• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
پاسخ به شبهات (بازدید: 10438)
سه شنبه 5/5/1389 - 12:10 -0 تشکر 214877
بابا همه اش دروغه!!! مگه میشه؟!با علم و عقل که جور در نمیاد

سلام آقایون خانوما

حال همگی خوبه

یه بحث جنجالی دیگه (خوراک برنامه نود!) قراره با این تاپیک راه بیفته!

اینجا بناست شبهاتی مطرح بشن که مربوط به ارتباط اسلام و علوم مربوط به پزشکی هستن.

منتظر شرکت تمامی شما دوستان هستیم.

میشه این تاپیک رو به نوعی همکاری بین انجمنی بهداشت و سلامت و معارف به شمار آورد.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

چهارشنبه 6/5/1389 - 20:4 - 0 تشکر 215559

بسم الله
با سلام به همه عزیزان و تشکر ویژه از خانم گلها بخاطر حضورشون
عزیزان فعلاً نمی خوام سر وقت اسناد این واقعه بریم.
اینکه دکتر عزیز فرمودند که جگر راه به مجاری گوارشی نداره درست هستش اما بحث من الان اینجاست که بکارگیری کلمه جگر به جای خون لخته چه نوع تعبیری است.
یعنی می خوام از جنبه دستور زبانی به این ماجرا یه نیم نگاهی داشته باشیم البته نفیاً و اثباتاً فعلاً در پی موضوعی نیستم. اما دستور زبان و زبان مردمی این اجازه رو تا حد زیادی در بکارگیری مجازات داده است . یعنی برای نشون دادن مهم بودن حادثه یا عمق فاجعه می توان از ترکیب ها و عبارات ویژه ای استفاده نمود.
بارها این عبارات رو شنیدیم که فلان کس دماغش سوخت . یا آب شد رفت توی زمین و ...
ولی هیچکدوم رو نمی تونیم بگیم دروغ هستش زیرا زبان ما این اجازه رو داده که از تعبییراتی متفاوت با واقع برای بیان واقع استفاده نماییم.
یکی از همین تعبیرات هم بیرون آمدن جگر از دهان هستش که همانگونه که جناب دکتر فرمودند ممکن است بر خروج لخته لخته های خون اطلاق شده باشه چون شبیه به جگر هستند. پس آنچنان ایرادی نداره و به اصل ماجرا نمی تونه لطمه ای بزنه.

پنج شنبه 7/5/1389 - 17:0 - 0 تشکر 215914

سلام بر صدرای عزیز و تشکر از حضورش در بحث... فقط بگم من با شما چندان موافق نیستم و ترجیح میدم در مورد چیزی بحث کنیم دقیقا روایت شده . شاید اسناد تاریخی این عبارت رو اصلا نداشته باشه اونوقت ما داریم سر هیچی بحث می کنیم و میشه گفت این عبارت "من درآوردی" هستش یعنی بدعته. پس اگه اجازه بدید بریم سراغ قول معتبر تاریخ تا ببینیم اصل داستان چی بوده؟ کسی زحمت این کار رو می کشه؟ اضافه کنم شاید.. حرف شما جناب صدرا درست باشه ولی بهتره اصل داستان رو بدونیم بعد میتونیم روش بحث کنیم.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

شنبه 9/5/1389 - 16:9 - 0 تشکر 216748

سلام............همچنان منتظر معارفیهای عزیز هستیم بلکه شک ما رو از نظر تاریخی برطرف کنند. کسی هست؟

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

شنبه 9/5/1389 - 22:35 - 0 تشکر 216866

به نام خدا

سلام

ابومنصور احمد بن علی طبرسی به واسطهی اعمش از سالم بن ابیالجعد، نقل کرده که گفت:

مردی از طایفهی ما به من خبر داد که پیش حسن بن علی (ع) رفتم و گفتم: ای فرزند رسول

خدا! ما را سرافکنده کردی و ما جماعت شیعه را بندگان [بنیامیه] ساختی تا این که مردی با تو نماند.

گفت: چرا چنین شد؟

گوید که گفتم: برای این که خلافت را به این گردنکش و ستمگر، واگذار کردی. گفت: به خدا سوگند! من کار را به وی نسپردم، مگر آنگاه که تنها و بیکس ماندم و اگر یار و انصاری مییافتم، شب و روزم با وی میجنگیدم تا خدای متعال، میان من و او حکم کند. اما من اهل کوفه را شناختم و آنان را آزمایش کردم و «تبهکاران» آنان به دردم نمیخوردند، زیرا آنان نسبت به گفتار و کردار خود، وفادار و متعهد نیستند؛ چرا که آنها پیوسته پراکنده اند. به ما میگویند: دلهای ما با شما است، در حالی که شمشیرهایشان، علیه ما کشیده شده است.

آن مرد میگوید: امام حسن (ع) در حالی که با من سخن میگفت، خون از گلویش سرازیر شد.پس طشتی خواست که جلویش نهاده شد و با خونی که از سینهاش بیرون میریخت، پر شد.

به او گفتم: ای پسر رسول الله (ص)! این چیست؟ تو را در رنج و عذاب میبینم؟!

گفت: آری! آن مرد بسیار ستمگر و گردنکش، کسی را فریب داد تا مرا مسموم ساخت. زهر به کبدم رسیده است و همانطور که میبینی، پارههای آن، بیرون میریزد.

گفتم: آیا مداوا نمیکنی؟

گفت: بیشتر، دوبار مرا مسموم کرده بود و این، بار سوم است که دارویی برای آن نمییابم. به من گزارش رسیده است که وی [معاویه] به پادشاه روم نامهای نوشته و از او خواست که برایش شربتی از زهر کشنده بفرستد. پادشاه روم به وی، نوشته بود: که در دین ما روا نیست که ما در کشتن کسی که با نمیجنگد، دستی داشته باشیم.

معاویه در جوابش نوشت: این پسر همان مردی است که در سرزمین تهامه، سر به شورش برداشته بود و اینک شورش کرده است،ملک پدرش را میخواهد و من میخواهم کسی را تدارک ببینم تا با این زهر او را مسموم کند تا شهرها و مردم را از وجود او آسوده سازد. او همچنین تحفهای و هدیههایی را به سوی وی گسیل داشت تا این که پادشاه روم شربتی را که با زهر تدارک دیده شده بود، پس از آن که شروطی را با وی در میان گذاشت، برای او فرستاد و مرا با آن مسموم ساخت.

الاحتجاج ص 291

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 9/5/1389 - 22:39 - 0 تشکر 216867

به نام خدا

سلام

داستان حضرت حسن علیه السلام

امام حسن (علیهالسلام) آن روز، روزه داشت؛ مثل اغلب روزهای دیگر. روزهداشتن و تشنگی را در چنان گرمای سوزانی تحملکردن، به راستی که سخت و طاقتفرسا بود. امام با لبهای تشنه و خشک، از بیرون به خانه آمد. لحظهی افطار بود. اذان مغرب خوانده شده و امام هم نمازش را به جا آورده بود. اکنون برای افطاربه خانه آمده بود. امام به شدت تشنه و گرسنه بود. تا پا به خانه گذاشت، کاسهای شیر خواست تا افطار کند. جعده نابکار و شیطانصفت که با عادت امام آشنایی داشت و میدانست که او شیر دوست دارد و اغلب با شیر افطار میکند، از پیش زهر کشنده را در کاسه شیر ریخته بود.

امام تشنهلب و روزهدار کاسهی شیر را گرفت و سر کشید؛ اما فورا به مسموم بودن شیر پیبرد. بلافاصله حالش دگرگون شد. رنگش از رخسارهی مبارک چون ماهش پرید. درد شدید و کشندهای در ناحیه سینه و شکمش پیچید.زهر چنان قوی و کشنده بود که فورا رودههای آنحضرت را پاره پاره کرده و کبدش را سوزانده بود.

امام در حالیکه از شدت درد به خود میپیچید و مینالید، آهسته رو به جعده فرمود:«ای دشمن خدا! ای ملعون نابکار! عاقبت کار خودت را کردی و مرا کشتی؟ خداوند تو را بکشد و از تو نگذرد!»

امام لحظهای به خود پیچید و کوشید درد شدید شکمش را تحمل کند. آنگاه فرمود: «به خداوند سوگند که پس از من، به آنچه میخواستی برسی، نخواهی رسید و خداوند تو را ذلیل و خوار خواهد کرد. تو را فریب دادند و رایگان از تو برای رسیدن به هدفهای کثیفشان استفاده کردند. از اینکار هیچ سودی به تو نخواهد رسید. به خداوند سوگند که معاویه با این کار تو را بیچاره و بدبخت کرد. و خود را نیز ذلیل و خوار ساخت!»

آنگاه در حالی که میکوشید دراز بکشد، زیر لب فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون....»

جعده از فرصت استفاده کرد و پیش از آنکه کسی متو جه شود، از خانه گریخت. به زودی اهل خانه فهمیدند و به یاری امام شتافتند.

حال امام هر لحظه بدتر میشد. فورا بستری برایش آماده کردند و امام در بستر بیماری افتاد: بیماری مرگ.حسین بن علی وقتی واقعه را شنید، سراسیمه بر بالین برادر شتافت. وقتی آنحضرت را در چنان حال زاری یافت، شروع به گریستن کرد و او در آغوش فشرد و غرق بوسه کرد.

هر لحظه که میگذشت، حال امام بدتر و بدتر میشد. دیگر کسی، امیدی به زندهماندن آنحضرت نداشت. جنادة بن امیه که یاران و اصحاب پیامبر خدا بود، به ملاقات امام رفت. حالش را پرسید و آنگاه گفت: «ای فرزند رسولخدا! چرا خودت را معالجه نمیکنی؟ چرادستور نمیدهی که برای معالجهات طبیب حاذقی بیاورند؟!»

امام در حالیکه از شدت درد و ناراحتی به خود میپیچید و رنگ به رخساره نداشت، فرمود: «معالجه؟ چگونه میتوان مرگ را معالجه کرد؟»

جناده گفت: «انا لله و انا الیه راجعون!»

و امام ادامه داد: «پیامبر خدا امامت را بر عهدهی ما - دوازده جانشین خود - گذاشته است و هیچیک از ما به حال طبیعی از دنیا نخواهیم رفت. یا مسموم خواهیم شد و یا با تیغ و خنجر و شمشیر دشمن به شهادت خواهیم رسید!»

تشتی که در برابر امام قرار داشت، پر از خون شده بود.

لختههای سیاه و قهوهای در آن دیده میشد که شبیه به تکه پارههای جگر بود.

برگرفته از کتاب اسمان دوم

جعفر ابراهیمی

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 9/5/1389 - 22:41 - 0 تشکر 216869

به نام خدا

سلام

در بیشتر کتابهای که درباره زندگی وشهادت امام حسن ع نوشته شده است ،به ریختن تکه های کبد ان حضرت اشاره شده است اما به عقیده پزشکان ،زهر هر قدر هم قوی وکشنده باشد فقط معده را میسوزاند وروده ها را تحریک میکند .بیرون امدن پاره های کبد همراه با استفراغ خون ،ربطی به زهر ندارد احتمالا انچه جناده در تشت ودر میان خون دیده بود لخته های خون بود که شبیه تکه های جگر بوده است !!

الله اعلم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 10/5/1389 - 18:4 - 0 تشکر 217118

سلام/medman عزیز جواب سوال بنده رو ندادین!

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

يکشنبه 10/5/1389 - 19:22 - 0 تشکر 217150

سلام خدمت همه دوستان و تشکر از گلهای عزیز که مثل همیشه در معارف مهیا و مجهز حاضر میشوند اجرتون با جد مطهرتون
اما در مورد سوالی که مطرح شده من در پاسخ قبلی چند احتمال رو مطرح کردم تا زمینه بحث بیشتر و در نظر گرفتن جوانب فراهم بشه وگرنه در صحت تاریخی موضوع جای بحثی نیست (با توجه به تحقیقاتی که من داشتم در این مدت کوتاه)

لطفا به پست بعد توجه کنید

هنگامي که مقدمات نعمتها به شما مي رسد دنباله آن را به واسطه کمي شکر گزاري از خود دور نسازيد .
يکشنبه 10/5/1389 - 19:25 - 0 تشکر 217151

و در کتاب (احتجاج ) روایت شده که مردى به خدمت امام حسن علیه السّلام رفت و گفت : یابن رسول اللّه ! گردنهاى ما را ذلیل کردى و ما شیعیان را غلامان بنى امیّه گردانیدى ، حضرت فرمود: به چه سبب ؟ گفت : به سبب آنکه خلافت را به معاویه گذاشتى . حضرت فرمود: به خدا سوگند که یاورى نیافتم و اگر یاورى مى یافتم شب و روز با او جنگ مى کردم تا خدا میان من و او حکم کند ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم که ایشان به کار من نمى آیند عهد و پیمان ایشان را وفائى نیست و برگفتار و کردار ایشان اعتمادى نیست ، زبانشان با من است و دل ایشان با بنى امیّه است ، آن حضرت سخن مى گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش فرو ریخت طشتى طلب کرد و در زیر آن خونها گذاشت و پیوسته خون از حلق شریفش مى آمد تا آنکه آن طشت مملوّ از آن خون شد. راوى گفت گفتم : یابن رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلّم ! این چیست ؟ فرمود که معاویه زهرى فرستاده بود و به خورد من داده اند آن زهر به جگر من رسیده است و این خونها که در طشت مى بینى قطعه هاى جگر من است ؛ گفتم : چرا مداوا نمى کنى ؟ حضرت فرمود که دو مرتبه دیگر مرا زهر داده و مداوا شده این مرتبه سوم است و قابل معالجه و دوا نیست.

هنگامي که مقدمات نعمتها به شما مي رسد دنباله آن را به واسطه کمي شکر گزاري از خود دور نسازيد .
يکشنبه 10/5/1389 - 19:32 - 0 تشکر 217153

مشابه این نقل در کتب دیگر تاریخی شیعه هم آمده
پس این احتمال (احتمال نقل اشتباه) ظاهرا کنار می رود
اما برویم سراغ سایر احتمالات:

دکتر medman همچنان منتظر نظر کارشناسی شما و همکارانتان هستیم. آیا از نظر علم پزشکی خروج اندام های داخلی بدن محال است حتی اگر شدت مسمومیت بالا باشد؟
یک نکته را هم در نظر بگیرید که طبق برخی نقل ها حضرت روزه بودند و درحقیقت با معده خالی این سم به ایشان خورانده شده است. (در بحث پزشکی این نکته را هم مدنظر قرار دهید)

گوش ما منتظر شنیدن سایر احتمالات هم هست.
ضمنا من یه سوال پرسیدم از سایر دوستان غیر پزشک: فکر می کنید پاسخ گویی یا عدم پاسخ گویی به این نوع شبهات چقدر در اعتقادات ما تاثیر دارد؟ آیا این نوع سوالات نقش ریشه ای دارند؟

هنگامي که مقدمات نعمتها به شما مي رسد دنباله آن را به واسطه کمي شکر گزاري از خود دور نسازيد .
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.