• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 2089)
جمعه 26/6/1389 - 10:55 -0 تشکر 232288
قرار عاشقی 17: به یاد آقا باشیم

به نام خدا

 

سلام

 

فكر می كنم، علیرضای عزیز اسمشون رو تو انجمن ندیدند، به همین خاطر با اجازه شما دوستان قرار عاشقی هفدهم را فرستادم.

 

این هفته رو به یاد آقا امام زمان (عج) باشیم.

 

سعی كنیم به قرآن نزدیكتر بشیم.

 

اللهم عجل لولیك الفرج 

 
شنبه 27/6/1389 - 1:36 - 0 تشکر 232563

دیگه دارم از دست میرمااااا....



چه آرزوی بزرگی است نزد تو مردن

که جان به پای تو بسیار پست و ناچیز است

خدا کند که بیایی به داد من برسی

بلای دوری تو با دلم گلاویز است

امید زندگی از سینه ها ربوده شده

بدون تو همه لحظه ها غم انگیز است

رگ حیات بشر قطع شد به یک لحظه

چقدر تیغ جدایی برنده و تیز است

قسم به ابر بهاری، قسم به نم نم اشک

همیشه کاسه چشمم ز غصه لبریز است

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 27/6/1389 - 1:37 - 0 تشکر 232564



یک عمر انتظار کشیدم نیامدی

از تو هزار قصه شنیدم نیامدی

در آسمان هجر تو هر جمعه بی قرار

باران شدم به پات چکیدم، نیامدی

در جاده های دور و دراز وصال تو

تا انتهای عمر دویدم، نیامدی

تا قله های عشق تو با صد هزار امید

بار غمت به دوش کشیدم نیامدی

***

دخیل گریه بستم، من این دل و شکستم، منتظرش نشستم، اما بازم نیومد

صداش زدم کجایی، سخته برام جدایی، دیگه باید بیایی، اما بازم نیومد

تو لحظه جنونم، گفتم بلات به جونم، به پای تو می مونم، اما بازم نیومد

همیشه گوشه گیم، به غصه هاش اسیرم، خواستم براش بمیرم، اما بازم نیومد



پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 27/6/1389 - 1:43 - 0 تشکر 232567

با اشک های خیس صدا می زنم تو را

چشمم غزل سرا شده هر شب برای تو
...........................................................................................................................
منتظر قرار عاشقی هفته بعد هستیم
یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 27/6/1389 - 22:45 - 0 تشکر 232866

به نام خدا

سلام

بیایید روی این ایه اندکی تامل کنیم ایه 216 بقره

کتب علیکم الْقِتالَ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسی اَنْ تَكْرَهُوا شَیْئَاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شَیْئَاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَالله یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ.

«216» جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالى كه برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن كه خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمىدانید

Prescribed for you is fighting, though it be hateful to you.Yet it may happen that you will hate a thingwhich is better for you; and it may happen that youwill love a thing which is worse for you; God knows, and you know not.

من این ایه رو خیلی دوست دارم در واقع این ایه یک پیام زیبا داره اونم رضابودن به قضای الهیه ،که من این خصوصیت خوب رو ندارم ..خدا کنه بحق این ایه به این مقام برسیم ....

یک خاطره جالب دارم ....یکی از آرزوهای من این بود یک روزی پزشک بشم ،یعنی پزشکی رو خیلی دوست داشتم یادم میاد روزیکه معلم سال پنجم دبستان بهمون برگه ای داد وگفت :میخواید چیکاره بشید خودم ودوستم نوشتیم "پزشک"نه جالبه نوشتیم پرستار یا ماما ...یک چیزی تو این مایه ها بود .....از سر قضا هیچکدوم هم پزشک نشدیم

برحسب علاقه به پزشکی سال دوم دبیرستان رشته تجربی رو انتخاب کردم

بعد از یک هفته انتخاب رشته ورفتن سر کلاس یک مشکلی برام پیش آمد نتونستم برم اون رشته وناچار بودم تغییر رشته بدم

تا اینکه با اکراه رشته ریاضی رو انتخاب کردم

سالها از این ماجرا گذشت ،دیگه قید دکتر شدن رو زده بودم وبا رشته ریاضی انس گرفته بودم ...اما همیشه برام سوال بود خدایا چی شد که نشد؟؟!!!

تا اینکه دختر عموم مریض شد ،ویک عمل جراحی داشت وزخمش طوری بود که باید مدام ضد عفونی میشد وهمان قسمت جراحی شده باز بود وبخیه نزده شده بود وهر روز باید پرستار با گاز وبتادین زخم رو ضدعفونی میکرد

از قضا من یک روزی رفتم ملاقاتش ..وقتی رسیدم که پرستاره داشت زخم رو ضدعفونی میکرد

از من کمک خواست منم حس پرستاریم گل کرد با کمال میل پذیرفتم

رفتم برای کمک ،پرستاره کارش رو شروع کرد قرار بود آخر کار من بهش گاز بدم تا بزاره روی زخم ،من وقتی اون داشت ضد عفونی میکرد وقتی اون قسمت زخم رو دیدم از هوش رفتم ودیگه نفهمیدم چی شد

پرستار بیچاره هم ازخیر کمک رسانی من گذشت

بعد از این ماجرا بود فهمیدم که من اصلا بدرد پزشکی نمیخوردم ...وجواب سوالم رو گرفتم اینکه چرا نشد بشه بشم پزشک ...

درسته خداوند خالق ما انسانها به وضع وحال ما آگاهتره وبهتر میدونه صلاح ما چیه

ولی ماهمیشه غافلیم ،اگر یک روزی یک چیزی ازش خواستیم نداد ،دادمون درمیاد وشروع میکنیم به شکایت

اگر طبق حاکمیت خودش یک چیزی رو ازمون گرفت شکوه نکنیم ،یا اگر حاجتمون نداد ،داد وبیدا نکنیم شاید خیرمون درهمینه خبر نداریم وَالله یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ

باید راضی باشیم به رضای خدا

دبیر معارف سال اول دبیرستانمون یادش بخیر ،واقعا معلم خوبی بود میگفت :یک بنده خدایی همش ذکرش این بود"خدایا راضی ام به رضای تو ،تو هم راضی باش به رضای من "

بنظر شما ماباید راضی باشیم به رضای خدا یا خدا راضی باشه به رضای ما ؟؟!!!

حتما روی این ایه بیشتر تامل کنید نکته زیاد داره ......

موفق باشید

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.