• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 2615)
دوشنبه 1/11/1386 - 2:42 -0 تشکر 25791
بیا تو یک جمله اضافه کن !

  بیا تو یک جمله اضافه کن چون میخواهیم اینجا یک داستان بسازیم نه یک جمله !

دوباره سلام اما اینبار یه کمی با قبل فرق میکنه ....  اینباربیاین یه کمی تبیان و اذیت کنیم .به توصیه اساتید اگر دلتون خواست میتونین جمله هم  اضافه کنین ولی حواستون باشه این جملتون تبدیل به یک متن طولانی نشه . چون جذابیت این بازی به همینه که توی ساخت متن از افکار و تخیلات  همه استفاده بشه . ! خودتون بهتر از من میدونین چی کار کنین .  پس چرا معطلی ؟!

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا . . .

 ها ها اینه میبینین شما تو این بازی خودتون رو محک میزنین ولی این نفر اول باید خیلی ماهر باشه که این خان اول رو به سلامتی بگذرونه!  ببینیم کی جسارت به خرج میده داستان رو با یه طرح داستان جالب انگیز ناک شروع کنه . شما فکر میکنین اون پسر شجاع کی باشه ! حواستون باشه میخوایم تبیان رو اذیت کنیم یعنی میخوایم از تبیان یه موجود خیالی بسازیم و بعدش شما میتونین هر عقد ه ای ازش به دل دارین رو تو عالم داستان سرش خالی کنین شایدم بر عکسش !

 شما میتوانید داستانی که هر نفر ادامه مید ه را  در جهتی که به ذهن دارین به صورت جزیی تغییر بدین اما نباید جهتگیری کلی داستان و موضوعیت  داستان تغییر کنه چون این بحث مختص همین داستان خواهد بود. 

نظر و انتقاد و پیشنهاد یادتون نره ! 

 

نام داستان =  ؟                     (با توجه به موضوع مطرح شده  پیشنهاد بدین )

شروع داستان 

                                                          به  نام خدا

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا . . .

One is never too old to learn .

چهارشنبه 24/11/1386 - 15:1 - 0 تشکر 29795

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل ... استفاده از اینترنت برای پنچرگیری دوچرخه، یا بزرگترین دانلود سنتر آجر و سیمان...

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

پنج شنبه 25/11/1386 - 9:32 - 0 تشکر 29912

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل ... استفاده از اینترنت برای پنچرگیری دوچرخه، بزرگترین دانلود سنتر آجر و سیمان ،یا ساختن قویترین فیلتردنیا برای هم نوعانش و یه عالمه فکرای عجیب و غریب دیگه که باعث میشد این بچه کوچولو بیشتر تو چشم بیاد ...

One is never too old to learn .

شنبه 27/11/1386 - 2:8 - 0 تشکر 30213

سلام

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل ... استفاده از اینترنت برای پنچرگیری دوچرخه، یا بزرگترین دانلود سنتر آجر و سیمان، واین نشونه این بود که این کوچولو یه نابغه است.

یاحق

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
شنبه 27/11/1386 - 11:15 - 0 تشکر 30262

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل ... استفاده از اینترنت برای پنچرگیری دوچرخه، یا بزرگترین دانلود سنتر آجر و سیمان، واین نشونه این بود که این کوچولو یه نابغه است . این سایت نازنازی ما علاوه بر اینكه نابغه بود خیلی هم مهربون بود . می دونین چرا ؟ چون به فكر اونایی كه اینترنت نداشتن هم بود و با ...

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
چهارشنبه 1/12/1386 - 1:4 - 0 تشکر 30851

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل ... استفاده از اینترنت برای پنچرگیری دوچرخه، یا بزرگترین دانلود سنتر آجر و سیمان، واین نشونه این بود که این کوچولو یه نابغه است . این سایت نازنازی ما علاوه بر اینكه نابغه بود خیلی هم مهربون بود . می دونین چرا ؟ چون به فكر اونایی كه اینترنت نداشتن هم بود و با ما مان و باباش راه افتاد تو خیابون ها دنبال اکانت اینتر نت  مفت میگشت . از بد روزگار . . .

One is never too old to learn .

جمعه 10/12/1386 - 23:58 - 0 تشکر 32131

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل اینکه همیشه سعی میکرد تو هرجایی که می ره ثابت کنه از خودش قوزلون تر وجود نداره اما تویه یکی از این مجلسها ...

پنج شنبه 26/2/1387 - 0:33 - 0 تشکر 40027

روزی روزگاری یه جایی زیر آسمون خدا یه سایت بدنیا اومد كاكل زری كه مامان و باباش با اصرار بزرگای فامیل اسمشو گذاشتن تبیان. تبیان كوچولوی ما هنوز تاتی، تاتی می كرد و تازه شیطونیاش شروع شده بود که مامانش واثه این که پسر (شایدم دختر ) کوچولوش بتونه خودی نشون بده وبعدشم سر از کار بقیه در بیاره چند تا تخم کفتر بهش داد بخوره تا زبونش باز بشه و همین طورم شد . اما این کوچولوی قصه ما با بقیه بچه ها فرق میکرد . این كاكل زری كه موهاش به صورتی میزد از بچگی فكرای بزرگی تو سرش داشت مثل اینکه همیشه سعی میکرد تو هرجایی که می ره ثابت کنه از خودش قوزلون تر وجود نداره اما تویه یکی از این مجلسها فهمید که یک مشت ادمای سبک و تنک و مخسره(مسخره خودمونی)اومدن تو و هی تایپیک های مسخره میسازن تصمیم گرفت....

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.