بازم سلام
امروزپنجشنبه است و دومین باریه که من به اینجا سر میزنم. آخه خیلی دلم گرفته. خیلی از خودم بدم میاد. امروز روزیه که گزارش اعمال هفته ی گذشتمونو به آقامون امام زمان(عج) میدن. اما من مثل همیشه شرمنده ام. آخه هیچ نقطه ی مثبتی تو کارنامم پیدا نمیشه. واقعاً می گم؛ اما یه شعر واسه آقا گفتم که اونو بهش تقدیم می کنم. انشاءالله قبول کنه.
زینت شعرای من
آقا جون دوباره دلتنگ تو ام
دلم هی میکنه آهنگ تو، ام
آقا جون باهام غریبی نکنی
که هنوز عاشق یکرنگ تو ام
که هنوز این تن بی تاب خراب
داره هر شب تو رو میبینه به خواب
ای نشاط دل غمدیده ی من
نکنه داشتن تو باشه سراب
نکنه اومدنت خوابه و بس
عشق پاک منو میدونی هوس
اگه اینجوریه این دنیا برام
میشه عین در و دیوار قفس
***
آقا جون زینت شعرای منی
تو که امروزم و فردای منی
ای به قربون تو پا تا سر من
تو که معنای نفسهای منی
تو نباشی چه کنم با غم تو
که دلم خون نشه در ماتم تو
باش با من که تو دنیای منی
زنده ام من به مسیحا دم تو
باش تا قبله ی من باشه نگات
من بشم خاک و بیفتم کف پات
باش که با تو به فردا برسم
بزنم بوسه به جای قدمات
آقا جون میدونم به اینجا سر میزنی. تو را به امام حسین(ع) قبول کن.