شبهه دور در مورد مجلس خبرگان*
در خصوص نظارت مجلس خبرگان اشکالی تحت عنوان دور مطرح است.
اشکال این است که رهبرى، فقهای شورای نگهبان را نصب میکند، فقهای شورای نگهبان صلاحیت اعضای مجلس خبرگان را بررسی و تأیید میکند و مجلس خبرگان شخص رهبر را گزینش میکنند. پس به این ترتیب رهبر درصدر و ذیل این سلسله، قرار میگیرد و اینجا دور فلسفی یعنی توقف شئ بر نفس خود پیش میآید.
اینجا دو نکته وجود دارد یک نکته این که اگر بخواهیم در محدودة این تعبیر بحث کنیم چه پاسخی میتوان داد؟
نکته دوم این که از این محدوده فراتر برویم. یعنی شبهه را به شکل دقیقتری طرح کنیم و پاسخ دهیم.ابتدا در محدودة عبارت اول بحث میکنیم. تعبیر کسانی که دور فلسفی را مطرح میکنند این است که دور فلسفی به معنای توقف شئ بر نفس است. اگر میگفتند دور فلسفی و عبارت «توقف الشئ علی نفسه» را به کار نمیبردند میگفتیم چه بسا دور فلسفی را مسامحتاً به کار بردهاند، ولی آنان به توقف شئ بر خودش تصریح کردهاند.
این اشکال به چند دلیل، واضحالبطلان است:
1. رهبری که در صدر این سلسله قرار میگیرد. با رهبری که در ذیل آن قرار میگیرد از نظر عنوان مشترک است ولی از نظر شخص متفاوت میباشد. مثلاً اگر این رهبر، امام باشد، فقهای شورای نگهبان را امام منصوب کرده، فقهای شورای نگهبان، صلاحیت اعضای خبرگان را تأیید کردند، اما مجلس خبرگان، امام را مجدداً به رهبری گزینش نمیکند بلکه رهبر بعدی را گزینش میکند. پس در صدر سلسله امام و در ذیل آن مقام معظم رهبری قرار میگیرد. این دور واضحالبطلان است چون فقط عنوانشان مشترک است ولی شخصاً یکی نیستند.
2. اصولاً محل طرح دور فلسفی در امور اعتباری نیست بلکه در امور حقیقی است به این معنا که یک وجود حقیقی و خارجی متوقف بر همان وجود عینی باشد پس به کاربردن این اصطلاح در این بحث، غلطی فاحش است. زیرا عناوین و مناصب سیاست و اجتماعی امور اعتباری هستند.
ما اگر بخواهیم پا را از محدوده عبارت گفته شده فراتر بگذاریم و شبهه را به شکل دقیقتری طرح کنیم باید بگوییم که یکی از وظایف مجلس خبرگان، نظارت بر عملکرد رهبری است و دور موجود در نظارت خبرگان بر رهبر باعث میشود مجلس خبرگان نتواند نظارت اطمینانآوری بر عملکرد رهبر اعمال کند. به این دلیل که صلاحیت فقهای خبرگان توسط فقهای شورای نگهبان تأیید میشود و فقهای شورای نگهبان کسانی هستند که توسط رهبر منصوب شدهاند.
اگر چنین اشکالی مطرح شود دو جواب میدهیم: 1. جواب نقضی 2. جواب حلّى
جواب نقضی این است که چنین وضعیتی بلکه صریحتر از آن در کشورهای دیگر هم دیده میشود. مثال: در آمریکا، قضاوت عالیرتبه دیوان فعال آمریکا توسط رئیس جمهور آمریکا منصوب میشود و همین قضاوت بر عملکرد رئیس جمهوری نظارت دارد. البته رئیس جمهور پیشنهاد نصب آنها را میدهد ولی عرف رایج در حقوق آمریکا این است که همان افرادی که پیشنهاد نصب آنها توسط رئیس جمهور داده میشود همان آنها نپذیرفته میشوند. همین قضات عالی رتبه بر عملکرد رئیس جمهور نظارت دارند و حق دارند رئیس جمهور را محاکمه کرده و در صورت تخلف وی را عزل کنند.
اما جواب حلى: در این جواب دو نکته قابل توجه است،
نکته اول: رهبر، فقهای شورای نگهبان را نصب میکند، اما فقهای شورای نگهبان، اعضای خبرگان را نصب نمیکنند بلکه صلاحیت کاندیداها را تأیید میکنند. در این جا عامل دیگری میآید که قدرت را از رهبر و فقهای شورای نگهبان میگیرد و آن عامل دیگر گزینش مردم است.
نکته دوم: ما همیشه باید به احتمالات عقلایی توجه کنیم احتمالات غیرعقلایی موجب عمل و تصمیمگیری نمیشود احتمال سوء استفاده از قدرت زمانی لازم است که احتمالش عقلایی باشد اما اگر احتمالش عقلایی نباشد دیگر دفعش لازم نیست زیرا این احتمال غیرعقلایی همه جا وجود دارد.
عقلا به احتمال غیرعقلایی اعتنا نمیکنند یعنی چنین احتمالی موجب تحریک و انبعاث عقلا نمیشود
.تطبیق این نکته با اینجا این است که احتمال سوءاستفاده از قدرت که در تفسیر دوم وجود داشت معنایش این است که کسی که به عنوان رهبر گزینش و انتخاب شده کسی است که عدالت و تقوایش احراز شده و در محیط ویژهای رشد داشته است. 30- 40سال به عنوان عالم در حوزه علمیه مطرح بوده است.
این رهبر، عدالت و تقوای خود را زیر پا بگذارد و فقهایی را به عنوان فقهای شورای نگهبان نصب کند که آنها هم اهل مداهنه باشند و برخی از آنها حق را زیر پا بگذارند؟ یعنی رهبر از نظارت عمومی و نظارت مراجع فرار کند و عدالت و تقوایش که احراز شده است را کنار بگذارد و در میان فقهای شورای نگهبان افرادی را قرار دهد که حق را زیر پا بگذارند؟احتمال این که هم رهبر دچار اشتباه شود و هم فقهای شورای نگهبان یا عمداً این حق را زیر پا بگذارند یا اشتباهی مرتکب شوند و اعضایی که نظارت دقیقی بر عملکرد رهبر اعمال نکنند را به عنوان کاندیدای خبرگان تأیید صلاحیت کنند، و علاوه بر آن دو مردم هم افرادی را انتخاب کنند که اهل نظارت دقیق نباشند این سه احتمال را روی هم رفته در نظر بگیرید چقدر این احتمال عقلایی است؟
هم رهبر، هم فقهای شورای نگهبان و هم مردم در انتخاب کاندیداهای تأیید صلاحیت شده توسط شورای نگهبان مرتکب اشتباه شوند چقدر میتواند احتمال عقلایی باشد؟اگر این احتمال در اینجا، واقعاً، عقلایی هم باشد. در نظامات غیردینی که احتمالش به مراتب قویتر است. در آنجا اساساً عدالت و تقوا احراز نمیشود.
* . برگرفته ازکلاس درس حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران دکترمحمدجوادارسطا.