تبیان، دستیار زندگی

««« عاشقانه ها »»» 

سلام به همه دوستان تبیانی :

دوستان عزیز در این تاپیک می توانید عاشقانه ترین شعر های کوتاه رو مشاهده کنید ، توصیه می کنم هر روز به این تاپیک سر زده و عاشقانه ای را بخوانید . از مشارکت شما در ثبت عاشقانه ها هم خوشحال میشم .

میان جنگل کاج های تلخ

هر نیمکت خالی می تواند جای تو باشد

و اینجا چقدر نیمکت های خالی یاد تو را زنده می کنند ...!!!

میون این همه گل ....هیچ کس ، هیچ وقت
نیاز کاکتوس رو
برای نوازش جدی نگرفت ...

سوهان می کشم
قصه دل تنگی هایم را ...
تا هموار سازم ، جاده آمدنت را ...

بی تو طوفانزده دشت جنونم
صید افتاده به دام،غرق به خونم
تو چسان میگذری غافل از اندوه درونم؟
بی من از کوچه گذر کردی ورفتی
بی من از شهر گذر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه ببستم
دگر از پای نشستم
گوییا زلزله آمد
گوییا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی
تو همه بودو نبودی
تو همه شعرو سرودی
.
.
تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم؟

این همه ما اینجا عاشقانه نوشتیم

همش حذف شد.....؟؟؟

دوست عزیز با سلام

متاسفانه مشکلی در بسیاری از بخشهای سایت تبیان به وجود آمده است که باعث گردیده مطالب مربوط به بازه زمانی مشخصی، قابل مشاهده نباشد ولیکن همکاران ما در موسسه به صورت شبانه روزی مشغول رفع مشکل و بازگرداندن مطالب می باشند. لذا انشالله هر چه زودتر مشکل انجمنها حل خواهد گردید و مطالب قبلی قابل مشاهده خواهند بود.

ضمن تشکر از فعالیتهای شما، امیدواریم همچنان همراه ما و دوستان خود در این محیط باشید.

در پناه حق

در جلسه امتحان عشق

من مانده ام و یک برگ سفید!

یک دنیا حرف ناگفتنی

و یک بغل تنهایی و دلتنگی....

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!

در این سکوت بغض آلود

قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!

و برگه سفیدم

عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!

عشق تو نوشتنی نیست

در برگه ام، کنار آن قطره

یک قلب کوچک می کشم!

وقت تمام است.

برگه ها بالا...

دلم

آه ه ه ه ه

دلم به اندازه فاصله های بین مان تنگ شده است

کاش دستهایم
.
.
.
تقصیر من و تو نیست...

تقصیر دستور زبان است...

که بعد از من و تو ،او آمد.....

روی آن شیشه تب دار تورا (ها)كردم...
اسم زیبای تورا بانفسم جاكردم
...شیشه بدجور دلش ابری وبارانی شد...
شیشه را یك شبه تبدیل به دریا كردم
با سر انگشت كشیدم به دلش عكس تو را
....عكس زیبای تورا سیر تماشا كردم....

بدان ای نازنین

آنچه ...

هییییییییی

آنچه...

آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی