم:
1. تعداد آیات احكام و نقش پیامبر اكرم (ص):
قران ، كلیات و اصول احكام را بیان نموده است، و آنچه مشهور است تعداد آیات قرآن كه مربوط به احكام میشوند. حدود پانصد آیه میباشد،[1] و حال ان كه تنها مسائلی كه مربوط به فروعات نماز می باشند حدود 2000 مسئله میباشد، از اینجا نتیجه میگیریم كه تمام جزئیات احكام و فروعات آن در قرآن وارد نشده است، بلكه در كنار قرآن پیامبر اكرم(ص) آیات را تفسیر میكرد، مجملات و متشابهات را، و تمام احكام را از واجبات و مستحبات و محرّمات، كه مردم بدان نیاز داشتند برای حضرت علی (ع) املاء میفرمود، و علی(ع) آنها را مینوشت،[2] و در كتابی به نام «صحیفة جامعه» در زمان خود پیامبر (ص) جمعآوری شد، منتهی عدّهای از انتشار آن جلوگیری نمودند، و كتاب مذكور در نزد ائمه(ع) یكی پس از دیگری و اكنون در نزد امام زمان (عج) موجود میباشد.[3]
2. حدیث ثقلین و نقش ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ :
پیامبر اسلام(ص) فرمود: من در بین شما دو امانت گرانبها باقی میگذارم وقتی به آن دو تمسّك جویید بعد از من گمراه نخواهید شد... ، یكی كتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیتم، و این دو تا روز قیامت از یكدیگر جدا نخواهند شد، از حدیث فوق استفاده میشود:
1. قرآن و عترت از هم جدایی ناپذیرند. 2. پیروی از اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مثل قرآن بدون قید و شرط واجب میباشد. 3. با توجه به دو نكتة قبل عصمت اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ به خوبی اثبات میشود. 4. قرآن و عترت تا قیامت در كنار هماند، 5. جدایی و یا پیشی گرفتن از اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مایة گمراهی است. 6. عترت از همه افضل و اعلم میباشند.[4]
3. نقش اجتهاد
اجتهاد یا تفقه در دورة خاتمیّت، وظیفة بسیار حساس و اساسی بر عهده دارد و از شرایط امكان جاوید ماندن اسلام است، اجتهاد نیروی محركة اسلام است، ابن سینا دربارة نقش اجتهاد میگوید: كلیات اسلامی ثابت و لا یتغیّر و محدود است و امّا به حوادث و مسائل نامحدود و متغیر، و هر زمانی مقتضیات مخصوص خود و مسائل مخصوص خود را دارد، به همین جهت ضرورت دارد كه در هر عصر و زمانی گروهی متخصص و عالم به كلیات اسلامی و عارف به مسائل و پیش آمدهای زمان عهده دار اجتهاد و استنباط حكم، مسائل جدید از كلیّات اسلامی بوده باشند.[5]
با توجه به نكات پیش گفته، پاسخ این سؤال است كه منابع فقه و احكام، از نظر شیعه منحصر به قرآن كریم نیست، بلكه چهار منبع در مجموع برای استخراج و استنباط احكام وجود دارد كه اجمالاً بدانها اشاره میشود:
1. قرآن
بدون شك اولین منبع احكام و مقررات اسلام قرآن است، البتّه همچنان كه بیان شد، آیات قرآن منحصر به احكام و مقررات عملی نیست، در قرآن صدها گونه مسئله طرح شده است كه حدود پانصد آیة آن مربوط به احكام میباشد.[6]
2. سنّت
سنّت یعنی گفتار، یا كردار، یا تأیید معصوم (پیامبر اكرم و ائمة اطهار ـ علیهم السّلام ـ ) بدیهی است كه اگر در سخنان رسول اكرم و یا ائمة اطهار ـ علیهم السّلام ـ یك حكمی بیان شده باشد و یا ثابت شود كه وظیفهای دینی را عملاً به گونهای انجام دادهاند و یا محقق شود كه دیگران برخی وظایف دینی را در حضور ایشان به گونهای انجام میدادند، و مورد تقریر و تأیید و امضای عملی ایشان قرار گرفته است (یعنی با سكوت خود صحه گذاشتهاند) كافی است كه یك فقیه بدان استناد كند.[7]
3. اجماع
اجماع یعنی اتفاق آراء علمای مسلمین در یك مسأله، از نظر علمای شیعه، اجماع از آن نظر حجت است كه اگر عموم مسلمین در یك مسئله وحدت نظر داشته باشند دلیل بر این است كه این نظر را از ناحیة شارع اسلام (پیامبر و ائمة اطهار ـ علیهم السّلام ـ ) تلقی كردهاند.
4. عقل
حجیت عقل از نظر شیعه به این معنا است كه اگر در موردی عقل، حكم قطعی داشت و با شرع مقدس سازگار بود حجت و معتبر است.
مهمترین منبع استنباط احكام در عصر غیبت برای مراجع عالی قدر، بعد از قرآن كریم سخنان و اخباری است كه از معصومین ـ علیهم السّلام ـ رسیده است، و در مجموعههای روایی با سند متصل به معصومین جمعآوری شده است كه اهم آنها عبارتند است از:
1. اصول و فروع كافی، نوشتة محمد بن یعقوب كلینی رازی (م 329) كه مجموعاً دارای 6199 حدیث در موضوعات مختلفی، چون توحید، ایمان و كفر، طهارت، نماز، زكات، روزه، جهاد، ارث، حدود، قضا و... میباشد.
2. من لا یحضره الفقیه، نوشته ابوجعفر محمد بن علی، صدوق، كه در چهار جلد دارای 5901 روایت در موضوعات مختلف فقهی است.[8]
3. تهذیب الاحكام، نوشتة محمد بن حسن طوسی (م 460 ق) این كتاب در ده جلد و مشتمل بر 13590 حدیث در موضوعات مختلف احكامی، چاپ شده است.
4. الاستبصار: این هم از تألیفات شیخ طوسی میباشد، این كتاب دارای چهار جلد مشتمل بر 5511 روایت فقهی و احكامی میباشد،[9] از دوران صفویه به بعد، مجموعههایی حدیثی تدوین شد كه كار استنباط را برای فقهاء سهل و ساده نموده است، به این صورت كه تمام روایات مربوط به یك موضوع فقهی در یك جا و در باب و فصل خاص جمعآوری شده است كه فقیه با مراجعه به آنها، جزئیات احكام را استنباط و استخراج میكند، كه به عنوان مثال و نمونه، در قرآن كریم، دربارة نماز آنچه آمده است دستورات كلی است كه «اقیموا الصلوة» نماز را به پا دارید، امّا كیفیت آن چگونه است و این كه واجبات آن چیست؟ و... هیچ كدام در قرآن بیان نشده است، بلكه از روایات استفاده میشود، چنانكه در روایتی میخوانیم كه حماد بن عیسی به امام صادق ـ علیهالسّلام ـ عرض كرد: كیفیت نماز خواندن را به من یاد بده، امام صادق(ع) برخاست و طریقه نماز را به او تعلیم داد.[10]
یكی از مهمترین این مجموعهها مجموعة كتاب «وسائلالشیعه» است، این كتاب نوشتة محمد بن حسن حر عاملی (م1104) میباشد، در این اثر تنها روایات فقهی در ابواب مختلف جمعآوری شده است، مجموع روایات آن 35868 حدیث میباشد، نتیجه این شد احكامی كه در قرآن نیامده از طریق روایات و گاهی از طریق عقل و اجماع، توسط مجتهدان جامع الشرایط، استنباط و استخراج میشوند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آشنایی با متون حدیث و نهجالبلاغه، مهدی مهریزی، ص 19 ـ 140.
2. آشنایی با علوم اسلامی، اصول فقه، فقه استاد مرتضی مطهری، ص 11 ـ 18.
3. گنجینة معارف قهی قرآن، ترجمه و شرح كنز العرفان، سید عبدالله اصغری، تمام كتاب.
4. علم الحدیث، كاظم مدیر شانهچی، ص 76 ـ 80.
[1] . سیوری، فاضل مقداد، كنز العرفان، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ پنجم، 1373، ج 1، ص 5.
[2] . فیض كاشانی، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسة اعلمی، ج 1، ص 42.
[3] . حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، دارالكتب الاسلامیه احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391، ص 3، مقدمه.
[4] . ر.ك: مكارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، ج 9، ص 62.
[5] . مطهری، مرتضی، روحانیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اوّل، 1365، ص 66.
[6] . مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، نجف، دارالنعمان، 1386، ج 2، ص 51 ـ 52.
[7] . همان دو به ترتیب، ص 61 ـ 72 و 14.
[8] . همان، ص 78.
[9] . مهریزی، مهدی، آشنایی با متون حدیث و نهجالبلاغه، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ اوّل، 1377، ص 101.
[10] . وسائلالشیعه، پیشین، ج 4، ص 673، باب 1 از ابواب افعال صلاة، روایت 1.
منبع: ذی طوی