• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 3638)
شنبه 26/4/1389 - 23:12 -0 تشکر 212134
آیا روح انسان ها با هم فرق می کند؟

به نام خدا

سلام

فکر کنم در کتاب های دینی مدرسه می گفتند که روح انسان در ابتدای امر مانند لوح سفیدی است که بعدا سیاه می شود و..

می خواستم بدانم آیا در ابتدا و در هنگام تولد روح همه یکسان است؟

(به نظرم مسئله ی خیلی مهمی است و می تواند یک علامت سوال بزرگ(!) جلوی خیلی لز مسائل قرار دهد)

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

سه شنبه 29/4/1389 - 18:49 - 0 تشکر 212862

بسم الله
با سلام
دوستان اگه اجازه بدید فعلاً به پرسش های اول جناب سیامک پاسخ بدیم . بعدش هم قدم به قدم با هم جلو بریم تا به یه نتیجه ای برسیم
سیامک گفتند ( به صورت خلاصه):
انسان به جز روح چیز دیگری هم نیست
حال که روح من مثلا با شما فرق داره پس روح برای چه چیزی مجازات می شود؟

و بعد ایشون نتیجه گرفتند که:
انسان را ژن هایش کنترل می کنند!!
حالا بریم سروقت پاسخ:
جناب سیامک گفتند که انسان جز روح چیز دیگری نیست. که البته اینگونه نیست یعنی انسان فقط روح نیست انسان حقیقتی است مرکب از روح و بدن. همه انسانها روح دارند و یک بدن و این قابل انکار نیست.هر چند با ابطال این نتیجه کل استدلال جناب سیامک باطل می شود اما همچنان بحث را ادامه می دهیم.
در قسمت بعدی جناب سیامک گفتند که ؛ حال که روح من مثلا با شما فرق داره پس روح برای چه چیزی مجازات می شود؟
خب البته کسی نگفته که روح انسان ها بخاطر یکسان بودنشان مجازات می شوند ، یعنی جناب سیامک مشخص نکردند که چه ملازمتی بین یکسانی روح انسانها و مجازات برقرار است تا با نفی یکسانی بین روح انسان ها ، مجازات هم نفی شود.
در ثانی ملاک برای مجازات روح اعمالی است که آن روح با اراده ای که دارد توسط بدنش انجام می دهد و این ربطی به یکسانی روح یا تفاوت آنها ندارد. پس این مقدمه هم باطل شد و چون هر دو مقدمه باطل هستند نتیجه هم ضرورتاً باطل است ، یعنی از مقدمات نادرست نمی توان یک نتیجه درست را کسب نمود.
اما با این حساب به سر وقت نتیجه استدلال ایشون هم میریم که عبارت بود از ؛ انسان را ژن هایش کنترل می کنند!!
باید گفت که این قضیه خارج از اینکه نتیجه مقدمات اشتباه گذشته باشد باز هم به صورت کلی اشتباه است. یعنی ژن به تنهایی انسان را کنترل نمی کنند . ژن می تواند حاوی برخی خصوصیات فردی و توانایی های شخصی باشد و این را کسی انکار نمی کند اما همه اینها نقش معد را بازی می کنند یعنی فقط نقش زمینه سازی را دارند و در حقیقت آنچیزی که اثر نهایی و نقش اصلی را دارد همان اراده است که برگرفته از روح انسان ها می باشد.

سه شنبه 29/4/1389 - 23:26 - 0 تشکر 212898

ممنون از کلیه دوستان که پاسخ گفتند.

فکر کنم در بیان استدلال ها و نحوه ی بیان منطقم دچار اشکال بودم و منظرم رو درست منتقل نکردم.

سعی می کنم نظراتم رو منظم تر و با دقت تر بنویسم!(در چند روز آینده آن را آماده می کنم)

وز تندی اسرارم حلاج زند دارم!

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

چهارشنبه 30/4/1389 - 10:36 - 0 تشکر 212972

سلام به همگی دستتون درد نکنه چند روزی نشد پاسخ بزنم ولی دورادور دنبال می کردم و از اینکه می دیدم پیگیر هستید خوشحال شدم

اما در مورد سوال siamak4 : تا حدی حرف شما درسته همونطور که در احادیث زیاد سفارش داریم در مورد انتقال ویژگی های والدین به فرزندان، اما از طرف دیگه باید دقت کنیم این انتقال علت تامه نیست.

یه مثال براتون می زنم:فرض کنید یه بچه ای با بیماری مادرزادی متولد می شه آیا این بیماری هرگز قابل درمان نیست؟ بسیاری از بیماری های مادرزادی درمان می شن و با پیشرفت این علم این موضوع روند رو به رشد داشته.

در مورد محیط هم همین وضعیته مگر پیامبر از معدود حنفای عصر خودشون نبودند (امیدوارم نگید که ایشون پیامبر بودند، ما کجا و ایشون کجا؟ چون به فرموده قرآن کریم پیامبر انسانی است مثل ما که ممکنه از محیط تاثیر بگیره) اما چی شد که پیامبر بت پرست نشد؟ چی شد که پیامبر دست به کار شد و حلف الفضول یا همون پیمان جوانمردان رو راه انداخت، اون هم در شرایطی که برای عرب جاهلی قلدری و زورگویی یه افتخار بود و جوانمردی و دفاع از مظلوم به نظر آنها مضحک بود. پس می بینید که محیط و وراثت علت تامه نیست. فقط یکی از علت ها می تونند باشند. 

برای این حرفم یه دلیل قرآنی میارم. مگر خدا به شیطان رجیم اختیار تام نداده که بتازه و هرکس رو که دلش خواست با لشکرش گمراه کنه؟ اما دقت کنید وقتی آن دنیا من نوعی به خدا شکایت می کنم که خدا این چه کاری بود کردی (نعوذ بالله)؟ همون جا شیطان جواب من رو این طور می ده که مگه من دست و پات رو بسته بودم؟ من فقط دعوت کردم این تو بودی که قبول کردی ولی فلانی رد کرد

این فرویدی که شما به حرفش استدلال کردید یه اشتباه کوچک کرده و اون هم اینکه اگر ژن ها می تونند از پیش تعیین شده باشند و آدم رو سقوط بدهند پس تکلیف روح الهی چیه؟ حالا من یه سوال دارم: مگر ما معتقد نیستیم خدا از روح خودش در ما دمیده؟ پس چرا روحی که از جنس خداست می شه یزید ملعون، می شه ابن ملجم ملعون، می شه هارون الرشید ملعون؟

قصه اینه که حتی اگر ما – به فرض محال – از والدین کافر و در سرزمین کفار متولد می شدیم باز هم اختیار که برترین ویژگی ماست سر جای خودش محکم می ایسته و حرف خودش رو می زنه. پیشنهاد می کنم تاپیک تبریک به هدایت یافتگان رو یه نگاهی بندازید. اینها چند نمونه از افرادی اند که به قول شما ژن و محیط و همه چیز علیه فطرت پاک شون بود. پس چرا مسلمون شدند؟!

علاوه بر این یادمون نره که لیس للانسان الا ما سعی خدا به تلاش ما پاداش وجزا می ده اگر شما از نقطه صفر به بیست برسی قطعا ارزشتون با کسی که از ده به بیست رسیده یکسان نیست. حتما شنیدید که پیامبر با وجود آن همه یار خوبی که دوروبرش مثل پروانه می چرخیدند ما آخرالزمانی ها رو برادر خودش می دونه. می دونید چرا؟ چون ما پیامبر ندیده، مومن شدیم یعنی سعی و تلاش ما چند برابر بوده.

یه نکته دیگه اینکه حتما شنیدید که خدا فرمان هجرت داده و اینکه اگر جایی دیدید ایمانتون در خطره هجرت کنید پس باز هم ما می تونیم محیط مون رو عوض کنیم. داستان هجرت 1 و هجرت 2 مسلمانان صدر اسلام رو که به یاد دارید؟

Siamak4 گرامی باز هم تاکید می کنم تاثیر محیط، وراثت و ... بر تربیت و عملکرد انسان قابل انکار نیست همونطور که در کتب تربیتی و اخلاقی هم بیان شده اما همه اینها در مقابل اختیار انسان پشیزی بیش نیست مثال دیگه ای که الان به ذهنم رسید آسیه (س) همسر فرعون است. 

یه تشکر از siamak4 گرامی که این بحث رو شروع کردند امیدواریم با این بحث ها معرفتمون به مبانی دینی مون بیشتر بشه

ضمن خوشامدگویی به دوست جدیدمون jamaljamal از ایشون می خوام در همین بحث در مورد عالم ذر صحبت کنند چون به نظر میاد به بحث مرتبط باشه.

هنگامي که مقدمات نعمتها به شما مي رسد دنباله آن را به واسطه کمي شکر گزاري از خود دور نسازيد .
چهارشنبه 30/4/1389 - 13:23 - 0 تشکر 213025

tab1363:

سلام

ممنون - اما جواب نگرفتم

آیا روح انسان ها در ابتدا یکی است؟

چند تا سوال دیگه:

من مغز رو کنترل می کنم یا مغز من رو؟

چرا شخصی می تواند در مقابل مثلا شهوت مقاومت کند دیگری نمی تواند؟

اگر اختیار و عصیان در برابر شهوت را به روح منتسب کنیم بعد چرا مثلا روح شما قادر است در مقابل شهوت بایستد روح من نمی تواند؟

کیفیت روح که در اختیار من نیست چیزیست خدادادی - اگر هم قرار اینست این روح از محیط چیزی را اکتساب کند و کامل شود(این کار باید توسط ابزاری مانند چشم و گوش و استعداد و دقت و ...که ژنتیک هست! )  این گیرندگی و تمایل به اکتساب و تمایل به آموختن و نیکی  از چه چیزی نشات می گیرد؟

یعنی این که اگر دو نفر در محیطی یکسان قرار گیرند چرا یکی از انها به سوی نیکی می رود و دیگری به سوی بدی؟

---

آیا علم و دانش و کسب معرفت مربوط به روح است یا مغز؟

آن طور که من از کتب تعلمیات دینی در خاطر دارم .می گوید کسب علم مربوط به روح است . پس چرا اگر کسی مثلا تصادف کند وفراموشی بگیرد  تمام علم آن هیچ می شود؟(آیا آن فرد فرد سابق است؟یا روحش تغییر کرده و فراموشی گرفته؟)

شواهد به من می گوید که همچیز در مغز است. دانشمندان منطقه احساسات را در مغز کشف کرده اند.و احساسات و عواطف فرد را با داروها و محرک های شیمایی کنترل می کنند.(تا انجایی که می دانم عواطف همیشه به روح منتسب بوده است). یا می گویند مرکز دروغگویی در جلوی مغز قرار دارد!

یا مثلا در همین خبر بالا نوشته بود که ژن خیانت داریم یعنی کسانی که این ژن را دارند تمایل به خیانت بیشتری دارند .

(بر روی اثبات وجود روح را نمی خواهم بحث کنم می خواهم بگویم اگر خدا عادل است همه به بهشت می روند حتی یزید!)

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

چهارشنبه 30/4/1389 - 13:31 - 0 تشکر 213026

در یک کلام:

چرا کسی اختیار به نیکی می کند و دیگری اختیار به بدی؟؟

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

چهارشنبه 30/4/1389 - 14:35 - 0 تشکر 213032

4siamak گفته است :
[quote=4siamak;423165;213025]

tab1363:

سلام

ممنون - اما جواب نگرفتم

آیا روح انسان ها در ابتدا یکی است؟

چند تا سوال دیگه:

من مغز رو کنترل می کنم یا مغز من رو؟

چرا شخصی می تواند در مقابل مثلا شهوت مقاومت کند دیگری نمی تواند؟

اگر اختیار و عصیان در برابر شهوت را به روح منتسب کنیم بعد چرا مثلا روح شما قادر است در مقابل شهوت بایستد روح من نمی تواند؟

کیفیت روح که در اختیار من نیست چیزیست خدادادی - اگر هم قرار اینست این روح از محیط چیزی را اکتساب کند و کامل شود(این کار باید توسط ابزاری مانند چشم و گوش و استعداد و دقت و ...که ژنتیک هست! )  این گیرندگی و تمایل به اکتساب و تمایل به آموختن و نیکی  از چه چیزی نشات می گیرد؟

یعنی این که اگر دو نفر در محیطی یکسان قرار گیرند چرا یکی از انها به سوی نیکی می رود و دیگری به سوی بدی؟

---

آیا علم و دانش و کسب معرفت مربوط به روح است یا مغز؟

آن طور که من از کتب تعلمیات دینی در خاطر دارم .می گوید کسب علم مربوط به روح است . پس چرا اگر کسی مثلا تصادف کند وفراموشی بگیرد  تمام علم آن هیچ می شود؟(آیا آن فرد فرد سابق است؟یا روحش تغییر کرده و فراموشی گرفته؟)

شواهد به من می گوید که همچیز در مغز است. دانشمندان منطقه احساسات را در مغز کشف کرده اند.و احساسات و عواطف فرد را با داروها و محرک های شیمایی کنترل می کنند.(تا انجایی که می دانم عواطف همیشه به روح منتسب بوده است). یا می گویند مرکز دروغگویی در جلوی مغز قرار دارد!

یا مثلا در همین خبر بالا نوشته بود که ژن خیانت داریم یعنی کسانی که این ژن را دارند تمایل به خیانت بیشتری دارند .

(بر روی اثبات وجود روح را نمی خواهم بحث کنم می خواهم بگویم اگر خدا عادل است همه به بهشت می روند حتی یزید!)

در مورد قسمت اول سوالتون همونطور که گفتم عوامل متعددی در روند وقوع یک فعل اختیاری نقش دارند. مثلا شما تصور کنید حتی در یک خانواده دو فرزند کاملا مثل هم نمی شوند لاله و لادن یادتونه؟ آنها حتی در جسم و مغز هم مشترک بودند (همون دو دختری که از سر به هم وصل بودند و از تن جدا و هر دو تحصیلات آکادمیک داشتند - خدا بیامرزدشان) اما در انتخاب رشته های تحصیلی شون دو انتخاب کاملا متفاوت داشتند. آنها از نظر ژنتیکی و خانوادگی و محیط به طور ناخواسته شرایط یکسانی داشتند. اما در مورد علایقشون ببینید:

هرچند هردو به علت شرایط خاصی که داشتند در یک رشته تحصیل کردند اما وقتی از علایق آنها پرسیده بودند: لاله علاقمند بود که در تهران بماند و روزنامه نگار شود و لادن می خواست به شهرش برگردد و وکیل شود.

پس این موردی است که قانون شما رو نقض می کنه و البته موارد مشابه دیگه ای هم هست. پس اینطور نیست که صرفا ژن یا محیط در تصمیم گیری فرد اثر داشته باشه عوامل زیادی دست به دست هم می دن تا فرد تصمیم به انجام خشونت یا مهربانی یا ... بگیرد.

ببینید ما در وجود خودمون چند نوع نفس داریم لوامه اماره مطمئنه ... از طرفی شیطان های جن وانس هستند از طرفی عقل یا همون رسول باطنی از طرفی رسول ظاهری و امام و خیلی از عوامل دیگه هستند همه شون هم موثرند اما در نهایت این شمایید که انتخاب می کنید بله شاید فردی به علت اینکه در خانواده پرخاشگری بوده استعداد پرخاشگری داشته باشه اما توجه به این نکته لازمه که هر چقدر آن فرد سعی کنه از آن خوی ناپسند فاصله بگیره خداوند متناسب با زحمتی که متحمل شده به او پاداش میده

در بحث میزان قیامت هم این موضوع مطرح می شه که میزان اهل بیت هستند خب ما کی می تونیم علی (ع) باشیم و جان مون رو دو دستی برای حفظ جان پیامبر خدا تقدیم کنیم؟ گاهی حتی حاضر نمی شیم یه ریال پول در راه اهل بیت بدیم مگر اینکه به ورطه ریا می افتیم ما کجا و حضرت زهرا (س) کجا؟ اما به اندازه هر پله ای که به سمت میزان یعنی روش زندگی اهل بیت برداریم خدا براساس تلاش مون و عملکردمون پاداش میده بنابراین اشکالی متوجه عدل خداوندی نیست

فرض کنید شما و برادرتون برای مشورت در مورد موضوعی خدمت استادتون می روید استاد برای خوب یا بد بودن انجام آن کار دلایل مختلفی می آورد در نهایت تصمیم گیری شما و دوستتان یکسان است؟ حتی اگر به طور کلی هر دو موافق باشید در جزئیات با هم تفاوت هایی دارید. ما هم همین طوریم خدا همه نوع اسباب برای هدایت یا گمراهی ما فراهم کرده از درون وسایلی مثل نفس اماره و لوامه و شیطان و وجدان و ... تا اسباب بیرونی مثل رسول و نشانه های آفاقی و انفسی اما ما خودمان تصمیم می گیریم بر اساس کدام یک از این اسباب عملی را انجام دهیم.

آیه کریمه ای در قرآن بیان می کند خداوند مرده را از دل زنده و زنده را از دل مرده بیرون می آورد بعضی مفسران این را به خروج کافر از مومن و برعکس تفسیر کرده اند طبق این تفسیر ژن تاثیر تام نداره آیا پسر نوح پدرش مشکلی داشت؟ آیا زن لوط زن پیغمبر و در خانه پیغمبر نبود؟ آیا پسران یعقوب ژن شان مشکل داشت یا خانه یعقوب نبی جای بدی بود یا اجداد گذشته شان اشکالی داشته است؟ میایم زمان پیامبر این طور که برخی معتقدند ابولهب و ابوسفیان از اقوام پیامبر و همه در محیط شرک آلود مکه بودند اما چرا اینقدر بین پیامبر و آنها فاصله است؟

با یه کم دقت به سرگذشت برخی می توان فهمید داستان به این سادگی نیست. ببینید ژن، شیر و تغذیه انسان، دوستان و عوامل دیگه ای در تصمیم گیری شما نسبت به اینکه چطور باشید موثرند. اما در نهایت این شمایید که انتخاب می کنید.

امیدوارم این جواب قانع کننده بوده باشه البته من بحث رو پیگیری می کنم.

در مورد مغز و روح بین علما اختلاف نظراتی هست چون این موضوع به نوعی فلسفی است از فلاسفه انجمن به خصوص جناب صدرا می خوام که یه نظر لطفی به این بحث داشته باشند. منتظر حضورتون هستیم.

هنگامي که مقدمات نعمتها به شما مي رسد دنباله آن را به واسطه کمي شکر گزاري از خود دور نسازيد .
چهارشنبه 30/4/1389 - 16:47 - 0 تشکر 213070

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت همه دوستان
بنده جواب هایی برای سوالات شما به ذهنم میرسه که بیان میکنم امیدوارم صحیح باشن و شما رو قانع کنن اگر دوستان اشکالی رو در جواب ها دیدن لطفا بگن
1. آیا روح انسان ها در ابتدا یکی است؟
به نظر بنده که در ابتدا یکی است و قرار گیری در کالبد های متفاوت انسانهای متفاوت میسازه البته این سوال رو باید علما جواب بدن
2. من مغز رو کنترل می کنم یا مغز من رو؟
روح مغز رو کنترل میکنه و مغز اعضای بدن رو
3. چرا شخصی می تواند در مقابل مثلا شهوت مقاومت کند دیگری نمی تواند؟
4. اگر اختیار و عصیان در برابر شهوت را به روح منتسب کنیم بعد چرا مثلا روح شما قادر است در مقابل شهوت بایستد روح من نمی تواند؟
چون یکی با تذکیه روحش رو قوی کرده و یکی نه
5. یعنی این که اگر دو نفر در محیطی یکسان قرار گیرند چرا یکی از انها به سوی نیکی می رود و دیگری به سوی بدی؟
این سوال به طور مفصل توسط بنده و دیگر دوستان بیان شده لطفا دوباره نپرسید برای اشاره در مورد جواب خودم اینکه اولا شاید به نظر شما محیط یکسان است مثلا در یک خانواده دو برادر در یک زمان و یک شراط نیستند که توضیحش دیگه خیلی مفصله که همه دوستان این شرایط رو در خانواده ها تجربه کردن که برخوردها امکانات و توجه دیگران مبرای هر فرد متفاوت است ثانیا همونطور که گفتم مهم میزان تلاش فرده نه ظاهر عمل
6. آیا علم و دانش و کسب معرفت مربوط به روح است یا مغز؟
این ها مربوط به روح است ولی چون این روح در جسم سکنا داره نمیتونه مستقل عمل کنه مثلا در رانندگی با ماشین آیا شما رانندگی میکنی یا ماشین ؟ خوب البته شما ولی اگر ماشین خراب باشد شما هم نمی توانی رانندگی کنی .
التماس دعا

پنج شنبه 31/4/1389 - 20:44 - 0 تشکر 213353

sedaghat_114 گفته است :
[quote=sedaghat_114;565329;213070]بسم الله الرحمن الرحیم

4. اگر اختیار و عصیان در برابر شهوت را به روح منتسب کنیم بعد چرا مثلا روح شما قادر است در مقابل شهوت بایستد روح من نمی تواند؟
چون یکی با تذکیه روحش رو قوی کرده و یکی نه

التماس دعا

من دقیقا دنبال این هستم که چه چیزی باعث می شه یکی روحش رو تذکیه بده یکی نه!

فکر کنم این گونه بحث ها رو نمی شه خیلی پیشبرد ولی از همه ی کاربران گرامی که پاسخ دادن ممنون و از همشون یک چیزایی یادگرفتم .

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.