1. إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.
همانا معرفت و كمال دین مسلمان، در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او ـو دیگرانـ سودى ندارد. و از ریا و خودنمائى دورى جستن، در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكیبا بودن و داراى اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.
تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11
2. مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.
كسى كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكرى و فرهنگى بسر برد ـ به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.
بحارالأنوار: ج 1، ص 94، ح 26
3. عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.
بسیار عجیب است از كسانى كه براى این دنیاى زودگذر و فانى كار مى كنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.
بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128
4. نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.
نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است.
تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 140، ح 3