• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 2090)
سه شنبه 3/1/1389 - 19:25 -0 تشکر 191316
جام زهری به نام قطعنامه 598

شبکه ایران: پذیرش پایان جنگ از سوی رهبری انقلاب اسلامی همانگونه که از سوی ایشان به نوشیدن جام زهر تعبیر شد، نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی نیز هست.
امام خمینی (ره) شخصاً مسئولیت پذیرش قطعنامه 598 را بر عهده گرفت. پذیرشی که به واسطه گزارش های اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، محسن رضایی و نهادهای مختلف درگیر اداره جنگ و کشور از جانب امام پذیرفته شد. امام در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر فرمودند، به پذیرش قطعنامه اشاره کردند و نکاتی را مورد توجه قرار دادند.

ایشان فرمودند:«اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلّم، ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم.» عباراتی که امام در مورد پذیرش قطعنامه به کار می برند، حاکی از این است که ایشان علی رغم میل باطنی و تصمیم شخصی خود، مجبور به پذیرش قطعنامه شده اند. ایشان می فرمایند: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‏هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‏ام و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏کنم.»

ایشان همچنین می افزایند:
«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده ‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی‏ام بود. شما می‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ‏ام» امام همه را به صبر دعوت می کردند و از اینکه خود نیز تشنه و شیفته شهادت هستند، سخن به میان می آوردند: «فرزندان انقلابى‏ام، اى کسانى که لحظه‏اى حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‏گذرد. مى‏دانم که به شما سخت مى‏گذرد؛ ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‏گذرد؟ مى‏دانم که‏ شهادت شیرین‌تر از عسل در پیش شماست؛ مگر براى این خادمتان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‏تان را در سینه‏ها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزى از آن شماست.»

20 سال جنجال برای یک نامه
مهرماه سال 1385 بود که هاشمی رفسنجانی به مناسبت هفته دفاع مقدس در مصاحبه مطبوعاتی مسائل مربوط به ماه‌های منتهی به پذیرش قطعنامه را بازگو کرد و تصریح نمود: «وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری می‌خواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط، ما جنگ را به پایان رساندیم».

هاشمی رفسنجانی همچنین با اشاره‌ای گذرا به اختلافات سپاه و ارتش در آن مقطع و با ذکر این نکته که «دولت مهندس میرحسین موسوی در آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست، از لحاظ ابزار جنگ هم آقای محسن رضایی نامه‌ای به امام نوشت و تجهیزات متعددی از جمله چند صد هواپیما و تعداد زیادی توپ و تانک خواست» تأکید کرد: مجموعه این عوامل ما را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ بیش از آن درست نیست.
در واقع هاشمی رفسنجانی تلویحاً اعتراف کرد که پس از جمع بندی، گزارش های رضایی و موسوی، امام خمینی را به نتیجه رسانده است که باید جنگ به پایان رسد. اما مصاحبه هاشمی رفسنجانی و نحوه بیان او یک اتهام را نیز متوجه محسن رضایی کرده بود: توقعات بیجای فرمانده سپاه برای تأمین تدارکات جنگ!
اتهامی که از سوی محسن رضایی بی پاسخ نماند. فرمانده وقت سپاه پاسداران که جانشین هاشمی در ستاد کل فرماندهی قوا هم بود، در مصاحبه ای که خود تنظیم کرده بود ، اول بخشی از نقل قول هاشمی مبنی بر این که «آقای هاشمی رفسنجانی پذیرش قطعنامه را به دلایلی همچون خستگی نیروهای نظامی، نامه وزرای اقتصاد و رئیس بانک مرکزی مبنی بر ناتوانی تأمین هزینه‌های جنگ و نامه شما به عنوان فرمانده سپاه مبنی بر ضرورت تأمین تدارکات برای ادامه جنگ و سه سال وقت برای بازسازی نیروها مربوط کرده، البته آقای هاشمی گفته‌اند مردم حاضر بودند اگر امام می‌خواست ریاضت بکشند ولی نامه آقای رضایی پذیرش قطعنامه را قطعی کرد در حالی که شما در مطالبی که گفتید، نگارش این نامه را با تغییر استراتژی‌ها مربوط دانستید نه پذیرش قطعنامه 598» آورد و سپس با بیان مقدمه طولانی برای دو استراتژی پایان جنگ، یعنی استراتژی سیاسی هاشمی رفسنجانی و نظامی محسن رضایی از پایان عملیات خیبر، گفت: به هر حال نمی‌دانم برداشت آقای هاشمی چه بوده است اما این بحث معروفی بین فرماندهان و آقای هاشمی بود. فرماندهان بویژه پس از عملیات خیبر، می‌گفتند استراتژی سیاسی نتیجه‌ای ندارد و اجازه بدهید برنامه‌ای برای استراتژی نظامی تهیه و جنگ را تمام کنیم. هیچگاه مسئولان سیاسی و آقای هاشمی این را نپذیرفتند.
محسن رضایی با اشاره به این که یک روز آقای هاشمی می گفت که ما حتی نمی‌توانیم بند پوتین سربازان و بسیجی‌ها را فراهم کنیم، افزود: این تعبیر بیانگر این بود که هیچ‌گاه به استراتژی نظامی فرماندهان نظامی توجهی نشد و همیشه می‌گفتند توان اقتصادی حمایت از این استراتژی را نداریم و اقتصاد کشور تحمل این استراتژی را ندارد.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس اضافه کرد: بعد از عملیات رمضان همیشه پیشنهادات فرماندهان را اگرچه برای انجام یک عملیات می‌پذیرفتند، ولی برای پایان دادن به جنگ رد می‌کردند. تنها موقعی که راضی شدند، در اواخر جنگ بود؛ زمانی که دیدند استراتژی سیاسی با شکست مواجه شده است ولو قطعنامه 598 هم دستاورد عملیات فاو و کربلای 5 بود. ولی آنها احساس می‌کردند همین 598 هم عملی نباشد.
رضایی با بیان این که در این موقع از ما پرسیدند برای پایان دادن جنگ چه می‌خواهید، خاطرنشان کرد: آن زمان سپاه نامه‌ای را برای آقای هاشمی‌رفسنجانی ـ نه امام ـ تنظیم کرد. زیرا امکانات کشور در اختیار مسئولان سیاسی کشور بود. در این نامه برای پیروزی در جنگ امکاناتی خواسته شده بود. آقای هاشمی هم این نامه و هم چند نامه دیگر از جمله نامه آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد و گفته بود که نظامیان این گونه می‌گویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم می‌گویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند.
محسن رضایی در این مصاحبه با پاسخ منفی به این سؤال که آیا پیشنهاد پایان جنگ را به حضرت امام داده بودید؟ و با تأکید بر اینکه در حقیقت، آن نامه‌ای که من نوشته بودم، ارائه یک برنامه بلندمدت برای جنگ بود، خاطرنشان کرد: من در نامه‌ام نوشته بودم که ما جنگ را نباید برای یک عملیات برنامه‌ریزی کنیم، چرا که با این کار، جنگ به پایان نمی‌رسد. ما باید استراتژی داشته باشیم و یک مجموعه عملیات‌ها را برنامه‌ریزی کنیم و برای پنج سال آینده برنامه داشته باشیم.
بعد آمدم برنامه‌ای را که برای این پنج سال می‌خواهیم، نوشتم و در حدود چهار و نیم میلیارد دلار نیز پیش‌بینی ارزی کرده بودیم که می‌بایست طی پنج سال به ما بدهند. رضایی با بیان اینکه این مبلغ با توجه به درآمد 10 میلیارد دلاری کشور در سال 1366، کمتر از 20 درصد درآمد ما در پنج سال محسوب می‌شد، تصریح کرد: صدام چند برابر این درصد را به ارتشش تزریق می‌کرد. با این کار یک برنامه‌ریزی درازمدت کرده بودیم که جنگ را با پیروزی قطعی به پایان ببریم.
قبلاً گفته بودیم که حتی اگر همه امکانات را هم به ما ندهید، ما بالاخره می‌توانیم در جنگ پیروز شویم، ولی خسارت این پیروزی بالاست. وی در پاسخ به این سؤال که بقیه نامه‌ها هم چنین ماهیتی داشت که حضرت امام به جمع‌بندی خاصی برسند یا درواقع، پیشنهاد صلح یا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه هم در بین این پیشنهادها وجود داشت؟ گفت: نه، بیشتر نامه‌ها از جنبه دیگری بود. مثلاً نامه آقای خاتمی، حکایت از آن داشت که بسیجی‌ها و مردم به جبهه نمی‌روند و ما در جبهه نیرو کم داریم.
صحبت آقای میرحسین درباره این بود که اقتصاد کشور نمی‌تواند جنگ را تحمل کند. فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه پیشنهاد صلح را خود شورای عالی دفاع به امام داد، افزود: مسئولان سیاسی به خدمت امام رفتند و حتی قبل از این‌که امام صلح را بپذیرد، به امام گفته بودند که شما اگر معذوریت در پذیرش صلح دارید، مثلاً ما صلح را می‌پذیریم، بعد که پذیرفتیم، شما ما را کنار بگذارید و بگویید اینها بدون اجازه من این کار را کردند، ولی حالا چون این کار را کردند، من هم قبول دارم.

در این جا محسن رضایی به نقل از موسوی اردبیلی ‌می گوید: آنجا برخی دوستان پیش امام گریه کرده بودند که ارتش عراق آمده و ممکن است بیاید خرم‌آباد و آنجا را بگیرد و بیاید داخل عمق ایران و امام مقاومت می‌کرد. وی افزود: امام پس از جلسه‌با سیاسیون فرموده بودند چرا شما بپذیرید. اگر قرار شد، خودم می‌پذیرم. یعنی بعد از این‌که امام این را به سیاسیون گفتند، امام نامه‌ای نوشت به سران کشور و پذیرش صلح را خودشان تقبل کردند.

انتشار نامه محرمانه امام خمینی
در پاسخ به این اظهارات محسن رضایی ، اکبر هاشمی رفسنجانی چند روز بعد نامه محرمانه‌ای از امام خمینی درباره پایان جنگ منتشر کرد.
در این نامه که از برخی واقعیات جنگ حکایت داشت و از سوی امام خطاب به مسئولین کشور نوشته شده بود، دلایل پذیرفتن قطعنامه مورد توجه قرار می‌گرفت و به گزارش های سه نفر اشاره می‌شد: اول فرمانده وقت سپاه محسن رضایی، دوم نخست‌وزیر میرحسین موسوی و سوم مسئول وقت تبلیغات جنگ سید محمد خاتمی. امام(ره) در خصوص نقش نامه محسن رضایی می‌فرمایند: «با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح‌های شیمیایی و نبود وسایل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است، اشاره می‌شود.»
محسن رضایی در نامه خود آورده بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح داشته باشیم، می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
امام(ره) در خصوص نامه میرحسین موسوی نیز می‌فرمایند: « آقای نخست‌وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاح‌هایی را که در شکست‌های اخیر از دست داده‌ایم، به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود.» و نوبت به سیاسیون و مسئولین تبلیغات جنگ می‌رسد. امام با اشاره به سایر گزارش‌ها و نامه ها می‌فرمایند:«مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید، شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»

متن کامل نامه امام


متن کامل این نامه بدین شرح بود:


بسم الله الرحمن الرحیم
با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیای بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات ا... علیهم اجمعین حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می‌باشند، صریحاً اعتراف می‌کنند که ارتش اسلام به این زودی‌ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی‌دانند و با قاطعیت می‌گویند که یک دهم سلاح‌هایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده‌اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی‌شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح‌های شیمیایی و نبود وسایل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود.
فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر ...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته امریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود.
این فرمانده مهم‌ترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست.
آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاح‌هایی را که در شکستهای اخیر از دست داده‌ایم به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است. شما عزیزان از هر کس بهتر می‌دانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشم خرج می‌کنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول می‌کنیم.
خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظه‌ای با امریکا و شوروی و تمام قدرت‌های جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها را پشت کردن به اصول اسلامی خود می‌دانیم. خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دورویی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیا و اولیا و علما تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را درهم آمیزند و جامعه‌ای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفت‌های ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌‌های زمان خود مواجه شده‌اند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر از تو هیچ کس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوندا از تو می‌‌خواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی. گفتم جلسه‌ای تشکیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحاً می‌گویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل می‌شود. شما می‌دانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامی‌مان چنین تصمیمی گرفته‌اند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق می‌افتد از دوست بدانید و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
روح‌الله الموسوی الخمینی
شنبه 25 تیر67


دلایل نظامی پذیرش قطعنامه
از اوایل فروردین 1367 و در یک برهه سه ماهه ارتش عراق با پشتوانه اطلاعاتی نیروهای امریکایی توانست در چند رشته عملیات فاو، شلمچه، جزایر مجنون و مهران را از دست نیروهای ایرانی باز پس گیرد. محسن رضایی درباره این شکست های نظامی می‌گوید: علت اصلی در حقیقت به هم خوردن موازنه قوا بود. موازنه قوا ترکیبی از نیرو و جغرافیاست یعنی اگر شما در هر واحد سطح، حجم معینی از نیرو داشته باشید و دشمن در همان واحد سطح حجم کمتری نیرو، موازنه قوا به نفع شما رقم می‌خورد چون در واحد سطح معین، نیرو و امکانات بیشتری دارید.
اما اگر در همان واحد سطح نیروهای شما نصف نیروهای دشمن بشوند موازنه قوا بالعکس خواهد شد و اتفاقی که در سال‌های پایانی جنگ افتاد همین بود. از عملیات فاو به بعد سرزمین‌های جدید و وسیعی به دست ما می‌آمد که باید در آنجا پدافند می‌کردیم و نیرو قرار می دادیم لذا نیروی عملیاتی آماده ما روز به روز تقلیل پیدا می‌کرد در حالی که عامل برتری ما در جنگ نیروی آزاد و هجومی بود که از سال 1365 به بعد این نیرو روز به روز کوچکتر می‌شد چرا که مجبور بودیم خطوط پدافندی تشکیل دهیم.
تا قبل از عملیات فاو و حتی در عملیات خیبر و بدر هرجا که حمله می‌کردیم، ارتش را در خط پدافندی قرار می‌دادیم و نیروهای سپاه آزاد می‌شدند تا همراه با بقیه ارتش هجوم بعدی را سازماندهی کنند اما از عملیات خیبر به بعد هر جا عملیات شکل می گرفت، سپاه هم ناچاراً باید یک خط پدافندی شکل می‌داد لذا برخی از لشکرهای ما یک تیپ در فاو داشتند، یک تیپ در شلمچه و یک خط هم در غرب و در سال‌های پایانی جنگ که عراق هجوم می‌آورد این ها چند تکه بودند. نکته دوم این است که حتی آن زمانی که ما چنین وضعی داشتیم اگر عراق تدبیر عملیاتی درستی به کار می گرفت، می توانست فاو را از ما پس بگیرد ولیکن ارتش عراق تدبیر عملیاتی درستی نداشت.

نکته‌ای که ارتش عراق دیر متوجه آن شد این بود که باید حمله تثبیت کننده و حمله باز پس‌گیری را با هم انجام می داد. اگر ارتش عراق بعد از یک هفته اول که ما در منطقه فاو تثبیت شده بودیم دیگر نمی جنگید یعنی اگر 68 روز دیگر با ما نمی‌جنگید، این همه تلفات نمی‌داد در حالی که اگر این حمله را به سه ماه بعد موکول می‌کرد که بسیجی ها به شهرهای خود باز می‌گشتند و منطقه خلوت می شد، حتماً آنجا را تصرف می کرد، منتهی ارتش عراق دیر متوجه این مسئله شد. بعد از عملیات والفجر10 ژنرال‌های مصری و امریکایی تیم‌هایی به جبهه عراق فرستادند و متوجه شدند که اگرچه امکانات و تجهیزات ارتش عراق بسیار بیشتر است اما نمی‌تواند صحنه جنگ را خوب اداره کند و چندین اشکال اساسی دیگر در استراتژی و مدیریت عراق به دست آوردند. لذا در والفجر10 ارتش عراق فقط در هفتة اول با ما جنگید و هنگامی که در منطقه تثبیت شدیم دیگر عملیات باز پس‌گیری را انجام نداد بلکه به سمت عملیات آفندی رفت بنابراین موازنه قوا به هم خورده بود.
سؤالی که ممکن است ایجاد شود این است که آیا می‌شود موازنه قوا بر هم نخورد؟ بله، به واسطه همان کاری که ارتش عراق کرد و تمام کشور خود را وارد جنگ کرد ما هم می توانستیم از به هم خوردن موازنه قوا جلوگیری کنیم. ما چون فقط با توان سپاه و ارتش
می جنگیدیم لذا توانایی نظامی ایران از رشد فزاینده سالهای اول جنگ باز ماند و در ایران مردم زندگی خود را داشتند. اما در عراق اینگونه نبود بلکه همه اول می‌جنگیدند، بعد زندگی می‌کردند اما در ایران ابتدا زندگی می کردند و بعد می‌جنگیدند.
لذا اینکه می‌گوییم کل هزینه‌های ارزی جنگ 22 میلیارد دلار بیشتر نبوده است، کسی غیر از این نمی‌تواند جواب ما را بدهد. ایران در سال 62 فقط 25 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است در حالی که هر یک سال از جنگ تنها کمتر از 3 میلیارد دلار از کل هزینه‌های ارزی کشور را مصرف می‌کرده است یعنی از حدود 100 میلیارد دلار درآمد ارزی 8 ساله کشور، تنها 22 میلیارد دلار خرج جنگ شده است و این یعنی کمتر از 20 درصد و با80 درصد دیگر کشور اداره می‌شد. درست است که جنگ بعد از آزادی خرمشهر ادامه پیدا کرد اما نه جنگی که مثل قبل از خرمشهر باشد.
جنگ بعد از آزادی خرمشهر ادامه یافت اما نه با هدف و برنامه‌ریزی برای سقوط صدام و گرفتن عراق و آن اهدافی که در شعارها می دادیم و هیچگاه کشور برای تحقق آن برنامه ریزی نکرد و لذا مسئولان برای آن امکانات لازم را به صحنه جنگ نیاوردند و این مطلب با اعداد و ارقام مشخص است.
محسن رضایی در بیانی صریح ضعف برنامه‌ریزی دولت وقت را در مسئله جنگ دلیل اصلی شکست‌های ابتدای سال 1367 می‌داند و جالب اینجاست که در 6 ماهه آخر جنگ بنا به تصویب شورای عالی دفاع، دولت موسوی مسئولیت اداره جنگ را به صورت مستقیم عهده دار شد و اشخاصی مانند محمد خاتمی به عنوان مسئول تبلیغات جنگ و بهزاد نبوی به عنوان مسئول پشتیبانی منصوب شدند اما ضعف مفرط آنها که برخی گمانه‌زنی‌ها را به سمت عامدانه بودن اشتباهات سوق می‌داد سبب شد تا جمهوری اسلامی در چند ماه آخر جنگ دچار سختی‌های فراوانی گردد.

شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلامی شدیم
از خمینی درس عشق آموختیم
در تنور جنگ و جبهه سوختیم
بیعتـی کـردیم بـا سیـد علی
راه حـق در قول و فعلش منـجلی

 
شنبه 14/1/1389 - 20:2 - 0 تشکر 192791

جناب nasimesahri
سند هم دارید؟مدرک هم دارید؟
شما از صحبت های شهید دیالمه میگویید ما هم از صحبت های امثال بهشتی ها و دستغیب ها و صانعی ها
ما هم از صحبت های آیت الله موسوی،آیت الله خوئینی ها،آیت الله طباطبایی،آیت الله جوادی املی و خیلی های دیگه میگوییم
ما هم میگوییم از صحبت های امثال پروفسور پیرموذن ها و پروفسور سمیعی ها . همسر رجایی و خواهر باکری و خیلی های دیگه

ما هم حرف داریم
منتها به دنبال افرادی میگردیم که شهامت دیدینم فروریختگی بنیان های فکری خویش راداشته باشند

سياوش بيدکاني

راوي بيداد و داد موسيقي و مردمان ايران زمين

خنياگر مرغ سحر ، باربد زمان

جناب استاد محمدرضا شجريان

يکشنبه 15/1/1389 - 11:26 - 0 تشکر 192833

نمی شه من بگم یه مسایلی رو مطرح کنم ولی در موردش حرف نزنم و بهونه بیارم که خفقانه...اگه واقعا حق با ارزش ترین چیز واسمونه از خفقانی که ازش حرف می زنید هم نباید بترسید...همون جور پدران مون نترسیدند

يکشنبه 15/1/1389 - 23:25 - 0 تشکر 192942

tanbure_hag گفته است :
[quote=tanbure_hag;429704;192791]جناب nasimesahri
سند هم دارید؟مدرک هم دارید؟
شما از صحبت های شهید دیالمه میگویید ما هم از صحبت های امثال بهشتی ها و دستغیب ها و صانعی ها
ما هم از صحبت های آیت الله موسوی،آیت الله خوئینی ها،آیت الله طباطبایی،آیت الله جوادی املی و خیلی های دیگه میگوییم
ما هم میگوییم از صحبت های امثال پروفسور پیرموذن ها و پروفسور سمیعی ها . همسر رجایی و خواهر باکری و خیلی های دیگه

ما هم حرف داریم
منتها به دنبال افرادی میگردیم که شهامت دیدینم فروریختگی بنیان های فکری خویش راداشته باشند

یکم صبر کنید دوست عزیز تند نروید صبر کنید با هم برویم
فرمودید آیت الله خوئینی ها؟ بنده آیت اللهی به نام خوئینی ها نمی شناسم
قرمودید بهشتی ها دستغیب ها وصانعی ها این دوشهید بزرگوار در کنار آقای صانعی قرار نمی گیرند در کنار جنابعالی وهمفکرانتان هم قرار نمی گیرندراستی شما بودید قوانین جمهوری اسلامی را ظالمانه می خواندید؟ جالب است نمی توانم رابطه ای بین تفکرات شما واین بزرگواران که فدایی جمهوری اسلامی شدند پیدا کنم شهید بهشتی مغز متفکر تدوین قانون اساسی و اصل ولایت فقیه در قانون اساسی! بعضی ها کجا وایشان کجا ؟آیت الله جوادی آملی مفسر بزرگ قران کریم نابغه ی دهر زبان مثل منی قاصر است از توصیف عظمت شخصیت شا گرد خلف علامه طبا طبایی این چه ظلمی است که درحق ایشان می کنید جناب علامه را چه به دغل بازی های سیاست بازان؟ یکی از آخرین توصیه ای ایشان به جوانان پیروی از ولایت فقیه است شما واقعا ازایشان تبعیت می کنید؟باعرض شرمندگی بنده آیت الله موسوی وطبا طبایی را به جا نیاوردم
اما پرفسور سمیعی از افتخارات ایران هستند درمورد مواضع سیاسی ایشان چیزی نمی دانم همین قدر میدانم که هر چه باشند مصالح کشور خویش را فدای بازی های سیاسی نمی کنند حال شاید انتقادی نسبت به عملکرد دولت داشته باشند که دلیل نمی شود شما ایشان را به نفع اصلاح طلبان مصادره فرمایید
اما درمورد همسر شهید رجایی وهمسر شهید حمید باکری و نه خواهرشان خیلی ببخشید بلا نسبت عایشه هم همسر پیامبر بودند پس حداقل نتیجه ای که می توان گرفت این است که همسر کسی بودن دلیل صحت ادعاها ونظرات فرد نیست
اما درمورد اسناد ادعاهای بنده اگر کمی مطالعه داشتید حتما در جریان انتخابات وقتی شرح پرونده رسیدگی به انفجار دفترنخست وزیری منتشر می شدشما هم مطلع می شدید هرچند باور نمی کردید ولی حداقل چنین سوالی راهم نمی پرسیدید ووقتی از نقش جناب خوئینی هاهم در مختومه شدن آن پرونده پرده ها کنار میرفت شما هم مطلع می شدید منبع الکتونیکی من که برای شما قابل استفاده باشددر مورد صحبتهای شهید دیالمه سایت رجا نیوز است که البته شما آن را قبول نداریدوالبته تکذیبی هم درمورد آن بنده نیافتم ولی شرح پرونده انفجار دفتر نخست وزیری تا کنون در جریانات مختلف منتشر شده است که بخشی از تاریخ است قابل انکار هم نیست
بنیان فکری ما و آن افرادی که من سنگ آنها رابه سینه میزنم من جمله دکتر احمدی نژاد همان بنیان فکری امام خمینی هاشهید مطهری ها شهیدباهنرها شهیدحسن آیت ها بهشتی ها وتمام تئوریسین های انقلاب اسلامی است وحکومت جهانی مستضعفین است فروریختنی نیست این شمایید که هر از چندگاه تمام رشته هایتان بادرایت وهوشمندی مردم در امثال حماسه های نه دی وبیست ودوم بهمن88 پنبه می شود وباید هر آنچه را رشته بودید در قالب جدیدی از تزویر ونیرنگ دوباره ببافید شاید عده ای فریبخورده وبا شما همراه شوند والبته به سرنوشت ندا اقاسلطان گرفتار شوند

پیشنهاد می کنم برای بالا بردن سطح مطالعاتتان حتماشرح زندگی،مبارزات،وتلاشهای شهیدحسن آیت در هنگام تدووین قانون اساسی وهمچنین توطئه هایی که برای بدنام کردن ایشان انجام شدرا بخوانید مطمئن باشید ضرر نمیکنید 

خوش باشید با تمام تفکرات وتخیلتتان

راستی دوست عزیز شما برای ادعا هایتان سند هم دارید؟مدرک هم دارید؟ که از بنده سندخواستید؟؟؟

يکشنبه 15/1/1389 - 23:28 - 0 تشکر 192945

tanbure_hag گفته است :
[quote=tanbure_hag;429704;192790]

جناب صدرا پیامبر اکرم میفرماید
آن کس که دروغ میگوید بوی تعفنی از وجودش برمیخیزد که تا آسمان هفتم را فرا میگیرد و فذشتگان الهی لعنت میکنند او و زبان پلیدش را(معراج السعادت-ملا احمد نراقی-ص 352)

این تهمتی که نخست وزیر دوران جنگ تحمیلی زدید مدرک هم داره؟
سند هم داره؟
از کجا معلوم ترور فضلی نژاد کار خود کیهان نبوده باشه برای به قول شما مظلوم نمایی؟
واقعا از این همه مطالب بدون مدرک شما با تمام وجود خسته شدم...
به خدا جواب دارم براشون منتها تایید نمیشه

به قول مشیری بزرگ:

من دچار خفقانم...خفقان!!!

پیشنهاد میکنم تصنیف موج خون رو بشنوید...بسیار بسیار تاثیر گذار و جالب است


نکند همه ی حرفهایتان تحت تاثیر احساسات منشعب از تصنیف باشد ؟؟؟

دوشنبه 16/1/1389 - 14:34 - 0 تشکر 193024

tanbure_hag گفته است :
[quote=tanbure_hag;429704;192790]

جناب صدرا پیامبر اکرم میفرماید
آن کس که دروغ میگوید بوی تعفنی از وجودش برمیخیزد که تا آسمان هفتم را فرا میگیرد و فذشتگان الهی لعنت میکنند او و زبان پلیدش را(معراج السعادت-ملا احمد نراقی-ص 352)

این تهمتی که نخست وزیر دوران جنگ تحمیلی زدید مدرک هم داره؟
سند هم داره؟
از کجا معلوم ترور فضلی نژاد کار خود کیهان نبوده باشه برای به قول شما مظلوم نمایی؟
واقعا از این همه مطالب بدون مدرک شما با تمام وجود خسته شدم...
به خدا جواب دارم براشون منتها تایید نمیشه

به قول مشیری بزرگ:

من دچار خفقانم...خفقان!!!

پیشنهاد میکنم تصنیف موج خون رو بشنوید...بسیار بسیار تاثیر گذار و جالب است

بسم الله

با سلام

چرا آشفته؟؟

توی یه بازار درزدی اتفاق افتاد ، وقتی دنبال دزد گشتن طرف خودش اومد و گفت من دزد نیستم ، بدون اینکه کسی ازش چیزی بپرسه

حالا قضیه موسوی هم همینه

ما که نگفتیم خدایی نکرده موسوی قاتل شهید آیت و مسئول ترور دوست خوبم فضلی نژاده

شما چرا به پای ایشون میذارید

خدا رو خوش نمیاد

من فقط طرح سوال کردم

شما هم جواب بدید ، این همه بد و بیرا چرا؟؟

دوشنبه 16/1/1389 - 14:36 - 0 تشکر 193025

tanbure_hag گفته است :
[quote=tanbure_hag;429704;192790]

جناب صدرا پیامبر اکرم میفرماید
آن کس که دروغ میگوید بوی تعفنی از وجودش برمیخیزد که تا آسمان هفتم را فرا میگیرد و فذشتگان الهی لعنت میکنند او و زبان پلیدش را(معراج السعادت-ملا احمد نراقی-ص 352)

این تهمتی که نخست وزیر دوران جنگ تحمیلی زدید مدرک هم داره؟
سند هم داره؟
از کجا معلوم ترور فضلی نژاد کار خود کیهان نبوده باشه برای به قول شما مظلوم نمایی؟
واقعا از این همه مطالب بدون مدرک شما با تمام وجود خسته شدم...
به خدا جواب دارم براشون منتها تایید نمیشه

به قول مشیری بزرگ:

من دچار خفقانم...خفقان!!!

پیشنهاد میکنم تصنیف موج خون رو بشنوید...بسیار بسیار تاثیر گذار و جالب است

بسم الله

بسم الله

پس تصنیف رو شما برامون ایمیل کردید؟

مطالبتون از تصنیف زیبا تر بود مخصوصاً اون متن حماسیتون

دوشنبه 16/1/1389 - 18:14 - 0 تشکر 193064

SOHA_1990 گفته است :
[quote=SOHA_1990;373781;192833]نمی شه من بگم یه مسایلی رو مطرح کنم ولی در موردش حرف نزنم و بهونه بیارم که خفقانه...اگه واقعا حق با ارزش ترین چیز واسمونه از خفقانی که ازش حرف می زنید هم نباید بترسید...همون جور پدران مون نترسیدند

نخیر دوست من

من خیلی حرف ها برای گفتن دارم اما وقتی کوچکترینشو مطرح میکنم و ویرایش میشه باید چی کار کنم؟

وقتی کوچکترین مطلبی در خصوص برخی افراد مطرح میکنم به بهانه ی حفظ آرامش تایید نمیشه خب حالا باید چه کرد؟؟؟

وقتی شما و دوستانتان انواع و اقسام توهین ها و تهمت ها را نثار مهندس موسوی و همراهان ایشون میکنید چه با سند و چه بدون سند تایید میشه من باید چی کار کنم؟؟؟

من از خفقان نمی ترسم که اگر میترسیدم در دانشگاه فعالیت نمیکردم...

در سایت تبیان با وجود تمام اطلاعات شخصی فعالیت نمیکردم...

وبلاگ فیلتر شده نداشتم...

نخیر دوست من...هیچ ترسی وجود نداره

سياوش بيدکاني

راوي بيداد و داد موسيقي و مردمان ايران زمين

خنياگر مرغ سحر ، باربد زمان

جناب استاد محمدرضا شجريان

دوشنبه 16/1/1389 - 18:55 - 0 تشکر 193070

sadra2554 گفته است :

بسم الله

بسم الله

پس تصنیف رو شما برامون ایمیل کردید؟

مطالبتون از تصنیف زیبا تر بود مخصوصاً اون متن حماسیتون

tanbure_hag گفته است :
[quote=sadra2554;391884;193025][quote=tanbure_hag;429704;192790]

جناب صدرا پیامبر اکرم میفرماید
آن کس که دروغ میگوید بوی تعفنی از وجودش برمیخیزد که تا آسمان هفتم را فرا میگیرد و فذشتگان الهی لعنت میکنند او و زبان پلیدش را(معراج السعادت-ملا احمد نراقی-ص 352)

این تهمتی که نخست وزیر دوران جنگ تحمیلی زدید مدرک هم داره؟
سند هم داره؟
از کجا معلوم ترور فضلی نژاد کار خود کیهان نبوده باشه برای به قول شما مظلوم نمایی؟
واقعا از این همه مطالب بدون مدرک شما با تمام وجود خسته شدم...
به خدا جواب دارم براشون منتها تایید نمیشه

به قول مشیری بزرگ:

من دچار خفقانم...خفقان!!!

پیشنهاد میکنم تصنیف موج خون رو بشنوید...بسیار بسیار تاثیر گذار و جالب است

نخیر جناب صدرا

حرف های ما  منشعب از عقل و مدرک و تحلیل انسانی است و علاقه ای به کل کل هم ندارم

اما شنیدن نوای آسمانی مرد شریفی چون شجریان بی شک روح انسان را جلا میدهد...!

آشفته ام از این همه تهمت و توهین شما

آشفته ام از مطالب بدون مدرک و سند شما

آشفته ام از اینکه حتی وقتی در مورد مطلبی متوجه میشوید که در اشتباهید شهامت اعتراف را ندارید...یادتان که نرفته بحث مربوط به تجلیل احمدی نژاد از افتخاری و توهین هایی که نسبت به استاد روا داشتید و البته پاسخ های من در چندین صفحه و صد البته سکوت شما...نمیخوام بحث استاد رو پیش بکشم و از شما هم خواهش میکنم این کار رو نکنید اما مطلبم اینجاست که شما خودتان هم پاسخ بسیاری از سوالات و دفاعیات من رو نمیدید چون خودتون میبینید که پاسخی وجود نداره حداقل در خصوص بحث ذکر شده اما انتظار من این است که تمام دوستان این مطلب را در نظر داشته باشند که گناهی بدتر از دروغ وجود ندارد؟؟؟

ریختن آبروی یک انسان ان هم به دروغ در برابر چه؟؟؟

واقعا برای چه؟؟؟

این موضوعات است که روح مرا در هم میآشوبد

اما در مورد ایمیل

بنده از این موضوع اطلاعی ندارم و البته با توجه به عشق و علاقه و احترامی که در وجود من نسبت به این مرد شریف،نسبت به مردی که نهایت هنر ایرانی است،نسبت به مردی که عمر شریف خود را در راه وطنش صرف کرده از شما تعجب میکنم که حتی این موضوع به فکر شما خطور میکند که من آثار حضرت استاد شجریان را کپی کنم و برای شما بفرستم و اگر هم کسی این کار رو کرده من براش متاسفم که هنوز معنی کپی کردن یک تصنیف رو نفهمیده که از نظر ما برابر است با دزدی...!

البته من پستی در این باره در مباحث قرار دادم که تایید نشد...!

سياوش بيدکاني

راوي بيداد و داد موسيقي و مردمان ايران زمين

خنياگر مرغ سحر ، باربد زمان

جناب استاد محمدرضا شجريان

دوشنبه 16/1/1389 - 19:52 - 0 تشکر 193075

پاسخ nasimesahri



بسم الله

اگر نمیشناسید توصیه میکنم بشناسید و در مورد ایشون مطالعه داشته باشید حداقل در اینترنت

نخیر دوست من

اتفاقا ما معتقدیم که در ردیف افراطيون قرار نمیگیرند،ما صحبت های پسر شهید بهشتی رو شنیدیم،ما صحبت های آیت الله دستغیب را شنیدیم

همان صحبت هایی که در مسجد ائمه انجام دادند و یقین داشته باشید که هیچ گاه از صدا و سیمای دولتی ما پخش نمیشود...بهتره دنبال این صحبت ها برید و پیدا کنید و گوش کنید و فکر کنید در موردش...مفید است

بله

ما از آیت الله صانعی صحبت میکنیم

همان که در زمان امام عزیزمان عهده دار مهمترین پست های ممکن بود...!

فراموش که نکرده اید؟؟؟!

نخیر دوست من

بنده قوانین جمهوری اسلامی را ظالمانه نخواندم

اما از حقوق زنان صحبت کردم

از این که در جمهوری اسلامی حقوق زنان نادیده گرفته شده و هنوز هم بر سخت بر این باورم که نمایشهای مصنوعی در اعطای پست های دولتی به خانم ها نتیجه ای در بر ندارد

و من متوجه نمیشوم که آیا انتقاد از قوانین جمهوری اسلامی از نظر شما اشکالی دارد؟

مگر جمهوری اسلامی مدینه ی فاضله ی نبوی است که اشکالی در قوانینش وجود نداشته باشد

من که متوجه نمیشوم منظور شما چیست

ظلم و جور در هر جایگاهی باشد باید محکوم شود که اگر محکوم نشود در جرم ظالم شریک هستیم

ما با ولایت فقیه مشکلی نداریم

من با تمام وجود عاشق این جایگاه هستم

همانگونه که عاشق امام و تفکرات ناب ایشان بوده و خواهم بود

من از آیت الله العظمی جوادی املی بدگویی نکردم

ایشان علاوه بر اینکه مفسر قران هستند در زمینه ی علوم طبیعی و ستاره شناسی نیز فعالیت میکنند

بنده در محضر ایشان 1 سال تلمذ نموده ام

همان یک سالی که برابر با تمام اموخته های چندین ساله ام بوده

صحبت از چیز دیگری است

صحبت از انتقاد است

صحبت از دلسوزی برای نظامی است که با اعمال برخی افراد نادان بدنام میشود

صحبت از اشاعه ی تک صدایی و خفقان به نام اسلام است

صحبت از تحریف سخنان است

که اگر این مرجع عظیم الشان در برابر این گونه موارد موضع گیری نمی کردند جای تعجب داشت...!

بله البته من هم با شما موافقم که سیاست برابر است با دغل بازی...

بله دوست من

آیت الله موسوی...!شخصیت شناخته شده ی مرجعیت تشیع

آیت الله موسوی اردبیلی



آیت الله طباطبایی همان شخصیتی که در برنامه ی این شبها در برابر چشمان بهت زده ی مجری سخنانی را فرمودند که شاید تا آن زمان کسی جرات بیانشان را از این تریبون رنگ و آوا نداشت؟؟؟

یادتان رفته؟؟؟



شما از مواضع سیاسی خیلی از افراد چیزی نمیدانید...

آیا شما از مواضع سیاسی شهید دکتر مسعود علی محمدی آگاهید؟؟؟

آیت شما مطلعید که ایشان در دانشگاه شریف عهده دار کدام پست در ستاد انتخاباتی کدام نامزد انتخاباتی بودند؟؟؟

آیا شما مطلعید که ایشان در دانشگاه تهران در مورد کدام نامزد انتخاباتی در تالار خوارزمی پردیس فنی سخنرانی نمودند؟؟؟

نخیر دوست من

مطلع نیستید



اصلاح طلبان جزو یکی از قشرهای سیاسی کشور هستند که از قدرت کمی هم برخوردار نیستند و من عقاید شما را در این خصوص که کسی را به نفع این جناح مصادره کنیم به هیچ وجه قبول ندارم



مصادره ی افراد معنایی ندارد

هر شخصی دارای گرایشات خاص سیاسی است که هیچ کس قدرت این را ندارد که او را مصادره کند

هر شخصی دارای تفکری خاص و قابل احترام است


بله همسر کسی بودن دلیل بر صحت سخنان کسی نیست

ما معتقدیم هر سخنی از هر فردی و هرجایگاهی باید فارغ از این مباحث مورد بررسی قرار گیرد

در واقع ان چه که مهم است خود حرف است..!

اما این موضوع قابل تامل است که مثلا چرا یک شبه شخصیت هایی چون حجت الاسلام مجید انصاری،حجت الاسلام سید هادی خامنه‌ای، همسر شهید رجایی و فرزندان شهید بهشتی و پسر شهید همت و همسر شهید همت و خواهر شهید باکری و همسر شهید باکری و فرزندان ان شهید بزرگوار و لیلا زین الدین (فرزند سردار شهید مهدی زین الدین) و حجت الاسلام محمد اشرفی اصفهانی فرزند شهید محراب و نوه ی امام و نزدیکان مبارزاتی امام از محسن رضایی تا الیاس حضرتی(مدیر مسئول اعتماد-که نقش پایه ای در ایجاد سپاه داشتند) و همسر شهید رجایی و پدر شهید جهان آرا و آیت الله غفاری و امثال استاد محمد رضا شجریان که تمام این ها عمر و زندگیشون رو در راه این نظام گذاشتند میشن ساده لوح و اجنبی و گول خورده و مفسد اقتصادی و ضد انقلاب و غیره و مورد انواع و اقسام اهانت ها از سوی نیروهای ناشناس!!!!!!!قرار میگیرند و خنده دار تر از همه ی اینها حماسه ی میلیونی دوم خرداد میشود انقلاب مخملی و ان هایی که در زمان انقلاب در حال تحصیل در دانشگاه بودند و یا نوجوانی 10 ساله میشوند مدافعان راه امام و دلسوزان نظام و پشتیبانان ولایت فقیه آن هم یک شبه...!



به نظر من که جای بسی تامل است!





من در مورد انفجار دفتر اطلاعات زیادی ندارم

اما این را هم میدانم که سایت هایی مثل رجا نیوز به جز لجن پراکنی و دروغ پردازی علیه مخالفان احمدی نزاد کار دیگری ندارند...!



من برای شما متاسفم که میپندارید مخالفان و منتقدان جدی احمدی نزاد برابرند با ضد انقلاب

واقعا متاسفم

و برای شما از صمیم قلب آروزی تفکر در باب مسائل سیاسی را مینمایم



22 بهمن مسئله است مربوط به نظام

که البته این که مصادره شد به نفع اصول گرایان بحث دیگری است

من هم در این راهپیمایی شرکت کردم و ابراز انزجار نمودم از تمام آن هایی که به قول امام((بعد از من گروهی که در دل با من دشمن بودند انتقام مرا از یاران نزدیک من خواهند گرفت))



به نظر من بهتره که فقط یه کم در مورد اصلاح طلبان در تاریخ انقلاب مطالعه کنید و بحث در مورد افراد شخصی ننمایید که موجودیت یک جناح سیاسی به اعمال یم شخص بستگی ندارد



نمیدانم شما دکتر اسلامی ندوشن را میشناسید یا نه

ایشان فرمودند((بترسید از فرد یک کتابی...بترسید))

همین

در ضمن بنده ادعایی در مورد اشخاص نکرده ام که پاسخ گو باشم

من تحلیل های سیاسی خود را ارائه داده ام

و مطالب هم که در مرود افراد عرض کرده ام حداقلی از سند همراهشان بوده

من جمله محل سخنرانی و یا تاریخ و از این قبیل موارد

به امید هدایت گمراهان عالم...!



اللهم عجل لویک الفرج

سياوش بيدکاني

راوي بيداد و داد موسيقي و مردمان ايران زمين

خنياگر مرغ سحر ، باربد زمان

جناب استاد محمدرضا شجريان

دوشنبه 16/1/1389 - 20:28 - 0 تشکر 193084

انگار اون مطلبی که گذاشتم اینجا اتیش به پا کرده....خوب من اولین بار بود این مطلب رو می دیدم...کسی میتونه مطالب بیشتر در این مورد بهم معرفی کنه؟ ... موضوع داره جالب تر میشه ...




واسم دعا کنید....همتون رو دوست دارم...

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.