به نام تو که تنها تویی که می دانی درون سینه ها چه می گذرد
سلام دوستای خوبم
جاداره یه بار دیگه از دوستان و مدیرای محترمی که لطف کردن و برای کاربرای انجمن و در حقیقت دوستاشون احترام و برای نظرات اونا ارزش قائل شدن،تشکر و قدردانی کنم.
اما یه مطلب هست که باید خدمت همه دوستای عزیزم و خصوصاً مدیرایی که به هر دلیل از ارائه نظراتشون ما رو محروم کردن،عرض کنم.
دوستای خوبم،چرا بعضی از ماها وقتی یه عنوان یا مسئولیتی بهمون واگذار میشه،اصل موضوع رو فراموش می کنیم.دوستای عزیزم همون طور که می دونین "مسئول" از ریشه سأل بر وزن مفعول،یعنی کسی که مورد سؤال قرار می گیره؛یعنی کسی که باید جوابگو باشه در مقابل کسایی که اونو به عنوان نماینده خودشون برای هدایت فعالیتی خاص برگزیدن.و البته مسئولیت اصلی همه ما به درگاه خداست.اگه اینجا سؤال و درخواستی رو بدون پاسخ بذاریم،لاجرم در محضر الهی باید جوابگو باشیم.
می دونیم که بعضی انجمنها از قبل تاپیکی مشابه صندوق انتقادات و پیشنهادات ایجاد کردن و البته طبق انتظار جواب خوبی هم گرفتن؛اما همین مدیرای عزیز و محترم بهتر نبود ما رو مورد لطف خودشون قرار می دادن و حداقل اینجا حضور پیدا می کردن و می گفتن ما یه همچین امکانی رو ایجاد کردیم و اسم تاپیکشم اینه! آیا قشنگر نبود و باعث اتحاد و یکپارچگی بیشتر نمی شد اگه همین مدیرای محترم اسم تاپیکشون رو به اسمی که اینجا عنوان شده یعنی "صندوق پیشنهادات و انتقادات" تغییر می دادن تا دوستای خوبمون(مخصوصاً دوستای جدیدمون) برای ارائه نظرات خودشون جهت بهبود کارایی انجمن ها دچار سر در گمی نشن؟!
دوستای خوبم و مدیرای محترم،به نظر شما چرا بعضی از دوستامون به عنوان مدیر برتر و یا بهترین کاربر برگزیده میشن؟! چون روحیه انتقاد پذیری و انعطاف بالایی دارن.برای تک تک دوستاشون احترام قائلن و سعی می کنن نظرات همه رو بشنون و نه تنها بشنون بلکه از اونا استفاده مفید کنن. نمیگم خدایی نکرده باقی مدیرا این کارا رو نمیکنن،اما حداقل توی بروز دادنش چندان موفق نبودن.
یادمه یه بار توی دوران دبیرستان یه سؤالی مطرح شد که بدترین خصلت آدم چی می تونه باشه؟! در کمال شگفتی اکثرمون متفق القول گفتیم: " غرور ".....خواهش می کنم به این کلمه خوب دقت کنید.به حروفش،وزنش و نوع تلفظش!!!.....غرور 4 حرفه اما یه عمر باید دربارش فکر کرد و مراقبش بود؛باور کنین خیلی راحت تر از اون چیزی که ادم فکرش رو بکنه،اول آدمو غافل می کنه و بعد به زمینش می زنه،زمین زدنی!(البته این حرفا رو دارم کلی خدمت همه دوستان و اول به خودم می زنم،نکنه خدایی نکرده به دوستی بربخوره!)
خواهش می کنم،خواهش می کنم،خواهش می کنم،بیاین همه با هم با تمام وجود به این سروش نور گوش کنیم:
حکمت 46:ارزش پشیمانى و زشتى غرور زدگى
گناهى که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.
.........................
دوستای گلم،از نظر من و می دونم که همه شما،تبیان و خصوصاً بخش انجمن ها اعضایی داره که هر جایی نمیشه اونا رو پیدا کرد.خود من که 7 سال سابقه خوابگاهی بودن(توی دبیرستان و دانشگاه) و توفیق آشنایی و زندگی با انواع و اقسام آدمها از سرتاسر کشورمون رو داشتم،به جرأت می تونم بگم،هیچ کجا این قدر آدم با قلبها و اندیشه های پاک و البته جستجوگر حقیقت رو یکجا ندیدم!....واقعاً حیف نیست بعضی از مدیرای عزیزمون(البته به علت بی توجهی و نه خدایی نکرده غرض) باعث دلسردی بعضی از دوستای گلمون می شن.چرا بعضی اوقات دوستمون رو از دست خودمون ناراحت می کنیم؛مگه الگوی ما نگفته:
حکمت 12:آیین دوست یابى
ناتوانترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوانتر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت 65:ترک دوستان و تنهایى
از دست دادن دوستان غربت است.
حکمت 480:آفت دوستى
وقتى مؤمن برادرش را به خشم آورد، به یقین از او جدا شده است.
پس چرا دوستای به این عزیزی رو با بی توجهی یا خیلی بدتر از اون،چیزی که جدیداً مشاهده میشه یعنی "بدبینی" از خودمون دور می کنیم. فرضاً که اینجا جوابی ندیم،جواب خدا رو چی می خوایم بدیم؟! اگه خدا گفت چرا دل بنده نازنینم رو شکستی،چه جوری تو روی خدا می خوایم نگاه کنیم؟! اگه گفت فقط من می دونم تو دل بنده هام چی می گذره و نیت درونیشون چیه،چی داریم که بگیم؟!
حکمت 360:ضرورت پرهیز از بدگمانى
شایسته نیست به سخنى که از دهان کسى خارج شد، گمان بد ببرى، چرا که براى آن برداشت نیکویى مىتوان داشت.
..........................
ادامه در پست بعدی...