«سالها» در رهنمودهای رهبر انقلاب …
نوروزنامه تریبون مستضعفین
تا چند دقیقهی دیگر سال۱۳۷۳ تحویل میشود!
خواهرم مثل هر سال در چنین لحظهای خواب است! من و عباس هم کنار سفرهی هفتسینی که همین الآن تکمیل شده مشغولیم به صحبت کردن.
مامان با عجله تلوزیون را میبرد به کانال ۱… «ببینم امسال، چه سالیه؟…»
تعجب میکنم…! امروز توی مدرسه، همه میدانستند «سال خروس» است یعنی مامان هنوز نفهمیده؟!
خیلی اهمیت نمیدهم و حرفهامان را پی میگیریم… و بعد از «بوم م م م…»، آقای خامنهای را توی قاب تلوزیون میبینم و مامان را که با دقت… اِ! مگر این وقت شب هم «اخبار» میگویند؟!…
چند دقیقه بعد… لبخند مامان، با تامّل، و زمزمهی ساکت ِ «سال انضباط اجتماعی و وجدان کاری…» +
و من یاد میگیرم که هر سال ۳ تا اسم میتواند داشته باشد: سال ۷۳، سال خروس، سال انضباط اجتماعی و وجدان کاری…
۲۹ اسفند ۱۳۷۴: «… بنابراین، توصیه اوّل من، مبارزه با اسراف و زیادهروى و نابود کردن اموال عمومى و اموال شخصى است؛ چون اموال شخصى هم، به نحوى به اموال عمومى برمىگردد. توصیه دیگرى که براى سال جدید دارم و همیشه مىخواهم آن را مطرح کنم، توصیه به کار سازنده است. خیلى کسان کار مىکنند که سازنده نیست. بعضى هم کارهایى مىکنند که مخرّب است… کار سازنده، مبارزه با دشمن است. اگر کسى براى علم و براى اداره کشور تلاش کند، با دشمن مبارزه کرده است. اگر کسى براى افزایش ثروت ملى تلاش کند، با دشمن این ملت و این کشور مبارزه کرده است…»
۲۹ اسفند ۱۳۷۵: «… من امسال مىخواهم مثل سالهاى قبل، به همه مردم یک سفارش بکنم من مىخواهم به مردم عزیزمان عرض کنم که امسال همه سعى کنند اسراف را کنار بگذارند…»
۲۸ اسفند ۱۳۷۶: «… یکى از اقداماتى که شده است، اقدام به کاهش قیمت نفت است! من نمىخواهم ادّعا کنم که این کار را صرفاً دشمنان کردهاند و صرفاً به خاطر ضربه زدن به جمهورى اسلامى است؛ نه. دشمنان کردهاند و دوستان نادان و کسانى که نتوانستند هوشیارانه در این زمینه بیندیشند نیز با آنها سهیم شدهاند!… امسال توصیه مهمّ من عبارت است از صرفهجویى….»
۲۹ اسفند ۱۳۷۷: «… من امیدوارم امسال که سال امام خمینى و زنده کننده یاد امام بزرگوار و فرصتى براى بررسى هرچه بیشتر در زندگى و خصوصیات و اهداف و غایات مورد نظر آن بزرگوار است،… سالى باشد که انشاءاللَّه ما بتوانیم این راه روشن را با عزم قاطع و با فکر روشن، هرچه بهتر ادامه دهیم و پیش ببریم….»
۱ فروردین ۱۳۷۹: «… ما مىتوانیم در سایه نزدیکى به امیرالمؤمنین علیهالسّلام، به آرزوى بزرگ کشور و ملتمان و نظام جمهورى اسلامى – یعنى عدالت اجتماعى – نزدیک شویم. امیدوارم که ما مسؤولان کشور – در درجه اوّل – و همه آحاد مردم تلاش کنند تا بتوانیم عدالت اجتماعى را در این کشور، مستقر کنیم. این آرزوى بزرگ همه عدالتخواهان، همه مبارزان و شهیدان و همه رادمردان عالم در تاریخ ما و در تاریخ عالم بوده و هست…»
۱ فروردین ۱۳۸۰: «… سال ۸۰ هم باید سال امیرالمؤمنین به حساب آید و شناخته شود. در این سال سعى کنیم به کار فرهنگى و علمى اکتفا نکنیم؛ تلاش کنیم رفتار و عملکردمان را – بخصوص در حوزه مسائل اجتماعى و به طور اخص در زمینه مسائل حکومتى – به عملکرد آن بزرگوار نزدیک کنیم… نقطه اوّل، اقتدار ملى است… نقطهى دوم: … سال را باید از آغاز تا پایان، سالِ تلاش براى ایجاد اشتغال مفید و مولّد قرار دهیم.»
۲۹ اسفند ۱۳۸۰: «… امیدوارم انشاءاللَّه سالى را که در پیش داریم، براى ملت ما سال اعتلاى مادّى و معنوى و پیشرفت در همه امور کشور و سال عزّت و افتخار باشد و همچنان که حسین بن على علیهالسّلام مظهر عزّت بود… این ملت هم در عرصههاى مختلف نشان دهد که گرد ذلّت بر دامانش نخواهد نشست…»
۱ فروردین ۱۳۸۳: «… و اما سال ۸۳؛ سال ۸۳ در حقیقت ادامهى همهى فعالیتهاى اساسى از سوى مسؤولان گوناگون براى کشور است. اگرچه سال ۸۲ را به عنوان سال نهضت خدمتگزارى معرفى کردیم، اما نهضت خدمتگزارى چیزى نیست که در طول یک سال به پایان برسد و وظیفهى خدمتگزارى وظیفهاى نیست که پس از مدتى از دوش مسؤولان برداشته شود؛ همچنان که نهضت تولید علم، نهضت عدالتطلبى و نهضت مبارزه با فساد، کارهایى است که باید با شدت و قوت ادامه پیدا کند. خصوصیت سال ۸۳ در این است که دستگاههاى مهم و اساسى کشور فصل جدیدى را طى مىکنند و به دورهى جدیدى قدم مىگذارند … درواقع سال ۸۳، سال پاسخگویى سه قوه به ملت ایران است…»
۱ فروردین ۱۳۸۴: «… لذا نامگذارى امسال به «همبستگى ملى و مشارکت عمومى» اشاره به نیاز بزرگ ملت در همهى مسائل است؛ همکارى، همدلى، بازو به بازو دادن و دلها را به یکدیگر مرتبط کردن و به سمت هدفهاى والاى این ملت – که براى به روزى و پیشرفت او و کشورش لازم است – پیش رفتن … اگر ما ملت ایران این توفیق را پیدا کنیم که رخنههای فساد را در این مجموعهی عظیم ببندیم، آن وقت معلوم خواهد شد که دستاوردهای انقلاب برای این مردم چقدر شیرین و گواراست…»
۱ فروردین ۱۳۸۵: «… سال پیامبر اعظم، سال این وجود کهکشانوار براى دولت و ملت ماست. علاوهى بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصهى بینالمللى، نقطهى التقاى عقاید و عواطف همهى ملتهاى مسلمان است… تولید یعنى چه؟ مقصودم فقط تولید کالا نیست؛ تولید در یک گسترهى وسیع باید شعار ملت باشد… رمز سعادت ملت ما در این است که در این گسترهى وسیع، هم دولت و هم ملت، بر این تولید همت بگماریم.»
۱ فروردین ۱۳۸۶: «رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال نو، سال ۱۳۸۶ را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری کردند و افزودند: «… ملت ایران با نو شدن سال، عزم خود را نو میکند و با ورود به میدانهای جدید و برخورد مدبرانه با چالشها و دشمنیها، مسیر روشن خود را ادامه میدهد… ما دو دشمن داریم: یک دشمن، دشمن درونى است؛ یک دشمن، دشمن بیرونى است. دشمن درونى خطرناکتر است. دشمن درونى چیست؟ دشمن درونى خصلتهاى بدى است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم. تنبلى، نشاط کار نداشتن، ناامیدى، خودخواهىهاى افراطى، بدبین بودن به دیگران، بدبین بودن به آینده، نداشتن اعتماد به خود – نه به شخص خود و نه به ملت خود – اینها بیمارى است…»
۱ فروردین ۱۳۸۷: من برای این سال دو چیز را انتظار میبرم: یکی اینکه در همهی بخشهایی که گفتیم باید نوآوری بوجود بیاید… در این سال باید نوآوری فضای کشور را فرا بگیرد و همه خود را موظف بدانند که کارهای نو و ابتکاری را ـ در سایهی مدیریت صحیح و تدبیر درست ـ در فعالیت کشور وارد کنند. انتظار دوم این است که فعالیتهایی که در سالهای گذشته انجام گرفته است، کارهایی که دولت کرده است، سرمایهگذاریهای بزرگی که مسئولان گوناگون و آحاد مردم در بخشهای مختلف ـ چه سرمایهگذاری مادی، چه سرمایهگذاری معنوی ـ انجام دادهاند، اینها به شکوفایی برسد و مردم نتایج آن را در زندگی خود حس کنند.
۱فروردین۱۳۸۸: ما در زمینهى مصرف، در زمینهى هزینه کردن منابع مالى کشور که به وسیلهى خود ما و به وسیلهى همهى برادران هم میهن ما و به وسیلهى مسئولین کشور با زحمت زیاد به وجود مىآید، دچار نوعى بى توجهى هستیم، که بایستى این را تبدیل کنیم به یک توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجى و ولنگارى در مصرف هستیم؛… ما بایستى به سمت اصلاح الگوى مصرف حرکت کنیم.
۱فروردین۱۳۸۹: من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف… مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکمتر، راههاى نرفتهاى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود انشاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.
و امسال، نیز شاید در ادامهی گامهای جزئیترِ «دههی پیشرفت و عدالت»، که از ۸۷ و «اصلاح الگوی مصرف» آغاز شده بود؛ بر اولویتِ «اقتصاد» تأکید میشود. آن هم نه به سبک سالهای «توسعهی اقتصادی»! بلکه با لفظِ دقیقِ «جهاد»! و حرکتِ جهادی…
۱
فروردین ۱۳۹۰: من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصهی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
… ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامى را در زمینهى حل مشکلات اقتصادى به همهى دنیا نشان دهیم؛ الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایهى اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند… خب، اگر ما بخواهیم این حرکت عظیم اقتصادى در کشور در سال ۹۰ انجام بگیرد، یک الزاماتى هم دارد. این الزامات را هم من فهرستوار عرض بکنم. اولاً روحیهى جهادى لازم است… دوم، استحکام معنویت و روح ایمان و تدین در جامعه است… یک شرط دیگر این است که کشور به مسائل حاشیهاى مبتلا نشود…
***
۳ فروردین ۱۳۹۰: «سال الگوی… چی؟…» – «جهاد اقتصادی، چند بار میپرسی؟!» _ «آها. آخه تو که نمیدونی!… از فردا که رفتم اداره باید بالای هر نامهای بنویسم: با تبریک سال جهاد ِ.. گفتی اصلاحِ چی بود؟!…»
هیچ کدام از اینها، چیزهایی نیست که بخواهم بگویم یک ساله تامین میشود! ولی انصافا اگر مثلا همان سال ۷۳ یه عده (هر چند کم و حتی غیر رسمی، اما «جدی») این درد رهبر (یعنی درد جامعهی ایران) را درک کرده بودند و به فکر حل مسئله میافتادند آیا امروز بعد از۱۶-۱۷سال «انضباط اجتماعی و وجدان کاری» ِ ما همین بود که هست؟!
رهبر، مثل یک «مربی» به زوایای مختلف امت دقیق میشوند و کلیدیترین ضعفها یا قوتها یا فرصتها و تهدیدها را شناسایی میکنند، راهبردها را کشف کرده و سهم هر کسی را از این مسئولیت خطیر به او میسپارند… سهم دانشجویان و دانشگاهیان را، سهم دولت را، مجلس را، دستگاه قضا را، سهم معلمین و فرهنگیان را، سهم صنعتگران را، کارآفرینان را، سهم دانشمندان و مبتکرین را و… و همینطور، اهداف و اولویتهای مرحلهای را ۵۰ ساله، ۲۰ ساله، و این هم یک ساله!… مأموریتِ ۱ سالهی «همهی ملت» در هر صنفی!
بهعبارتی، این نامها، «استراتژی دوران گذار»اند که یکی پس از دیگری «نادیدهشان میگیریم»… البته، واضحا، این عناوین، بیارتباط با وقایع و مناسبتها و مشخصههای هرسال و هر دورانی هم نیستند، اما چینش کلی آنها، حکایت از روندی شاملتر و فرازمانتر دارد.
ابتدا (اوایل دههی ۷۰) در حد ملتی که از طرفی، به تازگی بار سنگین جنگ را از دوش برداشته و به تازگی هم «امام» خود را از دست داده (که پرداختن به این شرایط، خود بحث مفصل دیگری میطلبد) و از طرفی هم زمزمههای جدیدی از سیاستهای جدیدی به گوشش میرسد که فرهنگهای جدید و حتی ارزشهای جدیدی در دل خود دارد. سیاستهایی تحت لوای سازندگی و فرهنگ تکنوکراسی و سوداگری (کسب سود از هرطریقی) ارزشهایی از جنس «مانور تجمل»؛ در هجومِ این شرایطِ جدید، تلاشِ این سکاندارِ دوراندیش حفظِ کلیدیترین و البته آسیبپذیرترین خصالِ روحیِ اعضای این جامعه است، جامعهای که قرار است پرچمدار اسلام باشد: «وجدانِ کاری»… «پرهیز از اسراف»…
بعدتر، بعد از حفظِ «افراد» دربرابر این طوفانها، ارائهی چشم اندازهای کلی برای «جامعه» است: «امیرالمومنین»… «امام خمینی»… «عزت و افتخارحسینی»… «پیامبر اعظم»… و البته بیحکمت هم نیست که شعار و سرخطِّ «عزت»، درست در سالهای شعارِ «گفتگوی ظالم با مظلوم»! (گفتگوی تمدنها!) مطرح میشود… به هر حال، سکاندار بایست ضمنِ پیش بردنِ کشتی به سمتِ مقصد، مراقبِ طوفانها و خطراتِ بینِ مسیر هم باشد.
«مهم این است که در میانهی این حوادث گوناگون، یک ملت بتواند هدف خود را مشخصاً در نظر داشته باشد و بسوی آن هدف گامهای بلندی بردارد.»
و کم کم این چشم اندازهای دور، به اهدافِ روشنتر با جزئیاتِ مشخصتر بدل میشود: «خدمت رسانی»… «پاسخگویی»… «اتحاد ملی»… «انسجام اسلامی»… «نوآوری و ورود به عرصههای جدید»… «شکوفایی در اقداماتِ قبلی»… «مشارکت عمومی»… و باز هم جزئیتر: «اصلاح الگوی مصرف»!
تا وقتی که فتنهی ۸۸ بسیاری پردهها را برانداخت و درکنار ریزش برخی خواص، رویش و احیای شور و نشاط و تعهد انقلابی را در مردم و مسئولان موجب شد، نمیدانم؛ شاید از جمله پردههایی که برافتاد، پرده از نقش خطیر رهبری و توان فوقالعادهی رهبر عزیز ما در سکانداری انقلاب اسلامی بود؛ شاید این هم از رویشهای بعد از فتنه بود که مردم و مسئولان بیش از پیش به تعالیم رهبری توجه کردند. اولویتهای کشور را از نگاه ایشان دیدند و کمر به رسیدگی به این اولویتها بستند… شاید از این لحاظ، آقا جای طرح شعار و سرخطِّ جدیدی ندیدند… شاید موعد «عمل به دانستهها» رسیده بود…