سلام
چرا تو ای شکسته دل خـدا خـدا نمـی کنی ؟
خـدای چـاره ساز را چرا صدا نمی کنی ؟
به هر لب دعــای تو فرشته بوسـه می زند
برای دردهای بی امان چرا دعـا نمـی کنـی ؟
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی ؟
سحر زباغ ناله ها گل مراد می دهد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی ؟
دل تو مانده در قفس چرا وفا نمی کنی ؟
پرنده اسیر را چرا رها نمی کنی ؟
ز اشک نقره فام خود ز کیمیای نیمه شب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی ؟
یه دهه از ماه رمضون هم گذشت...
دلم گرفته...گفتم یكمی بنویسیم شاید دل وا شد
هر چند نمیدونم چی بگم اما میدونم كه خدا دوست داره باهاش حرف بزنیم ...پس یه چند خط هم برای خدامون بنویسیم
می دونم كه برای مهمونیت آماده نبودم
میدونم كه با وضعی كثیف اومدم مهمونیت
اما اینم میدونم كه میزبان خیلی مهربونه
یعنی اینقده مهربونه كه حتی میشه تو همین مهمونی هم پاك شد
خودت گفتی كه تو این ماه نفس هامون هم عبادته
پس تا اینجا منی كه اصلن هیچ كاری هم نكردم حتما یكمی عبادت برام نوشتی
خوب...میخوام یكمی بیشتر بهم كمك كنی
یعنی كمك كن تا جزء اون گروهی كه بعدا پشیمون میشند كه چرا این روز ها و شب ها رو الكی از دست دادند نباشم
كمك كن تا از خواب غفلت بیدار شم
كمك كن تا اراده ام رو قوی كنم و اینهمه هر روزم رو به فردا نفروشم
الان كه به عقب نگاه میكنم خیلی پشیمونم
یه كار كن اینهمه عذاب پشیمونی نكشم
اصلن اگه قراره عذاب پشیمونی بگیرم همین دنیا عذابم كن نذار به اون دنیا بكشه
توجه:
در این تاپیك هر چی طعم رمضان داره رو میتونی ثبت كنی...(شعر ، متن ادبی، مناجات، ادعیه، درد و دل ، موعظه و نصیحت و...)
یا علی