• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 1574)
پنج شنبه 26/1/1389 - 23:54 -0 تشکر 195169
امام:اسلام در راس اصلاحات

 متن کامل سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی در 8 صبح 26 فرودین 1343

 

 

 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم 


اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم 


اناللَّه و انا الیه راجعون


 


علامت تمدن، کشتار 15 خرداد!


[گریه شدید حضار] من تاکنون احساس عجز در صحبتها نکرده‏ام و امروز خودم را عاجز مى‏دانم. عاجز مى‏دانم از اظهار تألمات روحیه‏اى که دارم براى اوضاع اسلام عموماً، و اوضاع ایران خصوصاً، و قضایایى که در این یک سال منحوس پیش آمد؛ خصوصاً قضیه مدارس علمى، قضیه 15 خرداد. قضیه 15 خرداد من مطلع نبودم تا اینکه حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید.


خدا مى‏داند که مرا اوضاع 15 خرداد کوبید [گریه شدید حضار]. من حالا که آمدم به اینجا؛ آمده‏ام از قیطریه؛ مواجه هستم با یک منظره هایى؛ با بچه‏هاى کوچک بى‏پدر [گریه شدید حضار]، با مادرهاى جوان از دست داده، و مادرهاى جوان مرده، با زنهاى برادر مرده، با پاهاى قطع شده [گریه شدید حضار]، با افسردگیها. اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما. افسوس که دست ما از عالم کوتاه است؛ افسوس که صداى ما به عالم نمى‏رسد؛ افسوس که گریه‏هاى این مادرهاى بچه مرده نمى‏رسد به دنیا [گریه شدید حضار] ..


 


تبلیغات سوء علیه روحانیت


ما را کهنه پرست معرفى مى‏کنند، ما را مرتجع معرفى مى‏کنند، علماى اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر مى‏کنند. جراید خارج از ایران، آنهایى که با بودجه‏هاى گزاف، براى کوبیدن ما مهیا شده‏اند، در خارج ما را مخالف اصلاحات- که اسلام در رأس اصلاحات واقع شده است؛ معرفى مى‏کنند؛ مخالف ترقى مملکت معرفى مى‏کنند؛ مى‏گویند آخوندها مى‏خواهند با الاغ باز سوار بشوند از این طرف به آن طرف بروند؛ آخوندها مى‏گویند که برق نمى‏خواهیم؛ آخوندها مى‏گویند طیاره نمى‏خواهیم؛ اینها مرتجع هستند؛ اینها مى‏خواهند به قرون وسطى برگردند. آخوندها با این سیاه روزیهایى که نصیب مملکت است، مخالفند؛ این کهنه پرستى است؟ علماى اعلام با این زدنها، کشتنها، قلدریها، دیکتاتوریها، استبدادها مخالفند؛ این کهنه پرستى است؟ علماى اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و براى ملت آزادى گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینى که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، قوانین اسلام است؛ این را با خونهاى خودشان، با زجرهایى که کشیدند، با بیچارگیهایى که متوجه به آنها شد، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟.


امروز هم، روحانیت قیام کرده است، نهضت کرده است؛ ملت به تَبَع روحانیت نهضت کرده است؛ ملتهاى اسلام بیدار شده‏اند، نهضت کرده‏اند؛ خواسته‏هاى روحانیت عمل به قوانین اسلام است؛ این ارتجاع است؟ رسول اکرم مرتجع بود؟ قوانین آسمانى، قوانین الهى، که ما براى آن اینقدر اهانت مى‏شویم، اینقدر زجر مى‏کشیم، دعوت به عمل کردن به قوانین آسمانى ارتجاع است؟ خداى تبارک و تعالى مرتجع است؟ جبرئیل امین، واسطه وحى الهى، مرتجع است؟ پیغمبر اکرم مرتجع است؟ ائمه هُدى‏ مرتجع هستند؟ علماى از صدر اسلام تا امروز که از خودشان چیزى ندارند؛ آنها قوانین اسلام را، قوانین وحى را به مردم ابلاغ مى‏کنند؛ ابلاغ قوانین الهى ارتجاع است؟


 


اسلام، موافق آزادى واقعى


شما اگر چنانچه به احکام اسلام اعتقاد دارید، این احکام اسلام. اسلامْ انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده است. امر فرموده است، مسلط است انسان؛ آزاد است انسان؛ هر انسانى در مسکن آزاد است؛ در مشروب و مأکول- آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد- آزاد است؛ در مشى آزاد است. حکم اسلام است که اگر کسى حمله برد به منزل کسى، براى آن کسى که مورد حمله واقع شده است جایز است کشتن او. اسلام اینقدر با آزادیها موافق است؛ اسلام، ارتجاع سیاه است؟ علماى اسلام که از خودشان چیزى ندارند، ما که خودمان حرفى نداریم، ما هر چه مى‏گوییم «قالَ رسولُ اللَّه» مى‏گوییم، رسول اللَّه هم «قالَ اللَّه» مى‏فرماید. اگر ما مرتجعیم، معلوم مى‏شود رسول اللَّه مرتجع است؛ اگر شما ما را مرتجع مى‏دانید، ما را کهنه پرست مى‏دانید- مردک امروز هم باز دست از حرفش برنمى دارد- اگر ما را کهنه پرست مى‏دانید، ما که از خودمان حرفى نداریم، ما مى‏گوییم «قال اللَّهُ تعالى»، ما مى‏گوییم «قالَ رسولُ اللَّه»؛ پس شما رسول اللَّه را کهنه پرست مى‏دانید، اف بر این تجدد!


و اگر چنانچه قوانین را قبول دارید، اگر اسلام را قبول دارید (که ما تَبَع او هستیم و اسلام سرمنشأ همه آزادیها، همه آزادگیها، همه بزرگیها، همه آقاییها، همه استقلالها هست) [اگر] اسلام را قبول دارید، این احکام اسلام کجایش ارتجاع است؟ بفرمایید کجاى احکام اسلام را آقایان ارتجاع سیاه مى‏دانند؟ بفرمایند بیایند تفاهم کنند. آخر اینکه تو بروى آنجا براى خودت صحبت بکنى و هر جا پیش مى‏آید یک صحبتى بکنى و: «خیر؛ کهنه پرستى را ما مى‏کوبیم، چطور مى‏کنیم»، رجز بخوانى، اینکه نمى‏شود. خوب بیا بنشین بگو: آقا، اینکه پیغمبر فرموده است، این ارتجاع سیاه است؛ تا ما ببینیم که شما درست مى‏فرمایید؟ تا ما اثبات کنیم نخیر، ارتجاع نیست.


 


به قانون عمل کنید


ما مى‏گوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید؛ ما عزت و شرف شما را مى‏خواهیم؛ ما به شماها نصیحت مى‏کنیم که آقا، شما دولت اسلام هستید؛ هیأت حاکمه بر مسلمین، به اصطلاح، هستید؛ شما عزیز باشید؛ آقا باشید؛ بزرگ باشید؛ استقلال را حفظ کنید؛ تبعیت را دست بردارید، دستتان را براى چهار دلار دراز نکنید؛ هر جلسه‏اى شما تشکیل مى‏دهید، هى مى‏گویید دلار بده! ما با این چیزها مخالفیم. اگر این ارتجاع است، ما مرتجعیم؛ و اگر آن تمدن است شما متمدنید. اگر به قوانین اسلام، شما اعتقاد دارید، این قوانین اسلام؛ و اگر به قوانین اساسى، به قانون اساسى شما اتکا دارید، قانون اساسى مردم را آزادى داده است در مسکن، در کارهاى خودش، در مالش، در جانش، آزادى داده است؛ از این زورگوییها قانون منع کرده است. ما مى‏گوییم شما آقا بیایید به قانون عمل کنید. مى‏گذاریم قانون را زمین؛ شما یک نماینده‏اى بفرستید، ما هم یک نماینده‏اى مى‏فرستیم؛ قانون اساسى را مى‏گذاریم زمین؛ شما که مى‏گویید ما قانونى هستیم، دموکرات هستیم، شما که مى‏گویید که ما جلو رفته هستیم، مترقى هستیم، این قانون اساسى ماست؛ مى‏گذاریم زمین. به قانون اساسى عمل کنید، اگر ما حرفى زدیم. به این متمم قانون اساسى، شما عمل کنید که علماى اسلام در صدر مشروطیت جان دادند براى گرفتن این، و رفع کردن اسارت ملتها؛ شما بنشینید به این قانون اساسى عمل کنید. قانون اساسى مطبوعات را آزاد کرده است، شما آزاد مى‏کنید؟ ما مرتجعیم که مى‏گوییم بگذارید به قانون اساسى عمل بشود، بگذارید مطبوعات آزاد باشد، بگذارید که این مطبوعات رو عقیده خودش [ان بنویسند؛] همه‏شان خبیث هستند، لکن با جمیع خباثتشان باز نمى‏خواهند اینقدر سمپاشى کنند .


 


روسیاهى دولت


خوب شما آقایان، ملت ایران، روزنامه اطلاعات را، سرمقاله روزنامه اطلاعات سه شنبه را، سه شنبه 18 فروردین را ملاحظه فرمودید. ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه‏اى کشیده بودند و کشیده‏اند. اینها دیدند که با زور و با قلدرى و با سرنیزه و با 15 خرداد فراهم کردن و با مدرسه فیضیه خراب کردن و با مدرسه طالبیه خراب کردن و با اهانت به علماى اسلام کردن و با تبعید کردن و با اخراج کردن و با حبس کردن و اینها، هرچه کردند، گندش بالا آمد، اینقدر بالا آمد که او (1) هم فهمید؛ همه فهمیدند. و دیدند که خیلى بد شد، دنیا اعتراض کرد. 15 خرداد روى دولتها را سیاه کرد. ما نمى‏خواستیم اینقدر روسیاهى بار بیاید. 15 خرداد ننگى بر دامن این مملکت گذاشت که تا آخر محو نخواهد شد. تاریخ ضبط مى‏کند این را. خودهاشان هم گفتند که 15 خرداد ننگ بود، من هم مى‏گویم ننگ بود، لکن نکته را نگفتند؛ من نکته را مى‏گویم. ننگ بود که مسلسلها را، تانکها را، توپها را، تفنگها را از مال این ملت فقیر به دست آوردند و به روى این ملت فقیر بستند؛ پایمال کردند این بیچاره‏ها را. از این ننگ بالاتر آیا مى‏شود که انسان، یک ملتى را اینطور پایمال کند؟ این بیچاره‏ها چه کرده بودند آقا آخر؟ چه کرده بودند؟


 


مرتجع کیست؟


ما یک سلسله نصایح کردیم؛ نصیحت که اینقدر بساط نداشت. ما یک مطالب منطقى 0 داریم؛ قانونى داریم آقا ... قانون اساسى را شما قبول ندارید؟ پس بگویند آقاى دولت بروند در مجلس بگویند ما قانون اساسى را قبول نداریم. خوب باز آن وقت برگردند به قهقرا، هر جا مى‏خواهند. ما که مى‏گوییم به قانون اساسى عمل کنید، ما مرتجعیم [یا] شمایى که دسته جمعى مردم را حبس مى‏کنید، تبعید مى‏کنید؟ سلولهاى شما پر است از حبسیها، از علما، از اساتید، از محترمین، از متدینین. بندر عباس پر است از تبعیدشدگان؛ براى اینکه اینها مى‏گفتند که آقا، خوب ما نمى‏خواهیم اسیر باشیم، اسیر استعمار باشیم.


آخر چه مى‏گویند به ما؟ ما مرتجعیم که مى‏گوییم به قانون اساسى عمل کنید؟ قانون اساسى را بگذارید زمین، همه‏مان عمل کنیم؛ این را که قبول دارید. ما مى‏گوییم به دین عمل بکنید، شما مى‏گویید که پیغمبر اکرم مرتجع است، نَعوذُبِاللَّه. در لفظ نمى‏گویید، معنایش این است. قانون اساسى را که قبول دارید ولو در آن وقتها زمزمه مى‏کردند که‏مال پنجاه سال پیش از این است و فلان؛ قانون اساسى که دیگر قضیه پنجاه سال پیش از این ندارد- قانون اساسى که مى‏گوید ملتها باید آزاد باشند؛ ملت ایران باید مردمش آزاد باشند؛ مطبوعات باید آزاد باشد؛ هیچ کس حق ندارد جلو قلم را بگیرد .


 


تهمت سازش به روحانیت


شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که روحانیین بحمداللَّه خیلى جاى خوشوقتى است، بعضى مجلات هم نوشته بودند، لکن این بیشتر منتشر مى‏شود، جاى خوشوقتى است که مقامات روحانى با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانى را معرفى کنید؛ این خمینى است؟ تا ما بگوییم عَلَیْهِ اللعنة. سایر علماى اسلامند؟ خوب معرفى کنید؛ دست بگذارید رویش. علماى طراز او ل ما چند نفر در اینجا هستند، خداوند همه را حفظ کند [آمین حضار]؛ در تهران هستند، خداوند حفظشان کند [آمین حضار]؛ در مشهد هستند، خداوند حفظشان کند [آمین حضار]؛ در نجف هستند، خداوند حفظشان کند [آمین حضار]؛ در سایر بلاد مسلمین هستند، خدا همه را تأیید کند [آمین حضار]. این علماى اسلام؛ این علماى اسلام در ماوراى جو هستند؟ اینهایى که با شما یک قرارداد سرى کرده‏اند، خوب اسم ببرید. آقا، اگر مردى اسم ببر؛ بگو که خمینى، توى حبس ما رفتیم پیش او، و او گفت که بر گذشته‏ها صلوات! خمینى غلط مى‏کند همچو حرفى مى‏زند خلاف دین اسلام؛ خمینى مى‏تواند تفاهم کند با ظلم؟ غلط مى‏کند. خمینى آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد اسلام را حفظ مى‏کرد، مى‏تواند حفظ نکند؟ اسلامى که پیغمبر اسلام اینقدر زحمتش را کشیده است؛ ائمه هُدى‏ اینقدر خون دلش را خورده‏اند؛ علماى اسلام اینقدر زحمت کشیده‏اند؛ خمینى و امثال خمینى مى‏توانند که یک چیزى بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟ خمینى را از جامعه بیرون مى‏کنیم .


 


نقشه براى معرفى علما و روحانیون 


اینها نقشه این را کشیده‏اند که علماى اسلام را به مردم معرفى کنند به اینکه اینها هم‏ مثل ما مى‏مانند. خودشان مرفوض (1) جامعه هستند، مى‏خواهند ما را هم مرفوض کنند. جامعه خودشان را نمى‏پذیرد، مى‏خواهند ما را هم بگویند نمى‏پذیریم. مى‏خواهند ما را با این نقشه مشئوم، منفور جامعه کنند ... با سر صبر و راحت، تبعیت از اربابها، تبعیتْ کاش از ارباب، تبعیت از اسرائیل کنند. وا مصیبت! مگر من مى‏توانم با این یک مجلس، دو مجلس، چهار تا مجلس، مفاسد این مملکت را بگویم. من امروز حالم هم خوب نیست. دیشب خوابم هم خیلى کم بود. مع ذلک، خوب، یک مطالب کلیاتى باید گفته بشود. ما حق دفاع از خودمان نداریم؟


 


درماندگى مدیر اطلاعات


رفتند پیش مدیر اطلاعات که آقا کى به شما این مطلب را گفته است؟ خوب بگویید تا ما بفهمیم که این روحانى کیست؟ این روحانى سازمانى کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده است بر خلاف دین اسلام؟ خوب بگویید. بیچاره خجل شده است؛ گفته من نبودم اینجا؛ به فلان بگویید ببخشید، چه و چه؛ از این حرفها، یک شرح مفصلى؛ و من سرمقاله‏ام حاضر است. سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود که من این را نوشته‏ام، لکن سنجاق کرده از بعض مقامات آورده‏اند، داده‏اند که این را باید بنویسى؛ «باید» است، من چه بکنم؟ من یک تکلیفى براى او معین مى‏کنم، یک مطلبى براى خودمان مى‏گویم. اگر چنانچه مدیر اطلاعات یک آدمى است که متأسف است از این تحمیلات، شما خوب دیگر بحمداللَّه متمولى، احتیاج ندارى، دست از روزنامه نگاریت بردار، بشو وزیر. الحمدللَّه اینجا همه وزیر مى‏شوند [خنده حضار]. خوب بشو وزیر، بشو وکیل. تو را وکیل مى‏کنند؛ مردم نمى‏کنند خوب؛ وکیلت مى‏کنند؛ لازم نیست مردم [بخواهند]؛ مگر مردم حق وکالت دارند؟ نه، وکیلت مى‏کنند؛ منتصبت مى‏کنند؛ بشو سناتور. منتصبت مى‏کنند؛ اگر تو از این معنا عار دارى که یک چیزى را بر تو تحمیل کنند، خوب آسان است این؛ روزنامه نگارى را که الزام نمى‏کنند که شما روزنامه نگار باشید، دست از روزنامه‏تان بردارید، بروید یک شغل بهترى. از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود؛ باید این تکذیب بشود. از قرارى که دیشب باز یک کسى آمده بود گفت که او تعریف کرده است که من نمى‏توانم با ملت مواجه بشوم؛ نمى‏توانم با روحانیت مواجه بشوم؛ فکرى بکنید من یک سوژه‏اى درست مى‏کنم که تکذیب بشود؛ دستگاه گفته این دلیل بر سستى کار ماست. خوب، ما مرتجعیم یا شما؟


 


دروغ شاخدار


یک دروغى را آخر ما که مرده نیستیم که شما نسبت به ما مى‏دهید؛ ما یک جمعیت کثیرى بحمداللَّه از علما داریم؛ ما مراجع بزرگ داریم؛ ما مراجع بزرگ عالى الشأن داریم؛ ما علما داریم در بلاد؛ ما فضلا داریم در حوزه‏ها؛ ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه‏ها؛ ما طلاب و فضلاى علوم دینیه داریم؛ اینها که نمى‏نشینند که گوش کنند که کسى در روزنامه کثیرالانتشارش یک دروغ شاخدارى بنویسد: «بحمداللَّه موافقت کردند»؛ خوب ما داد مى‏کنیم، فریاد مى‏کنیم، نمى‏گذارند منعکس بشود. خوب آقا! آقایى که دیروز گفتى که- یا دیشب گفتى که- کهنه پرستى را جلو مى‏گیریم، این کهنه پرستى نیست که شما جلوى مطبوعات را مى‏گیرید؟ تحمیل مى‏کنید به روزنامه اطلاعات؟ سند داریم. دیگر اینکه یک چیز دروغى نیست که آقایان بگویند که افترا بستید؛ نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته اید باید این را بنویسید، و نگذاشتید تکذیب کند .


 


نمى‏ترسم و نترسیده‏ام 


ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسى عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین را ارتجاع مى‏دانید، به قانون اساسى عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر اطلاعات‏] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدمها نیستم که اگر یک حکمى کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه مى‏افتم دنبالش. اگر من خداى نخواسته، یکوقتى دیدم که مصلحت اسلام اقتضا مى‏کند که یک حرفى بزنم، مى‏زنم و دنبالش راه مى‏افتم و از هیچ چیز نمى‏ترسم بحمداللَّه تعالى. واللَّه، تا حالا نترسیده‏ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که مى‏بردندم، آنها مى‏ترسیدند؛ من آنها را تسلیت مى‏دادم که نترسید. [خنده حضار].


آخر اگر ما براى مقصد اسلامى، براى مقصدى که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیاى عظام خودشان را به کشتن دادند، علماى بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبسهاى طولانى کردند، اگر چنانچه ما براى مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم. دیندار هم براى اینکه خرقه را از این عالم خالى کند مى‏ترسد؟ اگر ما ماوراى این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا. بترسیم؟ از چه چیز بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر این عالم جایى ندارد. خداى تبارک و تعالى وعده کرده به ما که یک جاى خوب دارید، اگر چنانچه به دین من رفتار کنید؛ و ما امیدوارم که رفتار کنیم؛ امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسى ما داریم از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید؛ اول زندگى راحت ماست؛ از این کثافتکاریها بیرون مى‏رویم؛ از این رنج و مِحَن خلاص مى‏شویم. آقاى ما فرموده: واللَّهِ، لَابْنُ ابیطالبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدْىِ امِّه‏ خوب ایشان فرموده‏اند، ما البته نمى‏توانیم همچو دعویها بکنیم، لکن ما شیعه او هستیم. ما اگر از مرگ بترسیم، معنایش این است که ماوراء الطبیعه قبول نیست .


 ادامه دارد...

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

شنبه 4/2/1389 - 18:14 - 0 تشکر 197126

سها جان!
صحیفه ی نور امام رو بخونین
سخنرانی های بدون سانسور ایشان رو نگاه کنین
متوجّه خواهید شد امام چه می خواستن و چه شد!!!

 

ما هرگز بلندای قامت خود را نمی دانیم
مگر ما را فرا خوانند که برخیزیم و قد برافرازیم
و آنگاه ،اگر به طرح وجود خویش وفادار مانده باشیم
قامت ما از آسمان ها خواهد گذشت

        

شنبه 4/2/1389 - 18:27 - 0 تشکر 197130

چشم!

يکشنبه 5/2/1389 - 17:53 - 0 تشکر 197293

چشمتون بی بلا

 

ما هرگز بلندای قامت خود را نمی دانیم
مگر ما را فرا خوانند که برخیزیم و قد برافرازیم
و آنگاه ،اگر به طرح وجود خویش وفادار مانده باشیم
قامت ما از آسمان ها خواهد گذشت

        

پنج شنبه 6/3/1389 - 23:27 - 0 تشکر 202564

Laahoot گفته است :
[quote=Laahoot;394244;197126]سها جان!
صحیفه ی نور امام رو بخونین
سخنرانی های بدون سانسور ایشان رو نگاه کنین
متوجّه خواهید شد امام چه می خواستن و چه شد!!!

همین کسانی که از بعضی از اصلح طلب ها همایت کردن در حالی که فرزند خودشون متهم درجه اول این اتفاقات بود روند انقلاب عوض کردن چون  فقط به دنبال منافع شخصی خودشون و اطرافیان و هم سویان سیاسی بودن و در جامعه تبعیض ایجاد کردن و باعث بی اعتمادی شدن .

البته بعضی از اصول گراها هم با عملکرد نا مطلوب بهانه به دست بعضی دادن که رفتارشون رو متضاد با افکار امام نشون بدن  

يکشنبه 16/3/1389 - 1:50 - 0 تشکر 204170

بله اصلاحات امام با اصلاحات الآن خیلی فرق دار اصلاحات امام برای جات مردم از دست طاغوت بود و... که دوستمون خوب اشاره کردن اما اصلاحات الآن؟ بهنرین و جامع ترین تعریف از اصلاحات همون تعریفی است که حجت الاسلام نبویان در برنامه دیروز امروز فردا فرمودند :

اصلاحات یعنی اصلاح در قرآن، لیست میده به شما میگه این آیات قرآن باید اصلاح شه .

شاره یه صحبت های دکتر سروش (ابوذر جریان سبز) در مورد وحی و...

 میتونید اگه خواستید به طور کامل بحث کنیم البته برای درست فهمیدن نه برای جدل...

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.