تبیان، دستیار زندگی

سلام  دوست عزیز

بله بدستم رسید

دارم مطالعش میکنم  بزودی جواب میدم

با تشکر فراوان از شما

با سلاماز تاخیر پیش اومده عذر میخوامیه کمی سرم شلوغ بود کلاسها فشرده بود و مجبور بودم کمتر بیاممن این تصاویر شما رو مطالعه کردم.در ضمن در چند پست قبل نیز که من فرمول رو بر حسب m مرتب کردم و گفتم راه بینهایت شدن m صفر شدن c هست و شما در جواب گفتید میتونه انرژی هم بینهایت بشه. من طبق این گفته ها و اون تصاویر چیزایی برای گفتن دارم که البته امیدوارم نا خواسته این بحث علمی به نوعی مغالطه تبدیل نشهپس هرجا باز مثل دفعه پیش اشتباهی از من دیدید متذکر شوید.اول از اون تصاویر شروع کنم . یه فرمول کلی داشت که تو اون انرژی برابر بود با نسبت mc² به جذر 1-(v²/c²) . اگه این فرمول رو مبنا قرار بدیم چیزی زیاد با فرمول E=mc² فر ق نداره چون مخرج در حالتی که همه فرض میکنند ممکن باشه (v) یه چیزی کمتر از یک میشه و این چون باعث میشه مقداری بیشتر از mc² بدست بیاد نمیتونه انتظارمون رو از E جدید نسبت به اون چیزیکه از E در فرمول E=mc² داریم(عددی بزرگ) رو کلاً عوض کنه.اگر فرمول E=mc²+(1/2(mv²)) رو در نظر بگیریم (چون در سرعت های کم صادقه)من اومدم بر حسب m مرتبش کنم که یا بلد نبودم و یا به ناچار باید یه m هم تو مخرج داشته بایشیم .من از همین آخری شروع میکنم . طبق اون تذکر شما که گفتید میتونه E بی نهایت بشه تا m هم بینهایت بشه . اگه بخواهیم تو این فرمول این مطلب رو در نظر بگیریم میبینیم که یه عامل مزاحم در بینهایت شدن m داریم و اون m تو مخرجه. اگه E بینهایت بشه باید مخرج بینهایت نشه تا m اون طرف مساوی بینهایت بشهولی چون m تو مخرج همون m اون طرف مساوی میبینیم یه تناقض وجود داره. البته باز هم ممکنه چون من بلد نبودم معادله رو کاملاً بر حسب m مرتب کنم این تناقض ظاهری ایجاد شده باشه که در صورت اینچنین بودن شما دوباره متذکر شوید.حالا بر فرض درست بودن نتیجه قبلی اگه به اون دو فرمول باقی مانده بپردازیم چند نکته وجود دارهفرقی نمیکنه چه E=mc² و یا E=mc²/(√1-(v²/c²)) رو در نظر بگیریم به قول شما وقتی m بینهایت میشه که E بینهایت بشه.اینجا یه سوال پیش میاد و اون اینکه E که یک عدد خام نیست که ما بتونیم اونو بینهایت کنیم. مگر نه اینکه هنوز هم اصل پایستکی ماده و انرژی پا برجاست (مقدار ماده و انرژی ثابت هست و به آنهاچیز جدیدی اضافه نمیشود بلکه این دو صورت به هم تبدل میشوند)خب این قانون درباره کل انرژی و ماده جهان صحبت میکنه .پس وقتی این کل محدود باشه چطور ما میتونیم در یک جزء نا چیز اون بینهایت کنیم . اگر هم بگیم منظور از بینهایت عددی خیلی بزرگ هست، با توجه به مشخص بودن نهایت برای این عدد باز هم این عدد بزرگ تنها میتونه m رو بزرگ کنه نه اینکه اونو بینهایت کنه. البته باز هم جای خطا از من وجود داره.یه مورد دیگه که هم تو صحبت شما و بقیه دوستان بود و هم تو نوشته این کتاب . این بود که جرم فوتون صفر در نظر گرفته شده (که این صفر بودن هم تقریبی نبوده).سوال من اینه چرا باید فوتون جرمش صفر باشه . اگه ثابت شده اون جزئی مادی هست( یعنی قابل اندازه گیری) اگه ثابت شده اون ذره هست ، اگه ثابت شده این فوتون ها اگه در مجموعه ای عظیم تابیده شوند میتونند یه چیزی مثل باد رو ایجاد کنند ( این مطلب رو خودم تو یه برنامه علمی دیدم. دیدم که یه نور افکن خیلی قوی رو روشن کردن و نورش رو به یه صفحه سبک تابودند و اون صفحه حرکت کرد. یا یه چیزی تو این مایه ها)چرا نباید این فوتون جرم داشته باشه هر چند ناچیز که تا کنون قابل اندازه گیری نبوده؟!. البته نمیدونم شما چه جوابی د ر ادامه دارید. ولی در صورت قبول کردن نسبی بودن سرعت حتی در مورد نور. میشه این سوال رو پرسید پس چرا اون مشاهداتی که در فرض رسیدن به سرعت نور فرض شده و اون گذرهای زمان الان پیش نمیاد . میشه پرسید اگه فرضاً ثابت شده این سرعت نور هم نسبیه پس چرا نتایج پیش بینی شده دانشمندان دیده نمیشه.من جوابی که به ذهنم میرسه اینه که اون پیشبینیها در صورتی رخ میدهند که سرعت ما نسبت به فضای اطراف ما به سرعت نور برسه . اما من اینجا از همون بحث اول این رو دارم میگم که سرعت ما نسبت به خود نوری که به طرف ما میاد همون سرعت نور هست نه نسبت به فضای اطراف..... .

امیدوارم كه این نتیجه ای كه گرفتم درست باشه

دلیلی دیگر بر این كه سرعت نور هم نسبی هست اینكه هیچ وقت گفته نشده كه اگر فرض كنیم كسی با سرعت نور در حركت باشه این سرعت رو احساس میكنه(اگه محیط اطراف رو نبینه(فضای بسته)) یا بهتر بگم . مگه گفته نشده گذر زمان در سرعت بالا تغییر میكنه ؟

تو همون فرض رسیدن به سرعت نور هم گفته شده كسی كه به این سرعت برسه مثلاً اگه دو دقیقه با این سرعت حركت كنه اون فقط دو دقیقه زمان رو سپری میكنه در حالی كه كسان دیگر (ناظران ساكن یا متحرك كم سرعت) در این مدت شاید سال ها رو سپری كرده باشند

این مطلب خود به وضوح اینو میرسونه كه این سرعت نسبی بوده و اثر اون هم نسبی . یعنی فرد دارای سرعت نور هرگز تغییری در گذر زمان برای خودش احساس نمیكنه .

بله اگه اون بتونه در اون سرعت ناظر دیگران ( افراد كم سرعت )رو ببینه  اون موقع میفهمه كه اون دارای گذر زمان متفاوتی نسبت به بقیه هست.

در مورد افزایش جرم هم جدا از این كه قبول كنیم جرم بینهایت نمیشه( طبق دلایلی كه در قبل گفتم) یا قبول هم نكنیم.

این افزایش جرم هم نسبی خواهد بود مثل همون گذران زمان و فرد دارای سرعت نور افزایش جرم خود رو متوجه نمیشه

البته جای سوال داره كه اگه این فرد روی زمین باز گرده آیا همون طور كه جوان تر مانده این افزایش جرم هم با خود آورده یا نه.

پارسا خان اولا نور ذره نیست بلکه علوه بر خاصیت موجی،خاصیت ذره ای هم دارد

دوما نسبی بودن سرعت خاصیت ذره ها نیست بلکه به مکان استقرار بیننده بستگی دارد

با سلام دوباره به دوستان عزیز مدتی این امتحانات پایان ترم نگذاشت به انجمن سر بزنم ولی بالاخره سرم خلوت شد.دوست عزیزی که آخرین مطلب رو در جوابم نوشتید،در جواب شما بهتر میدونم اون چیزی که در کتابها اومده که نظریه نور از ابتدا به چه صورت بوده و تا این اواخر به کجا رسیده رو به ترتیب بگم.قبل از نیوتن رو نمیدونم، اما نیوتن در حدود 1700 میلادی با تکیه بر دلایلی چون سایه و نیم سایه و شکست نور تصور کرد نور از ذرات مادی درست شده که با سرعت زیاد روی خط مستقیم حرکت میکنند .پس از نیوتن، یانگ با آزمایش تداخل امواج ثابت کرد نور از امواج درست شده.پس از یانگ، ماکسول نظریه الکترومغناطیس خود را پیشنهاد داد که در آن نور و تمام امواج الکترومغناطیس از نوسان دومیدان هم فاز الکتریکی و مغناطیسی عمود بر هم ایجاد میشوند. اما باید گفت که به دلیل مشاهده شدن سه پدیده که نظریه موجی نور قادر به پاسخگویی و توجیه آنها نبود(1- تابش جسم سیاه 2- پدیده فوتو الکتریک 3- طیفهای اتمی). نظریه کوانتم به وجود آمد.در سال 1905 میلادی اینشتین نظریه کلاسیک رو زیر سوال برد و نظریه ای عنوان کرد که میتوانست پدیده فوتو الکتریک را توضیح دهد. طبق این نظریه انرژی نور تکفام به صورت بسته های متمرکزی (فوتون)در فضا پیش میرود و هر یک از این بسته هاد دارای مضرب صحیح از مقدار انرژی میباشد.باید گفت پلانک معتقد بود نوربه صورت ناپیوسته منتشر میشود اما در فضا به صورت موج پیش میرود . این رو گفتم چون طبق نظریه اینشتین نور در فضا به صورت موج پیش نمیرود بلکه به صورت کوانتمی جذب یا نشر میشود. پس با توجه به اولین و آخرین نظریه ثابت شده که نور ذره بوده و حتی به گفته اینشتین به صورت موجی نیز پیش نمیرود. این در جواب اولاً شما «دوما نسبی بودن سرعت خاصیت ذره ها نیست بلکه به مکان استقرار بیننده بستگی دارد» من منظورتون رو از جمله بالا نفهمیدم . اما در هر صورت من میگم هر چیزی که حرکت میکنه و دارای سرعتی هست سرعتش نسبیه . در هر حال من دلیل عقلی هم بر ذره بودن نور دارم.دلیل اینکه نور ذره است اینه که میتونه در خلا منتشر بشه و برای انتشار خود نیاز به ماده نداشته باشه .امواج دیگر مانند صوت، زلزله و ... که نظریه کلاسیک به خوبی میتونه اونارو توجیه کنه برای انتشار نیاز به محیط مادی دارند این میتونه بالطبع این نتیجه رو به دنبال داشته باشه که اونا مادی( منظور از مادی اینه که از اجزایی که حرکت داشته باشند درست نشده) نیستند . بلکه فقط نتیجه انتقال نیرو بین الکترونها و اتمها در مواد سر راه حرکت خود هستند . اینکه سرعت اونا در مواد متراکم بیشتره نیز به خاطر همین هست که مسیر انتقال نیرو هموار تر است و بنابراین سرعت انتقال نیرو یا همان سرعت این نوع امواج زیاد تر میشود.اما نور میتونه در خلا نیز حرکت کنه، بنابراین چون در این بین ماده ای در کار نیست تا نور رو منتقل کنه ، باید خود نوراز اجزایی مادی تشکیل شده باشه و خودش بستر انتشار خود را فراهم کنه.دلیل دیگر برای اینکه نور از ذره هست نیز اینکه، جدیداً با آزمایشات دقیق ثابت شده که میتوان از نور شدید همانند باد استفاده کرد. همانطور که باد باعث جابجایی کشتیها به خاطر داشتن بادبان میشه . به این نتیجه رسیده اند که نور هم میتونه با تاثیر بر بادبانهای خورشیدی کشتیهای فضایی اونا رو به حرکت درآوره.

سلام
شرمندم آقا پارسا؛ مشغله ام اجازه نداد که به اینجا سر بزنم... البته، هرچند که سر میزدم هم جواب خاصی برای گفتن نداشتم...
بعد از اینکه این پستتون رو دیدم رفتم تا ببینم جوابی گیرم میاد یا نه! توی گشت زدن هام یه مطلب توی مجله نجوم پیدا کردم. متاسفانه وقتم یه مقداری تنگه اما میتونین برین توی سایت مجله نجوم و درخواست دریافت شماره های 150، 156 و 159 رو بکنین، در مورد زمان و نسبیت صحبتهایی کرده که خیلی بکارتون خواهد اومد... البته، میتونین مقاله هایی از ابراهیم ویکتوری (کارشناس ارشد مکانیک و کارشناس سابق سازمان ناسا) که به ترویج نجوم مشغوله، به آدرس زیر برین...
www.geocities.com/ebrahim_victory
و اینکه اگه کوتاهی، بی ادبی و یا چیزی ازم دیدین که ازم ناراحت شدین، ببخشین و حلالم کنین؛ دیگه منم رفتنی شدم... اگر کاری بود آدرس ایمیلم رو که دارین؛ تا پنجشنبه شب هستم...
همین...
یاحق
مجتبی

با سلام دوباره به دوست عزیزماول بگم من بیشتر از شما از تاخیر پیش اومده بعد از آخرین پست شما عذر میخوام دلیل این تاخیر این بود که دیر به انجمن سر زدم و وقتی هم که پست اخرتون رو دیدم دنبال مجله ها بودم و فکر کردم یک مجله ها الکترونیکی هستند. که فهمیدم این طور نیست اما اون چیزی که الان میخوام بگم شاید کمک کنه به تفاهم برسیم اول بگم من این بحث رو شروع کردم که بگم ما همین الان هم داریم با سرعت نور حرکت میکنیماما دلیل این که چیزی از اون نظریه ها رو تجربه نمیکنیم مثل گذشت زمان و جرم بینهایت این است که همان طور که تو پست های قبلی هم گفته بودم این داشتن سرعت نور ما نسبت به محیط اطرافمون نیست بلکه نسبت به خود نوریه که به طرفمون میاد نمیدونم شاید الان این حرفمو تایید کنید ولی تو پستهای قبل که رد کرده بودید البته نمیدونم شما رد کرده بودید یا بقیه باید اونا رو بخونم. راستی من از اولش هم میخواستم تنها همین رو بگم که تو این مورد خاص(سرعتمون نسبت به نوری که به طرفمون میاد) اعتقاد دارم تونستیم به سرعت نور برسیم و در مورد رسیدن به سرعت نور نسبت به محیط اطراف حرفی نداشتم و فعلاً نیز حرفی ندارم.این بار اما من دلیل مکتوب بر حرف خود دارم و اون رو از کتاب "فضا - زمان تخت و خمیده" نوشته جرج الیس، روث ویلیامز و به ترجمه یوسف امیر ارجمند از نشر دانشگاهی تهران میباشد.در صفحه 113 این کتاب در بالای صفحه تصویری شماتیک قرار داده شده که در زیر اون آورده پرتوهای کیهانی که با اتمهای جو زمین برخورد میکنه و موئون تولید میکنه به ذرات دیگر واپاشیده میشود که این موئونها با سرعتی حدود 99/0 سرعت نور نسبت به زمین حرکت میکنه . از نظر موئونها نیز زمین با سرعت زیاد به آنها نزدیک میشودبه نظر من 99/0 سرعت نور با سرعت نور زیاد تفاوت نداشته باشه مثلاً اگه سرعت نور 300000 کیلومتر در ثانیه باشه سر عت این موئونها 290000 کیلومتر در ثانیه باشه و اگه قراره تو سرعت نور اتفاقات عجیب غریبی بیفته تو 10000 کیلومتر در ثانیه پایین تر نیز همون اتفاقات میفته البته من محاسبه کردم از290000 کیلومتر در ثانیه نیز این سرعات بیشتره و چیزی حدود 297000 کیلومتر در ثانیه میشه .پس جای ایرادی نمیمونهدر نتیجه نور هم که با سرعت 300000 کیلومتر در ثانیه به طرف زمین میاد ، از نظر نور هم زمین باسرعت 300000 کیلومتر در ثانیه به طرف اون میره و بالطبع اون خود ما نیز همین سرعت رو داریم البته چون در یک طرف ماجرا (در خود نور ) موجود هوشمندی زندگی نمیکنه یا بهتر بگیم ما نمیتونیم اون قدر کوچیک بشیم در حد و اندازه یک فوتون نمیتونیم همدیگه رو زیر نظر بگیریم و مثلاً ببینیم زمان داره چجوری برامون میگذره و نیز جرمامون داره بینهایت میشه یانه . برای اثبات راستی حرفم من اون صفحه مورد نظر رو اسکن کردم و در انتهای پست قرار دادم

راستی این کتابه هم خیلی جالبه اگه خواسته باشی میتونیم در مورد مطالب اون هم صحبت کنیم

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

با سلام

نمی دونم چی بگم که به شما کمک کنه. ولی یه چیزی که از نزدیک دیدم :

یه حباب شیشه ای تقریبا خلا(فکر کنم باید همینطور بوده باشه) که داخلش یه فرفره به شکل یه بعلاوه (+) که قادر به چرخیدن بود قرار داشت.در ضمن یک سمت هر پره سفید و سمت دیگر سیاه بود.

وقتی یک نور قوی مثل نور پراژکتور بهش می خورد این شیء فرفره مانند می چرخید.

از سمت سیاه به سفید می چرخید یعنی فرض کنید با انگشت به سمت سیاه یک پره فشار بیاورید تا بچرخد.

(شاید این آزمایش ربط مستقیمی به فوتون نداشته باشه مثلا فوتون ها هوای اندک درون حباب را گرم کنند و ذرات هوا(مولکول ها)به صفحه سیاه برخورد کنند و باعث چرخش شوند ولی اگر اینطور باشد باید پس از رسیدن دمای هوای داخل حباب به حداکثر دمای قابل ایجاد شونده توسط پروژکتر از سرعت مولکول ها کاسته شود و سرعت چرخش نیز پس از زمانی کاهش یابد ولی اینطور نبود(فکر می کنم) )

شنیدم میگن زمان در فضا کش می آید.حالا چطور بماند.

در مورد سرعت نسبی : فقط زمانی می توانیم از سرعت نسبی صحبت کنیم که چارچوب مرجع خود را انتخاب کرده باشیم.

سرعت نسبی دو ماشین را می توانیم بر حسب چارچوب مرجع زمین حساب کنیم اما

وقتی که شما روی زمین هستی و فوتون از سمت خورشید به سویتان می آید ؛ چارچوبتان چیست؟

اگر چارچوبتان فضاست باید فقط با قوانین فضا حساب کتاب کنیم

در روی زمین برای من و شما در هر نقطه ای که باشیم (شاید) همه چیز مساوی است(نه کاملا) اما شاید در فضا نقطه ی فوتون خواصی داشته باشد که نقطه ما در زمین نداشته باشد. پس باید در چارچوب مرجعتان این خواص را هم رعایت کنید.

به هیچکدوم از حرفام مطمئن نیستم ولی باید بازم روش فکر کنم. 

سلام آقا پارسامطلب عالی را مطرح کردید که واقعا یه ترم دانشگاهی مطلب دارهو مستندات خوبی هم برای بحث ارایه کردیداما در چند جمله شاید بشه توضیحش داددرحقیقت نسبیت دارای یه مقدمه است که اون معادلات الکترو مغناطیس مکسول هستش که کمتر کسی بهش توجه میکنهمعادلات مکسول دارای نوعی پیش بینی برای سرعتهای بالا هستندیعنی اگر در یک سیستم که یک ذره در حال حرکت است بخواهیم معادلات مکسول را در نظر بگیریم آن ذره اینرسی بیشتری از حالت سکون خود پیدا میکند(dm)ااین dm به خاطر سرعتی است که ذره دارد

ومربوط به مقدارEاست که برای سرعت دادن به آن واردکرده ایم( E=(dm)c2)

Hamed_sebt@yahoo.com