• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 8333)
پنج شنبه 15/11/1388 - 16:59 -0 تشکر 180214
درج مقالات کاربران انجمن برای صفحه اصلی تبیان

با سلام به شما کاربران عزیز انجمن های تخصصی تبیان

همانگونه که در صفحه اصلی سایت تبیان اطلاع داده شد ؛ از این پس قرار است 30 درصد مطالب صفحه اصلی تبیان با قلم و دستان توانای شما تولید گردد .

لذا از شما کاربر گرامی می خواهیم با انتخاب موضوع و انجمن مورد نظر خود ؛ مطلب خودتان را تنها در ذیل همین مبحث مطابق با قالب مندرج در اطلاعیه سایت وارد نمایید .

 

 

نمونه مطلب ارسالی

 

ساختار ورود مقالات باید از الگویی مشابه جدول ذیل پیروی نماید:

 
1 – عنوان یا تیتر مطلب چگونه از بروز بیماری قلبی جلوگیری کنیم ؟
2 – کلید واژه ها بیماری قلبی ؛ چربی ها ؛ فشار خون ؛ تغذیه مناسب و ...
3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی تلفیقی
4 – متن مطلب امروزه بیماری های قلبی از مهمترین عوامل مرگ و میر در جوامع پیشرفته و در حال توسعه محسوب می شوند . ....
5 – نام نویسنده و منبع مطلب 1 – هفته نامه سلامت 2 – انجمن تخصصی پزشکان بدون مرز 3 - ....

  

برای شما عزیزان آرزوی موفقیت داریم

 

دوشنبه 26/11/1388 - 13:11 - 0 تشکر 182615

دامهای شیطان رجیم

متن : تجمیعیکلید واژه : شیطان- نماز- تسبیحات حضرت زهرا سجده ملائک (لطفاً برای مطالعه این چند خط 10 دقیقه وقت بگذارید)شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده است و قبل از اینکه از بهشت رانده شود خدا را بسیار عبادت می کرد به همین دلیل عزازیل نام گرفت. حضرت علی (ع) فرمودند : شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد و فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال کشید وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن روح دمید ، به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کننده و همه سجده کردند به غیر از ابلیس ، شیطان به خدا گفت : من هفتاد هزار سال تو را عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هر کسی مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم. خداوند فرمودند : هر چه می خواهی در دنیا به تو عطا می کنم. شیطان گفت :اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم. خداوند فرمودند : تا آن روز تو را مهلت می دهم.دوم اینکه در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرزند به من عطا کنی که برای هر یک از اولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمراهی بکشانند. خداوند باز هم قبول کرد.سوم اینکه از تو می خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که هر چقدر بتوانم او رابه معصیت بکشانم.چهارم اینکه می خواهم اولاد آدم ما را نبیند ولی ما آنها را ببینیم.پنجم اینکه می خواهم به من قدرتی دهی که به هر مشکلی که می خواهم در آیم و هر کجا که می خواهم برود.ششم اینکه می خواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم (یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح به سراغ انسان می آید شیطان هم حاضر می شود و انسان را وسوسه می کند)

امام محمد باقر (ع) فرمودند: هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می شود و در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می آید و می گوید اگر بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می دهم وقتی ناامید می شود شیطان آب را می ریزد و می گوید : من از تو بیزارم و می رود.

هفتم اینکه از تو میخواهم که مرا بر سینه اولاد آدم مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم خداوند در پایان می فرمایند : تمام خواسته هایت را برآورده می کنم ولی هر کس پیرو تو باشد او را با تو به جهنم می فرستم . بعد شیطان می گوید :ای خدا به عزت و جلالت قسم که همه انسان ها را گمراه می کنم مگر عده معدودی که بنده خاص تو هستند. سپس گفت : حالا که مرا بیرون می کنی جایی برای زندگی کردنم معین کن. خداوند فرمودند : تو را درهر کجا که محل رفت و آمد مردم است قراردادم. شیطان گفت : غذای من چه باشد ؟ خداوند فرمود : سر هر سفره ای که نام من (بسم الله الرحمن الرحیم) برده نشود بنشین و با آنها که همچون حیوان گرسنه هستند غذا بخور .حضرت امام محمد باقر (ع) دراین باره می فرمایند : اگر اول غذا یادتان رفت بگویید «بسم ا...» آخر غذا بگویید ، تا شیطان هر چه خورده برگرداند.بعد شیطان گفت : که من احتیاج به آب دارم. خداوند فرمودند : آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد. بعد گفت : برای من کتابی قرار بده خداوند فرمود کتاب تو وشم (خالکوبی و کتابهای سحر و جادو) باشد . اولین کسی که سحر و جادو را به انسان آموخت شیطان بود.بعد شیطان گفت : برای من حدیثی قرار بده ، خداوند فرمود : حدیث تو دروغ است. بعد گفت : برای من دام و وسیله شکار قرار بده ، خداوند فرمودند : زنان را وسیله صید و به دام انداختن مردم قرار دادم.

امام علی(ع) می فرماید: برای شیطان کمندی بزرگ‏تر از خشم و زنان نیست". منظور از این سخن، زیر سؤال بردن شخصیت زن نیست، بلکه منظور آن است که از طریق اختلاط با زن و ارتباط نامشروع با وی، و جذابیتی که جنس مخالف دارد، شیطان مردم را می فریبد، همان گونه که از طریق مال و زینت دنیا که ذاتاً بد نیستند، وارد می شود. هم چنین خشم و غضب و تصمیم ها از روی غضب که غالبا بر مردان مستولی می شود.

در برابر هجوم وسوسه‏های شیطان، لازم است به پناهگاهی مطمئن پناه ببرید و آن توجه به خدا و یاد او است. قرآن مجید می فرماید: "اگر از شیطان وسوسه‏ای به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای دانا است". روزی حضرت محمد (ص) شیطان را حاضر در مسجد الحرام دید پیش او رفت و به او گفت : ای ملعون چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم. حضرت فرمودند : چرا از من ناراحتی ؟! شیطان گفت : که چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر می دهی به همین خاطر با تو دشمنم. حضرت فرمودند : از امتم چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت : امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند.اول اینکه وقتی به هم می رسند سلام می کنند که (سلام) اسم خداست و من از این اسم می ترسم.دوم اینکه وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند و تا دستهایشان از هم در نیامده گناهانشان بخشیده می شود.سم اینکه وقتی می خواهند غذا بخورند «بسم ا...» می گویند و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه می مانم.چهارم اینکه بعد از غذا خرودن « الحمد ا...» می گویند.پنجم اینکه وقتی اسم تو می آید همه « صلوات» ختم می کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می کنم.ششم اینکه وقتی می خواهند کاری بکنند « ان شاء ا... » می گویند و من دیگر نمی توانم در آن کار دخالت کنم و آنها را بر هم زنم.هفتم اینکه صدقه می دهند و وقتی که «صدقه» می دهند ، هم گناهانشان آمرزیده می شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می کنند به همین دلیل حضرت نبی اکرم (ص) فرمودند : وقتی انسان دستش را در جیبش می کند تا صدقه بدهد هفتاد شیطان دست او را می گیرند تا او را منصرف نمایند.هشتم اینکه آنان که قرآن می خوانند و درخانه ای که «قرآن» خوانده می شود دیگر جایی برای من نمی ماند چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد می کنند.نهم آنکه مرا زیاد لعنت می کنند وبا هر « لعنت» یک زخم بر بدنم می افتد تا زمانی که آن شخص را به گمراهی بکشانم آن ها خوب نمی شوند. دهم اینکه هنگامی که گناه می کنند ، «توبه» می کنند و سریع زحمات مرا به هدر می دهند.یازدهم اینکه وقتی عطسه می کنند « الحمدا...» می گویند ، حضرت فرمودند : عطسه از طرف خداست.دوازدهم اینکه وقتی انسان نماز می خواند شیطان از او دور می شود به خصوص وقتی سجده طولانی باشد شیطان فریاد می کشد.حضرت امام صادق(ع) فرمودند : هر کس نماز نخواند از شیطان پست تر است.برخی از امور دیگر نیز در مخالفت با وسوسه‏های شیطان مؤثر است: 1- انجام یک سری مستحبات مثلاً همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر مخصوصاً "لا حول و لا قوة الاّ باللَّه العلی العظیم" عادت دادن.نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف.2-خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسه‏انگیز دور نگه داشتن.3-ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.4-مطالعه و تفکردربارة خدا و قیامت.5- به طور منظم مثلاً هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.6- شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.

حضرت محمد (ص) فرمودند : عبور از پل صراط نماز است و فرمودند : اگر نماز مومن قبول شود بقیه اعمال او نیز قبول در گاه الهی می باشد.

 در نمازها نماز صبح خیلی سفارش شده است و نیز آن این است که در هنگام شب فرشتگانِ شب پیش انسان هستند و اعمال شب را می نویسند و هنگامی که اذان صبح را ندا می دهند فرشتگان شب می روند و جای خود را به فرشتگان روز می دهند. پس اگر نماز صبح را بخوانیم در دو پرونده ثبت می شود و آخرین عمل که همین نماز صبح است را فرشتگان می نویسند پس چیزی که در پرونده صبح ثبت می شود همان نماز صبح است .

امام علی(ع) تقوا را دژی نفوذ ناپذیر می داند که رخنه‏ای در آن ممکن نیست. همچنین از حضرت امام صادق(ع) منقول است که : از صفات مومن این است که بسم ا... الرحمن الرحیم را در نماز بلند بگوید و هر کس بعد از تکبیر نماز قبل از شروع حمد اعوذ باا... من الشیطان الرجیم را بگوید به اندازه هر مویی که در بدن اوست هزار حسنه برای او می نویسند.. امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: "هر کس بعد از نماز واجب تسبیحات حضرت زهرا را بگویدو بعد از آن لا اله الا الله بگوید، خداوند او را میآمرزد". حضرت پیامبر فرمودند : هر کس بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) (34 الله اکبر ، 33 الحمد ا... و 33 سبحان ا...) را بگوید به خصوص اگر با انگشتانش بشمارد همان دستهایش او را در روز قیامت شفاعت می کند.

التماس دعامنبع : وسائل الشیعه، ج 4، ص 1022، باب8غررالحکم،ج 5 ص83سوره اعراف (7) آیه 200.نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 157.

جمعه 30/11/1388 - 21:12 - 0 تشکر 183992

معلم عزیزم!

                      سپاس...

ارزش علم و دانش در قرآن:
یكی از ارزش‌های اسلامی در قرآن، «علم و دانش» است.
«... هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ...»
[1]

«آیا دانایان و نادانان با هم برابرند؟».

آیا كسانی كه در تحصیل فضایل و آگاهی‌های مفید و مؤثر در كمال خویش گام بر می‌دارند، با گروهی كه از حیات جز خواب و خوراك و... چیزی نمی‌دانند برابرند؟
شكی نیست كه برتری و ارجحیت، همانا از آن كسانی است كه در راه تحصیل علم گام بر می‌دارند، و ساعت‌هایی را به تعلیم و تعلم سپری می‌سازند و از دیار جهالت و لو چند قدم در شبانه روز به سوی عالم علم و نور،‌ هجرت می‌كنند:


آن را كه فضل و دانش و تقوا مسلّم است
هر جا قدم نهد قدش خیر مقدم است
در پیشگاه علم مقامی عظیم نیست
از هر مقام و مرتبه‌ای علم، اعظم است
جاهل اگر چه یافت تقدّم مؤخر است
عالم اگر چه زاد مؤخّر مقدّم است
جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند
عالم چراغ جامعه و چشم عالم است

در دین مقدس اسلام و سیره عملی پیامبر و اهل بیت همواره بر تكریم علما و دانشمندان دین تأكید شده است. چنانكه

امام موسی كاظم ـ علیه السّلام ـ فرمود:

 «عَظِّمِ الْعالِم لِعِلمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ[2]؛

عالم را به جهت علمش تعظیم و احترام كن و با او منازعه منما.»

امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ[3]؛

 كسی كه به عالمی احترام نماید، به خدا احترام نموده است.»


پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:

«اَكْرِمُوا الْعُلَماءَ فَاِنَّهُمْ وَرَثَهُ الْأَنْبِیاءِ فَمَنْ أَكْرَمَهُمْ فَقَدْ اَكْرَمَ اللهَ وَرَسُولَهُ[4]؛

دانشمندان را گرامی دارید كه آنها وارثان پیامبرانند و هر كه آنان را احترام نماید، خدا و رسولش را احترام نموده است.»


انگیزه‌ تكریم علما


این همه تكریم و احترام نسبت به عالمان در فرهنگ دین، بدین جهت است كه آنان انسان‌های متعهد، راهنمای مردم، مخالف بدعت‌ها، پاسدار اندیشه‌های ناب، طرفدار حقوق محرومان، روشن كننده‌ی چراغ امید در دل آنان و... هستند و گرنه، این همه تكریم برای كسانی كه از تعهد و مسئولیت بهره‌ای نبرده‌اند معنا ندارد.

 كسی كه اندك آشنایی با تاریخ حوزه‌ها داشته باشد،

می‌داند كه تنها عالمان الهی بوده‌اند كه از میان مردم برخاسته‌اند و همراه آنان زندگی كرده‌اند و در غم و شادی شریك آنان بوده‌اند و هر جا خطر و دشواری بوده است، ‌خود را سپر بلا نموده و از شرافت و عزت مردم دفاع كرده‌اند.

اینها و صدها ویژگی دیگر، زمینه‌ی تجلیل و تكریم از علمای صالح و راستین را فراهم نموده است.

چگونه به علما احترام كنیم؟

با تكذیب نكردن آنان:
گفته‌ی علما را به مجرد اینكه با فكر و عقیده‌ی شما جور در نمی‌آید، تكذیب نكنید.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:

 در برابر عالم زیاد نگویید كه «قال فُلان و قال فُلان خلافاً لقوله[5]؛

فلان عالم چه فرموده و فلان عالم دیگر چه مطلبی بر خلاف گفته‌ی شما فرموده است.»
با خدمت كردن به آنان؛

علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«إذا رَأَیْتَ عالِماً فَكُنْ لَه خادِماً[6]؛‌

اگر عالمی را دیدی به او خدمت كن.

با دیدار و زیارت آنان:


پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:

«مَنْ زارَ الْعُلَماء فَقَدْ زارَنِی وَ مَن جالَس الْعُلَماء فَقَد جالَسَنِی وَ مَنْ جالَسَنِی فَكَأَنَّما جالس رَبِّی[7]؛ كسی كه به دیدن علما برود، گویا به دیدن من آمده و كسی كه همنشین علما شود، گویا همنشین من شده و كسی كه همنشین من باشد، گویا همنشین خداوند و مأنوس با اوست».
و در روایت دیگر،

 پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «زیارت كردن علما نزد خدا محبوب‌تر است از هفتاد حج و عمره‌ مقبول و خداوند هفتاد درجه، مقام زائر علما را بالا می‌برد و رحمتش را بر او نازل می‌كند.»[8]


بیشتر شنیدن:

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«إذا جَلَسْتَ إلی عالِم فَكُنْ عَلی اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْكَ عَلی أن تَقُول[9]؛

هرگاه با دانشمندی همنشین شدی، سعی كن بیشتر از آنكه سخن بگویی، گوش كنی.»10

[1] . زمر/9.
[2] . بحارالانوار، ج78، ص309.
[3] . غرر الحكم، ج5، ص351.
[4] . نهج الفصاحه، حدیث 450.
[5] . اصول كافی، ج1، ص37.
[6] . میزان الحكمه، ج6، ص489.
[7] . میزان الحكمه، ج6، ص489.
[8] . عده الداعی، ص66.
[9] . بحارالانوار، ج2، ص43، ح11.

[10]. اندیشه قم

[11]. محمود اكبری ـ احترام و تكریم، ص 141

-----------------

کلمات کلیدی : احترام - استاد - علما - قرآن - اهل بیت

----------------

نوع : تجمیعی

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 30/11/1388 - 22:2 - 0 تشکر 184031

در محضر آیت الله بهجت قدس سره الشریف 

[ کلمات قصار]

1. پاداش شنیدن ناسزا در امر به معروف و نهى از منكر

از آیه ى شریفه ى

«وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَآ أَصَابَكَ»(1)؛

 (امر به معروف و نهى از منكر كن، و بر هر مصیبتى كه به تو مى رسد صبر بنما.)

به قرینه ى تناسب و تقارن جمله ى «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ» با جملهى «وَاصْبِرْ عَلَى مَآ أَصَابَكَ»

استفاده مى شود كه صبر و تحمّل و شنیدن ناسزا و تلقّى كردن آن چون حلوا و طیّبات شیرین و خوشمزه، از لوازم امر به معروف و نهى از منكر است.

 بله، فضیلت صبر و تحمّل، به مراتب از مدح هاى بى جا بیشتر است.

2. چه كنیم كه معرفت به نورانیّت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ نصیبمان گردد؟

در آیه ى شریفه ى «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَـبَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِى»(2)؛ (سپس كتاب را به ارث بندگان برگزیده ى خود گذاشتیم، ولى برخى از بندگان به خود ستم مى كنند.)

مراد از «مِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِى» كسى است كه معرفت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ را نداشته باشد.
امّا این كه چه كنیم كه معرفت به نورانیّت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ نصیبمان گردد بعد از نمازها بخوانیم و بخواهیم: «أَللّهُمَّ، عَرِّفْنِى نَفْسَكَ...»(3)

3. در فكر هم، یار هم، غمخوار هم باشیم

انبیاء و ائمّه ـ علیهم ‏السّلام ـ نیامده‏ اند كه بگویند مردم از دنیا هیچ بهره ‏اى نداشته باشند، بلكه آمده ‏اند طریقه ‏ى دنیا دارى با سعادت و عزت و... را هم به ما نشان بدهند.
 انفاق، احسان، صداقت، دوستى و محبّت و در فكر هم بودن یكى از راه‏هاى سعادت دنیوى ما است.
 اگر در فكر هم، یار هم، غمخوار هم باشیم، در واقع در فكر خود هستیم و در نتیجه دنیاى خود را هم نگهدارى كرده ‏ایم.
خدا تنبه دهد كه از بى ‏تنبهى شكست نخوریم و متنبّه بشویم كه چرا فكر نكردیم كه با پیروى از انبیاء و اولیاء ـ علیهم ‏السّلام ـ چگونه دنیادارى كنیم.

1.  سوره ى لقمان، آیه ى 17.

2. سوره ى فاطر، آیه ى 32.


3. مقصود خواندن دعاى زیر است:

«أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّكَ.

 أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى رَسوُلَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسوُلَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ.

أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی.»

 (خدایا، خودت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست پیامبرت را بشناسم. بار خدایا، رسولت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست حجّتت را بشناسم. خداوندا، حجّتت را به من بشناسان، وگرنه از دینم گمراه خواهم شد.) 

اصول كافى، ج 1، ص 337؛ بحار الانوار، ج 52، ص 146؛ ج 92، ص 326.

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی محمد تقی بهجت قدس سره الشریف**

-------------

کلمات کلیدی : آیت الله بهجت - کلمات قصار - امر به معروف و نهی از منکر - معرفت

------------

نوع : تجمیعی

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 1/12/1388 - 1:17 - 0 تشکر 184103

 10آیه چگونگی نماز خواندن

در قرآن به زمان نماز و احکام مربوطه در آیات زیر اشاره شده است

۱- سوره: ۱۱ , آیه: ۱۱۴

و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار زیرا خوبیها بدیها را از میان مى‏برد این براى پندگیرندگان پندى است

۲- سوره: ۲۴ , آیه: ۵۸

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید قطعا باید غلام و كنیزهاى شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسیده‏اند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پیش از نماز بامداد و نیمروز كه جامه‏هاى خود را بیرون مى‏آورید و پس از نماز شامگاهان [این] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نیست كه غیر از این [سه هنگام] گرد یكدیگر بچرخید [و با هم معاشرت نمایید] خداوند آیات [خود] را این گونه براى شما بیان مى‏كند و خدا داناى سنجیده‏كار است

۳- سوره: ۴ , آیه: ۱۰۳

و چون نماز را به جاى آوردید خدا را [در همه حال] ایستاده و نشسته و بر پهلوآرمیده یاد كنید پس چون آسوده‏خاطر شدید نماز را [به طور كامل] به پا دارید زیرا نماز بر مؤمنان در اوقات معین مقرر شده است

۴- سوره: ۱۷ , آیه: ۷۸

نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریكى شب برپادار و [نیز] نماز صبح را زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است

۵- سوره: ۲ , آیه: ۲۳۸

بر نمازها و نماز میانه مواظبت كنید و خاضعانه براى خدا به پا خیزید

۶- سوره: ۵ , آیه: ۶

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید چون به [عزم] نماز برخیزید صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح كنید و اگر جنب‏اید خود را پاك كنید [=غسل نمایید] و اگر بیمار یا در سفر بودید یا یكى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان نزدیكى كرده‏اید و آبى نیافتید پس با خاك پاك تیمم كنید و از آن به صورت و دستهایتان بكشید خدا نمى‏خواهد بر شما تنگ بگیرد لیكن مى‏خواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد كه سپاس [او] بدارید

۷- سوره: ۱۷ , آیه: ۱۱۰

بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر كدام را بخوانید براى او نامهاى نیكوتر است و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته‏اش مكن و میان این [و آن] راهى [میانه] جوى

۸- سوره: ۴ , آیه: ۴۳

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید در حال مستى به نماز نزدیك نشوید تا زمانى كه بدانید چه مى‏گویید و [نیز] در حال جنابت [وارد نماز نشوید] مگر اینكه راهگذر باشید تا غسل كنید و اگر بیمارید یا در سفرید یا یكى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان آمیزش كرده‏اید و آب نیافته‏اید پس بر خاكى پاك تیمم كنید و صورت و دستهایتان را مسح نمایید كه خدا بخشنده و آمرزنده است

۹- سوره: ۴ , آیه: ۱۰۱

و چون در زمین سفر كردید اگر بیم داشتید كه آنان كه كفر ورزیده‏اند به شما آزار برسانند گناهى بر شما نیست كه نماز را كوتاه كنید چرا كه كافران پیوسته براى شما دشمنى آشكارند

۱۰- سوره: ۶۲ , آیه: ۹

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذكر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید اگر بدانید این براى شما بهتر است.

*1

«نماز بر مؤمنان نوشته و واجب شده است.»

1 ـ امام باقر علیه السّلام : واژه «موقوتاً» در آیه إنّ الصلاة كانت على المؤمنین كتاباً موقوتاً به معنى «موجوباً» است.
 یعنى نماز بر مؤمنان نوشته و واجب شده است.[2]

2 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله
به كسى كه از واجبات الهى پرسیده بود، فرمود: خداوند، بر تو هفده ركعت [ نماز در هر شبانه روز واجب كرده است.

3 ـ بر من و امّتم ، پنج نماز نازل شده كه بر امتهاى پیشین نشده و بر امتى پس از من واجب نمى شود، زیرا پیامبرى پس از من نمى آید.


4 ـ امام باقر علیه السّلام :
خداوند [ اصل ] نماز را واجب كرد و پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله آن را بر ده گونه نهاد: نماز حاضر و مسافر، نماز خوف كه خود سه گونه است، نماز خورشید و ماه گرفتگى، نماز دو عید [ فطر و قربان ] نماز باران و نماز بر مرده .

5 ـ امام صادق علیه السّلام
به كسى كه واجبات خداوند بر بندگان را پرسیده بود، فرمود: شهادت بر یگانگى خداوند و پیامبرى حضرت محمّد صلّى الله علیه و آله و برپاداشتن نمازهاى پنجگانه.
*1 - مقاله سایت پارس قرآن

(2) این حدیث مانند احادیث فراوان دیگرى در مقام رد تفسیر «موقوتاً» به (زمان معین) است .

احادیث : بنگرید به بحار الانوار : 82 / 340  / 24 تا 32 .

*کتاب نماز در قرآن و حدیث - تالیف  محمّدى رى شهرى
- ترجمه : واحد ترجمه مركز تحقیقات دارالحدیث-
حجة الاسلام و المسلمین عبدالهادى مسعودى

---------------

نوع : تلفیقی

---------

کلمات کلیدی : نماز - قرآن- احادیث


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 1/12/1388 - 9:4 - 0 تشکر 184152

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا قرآن حادث است یا قدیم ؟(قسمت اول)

هر چیزی را که پدیدار شدن آن را اراده کند ،میگوید:پدید ای ، وآن به وجود می آید،اما این فرمان نه با صدایی است که گوش بکوبد یا ندایی که شنیده شود،جز این نیست که کلام خدای سبحان فعلی است که وی انرا انشا وایجاد کرده است.سخن او سخنی است که همانند آن قبلا وجود نداشته است واگر سخن (مانند ذات احدیت )قدیم بود،هر آینه آن سخن خدای دومی به حساب می آمد .1

ابوقره به حضرت رضا ع عرض کرد چه میفرمایید درباره کتب آسمانی که آیا حادثند یا قدیم؟فرمود:تورات وانجیل وزبور وفرقان وهر کتابی که از جانب خدا نازل شده است کلام خدا میباشد که جهت هدایت بشر نازل نموده وهمه اینها حادثند .2

معتزله و اشاعره، هر دو بدون استثنا، قرآن را كلام خدا می‌دانند، اما در حادث و قدیم بودن آن اختلاف دارند.

معتزله چه کسانی هستند ؟

فرقه معتزله: فرقه معتبری است از فرق اسلامی که از اول قرن دوم هجری در اواخر عهد بنیامیه ظهور رده تا چند قرن در تمدن اسلامی تاثیر شدید داشتهاند موسس این فرقه یکی از شاگردان حسن بصری به نام واصل بن عطا بود که با استاد خود بر سر سرنوشت مرتکب معاصی کبیره و یقین حدود کفر و ایمان اختلاف نظر یافت و از او مجلس درس او کناره گرفت و سپس یکی از شاگردان دیگر حسن به نام عمرو بن عبید به او پیوست و این دو به یاری یکدیگر فرقه جدیدی را پدید آوردند به نام معتزله یا اهل «عدل و توحید» که در فارسی آنان را عدلی مذهب نیز گفتهاند.3

سخن امام صادق ع درباره فرقه معتزله

امام صادق ع میفرماید:خدا لعنت کند معتزله را که آنها میخواستند توحید را به کمال برسانند ملحد شدند ومیخواستند تشبیه را از میان بردارند خود مرتکب تشبیه شدند بحار 8-5

عاقبت فرقه معتزله چه شد؟

معتزله در دوره بنى اميه با دستگاه حكومت روابط خوبى نداشتند، در اوايل بنى العباس حالت بى طرفى به خود گرفتند ولى در

عصر مأمون كه خود اهل فضل و علم و ادب و فلسفه بود مورد توجه واقع شدند. مأمون، و پس از او معتصم، و پس از معتصم واثق از معتزله سخت حمايت كردند و اين سه خليفه خود را معتزلى مىخواندند. در همين زمان بود كه بحث داغى بالا گرفت كه دامنهاش در تمام اقطار كشور عظيم آنروز اسلامى گسترش يافت.

و آن اينكه آيا كلام خدا از صفات فعل است يا از صفات ذات؟ و آيا كلام خدا حادث است و يا مانند علم خدا و قدرت و حيات او قديم است؟ و در نتيجه آيا قرآن كه كلام خدا است مخلوق و حادث است يا قديم و غير مخلوق؟

معتزله معتقد بودند كه كلام خدا مخلوق است، پس قرآن مخلوق و حادث است و اعتقاد به قديم بودن قرآن كفر است. مخالفين معتزله بر عكس معتقد بودند كه قرآن قديم است و غير مخلوق. مأمون به حمايت از معتزله بخشنامهاى صادر كرد كه هر كس معتقد به قدم قرآن باشد تأديب شود. افراد زيادى به زندان افتادند و شكنجه ديدند. معتصم و واثق نيز روش مأمون را دنبال كردند، و از جمله كسانى كه در اين دوره به زندان افتادند احمد بن حنبل معروف بود. تا نوبت به متوكل رسيد. متوكل بر ضد معتزله گرايش پيدا كرد و اكثريت مردم با معتزله مخالف بودند. معتزله و طرفدارانشان منكوب بلكه قلع و قمع شدند. خونها در اين فتنه ريخته شد و خانمانها به باد رفت. مسلمين اين دوره را دوره " محنت " ناميدند. 4

اشاعره چه کسانی هستند ؟

اشاعره: اساس طریقه اشاعره از تعلیمات جهمیه مایه گرفت و در اواخر قرن سوم و یا اوائل قرن چهارم هجری به عنوان فرقه اشعری ظهور کرد و به نام مشهورترین روسای این فرقه ابوالحسن اشعری معروف گردید، او از اخلاف ابوموسی اشعری بود.

ابوالحسن اشعری بر مخالفت معتزله قیام کرد و جمعی پیرو او شدند.

نظر اشاعره ومعتزله درباره حادث وقدیم بودن قران چیست؟

اشاعره می‌گویند: قرآن چون كلام الهی است و محصول صفت تكلم خداست، پس باید مانند صفات دیگر او قدیم باشد. اما معتزله قرآن را در عین كلام خدا بودن آن، با مقتضای زمان و زمینه‌ها، مخلوق و حادث می‌دانند، مانند وجود من و شما و موجودات حادث دیگر كه در عین آنكه مخلوق خدا هستند، قدیم نبوده و حادث هستند.

نظر شیعه درباره حادث وقدیم بودن قران چیست ؟

طبق ایات وروایت شیعه بر این عقیده است که قران کلام خداست وحادث است اگر منظور از كلام اللّه، محتوا و مضمون آن است، به طور قطع «قدیم» است یعنى همیشه در علم خدا بوده و علم واسع پروردگار همیشه به آن احاطه داشته است. و اگر منظور، این الفاظ و این كلمات و این وحى است كه بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده، آن هم بدون شك «حادث» است.

به تعبیر دیگر، قرآن الفاظى دارد و معانى، الفاظش قطعاً حادث است و معانیش قطعاً قدیم است .

ادامه دارد....

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 1/12/1388 - 15:10 - 0 تشکر 184279

دشمن که دشمن است از او انتظاری جز دشمنی نمی رود کلید واژه ها: دشمن, حب دنیا , مسلمان , حسین ابن علی , امام زمان متن: تولیدیدشمن که دشمن است و از او انتظاری جز دشمنی نمی رود. دشمن باید بکشد و غارت کند و ببرد. دشمن باید تیر زند و سنان و سنگ. دشمن باید لجام تازه ببندد و با نقاب بر بدن کشتگان بتازد و رحم نکند. دشمن باید به زنان و کودکان حمله کند و خیام را آتش زند و معجر بر دارد و .... از دشمن توقعی نیست اما ...اما کجا بودند ای دلاوران بدر و احد و خیبر و جمل و صفین و حنین؟! کجا بودند که خانواده ی پیامبرشان را کشتند و غارت کردند، عزیز زهرایشان را به قتله گاه بردند ، عقیله ی کبرایشان را زدند و ...با  کشته شدن حسین (ع) ، دشمنانش سر افکنده نشدند که مسلمانان به ظاهر اسلام آورده بودند که سر افکنده شدند مسلمانانی که محبت حسین را در کنار حب دنیا جستجو می کردند و عاشق حسین نشده بودند. آیا بدتر از مردم کوفه سراغ داری؟ مردم کوفه پای روضه ی سرهای بریده گریستند ؛ چرا که محبت حسین را در دل داشتند اما هنوز مسلمان صد در صدی نشده بودند. اینجا بود که صد در صدی ها درخشیدند و آنهایی که حتی ذره ای حب دنیا  در وجودشان بود  ماندند و سر افکنده شدند. کسانی که عاشق حسین (ع) نبودند مهر ننگ بر پیشانیشان کوبیده شد و "آخر تابع له علی ذلک" شدند و لعین ابدی.برخی از مسلمانان شاید احدی شوند یا بدری و یا خیبری و یا جملی و یا حنینی و یا صفینی و یا ... اما هر  کسی کربلایی نمی شود. کربلا دل می خواهد، یک دل لبالب از عشق حسین .حر دشمن حسین  یک شبه راه صد ساله طی کرد و حسینی شد ؛ زهیر فراری از حسین حسینی شد  و آنکس که حتی مسلمان نبود یک شبه اسلام آورد و حسینی شد . راه برای حسینی شدن هست اما مرد می طلبد.آنهایی که امام زمانشان را شناختند و به غربتش گریستند و دعوتش را لبیک گفتند ، "علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت" شدند و آنهایی که از کربلا دور شدند تا صدای غربتش به گوششان نرسد ، لعین ابدی. :::اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد:::

شنبه 1/12/1388 - 15:16 - 0 تشکر 184281

تفاوت میان حلال و حل شونده در میزان آن استمتن : تولیدیکلیدواژه ها: حلال, حل شونده, امام زمان, معلمابتدا :::"تفاوت میان حلال و حل شونده در میزان آن است ." معلم این را گفت و رد شد. افکارم عین کلافی در هم می پیچد. حل شونده درون حلّال حل می شود ، تمام خواص خود را از دست می دهد و خود را شبیه حلّال می کند. دست آخر اثری از حل شونده دیده نمی شود!؟ ظاهرا تغییری در حلّال صورت نگرفته است. حل شونده نابود نشده و فقط غرق در حلّال گشته! وسط:::معلم ادامه می دهد :" شرط حل شدن دو ماده ، نفوذ است. یعنی اتمهای حلّال و حل شونده در هم نفوذ می کنند. "دلم به یکباره می ریزد. عرق سردی بر پیشانی ام می نشیند. نفوذ در هم؟! باید در هم نفوذ صورت گیرد تا حلّال و حل شونده یکی شوند. باید اتمهای حلّال ، اتمهای حل شونده را در بر گیرد تا حل شونده هم شبیه حلّال گردد. در این صورت دیگر اثری از حل شونده باقی نمی ماند!انتها:::مدتی بود دنبال تعبیری برای ای عبارت بودم :" السلام علیک و علی الارواح التی حلّت به فنائک""من اصحابی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم." جمله ی امام حسین (ع) توی ذهنم دور می زند. چه کردند این مردم که بهترین یاران امام زمانشان شدند؟ حلّت ، حلّال و محلول همگی از ریشه ی " حلّ " می باشد. یعنی در امام زمانشان حل شدند ، به طوری که اثری منیّت از آنها نماند و شبیه امامشان شدند. چه جسما و چه روحا. خونها در هم و جسم ها در هم و روح ها در هم. هر چه بود امام بود . خودها فراموش شده و غرق در امام گشته.

شنبه 1/12/1388 - 15:21 - 0 تشکر 184282

شیطان شناسیکلیدواژه ها: شیطان, خدا, پیامبر  * شیطان قسم خورده تا لحظه مرگ انسان او را از هرسو مورد وسوسه قرار دهد تا به گناه بیافتد و همه را گمراه میكند جز متقین (كسانی كه گناه نمیكنند)* شیطان از زبان پیامبر اكرم ص : 1- شیطان در هر كارى از كارهاى شما نزد شما حاضر مى‏شود 2- شیطان در باره انسان مانند گرگ براى گوسفند است كه گوسفند دور افتاده و بركنار مانده از خدا را مى‏گیرد. 3- شیطان در دل فرزند آدم سرك مى‏كشد، پس اگر او خداوند متعال را یاد كند، سست مى‏شود و اگر خداوند را فراموش كند، دلش را فرا مى‏گیرد. * شیطان  به نوح گفت: مرا در سه جا یاد كن كه در آن سه جا به بنده از هر وقتى نزدیك‏ترم: هنگامى كه غضب كردى مرا به یادآور چون عقلت را موقع عصبانیت از بین میبرم و هنگامى كه میان دو نفر قضاوت مى‏كنى مرا به یادآور چون تو را وادار میكنم كه به نفع كسی كه دوستش داری حكم صادر كنی و هنگامى كه با زنى همنشین شدى و كسى با شما نبود، مرا به یاد آور پس بدان هرجا زن و مردی نامحرمی با هم هستند سومین آنها من هستم* شیطان گوید كه مرا به پنج كس راه چاره‏اى نیست ولى دیگران در چنگ منند كسى كه با صدق نیت پناهنده بخدا شود و در همه كارهایش بخدا توكل كند و كسى كه در شبانه روزش فراوان تسبیح خدا را گوید و كسى كه براى برادر مؤمنش آنچه را پسندد كه براى خود مى‏پسندد و كسى كه بهنگام مصیبت بى‏تابى نكند و كسى كه خشنود باشد بآنچه خداوند براى او قسمت فرموده و دیگر غم روزى خویش نخورد.* و هر كس از یاد خدا روى‏گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست! قرآن كریم سوره زخرف آیه

شنبه 1/12/1388 - 15:32 - 0 تشکر 184285

علائم دعوت‏هاى شیطان

متن: تلفیقی

کلید واژه ها: شیطان, انسان, وسوسه , خدا, آیات

شیطان از راه‌های مختلف انسان را وسوسه می كند و او را به گناه و نافرمانی می‌كشاند كه خداوند به برخی از آنها در قران كریم اشاره فرموده است. «الشیطان یعدكم الفقر و یامركم بالفحشاء(1) ؛ شیطان شما را از فقر مى‏ترساند و به كار ناشایسته فرمان مى‏دهد. هنگامى كه مى‏خواهد انسان را از انفاق فى سبیل الله بازدارد، مى‏گوید: خرج نكن، خودت فقیر مى‏شوى! یا براى آن كه آدمها را از جهاد باز دارد، آنان را مى‏ترساند: انما ذلكم الشیطان یخوف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنین(2) ؛ همانا این شیطان است كه پیروان خود را مى‏ترساند، شما از آنان نهراسید و اگر مؤمن هستید از من بترسید. یكی دیگر از علائم و قرائن وساوس شیطانى، امر به فحشاء است، هر گاه آدمى احساس كرد كه تمایل به فحشاء دارد بداند كه وسوسه‏اى از شیطان است. و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنكر(3)؛ كسى كه از گام‌هاى شیطان پیروى مى‏كند،(بدان)كه او به كار ناشایسته و ناپسند فرمان مى‏دهد. و علامت دیگر، بازداشتن از یاد خداست: و اما ینسینك الشیطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمین(4)؛ و چون شیطان تو را به فراموشى اندازد (از یاد خدا)، پس از یاد آوردن (این مطلب یا خدا) دیگر با گروه ستمكاران منشین. در جزء نخستین همین آیه آمده است: و اذا رایت الذین یخوضون فى ایاتنا فاعرض عنهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره(5)؛ اگر دیدى كسانى در آیات ما فرو رفته‏اند(آن را به استهزاء گرفته‏اند)، از آنان رویگردان تا هنگامى كه گفتگو را تغییر دهند و مطلب دیگرى بگویند. خطاب خداوند به پیامبر بزرگوار و ارجمند اسلام است البته از باب‏ «به در مى‏گویند كه دیوار بشنود»؛ «ایاك اعنى و اسمعى یا جار(6)» با كسانى كه آیات خدا را به استهزاء مى‏گیرند، منشین. همان مضمون آیه‏ دیگر است كه مى‏فرماید: ...ان اذا سمعتم ایات الله یكفر بها و یستهزا بها فلا تقعدوا معهم ...(7)؛ این كه می‌فرماید: هنگامى كه شنیدید كه(اهل مجلسى) به آیات خدا كفر مى‏ورزند یا آنها را مسخره مى‏كنند، با آنان منشینید، و بعد مى‏افزاید: ان الله جامع الكافرین ‏و المنافقین فى جهنم جمیعا، اشاره به این واقعیت است كه نشستن در چنین مجالس، كم‏كم ایمان را از بین مى‏برد و آدمى را به نفاق و كفر مى‏افكند. ما به خاطر داریم كه بسیارى از مسلمانان، بر اثر معاشرت با ماركسیست‏ها، كارشان به جایى كشید كه منافق و كافر شدند. اینها در اصل و ذاتاً مخالف اسلام نبودند، كم‏كم كشیده شدند به سویى كه به اینجا ختم مى‏شد. اگر كسى هم بخواهد به عنوان بحث و مجادله با ماركسیست‏ها، با آنان معاشرت كند باید نخست ظرفیت ‏خود را بسنجد، حتى در مسابقه‏ كُشتى نیز، «وزن كشى‏» به دقت انجام مى‏گیرد و دو هموزن كشتى مى‏گیرند. و اما آیه‏ مشهور: الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. (8) اولا: منظور از قول در این آیه،«القول‏» قرآن است، ثانیا باید بتواند(9) «احسن‏» را تشخیص دهد، پس هر كس حق ندارد با هر كس بنشیند و در هر بحثى شركت كند، اگر معلوماتش كم است ‏یا قدرت تشخیص ندارد و یا ضعف اراده و شخصیت دارد، حق شركت در هر بحثى را ندارد. از دیگر نشانه‏هاى تبعیت از شیطان، «تبذیر»است: ان المبذرین كانوا اخوان الشیاطین (10)؛ اهل تبذیر و اسراف برادران شیطانند. پی‌نوشت‌ها:1- بقره/268. 2- آل عمران/ 175. 3- نور/20. 4- انعام/68. 5- انعام/ 68. 6- رویم به توست اما همسایه! تو بشنو. 7- نساء/140. 8- زمر/ 18 .9- این مساله ‏«ضعیف الاراده بودن‏» و كم شخصیتى و «داشتن عقده حقارت‏»، خصوصا در این زمینه بسیار مهم است. غالبا اینگونه افراد تحت تاثیرهاى جنبى قرار مى‏گیرند، خاصه اگر «حریف‏ها» رند و «وارد» و روانشناس هم باشند كه اغلب هستند!

شنبه 1/12/1388 - 17:5 - 0 تشکر 184330

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا قرآن حادث است یا قدیم ؟(قسمت دوم)

تکلم و سخن گفتن خداوند به چه معناست؟

متکلم بودن یکی از صفات فعلیهی خداوند است، تکلم به آن معنایی که در انسانها مطرح است دربارهی خدا محال و غیر ممکن است چه آنکه قبول این معنا مستلزم جسمیت حق تعالی است و خداوند از آن، منزه و پیراسته است.

با این وجود تکلم و سخن گفتن خداوند بدین معناست که بیشک کلام مرکب از حروف و اصوات است و خدای متعال گرچه آلت تنفس و حلقوم و لب و دندان و آلت تقطیع حروف ندارد اما قدرت و توان آن را دارد که این اصوات را در جایی ایجاد کند و با پیامبران سخن بگوید.

بنابراین سخن گفتن ذات اقدس حق همچون آدمیان از راه فکر و اندیشه، و الفاظ و کلمات نیست، چنانکه حضرت مولی الموحدین علی علیهالسلام در این باره میفرماید:

متکلم لابرویه.5

سخن میگوید اما نه از طریق فکر و کلمات.

یخبر لابلسان و لهوات.. 6

خبر که میدهد نه با زبان معمولی است و نه با زبان کوچک (که آخر دهان است)

یقول و لا یلفظ و یحفظ و لا یتحفظ. 7

سخن میگوید نه به الفاظ، مطالب را در نظر دارد ولی نه در حافظه.

آری دلالت کلمات الهیه بر مدلولات خود، ذاتی و غیرقابل تغییر است ولی دلالت کلمات لفظیه بر حسب وجود آنها متغیر میباشد و دلالت الفاظ بر معانی به واسطهی وضع واضع خواهد بود، از اینرو تکلم الهی با سخن گفتن افراد بشر کاملا متفاوت است.

آیا حدوث وقدم قرآن ارتباطی با اعتقادات اسلامی دارد ؟

خیر ،هیچ یک از مسلمانان در این که قرآن سخن خداست واین که خداوندآن را برای اثبات نبوت پیامبر اکرم ص وراهنمایی مسلمانان فرستاده هیچ شک وتردیدی نیست وهم چنین شکی نیست که تکلم،یکی از صفات ثبوتیه (صفت جمال )پروردگار است وخدای سبحان خودرا با صفا تکلم در قران وصف کرده است ان جا که میفرماید

«... وَكَلَّمَ اللّهُ مُوسى تَكْلیماً». 8 «خدا با موسى سخن گفت».

مساله "حدوث وقدم قرآن "از چه زمانی شروع شد وریشه این نزاع از کجا آب میخورد؟

مساله حدوث وقدم قرآن از زمانی پدیدار گشت که مسلمانان در مسائل اعتقادی به دو گروه "اشعری"و"غیر اشعری(عدلیه ومعتزله)"تقسیم گردیدند ،پس اشاعره به قدم قرآن معتقد شدند وکلام را به دو نوع "لفظی"و"نفسی"تقسیم کردند وگفتند :کلام نفسی خدا یکی از صفات ذاتی وقائم به ذات باری تعالی است وهم چون خدا قدیم میباشد و"معتزله"و"عدلیه"معتقد به حدوث قرآن شدند و"کلام نفسی "را انکار کردند وگفتند:کلام یک قسم بیشتر ندارد وهمان کلام لفظی است وتکم خدا از صفات فعلی خداست .9

یك چنین نزاع درباره قرآن ریشه سیاسى داشت و طرّاح این مسئله در میان مسلمانان، كلیساهاى شرق بودند كه به گونهاى در دربار بنىامیه نفوذكرده بودند، آنان براى فریب دادن مسلمانان این مسئله را مطرح كردند و با خود گفتند: ما مسیح را كلمة اللّه و قدیم مىنامیم، در این مورد به ما اشكال مىشود كه قدیم بودن مسیح با توحید خدا منافات دارد. با خود گفتند عین همین شبهه را در میان مسلمانان ایجاد كنیم و آن این كه آیا كلام خدا حادث است یا قدیم؟ اگر گفتند حادث است، بگوییم مفاد آن این است كه خدا قبل از قرآن متكلم نبوده (نعوذ باللّه) لال بوده است، و چون این مطلب نوعى نقص در خدا است، طبعاً شق دوم را انتخاب كرده مىگویند، كلام خدا قدیم است؛ در این موقع مىگوییم: مسیح هم كلام خدا و قدیم است. 10

در این جا بیان دیگرى نیز براى طرح این مسئله هست وآن این كه مسیحیان تصمیم گرفتند چنین مطرح كنند كه آیا كلام خدا مخلوق است یا قدیم، اگر مسلمان بگوید مخلوق است، فوراً ازا ین لفظ مشترك معنى غیر صحیحى اراده كنند و بگویند آیا تو مىگویى كلام خدا ساخته بشر است؟ طبعاً او به خاطر عدم تعمق، شق دوم را انتخاب مىكند وآن این كه كلام خدا قدیم است، و از این طریق راه براى اثبات عقیده ما باز مىشود. 11

اینکه مسیحیان حضرت عیسی ع را "کلمه الله "میخوانند از کدام ایه نشات میگیرد؟

«إِنَّما المَسیحُ عیسىَ ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّه وَ كَلِمَتُه... ». (ال عمران 45 )

«جز این نیست كه مسیح، عیسى فرزند مریم رسول خدا و كلمه او است».

چرا مسیح، كلمه خدا نباشد در حالى كه بازگو كننده قدرت عظیم خدا است كه جنینى را در رحم مادر پدید آورد، بدون این كه لقاحى صورت گیرد؛ روى این جهت قرآن همه عالم آفرینش را كلمات خدا مىداند و مىفرماید اگر دریا مركّب شود و هفت دریاى دیگر آن را كمك كنند (انس و جن مشغول نوشتن كلمات خدا باشند)، دریاها پایان مىپذیرد و سخنان خدا پایان نمىپذیرد، چنان كه مىفرماید:

«وَ لَوْ أَنَّما فِى الأَرض مِنْ شَجَرَةٍ أَقلام وَالبْحْر یَمُدُّهُ مِنْ بَعِدِه سَبَعة أَبْحُرٍ ما نَفِدَت كَلِماتُ اللّهِإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَكیمٌ». لقمان 27

«اگر آنچه در روى زمین درخت هست، قلم شود و دریا مركب گردد و هفت دریاى دیگر بر آن افزوده شود، كلمات خدا پایان نمىپذیرد، خدا عزیز و حكیم است».

عیسی ع مخلوق است ومخلوق هرگز نمیتواند قدیم وازلی باشد ومنظور از کلمه در این ایه مخلوقات خداست واز انجا که مسیح یکی از بزرگترین مخلوقات خدابوده اطلاق به کلمه شده است .

شیوه برخورد ائمه با این مسئله چگونه بود؟

امام هشتم علیه السَّلام به هنگام سوءال در بارؤ قرآن مىفرماید: « كلام اللّه لا تتجاوزوه ولا تطلبوا الهدى فى غیره فتضلوا». 12

«قرآن كلام خدا است، از این تعبیر پا فراتر ننهید و هدایت را در غیر قرآن طلب نكنید تا گمراه نشوید».

وقتى سلیمان بن جعفر از امام هفتم علیه السَّلام سوءال مىكند كه آیا قرآن مخلوق است یا غیر مخلوق؟ امام مىفرماید: «من هیچكدام را نمىگویم، من مىگویم قرآن كلام خدا است». 13

پیشوایان ما از اظهار نظر صریح خوددارى مىكردند و مصلحت را در این مىدیدند كه با توصیف قرآن، كه كلام خدا است به هر نوع پرسش خاتمه دهند. ولى در مواردى دیگر كه جوّ آماده بیان حقیقت بود، امام آشكارا مىفرمود كه تنها خالق، خدا است و غیر او مخلوق است و قرآن خالق نیست؛ زیرا نتیجه آن اتحاد مُنزِل و مُنزَل(فرستنده و فرستاده شده) است، طبعاً مخلوق خواهد بود.

ابوبصیره گوید :شنیدم که امام صادق میفرمود :خدای عزوجل همیشه پروردگار ما علم عین ذاتش بود آنگاه که معلومی وجود نداشت وشنیدن عین ذاتش بود زمانیکه شنیده شده ای وجود نداشت وبینایی عین ذاتش بود آنگاه که دیده شده ای وجود نداشت وقدرت عین ذاتش بود زمانیکه مقدوری نبود ،پس چون اشیا را پدید اورد موجود شد علمش برمعلوم منطبق گشت وشنیدنش بر شنیده شده وبیاییش بر دیده شده وقدرتش بر مقدور ابوبصیر گوید :عرضکردم :پس خدا همیشه متحرک است؟فرمود :خدا برتر از انست ،حرکت صفتی است که با فعل بوجود اید ،عرضکردم :پش خدا متکلم است ؟فرمود کلام صفتی است پدید شونده ازلی وقدیم نیست ،خدای بود و متکلم نبود .14

کلمات کلیدی

1. قدیم:قدیم در اصطلاح اهل معقول و كلام و فلسفه كه عبارت است از موجودى كه پیش از او موجود دیگرى نباشد یا پیش از وجود، معدوم نبوده است و حادث خلاف این مسئله است.

2. صفات ذاتی :صفات ذاتی خدا همان صفاتی است که هرگز خدا با ضد آن اوصاف متصف نمیشود ،مانند علم وقدرت وحیات

3. صفات فعلی:صفات فعلی خدا همان صفاتی است که ممکن است خداوند گاهی دارای ان صفات باشد وگاهی نباشد مانند خالقیت ورازقیت

________________________________________________

1.نهج البلاغه خطبه 183

2. معارف وعاریف ج 8 ص285

3. صفات جمال وجلال خدا در نهج البلاغه ص34

4.اشنایی باعلوم اسلامی استاد مطهری

5. نهج البلاغه خ

.6نهج البلاغه خ 186

7. همان

8.. نساء/164.

9. البیان ص560

10.ابن ندیم، الفهرست، فن سوم از مقاله پنجم، ص 230.

11. ابو زهره متوفاى 1396، تاریخ المذاهب الاسلامیة، ص 394.

12.صدوق، توحید، ص 223، حدیث 2.

13.صدوق، توحید، ص 223، حدیث 2.

14 اصول کافی جلد 1ص143

سعیدى مهر, كلام اسلامى, ج 1

نوع مقاله تولیدی

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.