• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 2594)
دوشنبه 24/3/1389 - 0:36 -0 تشکر 205343
!!رنگی نشوید

سلام به همه

بیایید اگر سبز هستیم،اگر آبی هستیم،اگر زرد هستیم،اگر سرخ هستیم واگر قهوه‌ای هستیم!! برای ایران باشیم.باهم باشیم نه علیه هم.اینجا می‌خواهیم کمی باسیاست بازی کنیم!پس مراقب باشید....

 رنگی نشوید...!!!

امضا ندارم ... !
پنج شنبه 23/10/1389 - 0:53 - 0 تشکر 273601

حَسَنی و هدفمند کردن یارانه ها

توی ده شلمرود ... یارانه رو کالا بود

انرژی های ارزون ... حروم میشد چه آسون

برق براه ، آب براه ... انرژیه ناب براه

حسنی ِ مو بلنده ... پشت وانت با دنده

بنزین می سوزوند، این هوا ... انگار می خواست بره فضا

لامپ 200 تو دستشویی ... پودر می ریخت تو رختشویی

روزی 200 تا نون لواش ... می داد به مرغ و خروساش

شیر خونه اش چکه می کرد ... اما درستش نمی کرد

نشسته بود تو ایوون ... می خورد پنیر و ریحون

باباش میگفت ... حسنی نکن بلا میاد ... قبض خونه ات بالا میاد

اسرافه بچه جونم ... بند اومده زبونم

می خوای لامپ و عوض کنم؟ نه نمی خوام نه نمی خوام

شیر آب و درست کنم؟ نه نمی خوام نه نمی خوام

حسنی با داد و بیداد ... دویید پیش کل مراد

گفت باباجون ، یارانه هست غم ندارم ... غصه و ماتم ندارم

مستم و شاد و خندون ... یه حبه قند تو قندون

دولت مگه پولش کمه ... نفت داره، یه عالمه

ذخیره های ارزی ... با گمرکات مرزی

پسته و فرش و خاویار ... صادرات هر نوع بار

همش میشه یارانه ... مصرف میشه روزانه

منم تو این کار زار ... صبح تا به شب تو بازار

خرج می کنم حسابی ... بدون حساب کتابی 

حسنی قصه ما ... بود توی آسمون ها

که یه هویی یه مرد اومد ... یه مرد پر خبر اومد

شیپور ها رو صدا داد ... دو دو رو دودو د ندا داد

آی خونه دار آی بچه دار ... آهای فقیر و مایه دار

از برق و گاز مجانی ... آب و مواد لبنی

از نون لواش و بربری ... تا پودر و مایع ظرفشویی

بنزین و نفت ارزون ... شیشلیک و مرغ بریون

نهاده های دامی ... رب گوجه فرنگی

روغن و قند و نبات ... مرکبات ، حبوبات

قیمتاشون شد آزاد ... تا کشور بشه آباد

یارانه ها تموم شد ... هر چی دادیم حروم شد

به قول مشتی اکبر ... هرچی پول داری ببر

اوضاع قاطی پاتی شد ... یه جور تله پاتی شد

حسنی دویید پیش باباش ... گفت بابا فکر چاره باش

پولهای من تموم شد ... خرج اتینا مون شد

باباش سرش دست کشید ... براش یه نقشه ای چید

نقشه رو داد به دستش ... راه اسراف و بستش

حسنی از اون روز به بعد ... مصرفش رو درست کرد

وانت رو داد سمند خرید ... سمند و داد یه وَن خرید

فهمید که لامپ دویست ... جاش توی دستشویی نیست

گوشت و مرغ و لبنیات ... با انواع حبوبات

سیب زمینی و پیاز ... خرید در حد نیاز

با لامپهای کم مصرف ... قیمت برقش پس رفت

خلاصه بگم آقا جون ... جونم بگه براتون

حسنی قصه ما ... راه و تشخیص داد از چاه

مثل بابا برقی شد ... عاشق ترقی شد

دیگه از اون روز به بعد ... هرجا که بود داد میزد

با مصرف بهینه ... زندگی دل نشینه

امضا ندارم ... !
پنج شنبه 23/10/1389 - 0:58 - 0 تشکر 273602

یک نفر آفتابه می دزدد – پلیس وظیفه اش را انجام میدهد – قاضی حکم میدهد – او زندانی می شود



یک نفر قاچاق سیگار می کند - پلیس وظیفه اش را انجام میدهد – قاضی حکم میدهد – او زندانی می شود



پدرم با دو نفر تصادف می کند – یک نفر می میرد - پلیس وظیفه اش را به خوبی انجام میدهد – قاضی حکم میدهد – او زندانی می شود



یک نفر میلیاردها تومان بالا می کشد – آبرو ریزی می شود – بعد از مدتی دستگیر می شود – اعتراف می کند – با بعضی ها در ارتباط است اما چون آبرو ریزی شد قاضی به وظیفه اش خوب عمل می کند – زندانی می شود – فرار می کند – باز هم آبرو ریزی می شود – همه عالم و آدم دست به کار می شوند- دوباره دستگیر و زندانی می شود



سه نفر تجاوز به عنف می کنند – پلیس کم می آورد – اطلاعات سرنخ میدهد – قوه قضائیه قول میدهد – بعد از مدتی دستگیر می شوند – قاضی حکم میدهد-  هر سه اعدام می شوند



چند نفر در بانک سرقت مسلحانه انجام می دهند – پلیس تحت فشاز قرار می گیرد – تمام واحدها آماده باش می شوند – آن چند نفر دستگیر می شوند – قاضی حکم میدهد – یکی اعدام می شود – 3 نفر زندانی می شوند



یک گروه تروریست پیدا می شود – آدم بی گناه می کشند – آدم بی گناه زخمی می کنند – سالها رویشان کار می شود – میلیاردها تومان هزینه می شود – آنها دستگیر می شوند – قاضی حکم میدهد – به سزای اعمالشان می رسند – مردم خوشحال می شوند

.

.

.

.

یک نفر سالها دزدی می کند – همان نفر بارها رشوه می گیرد – دوباره همان نفر تیم تشکیل می دهد – سایت به راه می اندازد، چندین روزنامه می خرد و مطالب هدفدار می زند – پلیس کم می آورد – اطلاعات فقط خبر جمع می کند – قوه قضائیه وارد نمی شود – همه می ترسند – دوباره جلسه تشکیل می دهد، قبل و بعد از انتخابات فتنه می کند – دستش رو می شود – با کلی اسرار نظام از کشور خارج می شود – مردم فشار می آورند - بعد از شش ماه قوه قضائیه یواشکی حکم جلب میدهد – او نمی آید و فقط بیانیه می دهد – او یک پدر دارد - کسی کاری به کارش ندارد



یک مرد به چند زن تجاوز می کند – فیلمش پخش می شود – مسئولیت سنگینی دارد – پلیس وارد می شود – او دستگیر می شود – زندانی می شود – دارد آبرو ریزی می شود – یک جورهایی از اتهامات تبرئه می شود  



یک دانشگاه درست می شود -  چند نفر هر کاری دلشان می خواهد می کنند – هیچ کس حق ورود به پرونده را ندارد – هیچ کس ورود نمی کند – یک نفر بدجور گیر میدهد – برای مدتی خبر هایی می شود – حالا یک نفر دیگر بدجور گیر می دهد - ماجرا فعلا فراموش می شود...



گروهی فتنه می کنند – آدم بی گناه کشته می شود – آدم بی گناه زخمی می شود – اموال آدم بی گناه غارت  می شود – همه دست به کار می شوند – دست و پا شکسته فتنه را می خوابانند – دستگاه قضایی شعار می دهد - فتنه گر راست راست می چرخد

امضا ندارم ... !
پنج شنبه 23/10/1389 - 1:4 - 0 تشکر 273603

نامه سرگشاده جودی آبت به بابا لنگ دراز !!
سلام " پندلتون" عزیزم

فضا فضای عاشقی ست و جان می دهد برای قدم زدن. ای كاش هوا خوب بود و ما پابه پای هم به تپه های اطراف دانشگاه مان می رفتیم تا برایت از اتفاقات گوناگونی كه برای من و دوستانم به وجود آمده می گفتم اما حیف كه من از دیدار تو محرومم و تو با آن درشكه رینگ اسپرتت داری توی اتوبانها ویراژ می دهی!

بابا لنگ دراز من

از فضای دانشگاه و وضعیت خوابگاه ها و خانه های دانشجویی، از اتاقهایی که به جای بوی درس بوی قلیان دوسیب می دهند و مخ هایی که با انواع مواد مخدر سوت می شوند و از شرط بندی و ورق بازی بارها برایت نوشته ام، اما اینبار اتفاقات جدیدی برای دوستانم روی داده که دوست دارم برایت تعریف کنم.

پدر جان، وضعیت دانشگاه ما (بخوانید همه دانشگاهها!) هر روز بدتر از دیروز می شود و کسی هم گوشش بدهکار نیست. الان که دارم برایت نامه می نویسم بحث ازدواج های سوری همکلاسی ها داغ داغ است و کار به جایی رسیده که هم اتاقی ام "سالی" 24 ساعته مشغول sms بازی با " كاكرو یوگا " دروازه بان تیم امید است و احتمالا در مورد مهمانی هفته بعد باهم قرار می گذارند.

دوست پولدارم "جولیا" كه پدرش بعد از قبولی در دانشگاه برایش یك درشكه آپشن دار چهار اسبه خریده بود برای خودش لپ تاپ خریده و دائما در حال چت كردن با "گارونی" یكی از"بچه های مدرسه والت" است. البته همه از انتخاب "جولیا" در عجبند چون "گارونی" پول ندارد و مجبور است در كافی نت با "جولیا" چت كند!

نمی دانم چرا بچه ها از این رو به آن رو شده اند و بعضی ها زیر بار هیچ قید و بندی نمی روند. اینجا در دانشگاه شبها شبهای عشق و عاشقی ست و خوابگاه ها به تلفنخانه و خانه های داشجویی به محلی برای پارتی های آنچنانی تبدیل شده است و بچه ها که همینجوری هم دنبال درس و مشق نبودند ،حالا با وضعیت به وجود آمده بدتر هم شده اند.

نمونه اش همین دوست دیگرم"حنا" كه تا چند وقت پیش در مزرعه پدرش کار می کرد. پدر"حنا" بعد از رد شدن اتوبان از كنار مزرعه اش كلی پولدار شد و به دانشگاه ما آمد. "حنا" هر روز یكی از پسرهای دانشگاه را به كافی شاپ می برد تا بالاخره یكی را برای خودش دست و پا كند! البته به خاطر شهرستانی بودنش هیچ كس او را تحویل نمی گیرد اما "خانم سارا" به او قول داد که اگر این وضع ادامه پیدا کرد "كاشیرو" فوتبالیست همیشه ذخیره تیم شاهین را برای او درست كند.

همین هفته گذشته نیز تعدادی عکس شخصی از پارتی شبانه خوابگاه دانشجویان پخش شد که خیلی ضایع شد. بچه ها می گفتند کار کار "پرین" دانشجوی رشته عکاسی دانشگاه ماست که برای یک ترم اینجا مهمان بود. او قبل از رفتن، عکسها را در اختیار "برادران دالتون" صاحب یکی از کافی شاپ های معروف تهران قرار داد و آنها هم برای سوء استفاده عکسها را در دانشگاه پخش کردند.

بابا لنگ دراز من، دیروز یکی از بچه ها می گفت"لوسین" یکی از پسرهای دانشکده علوم انسانی بعد از مصرف شیشه قصد داشت خودش را از بالای دانشکده به پایین پرتاب کند که ماموران حراست به او اجازه این کار را ندادند. دلیل این خودکشی این بود که "لوسین"و "آنت" قبل از ورود به دانشگاه صیغه محرمیت خوانده بودند اما بعد از ورود به دانشگاه او به "لوسین" خیانت کرد و دوست دختر "پینوکیو" شد. بچه ها می گفتند احتمالا "پینوکیو" در خصوص قضیه شكستن پای "دنی" به "آنت" دروغ گفته و او هم همه چیز را باور کرد . "لوسین" هم بعد از این خودکشی نافرجام با "هایدی" دخترك كوه نشینی كه جغرافیا می خواند دوست شد!

اما اتفاق عجیبی که چند روز پیش برایم رخ داد این بود که دوست خوبم "آن شرلی" که در دفتر فرهنگ دانشگاه کار می کند و به خاطر موهای قرمزش در دانشگاه تابلو شده با یکی از پسرهای دانشگاه به نام "واکاشی زوما" در پارك جمشیدیه قرار دوستی گذاشت و از او پول قرض کرد و ‌به یكی از آرایشگاههای های زنانه رفت و موهایش را رنگ شرابی ریخت تا بچه ها به خاطر موهای قرمز اش بیشتر از این او را مسخره نکنند!

بیچاره "آنه" دیروز در خوابگاه مشغول درس خواندن بود که دو نفر به اسم "تِسُکه و کایکو" از طرف "کارآگاه کجد" مسئول حراست دانشگاه آمدند و با نشان دادن برگه ای که در آن نوشته بود «علامت مخصوص کمیته انظباطی» ، قصد داشتند او را با خود به کمیته ببردند که من به آنها اجازه ندادم و آنها هم هر دوی ما را به کمیته بردند و قرار شد برای یک ترم محروم از تحصیل بشویم اما بعد از مدتی با ضمانت "پدر پسر شجاع" آزاد شدیم! من نمیدانم چرا وقتی این همه گند کاری هر روز در دانشگاه رخ میدهد کمیته انظباطی همه را بیخیال شد و به موهای رنگ شده آنه گیر داد؟

پدرجان، اینجا وضع به حدی خراب است که من نمیتوانم همه اتفاقات را در این نامه بیان کنم اما کار به جایی رسیده که بچه های سالم و مذهبی دانشگاه هم تحت تاثیر قرار گرفتند. چند روز پیش وقتی"واکی بایاشی و تارو میساکی" را دیدم خشکم زد. آنها که از بچه مثبتهای تیم امید و دانشجوی ارشد تربیت بدنی هستند، ریششان را لنگری زدند و موهایشان را مثل جوجه تیغی کرده اند و با "بل" سگ باوفای "سباستین" دانشجوهای دیگر را می ترساندند.

خوشم آمد که "لوسیمی" همچنان ضایع شان کرد که از خجالت آب شدند. "لوسیمی" به "واکی بایاشی" گفته بود "وقتی یکی مثل نیکبخت الگوی تو باشه بیشتر از این نمیشه ازت انتظار داشت"!

همیشه حسرت می خورم که ای کاش همه بچه ها مثل "ای کیو سان" بودند . ای کیو بعد از آمدن به دانشگاه و دیدن وضع نابسامان آن با وامی که از اقای "ژنرال" گرفت، با "سایو جان" ازدواج کرد و بدون دغدغه درسش را خواند و پس از مدتی با بورسیه دانشگاه به خارج از کشور رفت و الان برای خودش صاحب زن و زندگی است. راستی تا یادم نرفته بگویم که"هری پاتر" مغز متفکر دانشگاه هم هفته پیش بعد از دریافت دعوت نامه از دانشگاه های معتبر خارجی فرار مغزها کرد و برای همیشه از کشور رفت!

به هر حال ببخشید پدر جان که وقت شما را گرفتم، من اصلا برای این نامه وقت زیادی نگذاشتم و از ترفندهای طنز هم برای خنداندن شما و خوانندگان استفاده نکردم چون به نظرم اصلا خنده ندارد! اینهمه خندیدید بسه دیگه! کجای این معضلات خنده دار است که شما فکر کردید من نامه ام طنز آلود است؟ اصلا همین که شما به این معضلات می خندید باعث شد که وضعیت اینطوری شد دیگه!

در کل من هدفم از نوشتن این نامه این بود که بخشی از وضعیت فرهنگی دانشجوها را برای شما بنویسم تا شما هم به دوستانت در شورای عالی انقلاب فرهنگی ، دفتر نهاد رهبری ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی و ... انتقال بدهید که همه فکر و ذکر شان تغییر کتب علوم انسانی و انجام اردوهای بی ارزش و چاپ نشریه های کلیشه ای و دادن گزارشات الکی نباشد و به فکر چاره ای اساسی باشند همین!!


امضا ندارم ... !
پنج شنبه 23/10/1389 - 1:9 - 0 تشکر 273604

اساسنامه « دورکاری» در ایران
اگر در چند روز آینده شما خواب بودید و یکدفعه صدای وحشتناکی مثل تَرَق، گرومپ یا یک چیزی تو این مایه ها شنیدید اصلا نترسید این صدا مربوط به قولی ست که وزیر تعاون چند روز پیش به همه بیکاران و آنهایی که در آینده نزدیک بیکار می شوند داد! وزیر تعاون چند روز پیش اعلام کرد "با دورکاری شاخ غول بیکاری را می شکنیم!". من نمیدانم چرا وقتی این همه طرح و نقشه و راهکار توی این مملکت وجود داشت که میشد با آنها خیلی زودتر شاخ غول مسکن و بیکاری و ترافیک و خبرنگار و ... را شکست، مسئولین این همه دست دست کردند و بعد از پنج شش سال تازه به فکر اجرای آن افتادند!؟


در هر حال خداوند اموات شما را بیامرزد! ، ما یک فامیلی داشتیم که خیلی در زندگی تو کار پیشرفت و توسعه و اختراع بود و یک جورایی با ارفاق از هر پنج تا انگشتش یک هنر می بارید که جمعا می شد دوتا . اولی این بود که هر وقت هوا بارانی بود از چتر استفاده می کرد اما دومی که خیلی هم مهم بود اختراعش در خصوص دورکاری بود که طرحش به تنهایی در جشنواره خوارزمی آخر شد. قضیه از این قرار بود که این فامیل ما وقتی دید بیکاری در بین جوانان و بزرگسالان و بازنشسته های فامیل بیداد می کند و دولت هم آنقدر روی این طرح های زودبازده زوم کرد تا اینکه جا دکمه اش پاره شد، دست به کار شد و با نوشتن اساسنامه دورکاری، کاری کرد که رشد بیکاری فامیل منفی شد و بیچاره ها رفتند از همسایه ها بیکار قرض گرفتند!

لذا با توجه به این موضوع که دشمنان قسم خورده ما فهمیدند که مشکل اشتغال کشور با دور کاری حل می شود و قصد اختلال در این کار را دارند، بنده به قصد قربت و در جهت روکم کنی این استکبار جهانی مشاغل اصلی و مهم اساسنامه دورکاری فامیل مان را بدون اجازه او در ذیل اعلام میکنم تا با اجرای آن هم مشکل بیکاری کشور حل بشود هم چشم دشمنان ما کور :


اهم مشاغل، بدون دسته بندی با توضیحات اضافه:

شعار نویس: شاغلین 23 نفر، میزان درآمد به ازای هر شعار 100 تومان . این افراد به محض اینکه فتنه شد یک عدد اسپری سبز رنگ خریداری نموده و روی هر در و دیوار و صندلی اوتوبوس و ... به مسئولین نظام توهین می کنند. درآمد این افراد پس از واریز سهم کنگره آمریکا چندبرابر خواهد شد.

فتنه گر: شاغلین فعلا 5 نفر، فاقد محدودیت جنسیتی ، درآمد ثابت 2 درصد یارانه های واریزی به حساب سرپرست خانواده برای آقایان و نیم درصد برای خانمها . این افراد ماموریت داردند تا پس از اعلام هر گونه طرح مهمی در کشور به اسم دموکراسی و حمایت از مردم بیانیه بدهند و مردم را به خیابانها دعوت کنند تا ...

کمک فتنه گر: شاغلین این بخش حتما باید مراحل جذب و سازماندهی در یکی از احزاب مشارکت و مجاهدین را گذرانده باشند، فاقد محدودیت جنسیتی . این افراد با برگزاری جلساتی هماهنگ جهت براندازی نظام به فتنه گران اصلی مشاوره می دهند و سپس به زندان می افتند!! میزان درآمد به ازاء مدت زمان زندان روزی 100 دلار

رقیب آراء باطله: شاغلین در حال حاضر 1 نفر، این فرد لازم نیست کار خاصی بکند فقط با حضور در انتخابات در بین 4 نفر پنجم شده و بقیه کارها طبق برنامه قبلی به او دیکته می شود و او هم مثل (چیز) تک تک آنها را انجام میدهد، درآمد این فرد قبلا توسط شهرام جزایری پرداخت شده و همان از سرش هم زیاد است.

فکر مردم خراب کن: شاغلین به میزان لازم، فاقد محدودیت جنسیتی ، این افراد ماموریت می یابند در هرجای ممکن بحث سیاسی و اقتصادی و معضلات اجتماعی و هرچی درد و غم تو دلتون هست را یاداوری کنند و محفل را به سمتی ببرند که شما  از نظام و احمدی نژاد و ... دلخور و دلزده بشوید

مجلس زیر نظر گیر: شاغلین قابل اندازه گیری نمی باشند، شامل مجالس عروسی، سفره ها ، مجالس ترحیم و غیره ، درآمد حقیقی نصف یارانه دریافتی، وظیفه این افراد به این گونه است که اینها به هر تغییر و تحول و پیشرفت افراد فامیل نسبت به خود حساس بوده و به محض دریافت اطلاعات، سریع به بزرگتر خود اطلاع میدهند تا در موقع مناسب زیرآب شان را بزنند

آدامس چسبان: شاغلین 700 هزار نفر، موقعیت جفرافیایی از سواحل دریای خزر تا آبهای نیلگون خلیج فارس، این دسته از افراد کار خاصی نمی کنند فقط پول می گیرند و پس از جویدن آدامسهای مخصوص آن را به زنگ در خانه معلمانی که نمره نمیدهند می چسبانند.


زیر انداز جمع کن: شاغلین حدود 200هزار نفر، درآمد ماهیانه حدود 7 درصد یارانه های واریزی به حساب سرپرست خانواده . این افراد ماموریت دارند پس از تا زدن مستطیلی لحاف و پتو آنها را در ستونی منظم چیده و متکا ها را روی آن قرار دهند. این طرح برای آنهایی که روی تخت می خوابند تعریفی ارائه نداد.

کلنگ زن: شاغلین شامل همه افراد 7 تا 85 سال، فاقد محدودیتهای جنسیتی البته اگر آقا باشد بهتر است، این افراد ماموریت دارند یک کلنگ تهیه نموده و با استفاده از رمز « بزن یه چیزی میشه» طرح های مخلتف را افتتاح نمایند. شایان ذکر است درآمد این افراد هم بعد از افتتاح آن طرح واریز خواهد شد.

جیق کش: شاغلین اطفال 5 تا 12 سال، فاقد محدودیت جنسیتی ، درآمد ثابت1/0 درصد یارانه های واریزی به حساب سرپرست خانواده ، این اطفال به محض اینکه پدر یا مادرشان در منزل ماهواره روشن کردند فعال شده و با جیغ و داد خواستار خاموش کردن آن می شوند. این کار به دلیل فرهنگی بودنش هیچ بودجه خاصی برایش تعریف نشد!

امضا ندارم ... !
پنج شنبه 5/3/1390 - 21:12 - 0 تشکر 321914

موهای رنگی رقصان در باد!
استاندار خوش سلیقه


استاندار تهران: وضعیت حجاب در تهران مناسب است. (فارس ۲۶/۲/۹۰) 

۱- البته براساس دیدگاه‌های رئیس‌جمهور پرداختن به لباس و موی جوانان اصولا در حوزه وظایف دولت قرار ندارد و لذا از ریاست محترم جمهور خواهشمندیم استاندار تهران را به دلیل دخالت در عرصه‌ای که به دولت مربوط نیست از خدمت مرخص نموده و حکم خاتمه مسئولیت ایشان را صادر فرمایند. 

۲- البته وضعیت حجاب درتهران تا رسیدن به مرز مطلوب مکتب ایرانی فاصله بسیار دارد. براساس نگرش مهرورزانه مکتب ایرانی وضعیت حجاب در تهران و ایران هنگامی مناسب خواهد بود که دختران و زنان باحجاب از ورود به دانشگاه‌ها و تحصیل در مدارس محروم، از اشتغال به کار در دولت اخراج و به عنوان مجرم از سوی ناجا جمع‌آوری و به صورتی ضربتی مجازات شده و خیابانهای تهران مثل کنار دریاهای خارج، سرشار از زیبایی و لطافت شود! 

۳- البته و خوشبختانه در چند سال اخیر وضعیت حجاب نسبت به قبل بسیار بهتر شده اما مشخص نیست که براساس سلیقه استاندار محترم تهران موهای رنگی رقصان در باد، نمایانگر وضعیت مناسب حجاب در تهران است یا مانتوهای فوق کوتاه و بی‌دکمه و بی‌آستین؟(لازم به ذکر است که باتوجه به وضعیت فعلی حجاب در تهران به سلیقه آقای استاندار در مطلوب دانستن وضعیت فوق‌الذکر تبریک می‌گوییم!)

منبع

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 5/3/1390 - 21:13 - 0 تشکر 321915

برای جوانفکر
ایراد به "م. هدیه‌شناس" در"ایران"
پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۷


جناب آقای دکتر جوانفکر مشاور محترم مطبوعاتی رئیس‌جمهور و سرپرست خبرگزاری ایرنا 

با سلام و احترام در کمال تعجب در روزنامه ایران مورخ ۲۵/۲/۹۰ مشاهده شد که تصمیم داهیانه قطب دایره دولت و جناب مرشد کامل حضرت م. هدیه‌شناس در اعزام مهناز افشار، محمدرضا گلزار، محمدرضا شریفی‌نیا، رز رضوی، حسام نواب‌صفوی و... به حج عمره به صورت رایگان و از روی مرام، نقد و توصیه شده که به جای «مهناز»، «رز» و «لیلا» بایستی بازیگران فقیر و پیر و از کار افتاده که امکان مالی سفر حج را ندارند به حج عمره مهمان شوند. 

۱- به چه جرئتی روزنامه تحت نظارت شما به خودش اجازه داده که به تصمیم قطب دایره دولت و جناب مرشد کامل ایراد بگیرد؟ لابد فردا روزنامه ایران به اهدای کادوی تولد ۵ میلیونی از جانب ایشان به هدیه‌خانم هم ایراد خواهد گرفت و پس‌فردا نویسندگان روزنامه ایران دکتر بقایی را به دلیل بخشش ۵ میلیاردی به پانته‌آ محکوم خواهند کرد! 

۲- این روند تخریب، تضعیف و سیاه‌نمایی دولت خدمتگزار بایستی همین‌جا متوقف شود و با افراد خاطی به همان شکلی که با تیم کاوه اشتهاردی رفتار شد، رفتار شود! در غیر این صورت شما مقصر خواهید بود و بایستی همانجایی بروید که جناب «کلهر» رفت! 

۳- تکرار نشود!

منبع

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 5/3/1390 - 21:14 - 0 تشکر 321917

تا چشم حسودان و تخریب کنندگان دولت کور!
دختر ۵ میلیاردی
این مبلغ حاصل صرفه‌جویی هیئت دولت در هزینه شام و ناهار و صبحانه در طول ۶ سال گذشته بوده و لذا اختیار آن با دکتر بقایی بوده است!


* برخلاف قوانین از طرف سازمان منطقه آزاد کیش مبلغ ۵ میلیارد تومان به خانم پانته‌آ فیوضی پرداخت شده است! (کیهان۲۵/۲/۹۰) 

۱- مشخص کنید چه شخص یا اشخاصی دستور پرداخت این مبلغ را صادر کرده‌اند؟

الف) خواص بی‌بصیرت
ب) علی مطهری
ج) خاندان هاشمی رفسنجانی
د) محسن رضایی و علی لاریجانی
هـ) احمد توکلی 

۲- بفرمایید که این مبلغ در قبال چه چیزی و چرا به این دخترخانم پرداخته شده است؟ 

الف) همین جوری! دلیل که نمی‌خواهد!
ب) چون «پانته آ» چیز دیگری است!
ج) به‌همان دلیلی که به هدیه‌جان ۵ میلیون تومان کادوی تولد داده شده است!
د) این مبلغ حاصل صرفه‌جویی هیئت دولت در هزینه شام و ناهار و صبحانه در طول ۶ سال گذشته بوده و لذا اختیار آن با دکتر بقایی بوده است! 

۳- چرا این مبلغ به تبلیغات کانون‌ها و پایگاه‌های مساجد، خانواده‌های بی‌سرپرست و نیازمند، خانواده‌های فقیر و دارای بیمار خاص و بی‌خانمان‌های کشور اختصاص پیدا نکرده است؟ 

الف) چون دولت برای این قبیل ولخرجی‌ها بودجه ندارد.
ب) چون به افراد فوق‌الذکر به صورت ماهانه یارانه نقدی پرداخت می‌شود. (دیگر از جان دولت چه می‌خواهند؟)
ج) چون پول حلال باید صرف امور حلال شود.
د) تا چشم حسودان و تخریب کنندگان دولت کور و گوش‌هایشان کر شود!

منبع

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 6/3/1390 - 13:59 - 0 تشکر 322181

محشری پسر

امضا ندارم ... !
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.