علامه محمدباقر مجلسى از علمای بزرگ جهان اسلام
علامه محمدباقر مجلسى از جملهی بزرگانى است كه از جامعیت خاصى برخوردار بود. او در علوم مختلف اسلامى مانند تفسیر حدیث، فقه، اصول، تاریخ رجال و درایه سرآمد عصر بود. نگاهى اجمالى به مجموعهی عظیم بحارالانوار این نكته را بهخوبى آشكار مىسازد.
● علامه مجلسی اعلی الله مقامه یکی از بزرگترین علمای جهان اسلام و تشیع است. علامه در احاطه به دانشها و تدوین حدیث و تألیف کتاب به آخرین پایه رسید. او گهرهای گرانقیمت اخبار معصومین علیهمالسلام را بهدست آورد و از گنجهای خاندان عصمت بهرهی کاملتری برد، و در جهان اسلام و تشیع کسی را در ترویج سخنان معصومین در پایهی او نمیتوان یافت.
● آغاز حیات
محمدباقر مجلسی، فرزند محمدتقی مجلسی، در سال 1037 (هـ ق) یك سال قبل از مرگ شاه عباس صفوی، در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش محمدتقی مجلسی، از شاگردان بزرگ شیخ بهائی، در علوم اسلامی بود و از سرآمدان روزگار خود به شمار میرفت. وی دارای تألیفات بسیاری از جمله «احیاء الاحادیث فی شرح تهذیب الحدیث» است.
● دلیل نامگذاری خاندان به مجلسی
مادر علامه مجلسی، دختر صدرالدین محمد عاشوری است، كه خود از پرورشیافتگان خاندان علم و فضیلت بود. خاندان علامه مجلسی، در اصل اهل جبلعامل، منطقهای در لبنان میباشند كه با هجرت بزرگ علمای آن دیار، به سمت ایران، این خاندان نیز وارد ایران شدند، اما وجه نامگذاری این خاندان به مجلسی به این دلیل بود كه پدربزرگ علامه مجلسی بنام «ملا مقصود» از دانشمندان باتقوا و از مروجین مذهب تشیع بود، ولی بهخاطر كلام زیبا و اشعار دلنشین و رفتار و گفتار نیكو در محافل و مجالس به «مجلسی» لقب یافت و خاندان عالیقدر آنان نیز به این نام شهرت یافتند.
● عشق به دانستن
مرحوم علامه مجلسی، درس و بحث را از چهارده سالگی آغاز كرد، هوش سرشار و شگفتآور او بهحدی بود كه در چهارده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام مرحوم ملاصدرا، اجازهی روایت گرفت. علامه مجلسی كه به دانستن عشق میورزید، در اندك زمانی در علوم گوناگون حوزهی درسی آن زمان، مثل صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول، و نیز فقه و كلام، به درجهی استادی رسید و در بعضی از این دانشها كتابهای سودمندی به رشتهی تحریر درآورد.
● اساتید
علامه در دوران جوانی خود از محضر دانشمندان و عالمانی عالیقدر همچون: ملاعبدالله شوشتری، شیخعبدالله بن جابر آملی، شیخعلی جبلعاملی و سایر بزرگان دین بهویژه فقیه و حكیم و محدث نامی ملامحسن فیض كاشانی (كه در سفری به اصفهان آمده و در آن دیار ماندگار شده بود) بهرههای كافی برد.
علامه مجلسی كه در مدرسه ملاعبدالله به اقامهی نماز و تدریس اشتغال داشت، بعد از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان به اقامهی نماز و تدریس مشغول گشت. میرزاعبدالله اصفهانی در كتاب «ریاض العلما» میگوید: بیش از هزار نفر در پای درس علامه حاضر میشدند.
● شاگردان
از جمله شاگردان برجستهی علامه میتوان بزرگانی چون: سیدنعمتالله جزائری، عبدالله بن عیسی التبریزی معروف به افندی، سیدمحمدصالح بن عبدالواسع خاتون آبادی، ملامحمدكاظم شوشتری، عبدالحسین مازندرانی، ملامحمدباقر لاهیجی و... را نام برد كه بعدها هریك ستارهای درخشان در آسمان علم و فقاهت شدند.
● تلاش در احیای علوم نقلی
علامه از همان آغاز جوانی تمام زندگی خود را وقف احیای علوم نقلی (آیات و روایات) كرد و در اولین گام كتب اربعه را به درس و بحث حوزههای علمیهی آن زمان كشاند و ضمن نگاشتن شرحی بر «اصول كافی» و «التهذیب» یكی از شاگردانش را به نوشتن شرح «استبصار» تشویق كرد.
علامه در مقدمهی بحارالانوار چنین مینگارد: «در آغاز كار به مطالعهی كتابهای معروف و متداول پرداختم و بعد از آن به كتابهای دیگر كه در طی اعصار گذشته به علل مختلف متروك و مهجور مانده بود رو آوردم. هرجا كه نسخهی حدیثی بود سراغ گرفتم. و به هر قیمتی كه ممكن شد، بهرهبرداری میكردم. شرق و غرب را جویا گشتم تا نسخههای بسیاری را گردآوری نمودم. در این امر مهم جماعتی از برادران دینی مرا یاری نمودند و به شهرها و قصبهها و بلاد دور سر كشیدند تا به فضل الهی مصادر لازم را به دست آوردند... بعد از تصحیح و تنقیح كتابها بر محتوای آنها واقف شدم، نظم و ترتیب كتابها را نامناسب دیدم و دستهبندی احادیث را در فصلها و ابواب متنوع راهگشای محققان و پژوهشگران نیافتم، از این رو به ترتیب فهرستی همت گماشتم كه از هر جهت جالب و مفید باشد. در سال 1070 هجری از فهرستبندی سایر كتابها دست كشیدم كه اقبال عمومی را مطلوب ندیدم و سران جامعه را فاسد و نامطبوع دیدم... ترسیدم كه در روزگاری بعد از من باز هم نسخههای تكثیرشدهی من در طاق نسیان متروك و مهجور شود و یا مصیبتی از ستم غارتگران زحمات مرا در تهیهی نسخههای بر باد دهد، لذا راه خود را عوض كردم، از خدا یاری طلبیدم و به كتاب بحارالانوار پرداختم...»
«...در نظر دارم كه اگر مرگ مهلت دهد و فضل الهی مساعدت نماید، شرح كاملی متضمن بر بسیاری از مقاصدی كه در مصنفات سایر علما باشد بر آن (بحارالانوار) بنویسیم و برای استفادهی خردمندان، قلم را به قدر كافی پیرامون آن به گردش درآورم.»
● تألیف كتابهای گوناگون
علامه با توجه به نیاز فرهنگی مردم زمان خود دست به تألیف كتابهای گوناگونی زد. زمانی که احساس كرد مردم به علم نجوم نیازمندند، كتاب «اختیارات» را نوشت. و چون احساس كرد جامعه به سوی جدا شدن از خدا سوق داده میشود، كتابی در تهذیب اخلاق چون «عین الحیاة» را نوشت. آثار فارسی او به سود دین و دنیای مردم بود و زمینهی هدایت مردم را فراهم میساخت.
كمتر خانهای از شیعیان بود كه كتابهای وی در آن یافت نشده و مورد بهرهوری قرار نگرفته باشد. كتابهای او چنان بود كه عرب و فارسی، جاهل و عارف مردان و زنان و حتی كودكان هم استفاده میكردند. تألیفات فارسی او عبارتند از: حق الیقین، عین الحیاة، حلیة المتقین، حیوة القلوب، مشكوة الانوار، جلاء العیون، زاد المعاد، تحفة الزائر، مقیاس المصابیح.
● مبارزه با صوفیان
علامه مجلسی، قهرمان عرصهی سیاست است. علامه بعد از فوت مرحوم محمدباقر سبزواری در سال 1090 هجری به منصب شیخالاسلامی دست یافت. و در این منصب، خدمات بسیاری را در مقولههای گوناگون سیاسی و اجتماعی به ایران و تشیع نمود، بزرگترین كار علامه مجلسی در صحنهی سیاست كه به نفع تشیع و مكتب آن ختم شد، مبارزه با صوفیان بود.
پس از مرگ شاه سلیمان درباریان و خواجهسرایان، حسین میرزا (سلطان حسین) را كه مورد علاقهی مریم بیگم عمهی شاه بود، بر تخت نشاندند. نفوذ علامه مجلسی در دربار به حدی بود كه سلطان حسین اجازه نداد صوفیان رسم بستن شمشیر به كمر شاه را انجام دهند و از علامه مجلسی خواست تا این كار را انجام دهد. پس از اتمام كار، شاه رو به علامه كرد و گفت: بهازای این خدمت چه تقاضایی داری و چه پاداشی میطلبی؟ علامه گفت: تقاضا دارم شاه فرمانی صادر كند و نوشیدن مسكرات، جنگ میان فرقهها، و كبوتربازی را نهی فرماید. که شاه پذیرفت و او را ترغیب به طرد صوفیان از شهر كرد.
نكتهی مهم در سیاست علامه در دربار این است كه در زمان علامه هیچ برخوردی بین ایران و همسایگان اهل سنت رخ نداد و به هیچیك از ولایتهای اهل سنت ایران از سوی شیعیان تعدی نشد.
● رحلت
هنگامی كه علامه در 27 رمضان 1111 (ه ق)، چشم از جهان فرو بست، شمارش معكوس سقوط دولت صفویه آغاز شد. پیكر پاكش را در كنار مسجد جامع اصفهان و جنب پدر علامهاش ملا محمدتقی مجلسی (ره) به خاك سپردند. بههمین مناسبت، شهر اصفهان یك هفته به سوگ نشست و مجالس عزاداری وی مدتها ادامه داشت.