ضمن درود بی کران
اولا از اینکه پاسخ منو مطالعه نمودید و مطالبی در این خصوص درج کردید بسیار ممنونم!!!
در درجه ی اول من باید عرض کنم که شاید اختلاف ما در این مورد مربوط میشه به تفاوت نوع نگرش من و شما
مثلا همین جمله ی اول شما که مشکل مسکنشون حلش شد
ایا شما فکر میکنید که اگر حل نمیشد این دو ازدواج نمیکردند؟؟؟
نخیر..باز هم ازدواج میکردند
مشکل اینجاست که شما فکرمیکنید که قبل ازدواج باید تمامی مشکلات زندگی حل شده باشه
اگر اینطور بود اصلا دیگه ازدواج برای چیه؟؟؟
یعنی وقتی همه ی مشکلات زندگی حل شده باشه ازدواج فقط و فقط تبدیل میشه به یک لذت صرف جنسی
ولی نه!!!
شیرینی و فلسفه ی ازدواج به همینه که دو نفر با هم بار مشکلات رو به دوش بکشنند و تلاش کنند و زندگی رو بسازند نه اینکه یک نفر در این راه انقدر زجر بکشه که تبدیل بشه به یه جوون سرخورده ی افسرده و تازه بعدش به فکر ازدواج بیفته
نخیر برادر من
ازدواج برای همینه که یک نفر زیر بار افکار مادی و مشکلات زندگی خرد نشه بلکه یار و یاوری تو این راه داشته باشه و تازه این موقع است که لذت زندگی رو میفهمه
شما فکر میکنی ادمهایی که مشکل مادی ندارند بالاترین لذت های دنیا رو دارند؟؟؟
به قطع یقین اینطور نیست
دوست عزیز فلسفه ی ازدواج به همین مسائل و مشکلاته
و اگر نه زندگی بی مشکل و بی دغدغه میشه زندگی حیوانی
پول برای هیچ کس خوش بختی نیاورده
این یه شعار نیست
یه واقعیته
آقای جوادی آملی تعریف میکردند که یک پیرمرد 70-80 ساله ای اومد پیش من و شروع کرد فهرست وار مال و اموالشو معرفی کرد از دبی و امارات تا کیش و تبریز
بعد حدود 15 دقیقه تازه سوالشو مطرح کرد
گفت من احساس میکنم که تا حالا از زندگی هیچ لذتی نبردم و سرخورده شدم و دیگه از هیچچی برام جذابیت نداره…!
دوست عزیز ببینید این سرنوشته یه ادمیه که فکر کرده ثروت یعنی لذت
در حالی که نمیدونسته تلاش مضاعف و دوندگی خودش نهایت لذت هاست!!!
بله…!
درد بی دردی علاجش آتش است!!!
چرا شما فکر میکنید که زندگی خیلی خیلی خیلی خیلی ….ساده امکان پذیر نیست؟؟؟
مگر ما در این دنیا زندگی میکنیم که خانه ی خوب داشته باشیم؟؟؟
میدونید یه مشکل دیگه هم هست!!!
هنوز این باور تو جامعه ی ما شکل نگرفته که بابا جان به پیر به پیغمبر روزی رسان خداست!!!
مگر شما نشنیدید که محمد بزرگ،پیامبر اسلام به ان جوان سیاه پوست غلام بی نوا برای رهایی از فقر چه توصیه ای کرد؟؟؟
توصیه کرد به ازدواج!!!
میبینید اگر این جمله رو تو جامعه ی امروز به کسی بگیم مسخره میکنه
در حالی که واقعیت همینه
و مجاز اون چیزیه که ماها صبح تا شب به دنبالشیم و تازه هیچ وقت هم بهش نمیرسیم
بدبختی از اون موقع اومد سراغ ما که الهیات رو گذاشتیم کنار و چسبیدیم به شیطانیات
آیا ما قرآن رو باور داریم؟؟؟
سنت نبوی رو باور داریم؟؟؟
آیا باور داریم که روزی رسان خداست؟؟؟
نه
باور نداریم
که اگه باور داشتیم روزی صدهزار مرتبه جلوی بنده ی ناچیز و هیچ خدا خم و راست نمیشدیم بلکه فقط جلوی خودش خم و راست میشدیم و این سجود و قعود معنای عزتمندی و شرافته!!!
اما در مورد هزینه های ازدواج
ببینید دوست عزیز آیا شما قبول دارید که آرزوهای انسان رابطه ی مستقیم داره با درک از ازندگی و سطح معرفتی افراد؟؟؟
چه کسی گفته که ارزوی هر پسر و دختری گرفتن عروسیه؟؟؟
چرا مطلق حرف میزنید
ازدواج های طلاب و دانشجویان رو ندیدید؟؟؟
اونها پسر و دختر نبودند؟؟؟
ازدواج جمعی از طلاب رو همین امسال در مناطق عملیاتی جنوب ندیدید؟؟؟
اونها پسر و دختر نبودند و یا جزو جامعه ی ما نبودند؟؟؟
یا اونها ارزو ندارند؟؟؟
باید گفت آرزو دارند اما ارزوهاشون بزرگه…بلنده…سطحی و محدود نیست
روز به روز به تعداد افراد شرکت کننده در ازدواج های دانشجویی و طبگی اضافه میشه و حتی خیلی ها تو نوبت موندند واین دلیلی بر این موضوعه که باور کنید سطح علایق و آرزوهای جوون ها خیلی خیلی خیلی بالاتر رفته
بالاتر از ارزوهای محدود و زودگذر و پوچ دنیوی
همون ده میلیونی که فرمودید برای مراسم لازمه میشه خرج رهن یه منزل خوب!!!
بد میگم؟؟؟
این بهتر نیست از ایجاد یه مجلس بی معنی و آلوده وسبک؟؟؟
نخیر دوست عزیز
من تابه حال پشیمانی ندیدم
البته دیدم ها ولی در بین اونهایی که دیر ازدواج کردند و تازه فهمیدند دنیا دست کیه؟؟؟
صد در صد موافقم که زندگی بچه بازی نیست
اما یم جوان 18 یا 19 ساله هم بچه نیست اگر در یک فضای اسلامی و اجتماعی بار اومده باشه
به بلوغ فکری رسیده
تقریبا اهداف خودش رو تو زندگی مشخص کرده و میدونه داره به کجا میره
دنبال بچه بازی و کارهای بی معنی نیست
البته قبول دارم که متاسفانه امروز تو جامعه ی ما ممکنه یه جوون 18 ساله هنوز به اندازه ی یک کودک 10 ساله تربیت اجتماعی پیدا نکرده باشه اما این موضوع عمومیت نداره که بخواهیم گشترش بدیم
هیچ کس ب منطق ازدواج نمیکنه مگر انسان سفیه
حالا این سفیه ممکنه 18 ساله باشه ممکنه 25 ساله باشه ممکنه 35 ساله باشه
من کاملا مخالفم که پسر 18 ساله از روی احساسات تصمیم میگیره!!!
مگر پدر و مادر وجود ندارند؟؟؟
بزرگان فامیل نیستند؟؟؟
آشنایان دلسوز نیستند؟؟؟
شما فکر میکنید که اینها اجازه میدهند که یک زندگی احساسی شکل بگیره
شما خیلی دست کم گرفتی ها خانواده ی ایرانی رو
تحصیلات هم منافاتی با ازدواج نداره بلکه خیلی خیل خیلی زیاد هم این دو امر همسو هستند و روی هم دیگه تاثیر مثبت دارند البته با حمایت خانواده
من دو تا دانشجوی پزشکی سال اولی میشناسم که در حال حاضر ازدواج کردند و درسشون هم میخونند و خیلی هم خوب میخونند
اما عرض کردم
بسته به اینکه شما چه شخصیتی داشته باشید و با چه شخصیتی ازدواج کنید ممکنه نظریات من غلط باشه
اما من از افرادی حرف زدم که یک سخصیت اسلامی-ایرانی دارند به دنبال اهداف واقعی هستند از لذت های پوچ و بی معنی و مسخره گریزانند و از سختی کشیدن با تمام وجود لذت میبرند چون این سختی عشق بازی با خداست
روانشناسان که هر روز نظرشون عوض میشه
اونها که برای ما معیار نیستند
معیار من و امثال من پیامبر اسلامه
اسلام بزرگ
اسلام بی نظیر
معیار من شخصیت هایی هستند که در جهت افکار اسلامی حرکت کردند
آیا شما آگاهید که علامه جعفری این نابغه ی تکرار ناپذیر شرق چطور ازدواج کردند؟؟؟در چه سنی؟؟؟درچه نوع خانه ای زندگی کردند؟؟؟در چه شرایط مالی بودند؟؟؟
ولی آیا لذتی رو که ایشون از زندگی بردند امروز من و شما میبریم؟؟؟
سرخوشی ایشون رو داریم؟؟؟
اقای جعفری در دوران پیری طوری صحبت میکردند که گویا با یک جوان 20 ساله طرفیم!!!
آیا ایشون پول دار بودند؟؟؟ایا همسرشون ارزو به دل موندند برای لباس عروس!!!
نخیر برادر عزیز من
نخیر
زندگی اینها نیست
اینها میگذرند
به دنبال لذت باش
از زندگی لذت ببر
از جوونیت لذت ببر
اگر من مسلمان هستم دین من نبی من امام من بهم اجازه نداده که احساساتمو سرکوب کنم
حال این احساسات میخواد عشق باشه میخواد غریزه ی جنسی باشه
من این اجازه رو ندارم که به خودم ظلم کنم
جامعه رو ببینید
ببینید به چه روز فلاکت باری افتادیم
دختر و پسرها رو ببینید
این همه فساد نتیجه ی چی بوده؟؟؟
اینها همه نتایج صحبت های روانشناسانی هست که شما میگی
دیر ازدواج کنم چون میخوام ماهانه 700 هزار درامد داشته باشم؟؟؟
که چی بشه؟؟؟
روز به روز شکمم بیاد جلوتر و تازه وقتی اومد جلو برم کلاس ایروبیک تا ببرمش عقب
اینه زندگی؟؟؟
واقعا اینه؟؟؟
من یه زندگی خیلی خیلی خیلی ساده و بی دغدغه و بی الایش و عاشقانه تو سنین همون 18-19 سالگی رو با ثروت عالم و یه زندگی پوچ و سرتاسر کار و کار و کار و قسط و درامد و خیلی چیزهای مسخره ی دیگه عوض نمیکنم
ازدواج نصف دینه
آیا نصف دین ما امور جنسیه؟؟؟
من فکر نمیکنم
قرار نیست که زندگی رو بسازیم تا ازدواج کنیم
بلکه قراره ازدواج کنیم تا زندگی رو بسازیم
من کاری به برادر شما ندارم
بالاخره هرکسی اصولی برای خودش داره که قابل احترامه
اما برادر شما 11 سال از چشیدن طعم واقعی زندگی محروم بوده
برای چی؟؟؟
ماشین؟؟؟
خونه؟؟؟
اینها به چه درد آدم میخوره؟؟؟
واقع کدوم درد ادم رو دوا میکنه؟؟؟
شما بگید
از نظر شما معیار یک ازدواج موفق خرید اجناس مورد علاقه است؟؟؟
من ترجیح میدم به جای خونه ی 800 متری تو خونه ی 200 متری باشم
به جای ماشین شخصی سوار تاکسی بشم
به جای خرید هرچی دلم میخواد پا رو دلم نزارم
من به جای همه ی اینها درد واقعی رو میخوام
درد انسان شدن
درد زندگی عاشقانه
درد لذت زندگی
11 سال محرومیت از زیباترین جلوه های زندگی خودش بزرگترین ضرریه که یه ادم میتونه بکنه
بزرگترین ضرر
به نظر من سرشون کلاه رفته با احترام!!!(لبخند)
زندگی معمولی مگر چه اشکالی دارد؟؟؟
علامه طباطبایی زندگی فاخرانه داشت؟؟؟
پروفسور حسابی زندگی فاخرانه داشت؟؟؟
علامه جعفری زندگی فاخرانه داشت؟؟؟
علامه جوادی املی در حال حاضر زندگی فاخرانه دارند؟؟؟
نه…!
نه…!
ولی لذتی رو که اینها از زندگی میبرند با هیچ مقیاسی قابل بیان نیست!!!
((این بود انشای من))
((لبخند))