تبیان، دستیار زندگی

لَهُ مُعَقِّبَتٌ مِّن بَینِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یحْفَظونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتى یُغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ(11)رعد

ترجمه :11 - براى انسان مامورانى است كه پى در پى ، از پیش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غیر حتمى) حفظ مى كنند، (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمى دهد مگر آنكه آنها خود را تغییر دهند، و هنگامى كه خدا اراده سوئى به قومى (بخاطر اعمالشان) كند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستى نخواهند داشت .

تفسیر :محافظان غیبى !

اما براى اینكه كسى اشتباه نكند كه این حفظ و نگاهبانى بیقید و شرط است و انسان

مى تواند خود را به پرتگاهها بیفكند و دست به هر ندانم كارى بزند و یا مرتكب هر گونه گناهى كه مستوجب مجازات و عذاب است بشود و باز انتظار داشته باشد كه خدا و ماموران او حافظ وى باشند اضافه مى كند كه : خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتى را تغییر نمى دهد مگر اینكه آنها تغییراتى در خود ایجاد كنند! (ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم).

و باز براى اینكه این اشتباه پیش نیاید كه با وجود ماموران الهى كه عهده دار حفظ انسان هستند، مساله مجازات و بلاهاى الهى چه معنى دارد، در پایان آیه اضافه مى كند كه هر گاه خداوند به قوم و جمعیتى اراده سوء و بدى كند هیچ راه دفاع و بازگشت ندارد (و اذا اراد الله بقوم سوء فلا مرد له).

و هیچكس غیر خدا نمى تواند والى و ناصر و یاور آنها باشد (و ما لهم من دونه من وال).

به همین دلیل هنگامى كه فرمان خدا به عذاب و مجازات یا نابودى قوم و ملتى صادر شود، حافظان و نگهبانان دور مى شوند و انسانرا تسلیم حوادث مى كنند!

در روایتى از امام باقر (علیهالسلام) مى خوانیم كه در تفسیر آیه فوق فرمود: یحفظ بامر الله من ان یقع فى ركى او یقع علیه حائط او یصیبه شى ء حتى اذ جاء القدر خلوا بینه و بینه یدفعونه الى المقادیر و هما ملكان یحفظانه باللیل و ملكان من نهار یتعاقبانه یعنى :

همیشه تغییرات از خود ما است ! (یك قانون كلى .)

این قانون كه یكى از پایه هاى اساسى جهان بینى و جامعه شناسى در اسلام است ، به ما مى گوید مقدرات شما قبل از هر چیز و هر كس در دست خود شما است ، و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت مى كند، شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلكى و مانند اینها هیچكدام پایه ندارد، آنچه اساس و پایه است این است كه ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد، و یا به عكس خودش تن به ذلت و زبونى و شكست در دهد، حتى لطف خداوند، یا مجازات او، بى مقدمه ، دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت ، بلكه این اراده و خواست ملتها، و تغییرات درونى آنهاست كه آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا مى سازد.

به نام خدا

سلام

کاربر گرامی نیاز نیست گیج بشید شما باید قدرت تصمیم گیریتون رو بالا ببریداراده تون رو قوی کنید فقط به چیزهای مثبت فکر کنید وخودتون رو باور کنید نگید نمیشه اینها حرف کتابهاست وواقعیت نداره مطمئن باشید اگر تصمیم بگیرید میتونید خیلی از حرفهای کتابها رو به حقیقت برسونید ...الا شما یک جوان تحصیلکرده هستید که سربازی نرفتید وکار هم ندارید بقول خودتون با یک خانم که از خودتون بزرگتر هست اشنا شدید وفکر میکنید میتونه همسر ایده الی برای شما باشید ...در مرحله اول باید ببینید گزینه خوبی رو انتخاب کردید یا نه ؟؟؟هم کفو بودن هم فرهنگ بودن هم سطح بودن هم فکر بودن ...وخیلی شرایط دیگه رو خوب بسنجید وبعد تصمیم بگیرید شما دو راه دارید

راه حل اول :موضوع رو ابتدا با خانواده مطرح کنید بعد از موافقت والدین ،قدم پیش بزارید وموضوع رو با خانواده دختر درمیان بزارید اگر با شرایط شما موافق بودند که خوش بحالتون واگر موافق نبودند حداقل از این بلا تکلیفی درمیایدوبه ادامه زندگیتون بپردازید برید سربازی وبعدش کار وبعدش یک انتخاب دقیق وازدواج ...منظورم اینه اگر واقعا شما قصد ازدواج دارید وگزینه مناسب رو هم انتخاب کردید دست روی دست نزارید تا شرایط براتون جور بشه بلکه خودتون برید دنبال اینکه شرایط رو فراهم کنید ودنبال این ،اما، واگر ومحاله واین حرفها هم نرید هستند خانواده هاییکه با شرایط کم داماد میسازند وبهش کمک میکنند که روی پای خودش بایسته خیال نکیند مردم دخترشون رو از سر راه اوردن تا شما بگید دودستی بدن تحویلتون ،نه زندگی سختی داره خوشی داره وخیلی ها با این شرایط به راحتی کنار میان مهم اینه انتخابت دقیق باشه ومتاسفانه هستند خانواده هاییکه میزنن تو ذوق ادم وهنوز نرسیدی در خانه عروس با بدترین توهین بیرونت میکنن مهم اینه انسان بلد باشه در لحظه های سخت زندگی چطور تصمیم بگیره ،،،مرد باشه کم نیاره سطح توقعات رو باید پایین اورد وخیلی جاها باید از خیلی چیزها چشم پوشی کرد هیچ چیزی برای ادم از سلامتی با ارزش تر نیست .......همین مسئله ازدواج در جامعه خودمون واقعا برای جوانان مشکل بزرگی شده آخه چرا؟؟؟

چون سطح توقعات جوانان بالا رفته ...نمیخوان از صفر شروع کنن ...نمیخوان تو زندگی سختی ببینن ...آخرش چیمیشه سن ازدواج میره بالا گناه زیاد میشه ان ی که نمیخواد گناه کنه منزوی ودچار افسردگی میشه که اینم گناه بزرگیه ...اخه ظلم به نفس گناه بزرگیه بیشتر وقتها انهاییکه سختی بیشتری میکشن موفق ترند چون اراده قوی دارن با یک نه شنیدن دست به خودکشی نمیزنن ...ایمان بخدا دارن .....ازدواج موضوع خیلی مهمیه باید مواظب باشید تصمیم اشتباهی نگیرید واین محقق نمیشه جز کمک گرفتن از یک مشاور خوب

وراه حل دوم :موضوع رو با کسی درمیان نزارید وبشیندید غضه بخورید ودنبال کار وسربازی هم نرید وهمش بزنید تو سرخودتون ویگید من نکته منفی زیاد دارم موفق نمیشم ایران جای خوبی برای زندگی نیست نمیتونم با پول کم ازدواج کنم کار ندارم من بیچاره ام دختره هم ازدواج میکنه اخرش افسردگی میگیرید وخدایناکرده یا دچار گناه میشید یا روانه .....

خودتون رو باور کنید مطمئن باشید میتونید سختی هست اما باید تحمل کرد مرد باشید قوی ،محکم،با اراده،مصمم ،به خدا تو کل کنید خودش همه شرایط رو براتون مهیا میکنه اما اینو رو بدون تا زمانیکه خودت نخوای حرکتی کنی خدا هیچ کاری نمیکنه حرکت از تو برکت از خدا

اسلام یعنی تسلیم شدن ...تسلیم خدا شدن ..مطیع امر خدا شدن ...اسلام فقط نماز خواندن وروزه گرفتن نیست .....اسلام نمیگه بیا زود ازدواج کن ولی انتخاب نامعقول کن ...اسلام میگه انتخاب کن اما انتخاب از روی عقل ....اسلام میگه وقتی نمیتونی ازدواج کنی تقوا داشته باش اگر شرایط ازدواج فراهم بود ازدواج کن

خدایا !شناخت خودت وکتابت را به ما بده ومارا مسلمان از دنیا ببر ...

امیدوارم شما کاربر گرامی بتونید بهترین تصمیم رو بگیریدوصحبت های من باعث سردرگمی شما نشده باشه حتما با مشاوره تبیان این موضوع رو درمیان بزارید ودر پایان نتیجه مشاوره رو اینجا قرار بدید تا بقیه هم استفاده کنند ...موفق باشید

یاعلی مدد