تبیان، دستیار زندگی

اتفاقا فال نیک من چون نخواستم پشتت رو خالی کنم نرفتم دنبال این ماموریت. اگه من الان توی میدون انجمن بودم خوب پس کی پشت تو رو داشت؟....آهان! دیدی حق با منه. و اینکه همینقدر که به من بی اعتنایی نمیکنی خودش کلیه ولی خیلی ممنون بخاطر احترامی که گفتی؛ اصلا حالا که اینطور شد تو راه میدون رو نشونم بده و بگو چطوری برم و چی جار بزنم، رو تخم مرغ (؟) چشمام؛ یکی رو میفرستم بره.

واما در مورد اینکه گفتی به هرکی توی راه رسیدم بگم رای بده یه مشکلی هست؛ البته از طرف من نیست، از طرف اونهاییه که بهشون میگمه و من هم نمی دونم چیه. اونم اینه که وقتی به یه نفر میرسم و میخوام بهش بگم که قضیه از چه قراره، هنوز حرفم تموم نشده، طرف یه نیشخند ترحم برانگیزناک نشونم میده و یه دستی هم رو سرم میکشه و بعدش هم بهم میگه "انشاالله خدا شفات بده عزیزم". من که نفهمیدم مشکلشون چیه که از من التماس دعا دارن!!! شما فهمیدین؟... باز حداقل اینا خوب بودن، این آخر کاری یکی من رو که دید، من رو سوار ماشین کرد و یه راست برد به این آسایشگاه تبیان (همون تاپیک داستان بگو).

شنگول باشید

خوب اگه مشکل این بنده خداها که نیشخند تحویل جامعه میدن از مرغ و شترمرغ شما نیست خوب از من هم نیست، پس از کیه؟ خودش دستش بالا....

در مورد اون تیمارستان هم باید بگم که من عضو مادام العمر اونجا شدم (به زور کتک و پس گردنی من رو چپوندن اونجا، کار همون آخری که گفتمه) ولی فعلا مرخصی گرفتم تا یه سری به خونواده بزنم، شاید یه چیزی برای تعریف برای بقیه دیوونه های بیوفای اونجا پیدا کردم.... ولی حالا که اصرار میکنی و میخوای یه کاری برام بکنی و یه سند هم داری، میشه اون سند رو به عنوان وصیغه بذاری تا این چمدون های من رو بدن؛ آخه تو اون چمدونها یه مخ و یه عقل هست، آکبند و صفرکیلومتر، هنوز درشون نیاوردم، میترسیدم خاکی بشن اما حالا که دقت میکنم دیگه وقتشه که استفاده بشن؛ خدا که نداده تا آک آک تحویلش بدم، داده؟ البته منکر این نیستم که هستن کسایی که امانت دارای خوبی هستن و من هم جزو همونها بودم اما چه کنم، "زندگی و زنده موندن گرفتاری داره"؛ حالا یه بار که هزاربار نمیشه، یه خورده استفاده میکنم و بعدشم همچین پلاستیک پیچی میکنمش که با آک مو نزنه....این کار رو میکنی ؟!!!

شادوشنگول باشید

اول بگو ببینم این "اورکا،اورکا" دیگه چه صیغه ایه و از کدوم زبون قروط کردیش؟ دوما فارسی را پاس بدارید....

ولی چطور شد که به فکر خودم نرسید؟؟؟... البته اگه مخم سر جاش بود احتمالا میرسید، فکر نکنید خنگم هاااااا.... در مورد لطفت هم خیلی ممنون فال نیک، فعلا آزادش کردن ولی گفتن از یه محدوده خاص نباید خارج بشه و تحرکت بالا رو هم قدغن کردن براش.حالا تا ببینیم چه میشه کرد، از آک در میارمش یانه.

حالا از اینها گذشته، چرا این جشنواره هنوز به اوج مراسم نرسیده؟ پس کجا موندن این داورهای بی مسئولیت، شیطونه میگه....... شیطونه غلط میکنه که یه همچین چیزی میگه، مگه نمیدونه که سوخت سهمیه بندی شده، احتمالا این فلک زده هم مخش رو یه جا ازش گرفتن.....

در هر صورت ما منتظر ادامه جشنواره (بخصوص جایزش) هستیم....

یاحق