فارس: در حال حاضر فقدان
یك نهاد هماهنگ كننده در خصوص دیپلماسی عمومی احساس میشود، در این خصوص ارزیابی
شما چیست؟
*نهادهای
دست اندر كار دیپلماسی عمومی ما خوب كار نكردهاند
مولانا: انقلاب اسلامی ایران
پیشكسوتی دیپلماسی عمومی را به صورت مثبت داشت اما پس از رحلت امام این جایگاه
تنزل پیدا كرد چراكه با گذشت زمان به صورت عمیق وارد این رشته نشدیم.
وزارت امور خارجه تصور میكند كه دیپلماسی عمومی را پیش میبرد اما مفهوم دیپلماسی
عمومی در وزارت خارجه وجود خارجی ندارد، معاونت پژوهشی این وزارتخانه باید به این
سمت حركت كند، وزارت فرهنگ و ارشاد در این حوزه فعالیت كمی دارد، مجلس شورای
اسلامی نیز با سفرهای نمایندگان یكی از بازوهای مهم در دیپلماسی عمومی است، سپاه
پاسداران، سازمان میراث فرهنگی وگردشگری، سازمان حج و زیارت، سازمان فرهنگ و
ارتباطات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمانهای وابسته به دانشگاهها، نهادهای
وابسته به ریاست جمهوری، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، صدا
و سیما، مطبوعات، خبرگزاریها، سایتها و وبلاگها، بنیادها و سازمانهای
غیردولتی، موسسات انتشاراتی و تحقیقاتی، حوزههای علمیه، وزارت بازرگانی، وزارت
اطلاعات و نهاد رهبری از جمله نهادها و سازمانهایی هستند كه در امر دیپلماسی
عمومی دخیل میباشند.
تبلیغات ما پس از رحلت امام (ره) در سطح جهانی تنزل یافته و انرژی گذشته ما تحلیل
رفته، در حالیكه مشكلات اكنون بسیار بیشتر شده است، این نهادها هماهنگ نیستند
البته این مشكل تنها مشكل ما نیست، آمریكا نیز با این مشكل دست به گریبان
است.
این نهادها باید تحت یك سازمان، كمیسیون یا كمیتهای هماهنگ شوند و متاسفانه ما در
این خصوص خوب عمل نكردهایم، قبل از اینكه چنین سازمانهایی تشكیل شود باید تعریف
دقیق و درستی از آن داشته باشیم، موضوعی كه در سالهای اخیر به آن توجهی نشده
است.
باید الگوهای داخلی موضوعاتی كه به آن میپردازیم را شكل دهیم، ما باید خودمان به
طور مستقل و بومی خارج از ادبیات غرب، دیپلماسی عمومی را تعریف و آن را به كار
بریم كه تولید علم یعنی همین. باید حتی نام آن را عوض كرد و آن را بر این مبنا شكل
داد، دیپلماسی همواره خصوصی بوده به همین دلیل به این دیپلماسی عمومی گفته میشود،
چراكه عمومی در مقابل خصوصی آورده میشود.
مدل دیپلماسی تدریسی من آمریكایی نیست بلكه محمدی است، از صدر اسلام نامهها،
سفرها و سفرایی كه به كشورهای مختلف فرستاده میشد، ضبط شده و وجود دارد و باید از
آن استفاده كرد. ما باید دیپلماسی عمومی، دیپلماسی مردمی یا معنوی را در مقابل
دیپلماسی مادی یا دیپلماسی جامع غرب به كار ببریم، باید حقارت موجود را بیرون
كرد.
استاد خوب آن است كه دیپلماسی عمومی آمریكایی را تشریح كرده و خود نیز در این خصوص
تعریفی ارائه كرده و آن را بومی كند. پیشنهاد میكنم گروهی از متخصصین واقعی این
رشته تشكیل شوند كه رونوشتی از فعالیتهای آمریكا در این زمینه ارائه داده و
فعالیتهای ما را نیز در این عرصه گسترش دهند.
*مهمترین
كار آمریكا در عرصه دیپلماسی عمومی ذهنیت سازی است
رشته
ارتباطات جهانی كه دیپلماسی عمومی نیز جزئی از آن است در نیم قرن اخیر یك علم شده
است، اما در ایران شناختی از آن نیست، پایههای دیپلماسی عمومی آمریكا در دهه 1950
بنیانگذاری شد اما درك ما از دیپلماسی عمومی یك درك ناقص ابزاری است.
لغت دیپلماسی عمومی در دنیا از سوی آمریكا زمانی گسترش مییابد كه انقلاب اسلامی
در ایران رخ میدهد و زمان اوج آن برای فروپاشی شوروی به كار میرود.
*
اولین كار بیبیسی شكل دادن به افكار عمومی است
مهمترین
كاری كه آمریكا در چارچوب دیپلماسی میكند ذهنیت سازی است. public diplomacy یعنی ذهنیات سازی در افكار عمومی دنیا از
دیدگاه آمریكا. ذهنیت مجموعه مواد نرم و سختی در مغز ماست كه روی آن باران اطلاعات
میبارد، ذهنیت پایه اصلی دیپلماسی عمومی است. آمریكا پس از انقلاب اسلامی در
ایران ذهنیت مردم ما و خودشان را علیه انقلاب اسلامی شكل داده و آن را تشدید میكند
و دیپلماتهای ما نیز ناخواسته در این راه گام مینهادند.
دیپلماسی عمومی آمریكا در ایران در درازمدت موفق بوده اما علیرغم اینكه آمریكا در
بین نخبگان ما ذهنیت سازی انجام داده، هنوز نتوانسته به نظام ما ضربهای
بزند.
بزرگترین اتفاق در این دو دهه در ایران گردش نظام آموزشی و شیفتگی آن به سمت غرب
است. برخی نخبگان و اساتید ما در زمان سخنرانی خود بیشتر از واژگان خارجی استفاده
میكنند كه این الفاظ در فارسی معانی جایگزین دارند كه این موضوع همان ذهنیت سازی
غربی در ایران است.
نگرانی غرب در خصوص ذهنیت سازی در ایران تمدن و فرهنگ 6 هزار
ساله ایران بوده و هست، از بین بردن ساختارهای سنتی در ایران همچون معنویت، صله
رحم، مساجد و ... بزرگترین مشكل آنها است.
*
بسیج افكار عمومی، صداقت و تبیین علمی سه ضلع دیپلماسی عمومی است
آمریكا
با هویت سازی و دیپلماسی عمومی در صدد بسیج كردن و شكل دادن افكار عمومی است،
همانطور كه اولین كار بیبیسی شكل دادن به افكار عمومی است. ما باید از خود
بپرسیم كه چگونه میتوان مردم را بسیج كرد، اگر 40 درصد جوانان ما هر روز 2 ساعت
را صرف كاری كنند، یعنی بسیج این تعداد از افراد، كه میتوان از آن استفاده
كرد.
دیپلماسی ما باید بسیج كند، یعنی توجه آنها را به سمت ما جلب كند،دوم اینكه دروغ
نگوییم و همواره صادق باشیم، سوم اینكه كار خود را به صورت علمی تبیین كرده و
مدلولات فكری ارائه دهیم كه تا این سه ضلع وجود نداشته باشد، هدف ما محقق نخواهد
شد. بین متفكرین غربی كسی نگفته بهترین تبلیغات دنیا راست گفتن است اما «ابن
خلدون» در این خصوص سخن گفته است. در حالی كه قسمتی از كار اساتید ارتباطات در
آمریكا مرور تبیین نوشتههای ابنخلدون است اما در داخل، ما هنوز تحت تاثیر اندیشههای
«هانتیگون» و «جوزف نای» هستیم. یكی از آسیبهای بزرگ دیپلماسی عمومی این است كه
ما وابسته به جایی باشیم و اساس باید بر این باشد كه تئوریهای اسلامی كه اوایل
انقلاب در ایران وجود داشت ادامه یابد.