سالروز شهادت «میـــــرزا كوچــــك خان جــنگــلی» رو خدمت همه ی دوستان تسلیت می گم
در این بحث ، با هم قسمت هایی از زندگی این انسان بزرگ رو مرور می كنیم
السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله
ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلاآن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)
یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک
کل آیتم ها 35
اقامت در تهران میرزا کوچک خان به دلیل فعالیت های آزادی خواهانه اش از حق اقامت در وطن خود محروم شده بود و هرچه اعتراض علیه بیدادهای همسایه شمالی کرد کسی اعتنایی به او نکرد. در عین حال در دوران اقامت خود در تهران از کارهای ناهنجار برخی از مجاهدان نیز افسرده می شد. حتی با مغزّالسلطان که نمی خواست یا نمی توانست از این قبیل اعمال جلوگیری نماید، قطع رابطه کرد و با آن که در این ایّام در نهایت عسرت می زیست، هیچ کمکی را از کسی قبول نمی کرد. اقامت او در تهران چهار سال به طول انجامید. در این ایام با پی بردن به ماهیت صاحبان ملک و ثروت و عافیت طلبی آنان، از اقامت در تهران منصرف شد و در پی مشورت یاران نزدیکش قرار شد به تنهایی به جنگل رود و دوستانش در تهیه سلاح و نیروی انسانی او را یاری کنند.
بازگشت به جنگل میرزا کوچک خان پس از ناامید شدن از همراهی صاحبان ثروت و موقعیت در تهران، به همراه علی خان دیوسالدر به گیلان بازگشت و در راه به دلیل اختلاف نظر از او جدا شد و ابتدا به لاهیجان رفت. در لاهیجان با دکتر حشمت که به کار پزشکی اشتغال داشت تماس گرفت و موافقت او را در خصوص نهضت جلب کرد. سپس مخفیانه با عده ای از روشن فکران و آزادی خواهان و اعضای حزب دموکرات و حزب اتفاق و ترقی تماس گرفت و آنان را در مسیر اندیشه ها و اقدامات خود قرار داد. اغلب این افراد با قبول تعهداتی برای کمک به میرزا، خواستار شروع فوری فعالیت شده، او را ترغیب و تشویق می کردند.
تشکیل هیأت اتحاد اسلام میرزا هنگامی که در تهران به سر می برد، با چند تن از رجال خوش نام وابسته به «گروه اتحاد اسلام» تماس گرفت. این سازمان که به زعامت سیدجمال الدین اسدآبادی شکل گرفته بود، هدف آن گردآوردن تمام مسلمانان جهان زیر یک پرچم و متحد ساختن آنها برای مبارزه با استعمار و کسب قدرت و ایجاد یک وزنه سیاسی برای دنیای اسلام بود. در ایران افرادی همچون سیدرضا مساوات، سیدحسن مدرس، طاهر تنکابنی و چند نفر دیگر از طرف داران این سازمان بودند. میرزا کوچک خان بعد از مشورت با این افراد به این نتیجه رسید که کانون ثابتی بر ضد تجاوز و بیدادگری خارجیان و عمال داخلی آنها به وجود آورد و از شدت ظلم و فشار بکاهد. بدین ترتیب میرزا، نهضتِ خود را هیأت اتحاد اسلام نامید.
وضعیت گیلان در آن موقع در سال هایی که میرزا کوچک خان مبارزات خود را آغاز کرد، تسلط بیگانگان و دخالت های ناروای آنان در تمام شئون و امور زندگی مردم گیلان به مراحل تحمل ناپذیری رسیده بود. گیلان در زیر چکمه های قزاقان روس دست و پا می زد. حاکم مطلق العنان گیلان نماینده سیاسی روس بود. مقامات قضایی و اداری ایران حق نداشتند برای احقاق حقوق مردم دست به اقدامی بزنند. در چنین اوضاعی پایه های نهضت جنگل استوار شد و عده ای از مردان غیور و فداکار خطه سرسبز شمال به منظور مبارزه با استبداد و بی عدالتی، اخراج بیگانگان از کشور، قطع نفوذ آنان، و نیز برقراری امنیت و عدالت اجتماعی با یکدیگر هم پیمان شدند.