• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10922)
جمعه 17/2/1389 - 17:40 -0 تشکر 199125
*آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری*

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با سلام به همه دوستان

در این تاپیک قصد داریم که صحبت های افراد سر شناس در مورد ولی فقیه زمانمان حضرت آیت الله خامنه ای «روحی فداه» و برخی از خاطرات و اتفاقات نقل شده از ایشان را جمع آوری کنیم.

هر چند باید زود تر از این ها این کار صورت می گرفت، اونم از طرف انجمن معارف که داعیه دارد گسترش فرهنگ ناب شیعی می باشد اما حالا که شروع کردیم بیایید و با مشارکت هم این بحث رو کامل کنیم.

فقط یه نکته و آن اینکه مطلب تکراری نزنیم

با تشکر از همه دوستان ولایتی انجمن ولایتی معارف

شنبه 25/2/1389 - 17:5 - 0 تشکر 200477

روایت خواندنی مترجم رهبر‏انقلاب از ویژگی‏های ادبی ایشان

گروه فرهنگی: استاد محمدعلی آذرشب یكی از اساتید شهیر زبان و ادبیات عرب در ایران است. دكتر آذرشب مدرك كارشناسی خود را از دانشگاه اصول دین بغداد گرفته و دكتری فرهنگ و زبان عرب و علوم قرآنی از دانشكده‌ی الهیات و معارف اسلامی است. استادتمام دانشگاه تهران، بیش از هشتاد جلد كتاب ترجمه و تألیف در دسترس دارد و در مطبوعات تخصصی بیش یكصدوپنجاه مقاله به نامش درج گردیده است. به سبب مراودات فرهنگی با رهبر انقلاب و حضور در جایگاه مترجم معظم‌له، در ایام برگزاری بیست و سومین نمایشگاه كتاب در خصوص ابعاد و شئون فرهنگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سایت مقام معظم رهبری با وی به گفت‌وگو نشسته است كه متن زیر، حاصل آن جلسه است:

شخصیت آقای خامنه‌ای را باید بر اساس محورهای فرهنگی این شخصیت شناخت تا تأثیرات و بازتاب شخصیت او در جهان اسلام و جهان عرب به‌خصوص معلوم می‌شود.

نگاه جدید به قرآن
ایشان از همان نوجوانی به مسائل قرآنی توجه خاصی داشت؛ نه فقط در قرآن‌خوانی، بلكه راهبری جوانان به سمت منبع عزت، كرامت، شخصیت و هویتی كه در قرآن نمایانگر است. ما در حوزه‌ی علمیه فعالیت‌های قرآنی كمتر می‌دیدیم، اما ایشان توجه اولش به قرآن، اعم از تلاوت و مفاهیم و ارائه‌ی دید جدید نسبت به مسائل قرآنی مصروف بود.

اولین كسی كه قرائت مصریان در ایران را شایع كرد، آقای خامنه‌ای بود. قرائت‌ها توسط نوار كاست منتشر می‌شد. توجه و عنایت خاص‌ ایشان در محافل عمومی و خصوصی به قرآن سابقه‌ی دیرینه‌ای دارد. در محافل عمومی كه در مسجد كرامت مشهد [خاطرات مسجد كرامت] صورت می‌گرفت، عنایت خاصی داشتند كه هر شب یك مفهومی از مفاهیم قرآن ارائه شود. در محافل خصوصی هم نظریات، تئوری‌ها و دیدگاه‌های جدیدی در رابطه با قرآن ارائه می‌دادند.

من به نظرم می‌رسد این كه ایشان تفسیر «فی ظلال القرآن» سید قطب را خواندند و فوق‌العاده شیفته‌ی سید قطب شدند، به این جهت بوده است كه سید قطب نظریات و افكار جدید تمدن‌زا، فرهنگ‌ساز، روزآمد و در عین حال اصیلی دارد. یعنی هر دو اصالت و معاصرت را جمع می‌كند و با سبكی بسیار زیبا و مؤثر و ادبی نوشته است.

ایشان فوق‌العاده تحت تأثیر این تفسیر قرار می‌گرفتند. من از زبان ایشان شنیدم كه می‌گفتند «من وقتی بعضی از عبارات تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب را كه می‌خواندم، موهای تنم سیخ می‌شد؛ از بس كه تحت تأثیر قرار می‌گرفتم.» جلد اول فی ظلال القرآن را به فارسی ترجمه كرد. این كتاب از آن ترجمه‌هایی است كه من به دانشجویان خودم گفتم سعی كنید آن ترجمه را به دست آوردید و از آن استفاده كنید. امتیاز این ترجمه در این است كه وقتی آدم این ترجمه را می‌خواند، نمی‌داند كه این ترجمه شده از زبان عربی است یا نه! انگار كه اصلاً به زبان فارسی نوشته شده است، آن هم فارسی بسیار زیبا، آهنگین و ادبی.

امكان نداشت یك روحانی را تحویل بگیرند!
توجه ایشان نسبت به ادبیات هم در همین راستا است. ممكن است این گمان وجود داشته باشد كه ادبیات از قرآن و معارف دینی جدا است، ولی ما اگر قرآن را با یك كلمه بخواهیم تعریف كنیم، می‌گوییم: «كتاب احیاگر». قرآن خودش می‌گوید: «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما یحییكم». قرآن اگر كتاب احیاگر باشد، ادبیات واقعی هم هست و همان نقش را ایفا می‌كند. ادبیات با احیا چه ارتباطی دارد؟ ادبیات از شعور سرچشمه می‌گیرد و با شعور صحبت می‌كند. یعنی گوینده و شنونده ارتباط‌شان ارتباط شعوری است. البته شعور ادبا هم با هم تفاوت دارد. ادیب سطح بالا شعورش فروزان است. شنونده هم در تلقی و در گرفتن، مراتبی دارد. شعور چه ارزشی دارد؟ اتفاقاً تمام حركت بشر پشت سر شعور است. ممكن است شما بگویید عقل پس اینجا چه كاره است؟ پاسخ این است كه عقل رهنمودكننده‌ی این حركت شعوری است تا حركت به سمت انحراف نرود. عقل موتور حركت‌دهنده نیست، بلكه شعور است. همه‌ی قیام‌های بشریت، كلیه‌ی انقلاب‌ها، كلیه‌ی فداكاری‌ها، كلیه‌ی شهادت‌طلبی‌ها، پشت سرش شعور بوده؛ منطق شعور غیر از منطق عقل است. گاهی منطق عقل به انسان می‌گوید شما دنبال راحتی، آسایش و منافع شخصی باش! عقل غالباً حسابگر است و به این سبك است، ولی شعور فروزان است، آتش است، حركت‌دهنده است، شعور همان آتشی است كه در نای مولاناست:

آتش است این بانگ نای و نیست باد هركه آن آتش ندارد نیست باد

شعور همان آتشی است كه شاعر از خدا می‌خواهد در وجودش فروزان باشد:

الهی سینه‌ای ده آتش‌افروز در آن سینه، دلی و آن دل همه سوز

این سوز و گدازی كه در وجود انسان‌ها پیدا می‌شود و انسان‌ها را به سمت تكامل مادی، معنوی سوق می‌دهد، این همان شعور است. ادبیات شعورساز است و به همین جهت كلیه‌ی احیاگران و ارباب نهضت‌ها و رهبران نهضت‌ها نسبت به ادبیات توجه و عنایت خاصی دارند. به نظرم می‌رسد آقای خامنه‌ای روی همین نكته تكیه داشتند كه رفت به سمت ادبیات. البته خصوصیت ذاتی این شخص هم عامل مهمی است. چه خصوصیت ذاتی؟ همان سینه‌ی شعله‌ور، همین نیروی حركت‌افزایی كه در وجودشان بود، خواه ناخواه سوقش داد به سمت ادبیات و البته به نظرم از ابزار ادبیات به بهترین نحو استفاده كرد؛ هم برای نهضت و هم برای احیا.

اولاً ادبیات برای ایشان فرصتی فراهم كرد كه وارد میدان ادبا بشود كه معمولاً صحنه‌ی ادبا با میدان معممین از هم جداست. ادبای زمان طاغوت را شما در نظر بگیرید، اصلاً آنها یك تیپ و یك آدم دیگری بودند. امكان نداشت كه یك روحانی را تحویل بگیرند، ولی آقا با ذوق ادبی و نقد ادبی كه داشت، توجه روشنفكران را هم جلب كرد. آقای خامنه‌ای از نظر نقد ادبی، نه به گفته‌ی من، بلكه به اعتراف ادبا، رتبه‌ی ممتازی دارد. ایشان در صحنه‌هایی كه معمولاً یك روحانی نمی‌تواند وارد بشود، با قدرت وارد شدند و در محافل مختلف ادبی، از مشهد و اصفهان گرفته تا تهران حرف اول را زدند.

قربان جملات آهنگینت بروم!
علاوه بر این، ادبیات روی خطاب و سخن ایشان اثر گذاشت. مقایسه كنید سخنان رهبر را با سخنان دیگران. علی‌الخصوص اگر دقت كنید روی جملات آهنگین ایشان كه بسیار ادیبانه است. وقتی انسان با سبك ادبی صحبت كند، در اعماق شعور انسان‌ها نفوذ می‌كند و تأثیر می‌گذارد. یادم می‌آید من از ایشان شنیدم كه می‌فرمودند من یك روز سخنرانی می‌كردم، مرحوم باهنر همینطور به من نگاه می‌كرد! وقتی كه یك‌خورده من مكث كردم، گفت: «قربان جملات آهنگینت بروم.» هركسی كه ذوق ادبی داشته باشد، واقعاً احساس می‌كند كه ایشان فارغ‌التحصیل یك مدرسه‌ی ادبی فوق‌العاده است. ایشان كتاب‌های بلاغت را هم خوب خوانده و از شاگردان ادیب نیشابوری دوم بوده است.

بنابراین یكی از محورهای تأثیرگذاری و احیاگری شخصیت آقا در مسائل فرهنگی، «ادبیات» بود. از آن مهمتر، ایشان اكتفا نكرد به ادبیات فارسی، بلكه به ادبیات عرب پرداخت. روزی محمد مهدی جواهری آمد خدمت آقا. این شاعر بزرگ عرب كه تقریباً 94 سال عمر داشت، وقتی كه فهمید آقا این همه مطالعات دارند و دیوان و خاطرات جواهری را كامل و دقیق خوانده‌اند، مات و مبهوت ماند و فریاد زد: دوران حكومت صاحب بن عباد و ابن عمید بر ایران برگشته است. می‌دانید كه این دو وزیر و حاكم فوق‌العاده‌ای بودند كه تبحر ادبی عجیبی داشتند.

علاوه بر جواهری، ایشان با شاعران متعددی از جهان عرب آشنا هستند. از آن مهمتر ایشان پا را فراتر از جهان اسلام گذاشته‌اند و رفته‌اند به سمت ادبیات اروپا. از زبان ایشان شنیدم كه گفتند شاید هیچ رمانی، غربی یا شرقی (یعنی از اروپای غربی یا از اروپای شرقی) به فارسی ترجمه شده نیست كه من نخوانده باشم. همه را خوانده‌ام.

خاطرات همراهی در نمایشگاه كتاب
یكبار كه رهبر انقلاب به نمایشگاه كتاب تشریف بردند، من هم خدمتشان بودم. از غرفه‌داری سؤال كردند كه فلان رمان هست، گفت: بله و ارائه داد. ایشان پرسیدند: این رمان سه جلدی است؛ چرا یك جلد شده است! این جمله ناشر را در موضع سختی قرار داد. گفت: آقا حالا ما دیدیم كه مردم نمی‌توانند بخرند و استقبال كم است و ...! آقا گفتند: می‌دانم، خب چرا ننوشتی این جلد اول از سه جلد است؟ این بنده‌خدا مثل اینكه سر هم كرده بود و این را یك جلد كرده بود.

از دیگر خاطرات من در نمایشگاه كتاب این است كه ایشان از كنار یك انتشاراتی به نام «قومس» رد شدند. البته قومس نام شهری در ایران است كه ظاهراً همین دامغان است. اسم این شهر كومش بود و قومس شد. در 1100 یا 1200 سال پیش یك شاعر عرب به نام ابوتمام از آنجا رد شد و یك بیت شعر سرود كه اسم قومس در آن هست. دیدم آن شعر را دارند می‌خوانند؛ من كه استاد ادبیات عرب هستم، می‌توانم ادعا بكنم كه خود استادان ادبیات عرب نسبت به این ابیات حضور ذهن ندارند! آن هم از ابوتمام كه شاعری فوقالعاده است و اشعار پیچیده‌ای هم دارد. به هر حال سطح آشنایی ایشان با ادبیات عرب و با ادبیات جهان، در این سطح است كه واقعاً فكر می‌كنم كسی از اهل ادب و فن نقد، در سطح ایشان قرار نمی‌گیرد.

باورشان نمی‌شد!
چند سال پیش ایشان تشریف بردند اهواز. یكی از چیزهایی كه ایشان علاقمند بودند در اهواز صورت بگیرد، ملاقات ایشان با شعرای عرب اهواز بود. شعرای عرب همین كه فهمیدند ایشان مایل است آنها را ببیند، از اطراف و اكناف آمدند اهواز. جلسه‌ای تشكیل شد كه اداره‌اش به عهده‌ی من بود. من اصلاً نتوانستم جو و شرایط پراحساس جلسه را كنترل كنم، از بس این شعرای خوزستان برای ابراز احساسات هر یك قصیده‌ای خواندند. من دیدم اگر تمام این قصاید بخواهد خوانده بشود. سه روز طول می‌كشد و ما سه چهار ساعت بیشتر وقت نداریم. این شعرا با هم مسابقه می‌دادند. من فكر می‌كردم آقا ناراحت هستند از این بی‌نظمی، ولی دیدم نه؛ خیلی خشنود بودند و لذت می‌بردند از این همه احساسات واقعی به اسلام و انقلاب و اهل بیت. من روز دوم وقتی كه خدمتشان رفتم، گفتم آقا جلسه چطور بود؟ فرمودند: فوق‌العاده بود و زیاد تعریف كردند. البته ایشان نظرشان را نسبت به شعر خوزستان، خوبی‌ها و نقاط ضعف و قوتش هم بیان كردند.

یك جلسه‌ی ادبی دیگری خاطرم هست كه در حاشیه‌ی كنفرانس یاری ملت فلسطین برگزار شد. در حاشیه‌ی دیدارهای رسمی، آقا ‌خواستند شعرایی را كه در این كنفرانس شركت كرده بودند، بینند. ایشان شش ساعت نشستند با این شعرا و اشعارشان را شنیدند؛ نظرات منتقدانه دادند و با اینها صحبت كردند. بعد از اینكه جلسه تمام شد، نشستند و با آنها شام خوردند. این جلسه‌ای تاریخی است كه خیلی از ادبای لبنانی وقتی كه به لبنان برگشتند، مقاله‌های شگفت‌انگیزی در رابطه با این پدیده نوشتند و گفتند كه اصلاً باورمان نمی‌شد رهبر انقلاب با آن همه مشغولیت‌ها و مسئولیت‌هاشان، شش ساعت فقط برای شنیدن شعر و فرهنگ عربی نشستند. نامه‌های زیادی هم در پی آن برای آقا رسید.

پایه‌گذاری هفته وحدت در تبعید
از محورهای احیایی دیگری كه در شخصیت رهبر انقلاب وجود دارد، توجه و عنایت خاص ایشان به امت اسلامی به‌عنوان «امت واحده» است. شما گاهی می‌شنوید كه نسبت به مسائل فرقه‌ای بین شیعه و سنی، طوری رفتار و گفتار می‌شود كه گویی دو ملت و دو دین جدا از هم هستند. بعضی از متعصبان اهل سنت یا متعصبان شیعه گاهی اینطور فكر می‌كنند، ولی افرادی هم هستند كه از داعیان وحدت امت اسلامی از تنگه‌ی جبل‌الطارق تا جاكارتا در اندوزی هستند و این‌ها را یك امت واحد می‌دانند. این دیدگاه كه كل جهان اسلام به‌عنوان یك امت واحد است و هر عضوی از اعضای این امت اگر به درد آید، تمام اعضا به پاسخگویی برمی‌خیزد، این ذهنیت آقا است. به همین جهت رهبر انقلاب با تمام متفكران جهان اسلام و نه متفكران این مذهب یا آن مذهب، رابطه برقرار كردند؛ از مالك بن نبی الجزایری گرفته تا سید قطب تا ابوالعلا و متفكران دیگر. ایشان سعی كردند كتاب‌های آنها را بخوانند و توجهات آنها را بدانند و از تجارب آنها استفاده كنند. بنابراین همین طرز تفكر «امت واحده» باعث شده كه ایشان از نوجوانی توجه‌شان به وحدت حكومت اسلامی است.

ممكن است این را ندانید كه پایه‌گذار «هفته‌ی وحدت» چه كسی بود. پایه گذار هفته‌ی وحدت آقای خامنه‌ای قبل از انقلاب بود. موقعی كه ایشان در تبعید بودند. تبعیدگاه ایشان هم مسجد اهل تسنن داشت و هم مسجد اهل تشیع. ایشان آنجا برنامه ریخت كه به مناسبت تولد پیغمبر بین 12 تا 17 ربیع‌الاول، یك شب مساجد اهل تسنن بروند به دیدار شیعیان و یك شب مساجد شیعه بروند پیش اهل تسنن و برنامه‌های مشتركی داشته باشند. همان موقع هم اسم این هفته را «هفته‌ی وحدت» گذاشتند. از وقتی هم كه به رهبری رسیدند، فوراً اقدام كردند به تأسیس «مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی».

علی(ع) محور اتحاد
یكی از مسائل عمده ای كه رهبر انقلاب در رابطه با تقریب روی آن تأكید داشته‌اند، این بوده كه علی (علیهالسلام) محور وحدت است. در زمان امام علی (ع) هرگاه مسئله‌ای پیش می‌آمد كه باعث اختلاف می‌شد، حضرت شدیداً در مقابل آن قرار می‌گرفت و منع می‌كرد كه به نام او در جهان اسلام اختلاف ایجاد بشود. حال شما چطور به نام علی می‌خواهید اختلاف ایجاد كنید؟! و به نام اهل بیت كه خودشان داعیان وحدت هستند، غیر متحد بمانید؟! ما نباید ایجاد تفرقه كنیم در جامعه. اهل بیت محور وحدت هستند. اینها می‌توانند محور وحدت جهان اسلام باشند. ما اگر این را به عنوان ابزار برای تفرقه استفاده كنیم، حرام است.

تقویت اعتماد به نفس اسلامی
محور دیگری كه به نظر من یكی از محورهای اسلامی و بسیار حساس و مهم شخصیت و شأن فرهنگی آقای خامنه‌ای است. سعی در ایجاد روحیه و احساس عزت و كرامت در نفوس جوانان مسلمان است. به عبارت دیگر از موقعی كه جهان اسلام در مقابل استعمارگران سقوط كرد، یك احساس وازدگی و عقب‌نشینی و ناامیدی در كل جهان اسلام حاكم شد. انقلاب اسلامی آمد و یك روح جدید و یك خون جدید در بین جوامع اسلامی ایجاد كرد.

خط مشی ایشان این است كه این انقلاب نباید توقف كند. مرتب خون جدید، احساس عزت، احساس كرامت، احساس هویت و احساس شخصیت در بین جوانان اسلام باید ایجاد كرد و آن را حفظ كرد. به همین جهت شما ملاحظه فرمایید كه محور اصلی پیام حج‌شان به جهان اسلام این است كه مسلمانان! عزت خودتان را حفظ كنید! من این پیام‌ها را به عربی ترجمه كردم و آن‌ها را در كتابی تحت عنوان «نداء العزة» تألیف و فصل‌بندی كردم. آقا كه دیدند، فرمودند كه عجب عنوانی انتخاب كرده‌ای!

یعنی درواقع خود آقا هم تأكید دارند كه محور اساسی تمام حرف‌های ایشان برای جهان اسلام این است كه وحدت را و عزت را حفظ كنید. ممكن است شما بگویید كه حالا عزت را حفظ كنید كه چی؟ به شما می‌گویم كه عزت، حیات است و ذلت، مرگ و ممات. یعنی انسان اگر عزیز باشد، زنده است و اگر ذلیل باشد، مرده است.

شنبه 25/2/1389 - 19:11 - 0 تشکر 200507

سخنران: حجه الاسلام و المسلمین فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم و عضو مدرسه فقهی حضرت بقیه الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء

نظر ایت ا.. بهجت ============> http://netiran.info/uploads_group/1000/49/2594.3gp
نظر ایت ا.. سیستانی==========> http://netiran.info/uploads_group/1000/49/2595.3gp
نظر آیت الله تبریزی و وحید خراسانی==> http://netiran.info/uploads_group/1000/49/2596.3gp

یا علی

شنبه 25/2/1389 - 22:27 - 0 تشکر 200536

جا داره اینجا یک مروری بر زندگانی رهبر عزیزمون هم بکنیم

خلاصه زندگینامه رهبر فررزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى «دام ظله»یک نفر را مثل آقاى خامنه ‏اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بناى قلبى ‏اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى ‏کنید، ایشان را من سال هاى طولانى مى‏شناسم. ( امام خمینى «قدس سره»)

از میلاد تا مدرسهرهبر عالی قدر حضرت آیت الله سید على خامنه‏اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‏اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه‏اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند. رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره‏هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده‏شان چنین مى گویند: «پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى‏گذشت. من یادم هست شب‏هایى اتفاق مى‏افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى‏کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» امّا خانه‏اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده‏ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه‏اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى‏رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.» رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، این گونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علمیه  ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند. درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».   ایشان کتب ادبى از قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

در حوزه علمیه نجف اشرفآیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درس هاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّ تى ایشان به مشهد باز گشتند.

در حوزه علمیه قمآیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان برّى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

مبارزات سیاسىآیت الله خامنه اى به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه‏اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه‏هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)آیت الله خامنه‏اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاست هاى ضد اسلامى و امریکا پسند محمدرضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه‏ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى امریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و امریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط این که منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آن جا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

دوّمین بازداشت در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه‏اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاست هاى شیطانى و امریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

سومین و چهارمین بازداشتکلاس هاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

پنجمین بازداشتحضرت آیت الله خامنه‏اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد: «از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاه هاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان‏هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون‏هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درس هاى عمومى تفسیر و کلاس هاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

ششمین بازداشتدر بین سال هاى 1350ـ1353 درس هاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه‏اى در سه مسجد «کرامت»، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى‏آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى‏ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى‏رحمانه به خانه آیت الله خامنه‏اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاس هاى سابق را به ایشان ندادند.

در تبعیدرژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه‏اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت‏بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

در آستانه پیروزىدرآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت‏هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه‏اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

پس از پیروزىآیت الله خامنه ‏اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز هم چنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیک تر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى‏نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم: - پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
- معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
- سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
- امام جمعه تهران، 1358.
- نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
- نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. 
- حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله امریکا و شوروى سابق.
- ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
- ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه‏اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. هم چنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
- ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
- ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
- ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
- رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.

آثار قلمىدر پایان این مختصر، شایسته است به برخى آثار قلمى رهبر بزرگوار انقلاب هم نگاهى داشته باشیم: الف) تألیف و تحقیق:1ـ طرح کلى اندیشه اسلامى در قرآن.
2ـ از ژرفاى نماز
3ـ گفتارى در باب صبر
4ـ چهار کتاب اصلى علم رجال
5 ـ ولایت
6ـ گزارش از سابقه تاریخى و اوضاع کنونى حوزه علمیه مشهد.
7ـ زندگی نامه ائمه تشیع (چاپ نشده).
8 ـ پیشواى صادق.
9ـ وحدت و تحزّب.
10ـ هنر از دیدگاه آیت الله خامنه‏اى.
11ـ درست فهمیدن دین.
12- عنصر مبارزه در زندگى ائمه «علیهم السلام».
13- روح توحید، نفى عبودیت غیر خدا.
14- ضرورت بازگشت به قرآن.
15- سیره امام سجاد «علیه السلام».
16- امام رضا «علیه السلام» و ولایتعهدى.
17- تهاجم فرهنگى (تدوین شده از سخنان و پیامهاى معظم له).
18ـ حدیث ولایت (مجموعه پیام ها و سخنان ایشان که تا کنون 9 جلد آن چاپ شده است).
و...
ب)  ترجمه:1ـ صلح امام حسن (ع) ، تألیف راضى آل یاسین.
2ـ آینده در قلمرو اسلام ، تألیف سید قطب.
3ـ مسلمانان در نهضت آزادى هندوستان، تألیف عبدالمنعم نمرى نصرى.
4ـ ادعانامه علیه تمدّن غرب، تألیف سید قطب.
و...

 
سه شنبه 28/2/1389 - 15:46 - 0 تشکر 200916

برای عقد دخترم خدمت مقام معظّم رهبری رسیدیم . قبل از عقد، مقام معظّم رهبری زوجین را به لطافت و زیبایی نصیحت كردند . بعد ازخواندن عقد، پدر داماد به آقا عرض كرد : اجازه می دهید داماد مدحی درباره امام عصر ( عجل الله) بخواند؟ آقا استقبال كردند . داماد چند دقیقه ای درباره امام زمان ( عجل الله ) مداحی كرد و آقا او را تحسین فرمودند. آقای لاریجانی( ریاست محترم صدا و سیما ) كه در آنجا حضور داشت، رو به داماد كرد و به شوخی گفت : با صدای خوبی كه داری ، باید شما را دعوت كنیم تا در صدا و سیما بخوانی در این لحظه مقام معظّم رهبری با قیافه ای جدی به آقای لاریجانی فرمودند : طلبه های ما را از دست ما نگیر . سپس رو به داماد كردند و فرمودند : عزیزم خوب درس بخوان . مبادا این حرف ها مسیرت را عوض كند و به جای درس دنبال این كارها بروی. این نكته برای من خیلی جالب بود كه گاهی یك شوخی ممكن است مسیر شخصی را عوض كند .....

حجت الاسلام والمسلمین دكتر آقا تهرانی :‌ عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم

سه شنبه 28/2/1389 - 15:47 - 0 تشکر 200917

قرار بود مقام معظم رهبری در ساعت مشخص به منزل یكی از علما تشریف بیاورند. پانزده دقیقه از وقت مقرر گذشت و آقا بعد از یك ربع تأخیر تشریف آوردند. آن شخص با كنایه به آقا گفتند: شما چند دقیقه ای تأخیر داشتید. آقا فرمودند : بله ما به دیدن خانواده شهدا كه می رویم، معمولاً اگر در یك كوچه چند خانواده شهید باشد، به همه آن ها سر می زنم، در كوچه ای كه ما رفته بودیم، از قبل گفته بودند دو خانواده شهید حضور دارند، بعد معلوم شد خانواده شهید دیگری نیز حضور دارند، تأخیر ما به این علت بود. این آقا باز درك نكرد و گفت: این كارها برای جذب قلوب بد نیست یعنی شما این كار را برای جذب قلوب می كنید. مقام معظم رهبری با یك حالت جدی فرمودند: شما اسمش را هر چه می خواهید بگذارید، ولی آقای فلانی بدانید اگر این خانواده شهدا نبودند، اگر این خون های پاك نبود، این عمامه بر سر بنده و جنابعالی نبود.

حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی كاشانی : از اعضای بیت- تهران

سه شنبه 28/2/1389 - 15:47 - 0 تشکر 200918

وقتی در ایرانشهر سیل آمد، خانه های بسیاری از مردم خراب شد. ما از طریق كرمان برای كمك رسانی به ایرانشهر رفتیم. وقتی به آن جا رسیدیم پرسیدیم: مسئولیت كارها را چه كسی به عهده دارد؟ گفتند: آن سیدی كه داخل سیل است. نزدیكتر رفتم، سید رشیدی (آیت الله خامنه ای ) را دیدم كه یك كیسه آرد به دوش گرفته، پاچه های شلوارش را بالا زده است تا آب نگیرد و به كسانی كه دچار سیل شده اند كمك می كند . پس از سلام و احوال پرسی، به او گفتم:چه چیز نیاز است؟ فرمودند: همه چیز نیاز است، ولی الآن كمك های نقدی بهتر است. سریع به رفسنجان آمدیم و در مساجد پول جمع كرده، به ایرانشهر برگشته و خدمت حضرت آیت الله خامنه ای رسیدیم. ایشان فرمودند: الآن وقت خوبی است، آقایان همه جمع هستند، خوب است ببینیم با این پول چه كار كنیم تا بیشترین استفاده را برای سیل زده ها داشته باشد. هر كس پیشنهادی داد، در پایان ایشان فرمودند: به نظر می رسد برای هریك از خانواده های سیل زده یك گوسفند پاكستانی كه شیر فراوان می دهد و زاد و ولدش زیاد است بخریم تا بتوانند از پوست، گوشت، شیر و زاد و ولدشان استفاده كنند. این كار ارزشمندی بود كه آن موقع برای سیل زده ها انجام شد...

حجت الاسلام والمسلمین شیخ عباس پور محمدی (قم)

سه شنبه 28/2/1389 - 15:52 - 0 تشکر 200919

کوفی عنان:

ایرانی ها و مسلمان ها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند.ای کاش ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند.

در اولین ملاقاتی که مقام معظم رهبری با کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل داشتند، در آغاز مذاکرات، درباره ی تاریخچه کشور غنا و شخصیت های بزرگ آن و موقعیت سیاسی و اجتماعی کشور غنا صحبت کردند.



کوفی عنان بعد از ملاقات گفت: من با اینکه اهل غنا هستم،درباره کشور خود به اندازه ی ایشان اطلاع ندارم.

ایرانی ها و مسلمان ها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند.ای کاش ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند.

ایشان از همان ابتدای ملاقات، قلب مرا تسخیر کردند...



من با شخصیت های مختلفی از جمله ژاک شیراک و هلموت کهل دیدار داشته ام که به شدت تحت تاثیر قرار گرفته ام ؛ ولی در ملاقات با ایشان احساس کردم:



هنوز کسی را مثل ایشان ندیده ام.


شخصیت معنوی ایشان چنان مرا تحت تاثیر قرار داد که ژیش خودم فکر کردم چرا شخصیتی مثل من باید دبیر کل سازمان ملل باشد . پس از این دیدار شخصیت هایی که مرا جذب کرده بودند ، همه را به فراموشی سپردم .

همیشه معتقد بودم شخصیت های معنوی و عرفانی از مسائل سیاسی اطلاعی ندارند ولی در دیدار اخیرم ایشان را در اوج قداست ، شخصیتی سیاسی دیدم که آنچه از سیاسیون بزرگ در ذهنم بود همه را پاک کردم .

سخنان خاویر پرزدکوئیار (دبیرکل ‌اسبق سازمان ملل‌متحد) در مورد مقام معظم رهبری :

بعد از صدور قطعنامه 598 سازمان ملل، از سوی کشورهای قدرتمند دنیا بر ایران فشارهای زیادی وارد می شد تا آن را بپذیریم. در همان ایام ،خاویر پرزد کوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد،برای رایزنی های لازم به ایران آمد و با حضرت آیت الله خامنه ای ( که آن زمان رئیس جمهور بودند) ملاقات کرد.

پس از ملاقات، دکوئیار به من گفت : رئیس جمهور شما از کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغ التحصیل شده است؟ گفتم چطور؟ گفت: من از چند دانشگاه معتبر دنیا مدرک دکترای علوم سیاسی دارم و بیش از سی سال است که کار سیاسی می کنم و ده سال است که دبیر کل سازمان ملل هستم. در این مدت کمتر شخصیت سیاسی و رئیس جمهوری هست که وی را ندیده و با او گفتگو نکرده باشم، ولی تاکنون شخصیتی سیاستمدار و هوشمندتر از رئیس جمهور شما ندیده ام...

( دکتر بشارتی،وزیر اسبق کشور )

سخنان ولادیمیر پوتین در مورد مقام معظم رهبری :

دیدار پوتین و مقام معظم رهبری

در سفر اخیر رئیس جمهور روسیه به ایران، با توجه به توضیحاتی که مسولان تشریفات ریاست جمهوری روسیه درباره ی مقام معظم رهبری و جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی به وی داده بودند، وی در طول مسیر خود از فرودگاه تا مکان استقرار خود، مدام می پرسید که من چگونه باید رفتار کنم؟ وقت ملاقات من با ایشان در چه زمانی است و ایشان را چگونه باید خطاب کنم؟ این اضطراب پوتین تا حدی بوده است که حتی درخواست می کند که اگر در ملاقات با مقام معظم رهبری عرف بر این است که کفشها را در آورند، همین طور عمل نماید.

ولادیمیر پوتین که هیچ تعلق مذهبی نداشته و شخصی لائیک به شمار می رود، پس از دیدار با رهبر انقلاب می گوید: با عنایات به مطالعاتی که من درباره ی مسیح داشته ام، در ملاقات با رهبر ایران، تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد.

وی ادامه داده است: حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد.

او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم سیاست ایران با اوست و با وجود درایت و هوش سرشار ایشان، هیچ خطری متوجه ایران نمی شود.من در ملاقات با ایشان، معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم، فهمیدم...

البته این سه موضوع ذکر شده، تنها گوشه ای از دهها اظهار نظر مشابهی است که سران و شخصیت های مهم سیاسی در مورد ابعاد شخصیتی مقام معظم رهبری بر زبان آورده اند

سه شنبه 28/2/1389 - 16:9 - 0 تشکر 200925

سخنان ولادیمیر پوتین در مورد مقام معظم رهبری :



دیدار پوتین و مقام معظم رهبری



در سفر اخیر رئیس جمهور روسیه به ایران، با توجه به توضیحاتی که مسولان تشریفات ریاست جمهوری روسیه درباره ی مقام معظم رهبری و جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی به وی داده بودند، وی در طول مسیر خود از فرودگاه تا مکان استقرار خود، مدام می پرسید که من چگونه باید رفتار کنم؟ وقت ملاقات من با ایشان در چه زمانی است و ایشان را چگونه باید خطاب کنم؟ این اضطراب پوتین تا حدی بوده است که حتی درخواست می کند که اگر در ملاقات با مقام معظم رهبری عرف بر این است که کفشها را در آورند، همین طور عمل نماید.

ولادیمیر پوتین که هیچ تعلق مذهبی نداشته و شخصی لائیک به شمار می رود، پس از دیدار با رهبر انقلاب می گوید:

با عنایات به مطالعاتی که من درباره ی مسیح داشته ام، در ملاقات با رهبر ایران، تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد.

وی ادامه داده است:

حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد.

او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم سیاست ایران با اوست و با وجود درایت و هوش سرشار ایشان، هیچ خطری متوجه ایران نمی شود.من در ملاقات با ایشان، معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم، فهمیدم...

جمعه 31/2/1389 - 0:14 - 0 تشکر 201322

رهبر فرزانه انقلاب و آیت الله بهجت 

در جریان فتنه 18 تیر، آقازاده مقام معظم رهبری با مرحوم آقای بهجت دیداری داشتند که مرحوم آیت‌الله بروجردی هم در آن جلسه حضور داشتند. آیت‌الله بهجت به آقازاده رهبر انقلاب فرمودند، به پدر سلام برسانید و بگویید محکم در جای خودش بنشیند، دشمنان می‌خواهند پدر شما را از جایگاهش بلند و ضربه‌های سنگینی را به نظام وارد کنند.





• در خواب یا مکاشفه‌ای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده‌اند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند، آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم.

يکشنبه 9/3/1389 - 17:52 - 0 تشکر 202933

اسقف اعظم گرجستان:
دیدار با آیت ا... خامنه ای یك ملاقات تاریخی برای من بود

اسقف اعظم گرجستان گفت: دیدار با حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای برای من یك ملاقات تاریخی و فراموش ‌نشدنی در سفر به ایران بود.

ایلیای دوم در دیدار سخنگو و دستیار وزارت خارجه جمهوری اسلامی و سفیر ایران در گرجستان افزود: ایران و گرجستان مشتركات تاریخی و فرهنگی فراوانی با یكدیگر دارند؛ براین اساس ضروری است سطح روابط سیاسی و فرهنگی بین دو كشور ارتقا یابد.

ایلیای دوم با اشاره به نقش ادیان در برقراری عدالت و هدایت بشر گفت: از سفر قبلی خود به جمهوری اسلامی ایران خاطره‌ای فراموش‌ نشدنی در دیدار با حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای دارم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.