نویسنده: Tim O" Reilly
در اولین كنفرانس ما منظور خود را از وب 2 با چند مثال نشان دادیم:
البتهاین فهرست محدود بههمین موارد نیست. ولی چه چیزی موجب میشود ما یك برنامهكاربردی یا راهحل را بهعنوان "وب1" و دیگری را بهعنوان "وب2" در نظر بگیریم؟ پاسخ به این سوال بسیار اهمیت دارد. چراكه تبِ وب2 آنچنان گسترده شده است كه حتی بعضی از شركتها در حال حاضر از آن بهعنوان یك شعار برای بازاریابی استفاده میكنند. در حالیكه بسیاری ازاین شركتها حتی نمیدانند وب2 چیست. از طرفی پاسخ بهاین سوال بسیار دشوار است. چون بسیاری ازاین شركتهای تازهكار كه به استفاده مبتذلانه از عبارتهای تبلیغاتی عادت دارند، اصلا وب2 نیستند و در عین حال بعضی از برنامههای كاربردیای كه ما بهعنوان وب2 معرفی كردهایم، مثلNapster و BitTorrent، را حتی نمیتوان دقیقا یك برنامه كاربردی تحتوب یا Web Application دانست. قدم اول ما برای پاسخ بهاین سوال، یافتن اصولی است كه در نمونههای موفق وب1 و در نمونههای جالب برنامههای كاربردی جدید وب2 دیده میشود.
Web 2.0 | Web 1.0 |
Google AdSense | DoubleClick |
Flickr | Ofoto |
BitTorrent | Akamai |
Napster | mp3.com |
Wikipedia | Britannica Online |
blogging | personal websites |
upcoming.org and EVDB | evite |
search engine optimization | domain name speculation |
cost per click | page views |
web services | screen scraping |
participation | publishing |
wikis | content management systems |
("tagging ("folksonomy | (directories (taxonomy |
syndication | stickiness |
وب بهعنوان یك پلتفرم
وب2، مثل بسیاری از مفاهیم مهم دیگر، محدوده قطعی و كاملا مشخصی ندارد. ولی در مقابل، حول هستهای محكم و متمركز شكلگرفتهاست. وب2 را میتوان بهصورت مجموعهای از اصول و شیوهها در نظر گرفت كه منظومهای كامل از سایتها، كه همه یا بعضی ازاین اصول را دنبال میكنند، در حول هسته آن با فواصل كم وزیاد قرار گرفتهاند.
شكل 1، كه در یك جلسه هماندیشی در كنفرانس FOO Camp در O" Reilly Media طراحی شده است، بهطور شماتیك وب2 را نشان میدهد.این طرح شماتیك وب2 هنوز كامل نشده است. ولی بسیاری ازایدههایی كه از هسته وب2 ساطع شدهاند را نشان میدهد.
برای مثال، در اولین كنفرانس وب2 در اكتبر 2004، من (نویسنده مقاله) و جان باتل مجموعهای از اصول اولیه را برای آغاز بحث مشخص كردیم. اولین آنها، "وب بهعنوان پلتفرم" بود. اگرچهاین موضوعی است كه Netscape، محبوب وب1، كه در نبرد با مایكروسافت نابود شد نیز آن را فریاد میزد. بهعلاوه، از نمونه اصلی وب1 در بحث ما، یعنی DoubleClick و Akamai، هم در مورد درنظر گرفتن وب بهعنوان یك پلتفرم پیشگام بودند. اكثر افراد، اغلب خدمات تبلیغی را بهعنوان یك "سرویس وب" در نظر نمیگیرند. ولی حقیقت این است كه این سرویس، اولین وب سرویس یا اولین mashup (اگر بخواهیم اصطلاح دیگری كه امروزه متداولتر شده است را بهكار ببریم) بود كه بهطور گسترده پیاده شد و مورد استفاده قرار گرفت.
هر بَنِر تبلیغاتی در واقع یك همكاری یكپارچه و بی وقفه بین دو وب سایت است كه یك صفحه وبِتركیبی را بهخواننده، كه او هم پشت یك كامپیوتر دیگر است، نشان میدهد. Akamai هم بهشبكه بهعنوان یك پلتفرم نگاه میكند. البته در سطوح پایینتری از پشته پروتكل، و یك شبكه cashing و ارائه محتویات ساخته است كه مشكل كمبود پهنای باند را حل میكند.
با وجوداین، در عملكرد رقبای جدید تفاوتهای بارزی با عملكرد این شركتهای پیشگام وجود دارد كه برای بحث ما مناسب هستند. رقبای جدید، بهخاطر درك عمیقتر از ماهیتاین پلتفرم جدید، راه حلهای قبلی را گرفتهاند و آنها را بهتر كردهاند. هم DoubleClick و هم Akamai پیشگامان وب2 هستند. ولی میتوان مشاهده كرد كه چطور بهرهگیری از الگوهای طراحی وب2 موجب كشف راههای نو میشود. بد نیست كمیبرای بررسیاین سه مورد وقت بگذاریم تا بعضی از مهمترین جنبههایاین تفاوتها را دریابیم.
نت اسكیپ در مقابل گوگل
اگر بگوییم نتاسكیپ نماد وب1 است، بدون شك میتوان گوگل را نماد بارز وب2 دانست. یكی از دلایلاین مدعا این است كه نخستین عرضه همگانی سهامایندو شركت هركدام رویدادی تعیینكننده در دوره خود بودند. پس بیایید بحث را با مقایسه این شركتها و موقعیتهایشان شروع كنیم.
برداشت نت اسكیپ از "وب بهعنوان پلتفرم" مطابق با الگوهای نرمافزاری قدیمیبود. محصول اصلیاین شركت یك مرورگر وب بود؛ یك برنامه كاربردی عمومی.
استراتژی آن نیز این بود كه با استفاده از تسلطی كه در بازار مرورگر داشت، بازاری برای محصولات سرور گرانقیمت ایجاد كند.
داشتن كنترل بر استانداردهای نمایش محتویات و كار با مرورگر، از لحاظ نظری میتوانست همان قدرتی كه مایكروسافت در بازار پیسی از آن لذت میبرد را نصیباین شركت كند. درست همانطور كه "كالسكه بدون اسب" اتومبیل را بهعنوان پیشرفتی برای وسیله آشنای قبلی معرفی كرد، نتاسكیپ ادعا كرد كه وبتاپ (webtop) جای دسكتاپ را خواهدگرفت، و برنامهاشاین بود كه وبتاپ با اطلاعات و اپلتهای فراهمكنندگان اطلاعات پر شود، كه آنها هم برایاینكار باید بهنوبهخود سرورهای نت اسكیپ را میخریدند.
در نهایت، هم مرورگرهای وب و هم وب سرورها بهكالاهایی عادی و بدون ارزش افزوده تبدیل شدند و ارزش تجاری بهسمت "بالای پشته"، یعنی سرویسهایی كه روی پلتفرم وب ارائه میشدند، كشیده شد.
در مقابل، گوگل از روز اول زندگی خود را بهصورت یك برنامهكاربردی تحتوب ذاتی شروع كرد. هیچ وقت فروخته نشد یا بهصورت یك بسته نرمافزاری عرضه نشد، بلكه بهصورت یك سرویس ارائه شد كه مشتریان مستقیما یا غیرمستقیم برای استفاده از آن پول میپرداختند. در این مدل هیچیك از محدودیتها و مشكلات قدیمی صنعت نرمافزار وجود ندارد. هیچ زمان انتشار برنامهریزی شده و اجباری برای نرمافزار وجود ندارد و فقط بهبودهای مداوم در آن اعمال میشود. هیچ مدل مجوزدهی یا قابلفروشی نیست، بلكه فقط استفاده است.
هیچ نیازی بهسازگاری با پلتفرمهای مختلف نیست و مشتریان میتوانند نرمافزار را روی دستگاههای خودشان اجراكنند. فقط مجموعهای از پیسیها با مقیاسپذیری فوقالعاده، كه سیستم عاملهای اپنسورس و برنامههای كاربردی و كمكی كه در داخل شركت ساختهشدهاند، روی آنها اجرا میشود و هیچ كسی خارج از شركت هرگز آنها را نخواهد دید.
گوگل در زیربنا نیاز بهقابلیتی دارد كه نت اسكیپ هرگز بهآن نیاز نداشت؛ مدیریت بانكاطلاعات. گوگل فقط مجموعهای از ابزارهای نرمافزاری نیست، بلكه یك پایگاه داده تخصصی است. بدون داده،این ابزارها بلااستفاده خواهند بود. بدون نرمافزار، دیتا قابل مدیریت نیست. مجوزدهی نرمافزار و داشتن كنترل بر APIها، یعنی اهرمهای قدرت در دوران گذشته، دیگر كارایی ندارند. چراكه نرمافزار اصلا نیازی بهتوزیع شدن ندارد و فقط اجرا میشود. ولی بدون توانایی جمعآوری و مدیریت دادهها نیز، نرمافزار كاربرد خود را از دست خواهد داد. در حقیقت، ارزش نرمافزار بهمقدار و پویایی دادههایی وابسته است كه مدیریت میكند.
خدمات گوگل یك سرور نیست؛ اگرچه روی مجموعه عظیمی از سرورهایاینترنت ارائه میشود. یك مرورگر هم نیست؛ اگرچه كاربر آن را از طریق مرورگر تجربهمیكند. جستجو نیز، كه سرویس اصلی گوگل است، میزبان محتویاتی نیست كه برای مردم پیدا میكند. خیلی شبیه یك تماس تلفنی، كه نه فقط در تلفنهای دو سر خط بلكه روی شبكه میان آنها نیز رخ میدهد. گوگل هم در فضای بین مرورگر و موتورجستجو و سرورِ محتوای مقصد شكل میگیرد و بهعنوان یك مامور یا واسطه بین كاربر و تجربهآنلاینش عمل میكند.
درست است كه هم نتاسكیپ و هم گوگل شركتهای نرمافزاری هستند. ولی واضح است كه نتاسكیپ بههمان جهان نرمافزار لوتوس، مایكروسافت، اوراكل،SAP و سایر شركتهایی كه در انقلاب نرم افزاری دهه 1980متولد شدند، تعلق دارد. درحالیكه همقطاران گوگل سایر برنامه كاربردیهای اینترنت مثل eBay، آمازون، نپستر، DoubleClick و Akamai هستند.
DoubleClick در مقایسه با Overture و AdSense
DoubleClick نیز مثل گوگل زاده عصراینترنت است. این شركت نیز بهنرمافزار بهعنوان یك سرویس نگاه میكند و قابلیت اصلی آن در مدیریت دادهها است و همانطور كه در بالا ذكر شد، یكی از پیشگامان استفاده از سرویسهای وب است؛ حتی قبل ازاینكه اصطلاح سرویس وب اصلا وجود داشته باشد.
ولی DoubleClick در نهایت بهخاطر مدل تجاریش محدود شد. DoubleClick اسیراین اعتقاد دهه نودی بود كه كاربرد وب، انتشار است نه مشاركت.
آگهیدهندگان صاحب اختیارند، نه مصرفكنندگان.
بزرگی شركت مهم است، و اینكه مطابق تحقیقات MediaMetrix و سایر شركتهای ردهبندی تبلیغات، وب بهسرعت تحت سلطه وب سایتهای برتر در میآید.
در نتیجه میبینیم كه DoubleClick با افتخار در وب سایتش مینویسد: "بیش از دوهزار پیادهسازی موفق" از نرمافزارش داشته است. در حالیكه Yahoo! Search Marketing) Overtureسابق) و Google AdSense در حال حاضر هركدام بیش از صدها هزار تبلیغ دهنده دارند.
موفقیت Overture و گوگل ناشی از درك چیزی است كه Chris Anderson آنرا دنباله بلند (long tale) میخواند؛ قدرت مشترك سایتهای كوچك كه بخش اعظم محتوای وب را تشكیل میدهند. استفاده از خدمات DoubleClick نیاز بهامضای یك قرارداد رسمی فروش دارد كه موجب محدودشدن بازار این شركت بهفقط چند هزار سایت بزرگ شده است. Overture و گوگل فهمیدهاند كه چطور میتوان تبلیغات را تقریبا روی هر وبپیچی قرار داد. از آن مهمتر، این شركتها فرمتهای تبلیغاتی مورد علاقه ناشران و آژانسهای تبلیغاتی، مثل بنر و پاپآپ را كنار گذاشتهاند و بهجای آن از تبلیغات متنی استفاده میكنند كه آزاردهنده نیستند، به محتوای حساسند و بهطور كلی موردعلاقه مصرفكنندگانند.
درس وب 2
از تواناییهای خود مشتریان و مدیریت الگوریتمی دادهها برای دستیابی بهكل وب بهره بگیرید، برای دستیابی بهكنارهها و نه فقط مركز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس.
میبینیم كه سایر نمونههای موفق وب2 نیز رفتاری مشابهدارند. eBay تراكنشهایی بهاندازه كوچك در حد چند دلار را بین افراد مختلف امكانپذیر كرده است و بهصورت یك دلال خودكار بین آنها عمل میكند. Napster (اگرچه بهدلایل حقوقی ساقط شد) شبكهاش را با ساختن یك پایگاه دادهمركزی ازترانهها راه نینداخته بود، بلكه سیستمیطراحی كرده بود كه در آن هر دانلودكننده، خودش یك سرور هم میشد، و ازاین طریق شبكهاش را گسترش داده بود.
Akamai در مقایسه با Bit Torrent
Akamai هم مثل DoubleClick برای انجامدادن كار با راس، نه با دنباله، با مركز، نه با كناره، طراحی شده است.Akamai با تسهیل دسترسی بهسایتهای واقع در مركز وب كه تقاضای بالایی برای دسترسی بهآنها وجود دارد، بهافرادِ واقع در كناره وب نفع میرساند. ولی این شركت درآمدش را از آن سایتهای مركزی كسب میكند.
BitTorrent، مثل سایر پیشگامان جنبش P2P، به تمركززداییاینترنت نگاهی رادیكال دارد. هر كلاینت یك سرور هم هست. فایلها بهقطعات كوچكی تقسیم میشوند كه از چندین محل ارسال میشوند و بهاینترتیب از شبكه دانلودكنندگان برای سایر كاربران پهنای باند و داده فراهممیكند. در واقع هرچه یك فایل پرطرفدارتر باشد، سرعت توزیع آن بیشتر خواهد شد. چراكه كاربران بیشتری هستند كه برای آن فایل پهنای باند تامین میكنند و قطعات آن را برای دیگران میفرستند.
بهاینترتیب BitTorrent یكی از اصول اساسی وب2 را نشان میدهد: هرچه تعداد كاربران یك سرویس بیشتر باشد، كیفیت آن بهتر خواهد شد. در حالیكه Akamai برای بهتر كردن خدمات خود باید تعداد سرورهایش را افزایش دهد. هركدام از كاربران BitTorrent منابعش را در اختیار شبكه میگذارد. دراین مدل با مفهوم ضمنی "معماری مشاركت" و اخلاق همكاری روبهرو هستیم كه در آن سرویس در اساس بهعنوان یك واسطه هوشمند عمل میكند و كنارهها را بهیكدیگر مربوط میكند و كاربران را از قدرت مشترك خودشان بهرهمند میسازد.
بهره گیری از هوش جمعی
اصل اساسی در موفقیت غولهایی كه در دوره وب 1زادهشدند و اكنون رهبری دوران وب2 را بهعهدهدارنداین است كه آنها قدرت وب برای بهرهگیری از هوش جمعی را درك كردهاند:
- ارتباط از طریقهایپرلینكها بنیان وب است. وقتی كاربران محتویات جدید و سایتهای جدید میسازند، سایر كاربران این محتویات را كشفمیكنند و لینكهایی به آن میدهند و ازاین طریق محتویات جدید بهبدنه وب متصل میشود. درست همانطور كه سیناپسها در مغز شكل میگیرند و ارتباطات آنها با تكرار و تاكید قویتر میشود. این تاراتصالات (وب) هم در نتیجه فعالیت مشترك تمام كاربران وب، بهنحوی نظاممند و زنده رشد میكند.
- !Yahoo، اولین نمونه بزرگ موفقیت دراینترنت، حیات خود را بهعنوان یك كاتالوگ، یا دایركتوری از لینكها شروع كرد. دراین سایت بهترین كارهای هزاران، و بعدها میلیونها، كاربر وب گردآوری شده بود. !Yahoo مدتهاست كه تولید انواع مختلف محتویات را نیز بهتجارت خود وارد ساخته است. ولی هنوز هم نقشاین سایت بهعنوان یك پورتال، مهمترین نقش و اصلیترین ارزش آن است.
- ابداع مهم گوگل در فناوری جستجو، كه بهسرعت این شركت را به رهبر بلامنازع بازار جستجو بدل ساخت،PageRank بود؛ روشی برای فراهم آوردن نتایج بهتر جستجو با استفاده از ساختار لینكهای وب بهجای تكیه صرف بر ویژگیهای یك سند یا صفحه.
- محصول eBay حاصل فعالیت مشترك تمام كاربران آن است. eBay هم مثل خود وب، بهصورت نظاممند در اثر فعالیت كاربرانش رشدمیكند و نقش شركت این است كه محیطی فراهم كند كه فعالیت كاربران بتواند در آن اتفاق بیفتد. نكته مهماینكه، مزیت رقابتی eBay تقریبا، كاملا ناشی از توده عظیم فروشندگان و خریداران آن است كه باعث میشود هر شركت رقیبی كه سرویسی مشابهعرضه میكند، جذابیت بسیار كمتری برای مصرف كنندگان داشته باشد.
- محصولی كه آمازون میفروشد، فرقی با محصول سایر رقبا مثل bn.com ندارد. همه این شركتها اطلاعات مشابهی را از تولیدكنندگان میگیرند: نظیر شرح محصولات، تصاویر پشت جلد، نقدها، و... ولی آمازون روشهایی برای جلب مشاركت كاربران ابداع كرده است. دراین سایت تعداد نقدها و بررسیهای كاربران چندین هزار برابر بیشتر است.
تقریبا روی هریك از صفحههای سایت آمازون بهنحوی كاربران بهمشاركت دعوت شدهاند و مهمتر از همهاینكه، آمازون از فعالیت كاربران برای بهتركردن نتایج جستجو بهره میگیرد. درحالیكه نتایج یك جستجوی در bn.com احتمالا با محصولات خود شركت، و یا لینكهای حمایت شده، شروع میشود. نتایج جستجو در آمازون همیشه با "پرطرفدارترینها" شروع میشود.
این نتایج جستجو در لحظه محاسبهمیشوند و تنها بر میزان فروش مبتنی نیستند، بلكه عوامل دیگری را هم دربرمیگیرند كه افراد آمازون به آنها "جریان" اطراف یك محصول میگویند. با داشتن دهها هزار برابر كاربر بیشتر، تعجبی ندارد كه فروش آمازون رقبا را پشت سر گذاشته است. اكنون هم شركتهای خلاقی كهاین مفاهیم را درك كردهاند و حتی آنها را بیشتر گسترش میدهند، وب را تحت تاثیر قرار دادهاند:
- ویكی پدیا،یك دایره`المعارف آنلاین است كه بر اساساینایده عجیب شكل گرفته است كه هركسی میتواند یك مدخل جدید اضافه كند، یا مدخلهای موجود را ویرایش نماید. ویكی پدیا یك تجربه بنیادگرایانه در اعتماد كردن است و سخن معروف اریك ریموند را كه "وقتی تعداد ناظرین زیاد باشد، هیچ باگی از نظر دور نمیماند" (كه در اصل درباره نرمافزار اپنسورس گفته شده است) در حوزه ساخت محتوا پیاده میكند. ویكی پدیا در حال حاضر جزء صد سایت برتر وب است و افراد بسیاری معتقدند كه طولی نخواهد كشید كه یكی از ده سایت برتر خواهدبود.این یك تغییر عمیق در شیوه تولید محتوا است.
- سایتهایی مثل Flickr، كه اخیرا كانون توجه واقع شدهاند، مفهومیجدید ابداع كردهاند كه بعضی بهآن فوكسونومی (folksonomy) میگویند. (در مقابل taxonomy كه به معنای مدیریت سازمانیافته اطلاعات است). فوكسونومیروشیاشتراكی و مبتنی بر همكاری برای رده بندی سایتهاست كه در آن از كلمات كلیدی كه بهطور آزادانه انتخاب میشوند، استفاده میشود. به این كلمات كلیدی معمولا تگ (tag) گفته میشود.
از طریق تگگذاری میتوان بهجای گروهبندیهای ثابت و مشخص، از همان روش ارتباطدهی چندگانه و همپوشانی كه در مغز برای مرتبط كردن اطلاعات بهكار میرود، استفاده كرد. برای مثال، عكس یك توله سگ در Flickr ممكن است با تگهای (puppy توله سگ) و cute (ملوس) نشانهگذاری شود. بهاینترتیب میتوان بازیابی را متناسب با طرز فكر طبیعی كاربر انجام داد.
- محصولات اشتراكی فیلتركردن هرزنامه مثل Cloudmark، تصمیمگیری كاربرانایمیل را مبنی براینكه چه چیزی هرزنامه است و چه چیزی نیست، در كنار هم گردآوری میكنند. این سیستمها نسبت بهسیستمهایی كه متكی بر تحلیل خود پیامها هستند، عملكرد بهتری دارند.
- واقعیت این است كه بزرگترین نمونههای موفقیت در اینترنت محصولات خود را تبلیغ نمیكنند. پذیرشاین محصولات در بین مردم از طریق "بازاریابی ویروسی" صورت میگیرد. یعنی كاربران مستقیما این محصولات را بهكاربران دیگر توصیه میكنند. تقریبا میتوان گفت كه اگر سایت یا محصولی برایترویج خود از تبلیغات استفاده میكند، یك سایت یا محصول وب2 نیست.
- بخش اعظمیاز زیرساخت وب، از جمله لینوكس، آپاچی، MySQL، و كدهایPerl ،PHP یا Python كه در اكثر وب سرورها قرار دارد، متكی بر روشهای تولید گروهی اپنسورس است كه بهنوبهخود نمونههای از هوش جمعی بهمدد شبكه هستند. در SourceForge.net بیش از صدهزار پروژه نرمافزاری اپنسورس فهرست شده است. هركسی میتواند یك پروژه اضافه كند، هر كسی میتواند كدها را دانلود و استفاده كند، و پروژههای جدید در نتیجه استفاده كاربران از حاشیه بهمركز میآیند. یك فرایند زنده در تولید و گسترش نرمافزار كه تقریبا بهطور كامل بر بازاریابی ویروسی متكی است. در نتیجه در دوران وب2 تاثیرات شبكهای مشاركت كاربران اهمیت اساسی در دستیابی بهبازار دارد.
وبلاگ نویسی و خرد تودهها
یكی از جالبترین و پرطرفدارترین جنبههای دوران وب2، ظهور وبلاگ نویسی است. وب سایتهای شخصی از اولین روزهای وب وجود داشتهاند و یادداشتهای روزانه و نوشتههای شخصی از آنها هم با سابقهتر هستند. پساین همه سروصدا و شور و هیجان برای وبلاگها بهخاطر چیست؟
یك بلاگ در سادهترین شكل، فقط یك صفحه شخصی بهصورت دفتر یادداشت روزانه است. ولی Rich Skrenta معتقد است كه مرتبكردن بلاگهای بر حسب زمان اگرچه " بهنظر یك تفاوت بی اهمیت و كوچك میآید، موجب پدید آمدن زنجیرهای كاملا متفاوت در ارائه، تبلیغ و ارزش گذاری شده است."
یكی از چیزهایی كه موجب متفاوت بودن بلاگها شدهاست، فناوریای به نام RSS است. این فناوری از زمانی كه هكرهای اولیه فهمیدند كه با CGI میتوان وب سایتهایی با پشتیبانی پایگاهداده ساخت، مهمترین پیشرفت در معماری زیربنایی وب محسوب میشود. با استفاده از RSS یك نفر نه تنها میتواند بهیك صفحه وب لینك شود، بلكه میتواند مشترك آن هم بشود و هر بار كه آن صفحه تغییر میكند، مطلعشود. Skrenta بهاین ویژگی "وب افزایشی" میگوید كه دیگران آنرا "وب زنده" نام دادهاند.
البته بیش از ده سال است كه "وب سایتهای پویا" (یعنی وب سایتهای مبتنی بر بانك اطلاعات كه محتویات آنها بهصورت پویا ساخته میشود) جای وب سایتهای ثابت را گرفتهاند. آنچه در وب زنده پویا است، فقط صفحات وب نیستند، بلكه لینكها هستند. یك لینك بهیك وبلاگ، بهصفحهای كه همواره در حال تغییر است، اشاره میكند كه برای هریك از مدخلهای جداگانه آن یك permalink وجود دارد و هریك از تغییرات آن بهاطلاع دیگران میرسد. بنابراین یك فید RSS نسبت بهمثلا یك bookmark یا لینك بهصفحه ثابت، یك لینك بسیار قویتر است.
RSS همچنین بهاین معناست كه مرورگر وب تنها ابزار دیدن صفحات وب نیست. بعضی از برنامههای دریافت RSS، مثل Bloglines تحت وب هستند. ولی اكثر این برنامهها دسكتاپ كلاینت هستند و حتی بعضی از آنها بهكاربران امكان میدهند با استفاده از دستگاههای قابل حمل محتویات روزآمدشده را دریافت كنند.
در حال حاضر از RSS نه فقط برای فرستادن مدخلهای جدید بلاگ، بلكه روزآمدسازی تمام انواع داده، از جمله قیمت سهام، دادههای هواشناسی، و موجود بودن عكسها استفاده میشود. این موارد استفاده در واقع بازگشتRSS بهیكی از ریشههایش است. RSS در 1997 از تلاقی دو فناوری بهوجود آمد: یكی Really Simple Syndication ساخته دیو وینر، كه برای انتشار روزآمدسازیهای بلاگها استفاده میشد، و دیگری Rich Site Summary محصول نت اسكیپ، كه بهكاربران امكان میداد صفحات شخصی Netscape را با دادههایی كه به صورت مرتب روزآمد میشد، بسازند. نتاسكیپ بعدها علاقه خود را بهاین پروژه از دست داد و توسعهاین فناوری در شركت Userland كه متعلق بهوینر و پیشگام در بلاگینگ بود، ادامه یافت. با وجوداین، در كاربردهای جدید ما میراث هردو فناوری را درRSS میبینیم.
با اینحال RSS فقط بخشی از آن چیزی است كه موجب تفاوت یك وبلاگ با مدیریتوب عادی میشود. Tom Coates درباره اهمیت پرمالینكها میگوید: عملكرد پرمالینكها ممكن است امروز بهنظر خیلی ابتدایی و ساده بیاید. ولیاین فناوری ابزاری بود كه در تبدیل وبلاگها از یك پدیده معمولی ناشی از سهولت انتشار، بهجوامعی با افكار مختلف كه با هم بحثمیكنند، نقش بسیار موثری داشت. برای اولین بار نسبتا آسان بود كه مستقیما و دقیقا به یك نوشته خاص در یك سایت دیگراشاره كرد و درباره آن حرف زد. بهاینترتیب بحثها بهوجود آمدند، گفتگوها شروع شد و در نتیجه دوستیها بهوجود آمد و محكمتر شد. پرمالینك اولین و موفقترین تلاش برای پیوند دادن وبلاگها با هم بود.
از بسیاری جهات،تركیب RSS و پرمالینكها خیلی از قابلیتهای NNTP، پروتكل Network News Protocol در Usenetرا به HTTP، پروتكل وب، اضافه میكند. blogosphere را میتوان بهعنوان معادل نظیر بهنظیر جدید برای یوزنت و BBSها، كه محلهای مباحثه قدیمیاینترنت بودند، در نظر گرفت. در بلاگوسفیر مردم نه فقط میتوانند مشترك سایتهای یكدیگر شوند و بهراحتی بههریك از كامنتهای موجود روی یك صفحه لینك كنند، بلكه از طریق سازوكاری كه trackback خوانده میشود، حتی میتوانند ببینند كه چه افراد دیگری بهصفحاتشان لینك كردهاند و میتوانند بهآنها پاسخ دهند؛ چه از طریق لینكهای متقابل و چه از طریق نوشتن كامنت.
جالب اینجاست كه لینكهای دوطرفه هدف نهایی سیستمهای ابرمتن اولیه مثل Xandu بودند. طرفداران متعصب ابرمتن، trackbackها را بهعنوان قدمیبهسوی لینكهای دوطرفه ستودهاند. ولی توجه داشته باشید كه trackback ها را نمیتوان بهطور كامل دوطرفه دانست، بلكهاین لینكها در واقع (بهطور بالقوه) لینكهای یك طرفه متقارن هستند كه همان تاثیر لینكهای دو طرفه را دارند. این تفاوت ممكن است چندان بزرگ بهنظر نیاید. ولی در عمل بسیار مهم است.
سیستمهای شبكه سازی اجتماعی مثل Friendster، اوركات، و LinkedIn، كه برای برقراری یك ارتباط نیاز بهتایید طرف مقابل دارند، نمیتوانند بهمقیاسپذیری در حد وب برسند. همانطور كه Caterina Fake، یكی از بنیانگذاران سرویساشتراك عكس Flickr میگوید، توجه تنها بهصورت تصادفی متقابل خواهد بود. (بههمین خاطر در Flickr كاربران میتوانند لیستهای ناظر درست كنند؛ هر كاربری میتواند از طریق RSS برای عكسهای یك كاربر دیگر مشترك شود. كاربری كه عكسهایش مورد توجه قرار گرفته است، متوجهاین موضوع میشود. ولی نیازی بهتایید ارتباط ندارد).
اگر بگوییم یكی از جنبههای اساسی وب2 بهرهگیری از هوش جمعی است، بهطوریكه وب را بهیك مغز جهانی تبدیل كرده است، بلاگوسفیر را میتوان مانند جریان دائمیافكار در قسمت پیشین مغز، صدایی كه همه ما در سرمان میشنویم، در نظر گرفت. blogosphere را نمیتوان نماینده ساختارهای بنیادی مغز، كه اغلب ناخودآگاه هستند، دانست. ولی میتوان آن را معادل افكار خودآگاه قرار داد. بههمین خاطر، بلاگوسفیر بهعنوان بازتاب تفكرات آگاهانه و توجه جامعه، تاثیرات بسیار قوی و مهمی دارد.
درواقع در درجه اول، بهخاطراینكه موتورهای جستجو از ساختار لینكها برای تعیین كیفیت صفحات و بهتر كردن نتایج جستجو استفاده میكنند، بلاگرها بهعنوان كسانی كه بهتر از دیگران و بهطور مداوم بهمحتویات وب لینك میسازند، تاثیر بیمانندی در شكلدهی نتایج جستجوی وب دارند. دوماینكه، چون جامعه وبلاگنویسی تا حد زیادی بهخود مراجعه میكند، این توجه بلاگرها بهسایر بلاگرها موجب وسعت دید و قدرت آنها میشود. پدیده "اتاق اكو" كه منتقدان آن را نقد كردهاند نیز بهعنوان یك تقویت كننده عمل میكند.
اگراین پدیده فقط یك تقویتكننده صرف بود، وبلاگنویسی بهامری خسته كننده و بیفایده تبدیل میشد. ولی بلاگینگ هم مثل ویكی پدیا، از هوش جمعی بهعنوان نوعی فیلتر بهره میگیرد. اینجاست كه آن چیزی كه James Suriowecki از آن بهعنوان "خرد تودهها" یاد میكند، وارد میدان میشود و درست همانطور كه PageRank نتایج جستجوی بهتری نسبت بهتحلیل سندها بهدست میدهد، توجه جمعی در بلاگوسفیر هم بهترینها را بر میگزیند.
ممكن است بعضی از وبلاگها رقیب رسانههای متعارف باشند. ولی نكته واقعا ناراحت كننده این است كهاین رقابت با كل بلاگوسفیر است.این فقط یك رقابت بین سایتها نیست، بلكه رقابتی بین مدلهای تجاری است. جهان وب2 جهانی است كه در آن Dan Gillmor میگوید: "ما، رسانهها"، جهانی كه در آن، این "مخاطب سابق" است كه تصمیم میگیرد چه چیزی مهم است، نه چند نفر در اتاق فرمان.
اهمیت دادهها
همه برنامهكاربردیهای مهم امروزی اینترنت، مبتنی بر یك بانكاطلاعات تخصصی هستند: بانك اطلاعات جستجوی گوگل، دایركتوری (و بانك اطلاعات جستجوی) یاهو، بانك اطلاعات محصولات آمازون، بانك اطلاعات محصولات و فروشندگان eBay، بانك اطلاعات نقشههای MapQuest، بانك اطلاعاتترانههای Napster. همانطور كه Hal Varian سال پیش در یك مصاحبهشخصی گفت، SQL" ،HTML جدید است." مدیریت بانكاطلاعات یكی از قابلیتهای اساسی شركتهای وب2 است، تا حدی كه ما گاهی این برنامهكاربردیها را بهجایاینكه بهسادگی نرم افزار بخوانیم، بهآنها اطلاع افزار (infoware) میگوییم.
این حقیقت منجر بهسوالی اساسی میشود: دادهها مال چه كسی است؟ در عصراینترنت، شاهد مواردی هستیم كه داشتن كنترل بر بانكاطلاعاتی منجر بهتسلط بر بازار و كسب درآمدهای فوقالعاده شده است. انحصار ثبت نامهای دامنه، كه توسط دولت در اختیار شركت Network Soulutions (كه بعدها Verisign آنرا خرید) قرار داده شد، یكی از اولین منابع بزرگ درآمدزایی دراینترنت بود. پیش ازاین گفته شد كه كسب سود از طریق تسلط بر API های نرمافزاری در دوران اینترنت بسیار سختتر شده است. ولی داشتن كنترل بر منابع دادهای كلیدی، بسیار سودآور است؛ بهویژه اگراین منابع داده قابلیت پاسخگویی بهحجم بالای درخواستها ناشی از اثر شبكه را داشته باشند وایجاد آنها پر هزینه باشد.
جدال پلتفرمها |
مایكروسافت در هریك از نبردهای پیشین خود با رقبا، با موفقیت، برگ برنده پلتفرم را رو كرده است و با آن حتی قویترین برنامهكاربردیها را نیز از صحنه خارج كرده است. ویندوز باعث شد كه مایكروسافت بتواند اكسل را بهجای Word ،Lotus 1-2-3 را بهجای WordPerfect و Internet Explorer را بهجای Netscape Navigator به كرسی بنشاند. ولیاینبار نبرد بین یك پلتفرم و یك برنامه كاربردی نیست، بلكه بین دو پلتفرم است كه هركدام از اساس مدل تجاری متفاوتی دارند: در یك سو، یك تولیدكننده منفرد نرمافزار كه توانسته است از طریق سیستم عامل و API هایش كه بهطور گسترده نصب و پیادهسازی شدهاند، بر مدل اساسی برنامهنویسی مسلط شود و در دیگر سو، سیستمیبدون مالك، كه شالوده آن را پروتكلها، استانداردهای باز، و موافقت نامههای همكاری تشكیل دادهاند. ویندوز نقطه اوج كنترل انحصاری از طریق APIهای نرمافزاری است. نت اسكیپ سعی كرد از طریق همان تكنیكهایی كه مایكروسافت برای غلبه بر رقبا بهكار برده بود، قدرت را از چنگ مایكروسافت بیرون بكشد. اما و شكست خورد. ولی آپاچی، كه بر استانداردهای باز وب متكی بود، موفق شد حالا دیگر نبرد نابرابر، بین یك پلتفرم و یك برنامهكاربردی، نیست؛ بلكه نبردی بین پلتفرمها است و اكنون دیگر سوال براین است كه كدام پلتفرم، و حتی بالاتر از آن كدام معماری، و كدام مدل تجاری برای وضعیتهای پیش رو مناسبتر است. ویندوز نقش درخشانی در حل كردن مشكلات دوران اولیه پیسی داشت.این سیستم عامل زمین بازی را برای توسعهدهندگان نرمافزار فراهم كرد و بسیاری از مشكلاتی كه صنعت كامپیوتر با آن دستوپنجه نرم میكرد را حل كرد. ولی امروز دیگر یك راه حل منفرد و یكپارچه كه فقط توسط یك سازنده كنترل شود، حلال مشكلات نیست، بلكه خودش مشكل است. سیستمهای ارتباط گرا (communication-oriented)، كهاینترنت بهعنوان یك پلتفرم دقیقا یك نمونه از آنهاست، نیاز بههمكاری متقابل دارند. در چنین سیستمهایی امكان محدود كردن كاربران از طریق APIها محدود است؛ مگراینكه یك سازنده بتواند هردو سوی هر ارتباط و تعاملی را در اختیار داشته باشد. هر تولیدكننده وب2 كه بخواهد از طریق در اختیار گرفتن پلتفرم سهم خود را حفظ كند، یا افزایش دهد، طبیعتا دیگر از تواناییهایاین پلتفرم استفاده نمیكند. البته اینامر بهاین معنا نیست كه بگوییم هیچ امكانی برای كسب سود و برتری رقابتی وجود ندارد. ولی نمیتوان از طریق كنترل APIهای نرمافزاری یا پروتكلها بهسود رسید. بازی جدیدی شروع شده است. شركتهایی میتوانند در دوران وب2 پیروز شوند كه بهجای تلاش برای بازگشتن بهقوانین دوران نرمافزار پیسی، بتوانند قوانیناین بازی جدید را درك كنند. |
اگر بهاخطار كپی رایت كه در پایین هریك از نقشههایی كه روی MapQuest ،maps.yahoo.com ،maps.msn.com، یا maps.google.com قرار دارد توجه كنید، این عبارت را خواهید دید."Maps copyright NavTeq ,TeleAtlas": یا اگر از خدمات جدید تصاویر ماهوارهای استفاده كنید،این عبارت را خواهید دید. Images copyright Digital Globe: این شركتها سرمایهگذاریهای كلانی در بانكهای اطلاعاتشان كردهاند (بر طبق گزارشها NavTeq بهتنهایی 750 میلیون دلار برای ساخت پایگاهداده آدرسها و مسیرهایش هزینه كرده است.
Digital Globe نیز پانصدمیلیون دلار برای فرستادن ماهواره اختصاصی هزینه كرده است تا بتواند تصاویری بهتر از ماهوارههای دولتی تهیه كند). NavTeq حتی بهقدری پیش رفته است كه از لوگوی معروف Intel Inside تقلید كرده است: روی ماشینهایی كه بهسیستم مسیریاب مجهز هستند، میتوان لوگوی NavTeq Onboard را دید.
داده حقیقا برای این برنامهكاربردیها و تنها جزء اصلی دراینگونه سیستمها همانند Intel Inside است كه زیرساخت نرمافزاری آنها یا تا حد زیادی اپن سورس است یا بهكالای بدون ارزش افزوده تبدیل شده است.
حوزه داغ و پررقابت نقشهها روی وب بهخوبی نشان میدهد كه مالكیت دادههای اصلی یك برنامهكاربردی تا چه اندازه اهمیت دارد و چگونه عدم درك این اهمیت میتواند به از دست دادن موقعیت رقابتی منجر شود. شركتMapQuest در 1995 پیشگام نقشهپردازی روی وب بود. ولی دیدیم كه !Yahoo، بعد مایكروسافت، و اخیرا گوگل توانستهاند بهراحتی و فقط با گرفتن مجوز همان دادهها، برنامهكاربردیهای جدیدی دراین حوزه معرفی كنند و وارد رقابت شوند.
موقعیت آمازون دقیقا، نقطه مقابل MapQuest است. این شركت هم مثل سایر رقبایش، همچون bn.com، دادههای خام اولیه خود را از بانكاطلاعات ISBN شركت R.R. Bowker تامین میكرد. ولی برخلاف MapQuest، آمازون بهطور بیوقفهاین دادهها را بهتر و غنیتر كرد و دادههایی كه از ناشران میگرفت را نیز بهآنها اضافه میكرد. مثلا تصاویر پشت جلد، فهرست مطالب،ایندكس، فصلهای نمونه، و... .
از همه مهمتر، آمازون از فعالیت كاربران برای غنیتركردن دادههایش بهره گرفت. بهطوری كه بعد از ده سال آمازون، و نه Bowker، بهعنوان منبع اصلی اطلاعات كتابشناختی شناختهمیشود و مرجعی برای دانش پژوهان، كتابداران و سایر مصرفكنندگان است. آمازون حتی شناسه اختصاصی خودش، ASIN، را هم ابداع كرده است كه برای محصولاتی كه شماره ISBN ندارند، شناسهای معادل آن میسازد. در واقع، آمازون بهنحوی موثر تامینكنندگان دادهاش را شاملشد و آنها را توسعه داد.
تصور كنید كه MapQuest هم چنین كاریكرده بود و از كاربرانش میخواست مسیرها و نقشهها را تصحیح و تكمیلكنند و ازاین طریق لایههایی از ارزش بهدادههایش اضافه میكرد. نتیجه این میشد كه سایر رقبا بهسختی میتوانستند فقط با گرفتن مجوز نقشه، بهاین بازار وارد شوند و با MapQuest رقابت كنند.
معرفی Google Maps، آزمایشگاهی زنده برای مطالعه رقابت بین سازندگان برنامههای كاربردی و تامینكنندگان دادههایشان در اختیار تحلیلگران قرار داد. مدل برنامهنویسی سبك (lightweight) گوگل منجر بهپیدایش تعداد زیادی سرویسهای ارزش افزوده بهشكل مشآپ شده است كه Google Maps را با سایر منابع دادهاینترنتی مرتبط و تركیب میكنند. H.ousingmaps.com متعلق بهPaul Rademacher كه Google Maps را با دادههای خرید و فروش و اجاره خانه از Craigslist تركیب میكند و از این طریق یك ابزار تعاملی برای جستجوی خانه ساخته است، یك مثال بارز ازاینگونه mashupها است.
معماری مشاركت |
بعضی از سیستمها با هدف تشویق مشاركت طراحی میشوند. دان بریكلین در مقالهای با عنوان "ثروت عمومی" میگوید: سه راه برای ساختن یك پایگاهداده بزرگ وجود دارد. راه اول كه در Yahoo! انجام میشود، این است كه بهافراد پول بدهیم تا آن را برایمان بسازند. راه دوم، كه از درسهای جامعه اپن سورس الهام گرفته شده، این است كه از افراد داوطلب برای ساختن آن كمك بگیریم. Open Directory Project، رقیب اپن سورس یاهو، چنین است. ولی نپستر روش سوم را بهكار بسته است. قانون Napster این است كه هر آهنگی كه دانلود شد، بهطور خودكار روی سرور هم قرار بگیرد. بهاینترتیب هر كاربری بهطور خودكار در جهت افزودن ارزش بانكاطلاعاتی اشتراكی قدم برمیدارد. در تمام سرویسهایاشتراك فایل P2P هم چنین رویهای دنبال میشود. یكی از مهمترین درسهای دوران وب2 این است كه: كاربران ارزش را افزایش میدهند. ولی فقط درصد كمیاز كاربراناین دردسر را قبول میكنند كه از طریق روشهای مستقیم در جهت افزایش ارزش برنامهكاربردی شما اقدام كنند. بنابراین، شركتهای وب2 شیوهها و قوانینی غیرمستقیم برای گردآوری دادههای كاربران ابداع میكنند. بهطوریكه استفاده عادی از برنامهكاربردی بهطور غیرمستقیم و خودكار موجب افزایش ارزش آن نیز میشود. همانطور كه گفته شد، چنین سیستمهایی هرچه بیشتر مورداستفاده قرار بگیرند، بهتر میشوند. میچكاپور یكبار گفته بود كه "معماری اصلموضوع است." مشاركت، ذات نپستر و بخشی جداییناپذیر از معماری بنیادی آن است. حتی میتوان گفت كه شاید دیدگاه معماری نقش مهمتری در موفقیت نرمافزارهای اپنسورس داشتهاست تا فعالیتهای داوطلبانه، كه اغلب بیشتر موردتوجه قرار میگیرد. معماری اینترنت، وب جهانگستر، و پروژههای نرمافزاری اپنسورس مثل لینوكس، آپاچی، و Perl كه كاربران علیرغماینكه بهدنبال برآورده كردن نیازهای "خودخواهانه" خودشان هستند، بهطور خودكار و بهارزش جمعی را بهعنوان یك محصول ثانویه پدید میآورند از این دست هستند. هر یك ازاین پروژهها یك هسته مركزی كوچك دارد، سازوكارهای دقیق و تعریف شدهای برای گسترش دارد و شیوههایی دارد كه هركس میتواند اجزای مناسب و سازگار را بهآن بیفزاید. بهاینترتیب لایههای خارجی بهپروژه اضافه میشود و گسترش مییابد. Larry Wall، سازنده Perl این رویه را به"پیاز" تشبیه كرده است (به لحاظ لایهلایهبودن آن). بهبیان دیگر،این فناوریها بهسادگی بهخاطر شیوه طراحی شان تاثیر شبكه را نشان میدهند و از آن بهره میگیرند. میتوان گفت كه همهاین پروژهها بهطور طبیعی از معماری مشاركت برخوردارند. ولی همانطور كه در مورد آمازون میبینیم، با تلاش مداوم (بهعلاوه انگیزههای مالی مثل برنامه Associates) میتوان این معماری را در سیستمی كه بهطور طبیعی فاقد آن است نیز اعمال كرد. |
در حال حاضراین مشآپها پروژههای بسیار خلاقانهای هستند كه اكثرا توسط هكرها انجام میشوند. ولی فعالیتهای تجاری نوپایی نیز خیلی سریع بر مبنی آنها شكل گرفته است و میبینیم كه حداقل برای یك گروه از توسعهدهندگان، گوگل جای NavTeq را بهعنوان منبع داده گرفته است و جایگاه خود را بهعنوان یك واسطه محبوب تثبیت كرده است. بهزودی شاهد نبرد میان تامینكنندگان داده و سازندگان برنامهكاربردی خواهیم بود؛ وقتی كهاین دو گروه اهمیت بعضی از دادهها را بهعنوان سنگ بنای برنامهكاربردیهای وب2 دریابند.
البته هماكنون هم مسابقه برای صاحب شدن انواع مختلف دادههای اساسی شروع شده است: مكان، هویت، تقویم ثبت رویدادها، شناسههای محصول و فضاهای نام (namespaces). در خیلی از موارد كه ساختن منبع داده هزینه بالایی دربرداشتهباشد، این فرصت وجود دارد كه یك شركت با سرمایه گذاری كلان نقشی همچون
Intel Inside بازی كند و تنها مالك دادهها باشد. در سایر موارد برنده شركتی خواهد بود كه بهمدد اجتماع كاربران قبل از دیگران بهحجم اساسی از دادهها برسد و آن دادهها را تحت یك سرویس ارائه كند.
برای مثال، در حوزه هویت، PayPal ،1-click آمازون و میلیونها كاربر سیستمهای ارتباطات، همه میتوانند وارد رقابت برای ساختن بانك اطلاعات هویت در سطح كل شبكه باشند. (در این زمینه تلاش جدید گوگل برای استفاده از شمارههای تلفن همراه بهعنوان شناسه اكانتهای جیمیل را میتوان قدمی برای در برگرفتن و گسترش سیستم تلفن دانست.)
در عین حال شركتهای تازه تأسیسی مثل Sxip در حال بررسی امكان ایجاد یك سیستم هویت یكپارچه، چیزی شبیه یك 1-click " توزیع شده"، هستند كه یك زیرسیستم هویتی جامع و یكپارچه برای وب2 فراهم خواهد كرد. در حوزه تقویم و ثبت رویدادها، EVDB در تلاش است كه بزرگترین تقویماشتراكی جهان را بر اساس یك معماری مشاركتی مبتنی بر ویكی پیادهسازی كند. البته هنوز نمیتوان درباره موفقیت هركدام از این ایدهها و راه حلهای نو اظهارنظر كرد. ولی واضح است كه استانداردها و راه حلهای این حوزه، كه عملا كلاسهای مختلف داده را به زیرسیستمهای معتبر "سیستمعامل اینترنت" تبدیل میكنند، نسل بعدی برنامه كاربردیها را خواهند ساخت.
در رابطه با داده بهنكته دیگری نیز باید توجه داشت و آن نگرانی كاربران در رابطه با حریم خصوصی و حقوق آنها نسبت بهدادههای خودشان است. در خیلی از برنامهكاربردیهای تحتوب اولیه محدودیتهای دقیقی برای كپیرایت اعمالنمیشود. برای مثال، آمازون برای هریك از نقدها، مرورها و شرحهایی كه در سایتش ثبت میشود، ادعای كپی رایت دارد. ولیاین بهاین معنی نیست كه كاربران نمیتوانند همان نقد را در جای دیگری هم بنویسند و ثبت كنند. بههر حال، كم كم كه شركتها میفهمند كه داشتن كنترل روی دادهها میتواند مهمترین مزیت رقابتی آنها بشود، شاهد افزایش تلاش برای كنترل حقوق دادهها خواهیم بود.
درست همانطور كه سلطه نرمافزارهای اختصاصی منجر بهظهور نهضت نرمافزار آزاد شد، انتظار میرود كه بانكهای اطلاعاتی اختصاصی منجر بهجنبش "داده آزاد" در دهه آینده شوند. حتی از همین حالا هم میتوانیم نشانههایی از شروع این جنبش مخالف را در پروژههای چون ویكی پدیا، Creative Commons و پروژههای نرمافزاری چونGreasemonkey ببینیم، كه بهكاربران امكان میدهند كه نحوه نمایش دادهها روی مانیتورهایشان را كنترل كنند.
پایان چرخه تولید نرم افزار
همانطور كه در بحث گوگل در مقابل نت اسكیپ ذكر شد، یكی از ویژگیهای تعیینكننده نرمافزارهای عصراینترنت این است كه بهصورت یك سرویس ارائه میشوند، نه بهصورت یك محصول. این حقیقت منجر بهتغییراتی بنیادی در مدل تجاری شركتهای عصراینترنت شده است:
- انجامدادن عملیات باید به قابلیت اساسی تبدیل شود. تخصص گوگل یا یاهو در توسعه محصولات باید با تخصص در انجامدادن عملیات روزانه همراه باشد.این تحول نرمافزار از یك محصول آماده بهیك سرویس به اندازهای بنیادی است كه اگر عملیات نگهداری و بهینه سازی بهطور روزانه انجام نگیرد، عملكرد نرمافزار مختل خواهدشد. گوگل باید بهطور مداوم وب را پویش كند و ایندكسهایش را بروز نماید. بهطور مداوم لینكهای زائد و سایر مواردی كه روی نتایجش تاثیر منفی میگذارند فیلتر كند، بهطور مداوم و پویا بهصدها میلیون جستجوی همزمان كاربران پاسخ دهد، و تبلیغات متناسب با محتوی را در كنار آنها نشان دهد.
بیعلت نیست كه تكنیكهای مدیریت سیستم، شبكهبندی، و توازن گوگل، رازهایی هستند كه حتی بیشتر از الگوریتمهای جستجویاین شركت پنهان نگه داشته میشوند. بخش عمدهای از برتری رقابتی گوگل بر سایر رقبا در موفقیت گوگل در خودكار كردن همین فرایندها نهفته است.
همچنین تصادفی نیست كه زبانهای اسكریپتنویسی مثل Perl ،Python ،PHP و اخیرا Ruby نقشی چنین مهم در شركتهای وب2 بازی میكنند. Hassan Schroder، اولین وبمَستر شركت سان، در جمله معروفی Perl را به" آچار فرانسه اینترنت" تشیبهكرده بود. زبانهای پویا (كه بهزبانهای اسكریپتنویسی معروف هستند و مهندسان نرمافزار قبلاً اغلب آنها را پست و سطح پایین میانگاشتند) ابزارهای محبوب مدیران سیستم و مدیران شبكه هستند. این زبانها نزد سازندگان سیستمهای نرمافزاری پویا كه نیاز بهتغییرات مداوم دارند، نیز بسیار محبوب هستند.
- بهكاربران باید بهعنوان همكار كمكی توسعهدهندگان نگاه كرد.این سخن در واقع بازتابی از شیوههای برنامهسازی در دنیای اپنسورس است (حتی اگر قرار نباشد نرمافزار مورد بحث تحت مجوزهای اپن سورس منتشر شود.) واقعیتاین است كه رهنمود معروف اپن سورس، "سریع منتشر كن و زود بهزود منتشر كن"، كم كم جایگاهی حتی بنیادیتر و انقلابیتر یافته است و بهمفهوم "بتای دائمی" تبدیل شده است. در بتای دائمی، محصول آزادانه توسعه داده میشود و قابلیتهای جدید بیوقفه و بهطور ماهانه، هفتگی و یا حتی روزانه بهآن اضافه میشوند. بی دلیل نیست كه سرویسهایی مثل Gmail ،Google Maps ،Flickr و ... تا ماهها علامت Beta را یدك میكشند.
بنابراین نظارت بلادرنگ و مداوم بر رفتار كاربران، برایاینكه بفهمیم از كدامیك از قابلیتهای جدید استفادهمیكنند و چگونهاین قابلیتها را بهكار میبرند، نیز یكی دیگر از قابلیتهای اساسی است.
یك برنامه نویس وب در یكی از سرویسهای آنلاین معروف میگوید: " ما هر روز دو یا سه قابلیت جدید در قسمتهای مختلف سایت پیاده میكنیم و اگر كاربران آنها را نپذیرفتند، آنها را برمیداریم. اگر كاربران از قابلیتی خوششان آمد، آن را در كل سایت اجرا میكنیم."
Cal Handerson برنامهنویس ارشد در Flickr اخیرا فاشكرد كه نسخههای جدید برنامه را هر نیم ساعت یك بار نصب میكنند. این مدل ساخت و توسعه نرمافزار بهوضوح تفاوت بنیادی با مدل قبلی دارد. همه برنامهكاربردیهای تحت وب با چنین شیوه افراطی مثل Flickr توسعه داده نمیشوند، اما چرخه ساخت و توسعه آنها تفاوتهای عمیقی با نرمافزارهای دوران پیسی و كلاینت سرور دارد. بههمین دلیل سرمقاله اخیر ZDnet نتیجه گرفته بود كه مایكروسافت نمیتواند گوگل را شكست دهد: "مدل تجارت مایكروسافت مبتنی براین است كه افراد، محیط كامپیوتریشان را هر دو یا سه سال آپگرید كنند. درحالیكه مدل تجاری گوگل براین متكی است كه افراد هر روز بهدنبال چیزهای جدید در محیط كامپیوتریشان بگردند."
مایكروسافت توانایی فوق العاده خود را در درس گرفتن از رقبایش و بعد شكست دادن آنها نشان داده است. ولیاینبار شكی نیست كه برایاین رقابت، مایكروسافت (یا هر شركت نرمافزاری دیگری) باید از بنیاد به شركت دیگری تبدیل بشود. ازاین لحاظ، شركتهایی كه متعلق بهدوره وب2 هستند، از یك مزیت ذاتی برخوردارند؛ چراكه مجبور نیستند الگوهای قدیمی(و مدلهای تجاری و منابع درآمدی مبتنی بر آنها) را كنار بگذارند.
مدلهای برنامه نویسی سبك
وقتیایده سرویسهای وب متداول شد، شركتهای بزرگ با ساختن پشتههایی از سرویسهای وب وارد میدان شدند. این سرویسها برای فراهم آوردن محیطی مطمئن برای برنامهكاربردیهای توزیع شده طراحی شده بود.
موفقیت وب مرهون كنارگذاشتن بخش عمدهای از نظریه ابرمتن و جایگزین كردن آن با عملگرایی ساده با هدف طراحی بهتر بود. درست بههمین منوال، میتوان گفت كه RSS، برخلاف آن سرویسهای وب پیچیده، تنها وب سرویسی بود كه بهخاطر سادگیش بهطور گسترده پیادهسازی شد. در حالیكه پشته وب سرویسهای پیچیده شركتهای بزرگ هنوز راه درازی تا پیادهسازی گسترده در پیش دارد.
بههمینترتیب، وب سرویسهای Amazon.com هم بهدو شكل عرضه میشوند: یكی مطابق با قالب و مقررات رسمیپشته وب سرویسهای (SOAP (Simple Object Access Protocol و دیگری خیلی ساده از طریق ارائه دادههای XML روی HTTP؛ راهحلی سبك كه گاهی به آن (REST(Representational State Transfer میگویند.
ارتباطات مهم B2B (مثل آنچه كه بین آمازون و شركای فروش مثل ToeysRUs صورت میگیرد) از طریق پشته SOAP انجام میشود. ولی بهگزارش آمازون، 95درصد استفاده از وب سرویسها مربوط بهسرویس سبك REST است.
این تلاش برای سادهتر شدن را میتوان در سایر وب سرویسهای "نظاممند/زنده" نیز مشاهده كرد. سرویسGoogle Maps كه اخیرا ارائه شد، مثال خوبی است. هكرها (به معنای مثبت یعنی برنامهنویسان بسیار حرفهای) خیلی سریعاینترفیس ساده Google Maps را كه مبتنی بر AJAX است، تجزیه و رمزگشایی كردند، و دادههای آن را مجددا در قالب سرویسها جدید با همتركیب كردند.
سرویسهای وب مربوط بهنقشه پردازی مدتهاست كه توسط سازندگان محصولات GIS نظیر ESPI و همچنینMapQuest و Microsoft MapPoint ارائه میشوند. ولی Google Maps بهخاطر سادگیش بسیار موفق و مورد توجه بود.
در حالیكه كار كردن با هریك از وب سرویسهایی كه بهطور رسمیاز سوی سازندگان پشتیبانی میشوند، مستلزم امضای قراردادهای رسمی بین دو طرف است، شیوه پیادهسازی Google Maps دادهها را در معرض استفاده عموم قرار داد و هكرها خیلی زود راههای خلاقانهای برای استفاده مجدد ازاین دادهها یافتند.
از آنچه كه گفتهشد میتوان نتیجه گرفت كه: از مدلهای برنامهنویسی سبك كه امكان پیادهسازی سیستمهایloosely coupled را میدهد، پشتیبانی و استفاده كنید. پیچیدگی پشته سرویسهای وب رسمی و شركتی بهاین دلیل است كه آنها برای tight coupling طراحی شدهاند.
اگرچهاین ویژگی در بسیاری از موارد ضروری است، بسیاری از جالبترین برنامههای كاربردی میتوانند كاملا بهصورت loosly coupled و حتی منقطع (fragile) باقی بمانند. طرز فكر وب2 خیلی با طرز فكر سنتی IT متفاوت است.
- به syndication فكر كنید نه بههماهنگی (coordination). وب سرویسهای ساده مثل RSS و وب سرویسهای مبتنی برREST، دادهها را بهجهان خارج syndicate میكنند، و كاری ندارند كه وقتی دادهها بهانتهای دیگر ارتباط میرسد، چه اتفاقی میافتد. اینایده برای خوداینترنت هم اهمیت اساسی دارد و بازتابی از قانون انتهابهانتها
(end-to-end) است.
- در طراحی خود، قابلیت هك شدن وتركیب مجدد را در نظر بگیرید.این ویژگی بهطور مشترك در سیستمهایی نظیر وب، RSS و AJAX دیده میشود: موانع و محدودیتها برای استفاده مجدد، بسیار كم هستند. بخش اعظمیاز نرمافزارهای مورداستفاده اپنسورس هستند، و حتی وقتی كهاینگونه نیست، حفاظت از مالكیت فكری بهطور خیلی محدودی اعمال میشود. گزینه ”View Source“ در مرورگرهای وب به هر كاربری امكان میدهد صفحات وب دیگران را كپی كند.
RSS بااین هدف طراحی شده است كه كاربر بتواند محتویاتی را كه میخواهد، و هر وقت كه میخواهد، ببیند؛ نهاینكه فراهمكننده اطلاعات در اینباره تصمیمگیری و اعمالنظر كند. بهترین وب سرویسها آنهایی هستند كه بهراحتی بتوان موارد استفاده جدید برایشان ابداع كرد. موارد استفادهای كه حتی خود سازندگان وب سرویس هم تصورش را نكرده بودند. عبارت "بعضی از حقوق محفوظ است" كه توسط Creative Commons در مقابل عبارت متداول "همه حقوق محفوظ است" ابداع وترویج شد، رهنمود خوبی برایاین نوع طراحی است.
الگوهای طراحی وب2 |
Christopher Alexander در كتاب خود با عنوان "زبان الگو" روشی را برای تشریح موجز راه حل برای حل مشكلات معماری پیشنهاد میكند. او مینویسد: " هر الگو، مشكلی كه بارها در محیط ما روی میدهد را تشریح میكند و بعد هسته اصلی راه حل آن را نیز شرح میدهد. بهطوری كه شما میتوانید میلیونها باراین راهحل را بهكار ببرید، بدوناینكه حتی یكبار آن را بهشیوهای تكراری انجام داده باشید." دنباله بلند: سایتهای كوچك بخش عمده محتویاتاینترنت را تشكیل میدهند و بازارهای تخصصی كوچك عمده برنامهكاربردیهای احتمالیاینترنت را میسازند. بنابراین از تواناییهای مشتریان و مدیریت الگوریتمی دادهها برای دستیابی بهكل وب بهره بگیرید، برای دستیابی بهكنارهها و نه فقط مركز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس. اهمیت دادهها: برنامهكاربردیها بهسرعت متكی بر داده میشوند. بنابراین برای بهدست آوردن برتری رقابتی بهدنبال داشتن منبع دادهای منحصر بهفرد باشید كه ایجاد آن دشوار باشد. كاربران ارزش را میافزایند. مهمترین نكته در بهدستآوردن برتری رقابتی در برنامه كاربردیهای اینترنت اندازهای است كه كاربران دادههای خودشان را بهمحصول و دادههای شما اضافهمیكنند. بنابراین "معماری مشاركت" را در طراحی و توسعه نرم افزارتان نیز در نظر بگیرید. كاری كنید كه كاربران مستقیم یا غیرمستقیم بهارزش برنامهكاربردی شما بیفزایند. تاثیر شبكهای خودكار: فقط درصد كمیاز كاربران دردسر افزایش ارزش برنامهكاربردی شما را میپذیرند. بنابراین شیوهها و قوانینی غیرمستقیم برای گردآوری دادههای كاربران ابداع كنید. بهطوریكه استفاده عادی از برنامهكاربردی بهطور غیر مستقیم و خودكار موجب افزایش ارزش آن نیز بشود. بعضی از حقوق محفوظ است: حفاظت از مالكیت معنوی، قابلیت استفاده مجدد را محدود میكند و مانع از شناخت برنامهكاربردی شما میشود. بنابراین وقتی كه نفع در پذیرش جمعی و نه در محدودیتهای خصوصی است، مطمئن شوید كه موانع در سر راه پذیرش حداقل هستند. از استانداردهای جدید پیروی كنید و مجوزهایی تنظیم كنید كه تاجایی كه ممكن است محدودیتهای كمتری داشته باشند. طوری طراحی كنید كه "قابل نفوذ و تجزیهكردن" و "قابلتركیب مجدد" باشد. بتای دائمی: وقتی دستگاهها و برنامهها بهاینترنت متصل هستند، برنامههایكاربردی، دیگر محصولات نرمافزاری منفرد و آماده نیستند، بلكه سرویسهایی در حال پیشرفت مداوم هستند. بنابراین قابلیتهای جدید را در قالب نسخههای منفرد و یكپارچه بستهبندی و عرضه نكنید. بلكه آنها را بهطور مداوم بهعنوان بخشی از تجربهعادی كاربران ارائه كنید. از كاربران بهعنوان آزمایشكنندگان بلادرنگ استفاده كنید و امكاناتی در سرویس قرار دهید كه بتوانید بفهمید كه افراد از قابلیتهای جدید چطور استفاده میكنند. همكاری كنید، كنترل نكنید: برنامهكاربردیهای وب از شبكهای از سرویسهای داده كه با یكدیگر همكاری متقابل دارند تشكیل شدهاند. بنابراین امكان تهیه و ارسال محتویات واینترفیس سرویسهای وب و قابلیت استفاده مجدد دیگران از سرویسهای داده را فراهم كنید. از مدلهای سبك برنامهنویسی كه ساختن سیستمهای loosely coupled را ممكن میسازد، استفاده كنید. نرم افزار فراتر از سطح یك دستگاه منفرد: پیسی دیگر تنها وسیله دسترسی به برنامه كاربردیهای اینترنت نیست و برنامهكاربردیای كه محدود بهیك دستگاه باشند ارزش كمتری خواهند داشت. بنابراین برنامههای كاربردی خود را طوری طراحی كنید كه بهراحتی از طریق انواع دستگاهها قابلحمل، پیسیها، و سرورهای اینترنت قابل دسترسی باشند. |
نوآوری درتركیب
مدلهای تجاری سبك ملازم طبیعی برنامهنویسی سبك و ارتباطات سبك هستند. استفاده مجدد در طرز تفكر وب2 جایگاه خوبی دارد. سرویسهای جدید، مثل housingmaps.com، بهسادگی با كنارهم گذاشتن دو یا چند سرویس موجود و تركیب آنها بهوجود میآیند. Housingmaps.com هنوز یك مدل تجاری ندارد.
ولی برای بسیاری از سرویسهای كوچك، Google AdSense (یا شاید پورسانت دریافتی از Amazon Associates، یا هردو) میتواند بهعنوان جزئی از یك مدل درآمدی باشد.
نظریهای برای سرمایه گذاری در وب2 |
Paul Kerdrosky كه سرمایهگذاریهای مخاطره آمیز انجام میدهد، مینویسد: "راز كار دراین است كه روی امور قابل تعقیب قضایی سرمایه گذاری كنید كه در مورد آنها با عقیده عمومی اختلافنظر دارید." جالب است كه میبینیم تمام شركتهای وب2 از جنبهای با عقیده عمومی ناسازگاری دارند: هركسی بر خصوصی نگهداشتن دادهها تاكید میكند،Napster ،Flickr و... دادهها را در معرض دید عموم میگذارند.این تفاوت و ناسازگاری بیهوده نیست، بلكه چیز جدیدی از آن حاصل میشود. Flickr، جامعه میسازد. نپستر وسعت مجموعهاش را بهدست میآورد. اگر از جنبهدیگری بهقضیه نگاه كنیم، میتوان گفت كه همه شركتهای موفق از چیزی گرانقیمت و حیاتی صرف نظر میكنند تا بتوانند چیز ارزشمند دیگری را بهرایگان بهدست بیاورند. برای مثال، ویكیپدیا از داشتن اختیار بر نوشتارها صرفنظر میكند و در عوض سرعت و وسعت را بهدست میآورد. نپستر از ایده كاتالوگ (تمام آهنگهایی كه یك فروشنده میفروشد) صرف نظر میكند. و گستردگی را بهدست میآورد. آمازون از داشتن فروشگاههای فیزیكی صرفنظر میكند در عوض خدمات خود را در تمام دنیا گسترش میدهد. گوگل از مشتریان بزرگ صرفنظر میكند (البته در اول كار). در نتیجه آن هشتاددرصدی كه كسی بهنیازهایشان پاسخ نداده بود را بهدست میآورد. مسئله خیلی شبیه ایكیدو (استفاده از قدرت حریف علیه خودش) است: وقتی میگوییم: "بله، حق با تو است. هر كسی كه فكرش را بكنی از هرجای دنیا میتوانداین مقاله را بروز كند. و میدونی؟! این اصلا خبر خوبی برای تو نیست." |
این مثالها یكی دیگر از اصول مهم وب2 را آشكار میكنند كه ما بهآن "نوآوری درتركیب" میگوییم. وقتی اجزای مختلف برای ساختن یك سرویس بهوفور و بدون صرف هزینه زیاد در دسترس باشند، میتوانید بهسادگی با تركیبكردن آنها بهشیوهای نو و خلاقانه بهارزش افزوده و سود برسید. انقلاب پیسی فرصتهای زیادی برای نوآوری درتركیب كالاهای سختافزاری موجود پدید آورد كه شركتهایی مثل دل توانستند با مهارت و خلاقیت دراینتركیبها رقبایی كه مدل تجاریشان متكی بر نوآوری در تولید خود كالاها بود را شكست دهند. بهنظر میرسد در دوران وب2 هم شركتهایی كه سرویسهای دیگران را بهكار میگیرند و آنها را با همتركیب و یكپارچه میكنند و سرویسهای جدیدی میسازند، از شانس زیادی برای موفقیت برخوردارند.
نرمافزار فراتر از سطح یك دستگاه منفرد
یكی دیگر از ویژگیهای جالب توجه وب2 این است كه وب دیگر محدود بهپلتفرم پیسی نیست. Dave Stutz یكی از برنامهنویسان با سابقه مایكروسافت هنگام جداشدن ازاین شركت نصحیت كرده بود كه: "نرمافزارهای مفیدی كه برای كار فراتر از سطح فقط یك دستگاه نوشته شدهاند، در آینده سود زیاد و طولانی مدتی خواهند داشت."
البته هر برنامهكاربردی تحتوب را میتوان بهعنوان نرمافزاری فراتر از سطح یك دستگاه منفرد در نظر گرفت. بههرحال، حتی سادهترین برنامهكاربردی تحت وب هم حداقل با دو كامپیوتر سروكار دارند یكی كامپیوتری كه میزبان وب سرور است، و دیگری كامپیوتری كه مرورگر روی آن اجرا میشود و همانطور كه گفته شد، توسعه وب بهعنوان یك پلتفرم موجب گسترش ایده نرم افزارهایتركیبی میشود كه از سرویسهای وبی كه كامپیوترهای مختلف فراهم میكنند، تشكیل شدهاند.
البته در بسیاری از حوزههای وب2،این ویژگی "2 بودن" در واقع چیز جدیدی نیست، بلكه آگاهی بیشتر از امكانات بالقوه پلتفرم وب است. بحث حاضر هم دیدی كلی و مهم دربارهاینكه چطور برنامهكاربردیها و سرویسها را برایاین پلتفرم جدید طراحی كنیم، بهما میدهد.
iTunes را میتوان امروز بهترین مثال ازاین اصل دانست. حوزه عملكرد این نرمافزار از دستگاههای قابل حمل تا سرورهای عظیم روی وب گسترده شده است، و پیسی دراین میان نقش یك محل نگهداری وایستگاه كنترل محلی را بازی میكند. پیش از این نیز تلاشهای زیادی برای آوردن محتویات وب روی دستگاههای قابل حمل صورت گرفته است. ولیتركیب iPod/iTunes یكی از اولین برنامههایكاربردی ازاین دست است كه از اساس برای دربرگرفتن چند دستگاهها مختلف طراحی شده است. TiVo نیز مثال خوب دیگری است.
بسیاری از اصول اساسی دیگر وب2 را نیز میتوان در iTunes و TiVo دید. آنها بهخودی خود برنامهكاربردی تحتوب نیستند. ولی از قدرت پلتفرم وب بهره میگیرند و وب، بخشی جداییناپذیر و تقریبا نامرئی از زیرساخت آنهاست. مدیریت دادهها بهوضوح مهمترین قابلیتی است كهاین برنامههایكاربردی عرضه میكنند. آنها سرویس هستند، نه برنامهكاربردی پكیج شده (اگرچه در مورد iTunes، میتوان از آن بهعنوان یك برنامه منفرد هم استفاده كرد كه دادههای محلی كاربر را مدیریت میكند.)
نكته دیگر آنكه، هم iTunes و هم TiVo در حدی ابتدایی از هوش جمعی استفاده میكنند، اگرچه در هردو مورد هنوز تجربهآنها بهقدرت IP نرسیده است. معماری مشاركت تا حد محدودی در iTunes وجود دارد.
اگرچه معرفی اخیر پادكستینگ این وضعیت را عمیقا تحت تاثیر خواهد گذاشت.
این یكی از حوزههای وب2 است كه انتظار میرود با وصل شدن هرچه بیشتر دستگاههای مختلف بهپلتفرم جدید، تغییرات بزرگی را تجربهكند. تصور كنید كه چه كاربردهای جدیدی میتواند بهوجود بیاید؛ وقتی تلفنها و یا اتومبیلهای ما فقط مصرف كننده داده نباشند. نظارت بلادرنگ بر وضعیت ترافیك، گردهماییهای آنی، و روزنامهنگاری شهروندی فقط نشانههایی اولیه از قابلیتهایاین پلتفرم جدید هستند.
بهبود تجربهكاربر
توانایی وب در استفاده از اپلتها و سایر انواع محتویات فعال در مرورگر وب، بهسال 1992 و مرورگر Viola محصول
Pei Wei باز میگردد. معرفی جاوا در 1995 برای ارائه همین اپلتها انجام شد. جاوااسكریپت و DHTML نیز بهعنوان روشهای سبك برای فراهم كردن برنامهنویسی سمت كلاینت و بهبود تجربهكاربر معرفی شدند.
چندین سال بعد ماكرومدیا از عبارت "برنامههایكاربردی غنیشده با اینترنت" برای تبلیغ قابلیتهای Flash استفاده كرد. منظور ماكرومدیا ازاین عبارتاین بود كه فلش نه تنها میتواند محتویات مالتیمدیا را ارائه كند، بلكه قابلیت ساخت برنامههایكاربردی با GUI را نیز دارد.این عبارت بعدها توسط Laszlo، رقیب اپن سورس Flash نیز بهكار گرفته شد.
با وجوداین، تا زمانی كه گوگل، جیمیل و بلافاصله بعد از آن Google Maps را معرفی نكرد، اكثریت افراد متوجه این توانایی وب برای ساختن برنامههایكاربردی با مقیاس كامل نشده بودند. دو نرمافزار مذكور برنامههایی مبتنی بر وب هستند كه از رابط كاربری تمام عیار و قابلیت تعاملی معادل پیسی برخوردارند.
نخستین بار Jesse James Garrett از شركت طراحی وب Adaptive Path در یك مقاله بهمجموعه فناوریهای مورد استفاده گوگل نام AJAX را داد.
دراین مقاله آمده است: AJAX " یك فناوری نیست. در واقع مجموعهای از چندین فناوری مستقل است كه بهشیوهای نو و موثر با همتركیب شدهاند. درAJAX فناوریهای زیر در كنار هم گردآمدهاند:
- ارائه استاندارد محتویات با استفاده از XHTML و CSS
- نمایش پویا و تعامل با استفاده از Document Object Model
- تبادل و كار با دادهها با استفاده از XML وXSLT
- بازیابی غیرهمزمان دادهها با استفاده از XMLHttpRequest
- جاوااسكریپت كه همهاین فناوریها را با هم مرتبط میكند.
AJAX بخشی كلیدی از برنامهكاربردیهای وب2 نظیر Flickr، برنامههای 37singnals مثل Basecamp و Backpack و برنامهكاربردیهای گوگل مثل Gmail و اوركات نیز هست.
ما بهدوره بینظیری از نوآوری در رابط كاربر وارد شدهایم كه در آن توسعهدهندگان وب بالاخره میتوانند برنامهكاربردی تحتوب با توانایی و غنای برنامههای كاربردی محلی مبتنی بر پیسی بسازند.
جالباینجاست كه بسیاری ازاین قابلیتهایی كه تازه كشف میشوند، سالها پیش كه معرفی شدهاند. در اواخر دهه 1990 هم مایكروسافت و هم نت اسكیپ از قابلیتهایی كه امروز بالاخره شناخته شدهاند، آگاه بودند. ولی نبرد آنها بر سر استانداردهای مورد استفاده موجب شد ساخت برنامههای كاربردیای كه روی هردو مرورگر كار كنند، دشوار باشد.
تنها وقتی كه مایكروسافت بهطور قاطع برندهاین جنگ شد، و فقط یك مرورگر استاندارد و پیش فرض باقی ماند، نوشتن چنین برنامههایی امكانپذیر شد. درست است كه با ظهور فایرفاكس رقابت در بازار مرورگرها دوباره شروع شده است، ولی حداقل تا بهحال خبری از رقابت مخرب بر سر استانداردهای وب، نظیر آنچه كه مانع پیشرفت در دهه نود شد، نبوده است.
به همین علت انتظار میرود طی چند سال آینده شاهد معرفی برنامههای كاربردی تحتوب جدید بسیاری باشیم. هم برنامههایكاربردی كه از اساس جدید و نوآورانه هستند و هم برنامههایكاربردی كه معادل برنامههایكاربردی پیسی را با قابلیتها و ظاهری غنی روی وب پیاده میكنند. تا بهحال هر تغییری در پلتفرم موجب پدیدآمدن فرصتهایی برای عوضشدن رهبری بازار برای برنامههای عمده پلتفرم قبلی نیز بوده است.
در حال حاضر جیمیل با تركیب نقاط قوت وب (قابلدسترسی از همه جا، امكانات قوی برای بانك اطلاعات، قابلیت جستجو) با رابط كاربری كه از لحاظ قابلیت استفاده با رابطهای كاربر پیسی برابری میكند، نوآوریهای جالبی درایمیل بهوجود آورده است. در عین حال، با افزودن قابلیتهایی مثل IM و حضور زنده در نرمافزارهای وب، كلاینتهایایمیل پلتفرم پیسی كم كم محبوبیت خود را از دست میدهند.
فكر میكنید چقدر با یك كلاینت جامع ارتباطات كه بهترین ویژگیهایایمیل، IM، و تلفنهای همراه را با همتركیب كند و با استفاده از VoIP امكانات صوتی را بهقابلیتهای غنی برنامههایكاربردی تحتوب اضافه كند، فاصله داشته باشیم؟ مسابقه شروع شده است.
بهسادگی میتوان دید كه چطور وب2 حتی دفتر تلفن را عوض خواهد كرد و از نو میسازد. در یك دفتر تلفن بهسبك وب2، دفتر تلفن محلی كه روی پیسی یا تلفن قرار دارد، فقط یك محل نگهداری محتویاتی است كه شما صریحا از سیستم خواستهاید كه حفظ كند. در كنار آن، یك رابط هماهنگ سازی مبتنی بر وب، بهسبك جیمیل، وجود خواهد داشت كه هر پیغامیكه فرستاده یا گرفته میشود، هر آدرسایمیل، و هر شماره تلفنی كه استفاده شده است را بهخاطر میسپرد و یك شبكه اجتماعی میسازد كه از طریق خودآموزی یاد میگیرد كه اگر هریك از تماس موجود در دفتر تلفن محلی پاسخگو نبود، از كدام یك از اطلاعات تماس موجود بهعنوان جایگزین آن استفاده كند. حتی اگر تماس جایگزین هم جواب نداد، این سیستم میتواند شبكه اجتماعی وسیعتری را بهدنبال یك جایگزین بگردد.
یك واژه پرداز وب2 نه فقط از مستندات منفرد، بلكه از سندهایاشتراكی بهسبك ویكی هم پشتیبانی خواهد كرد. ولی در عین حال امكانات كار با متن و صفحهبندی كه امروز در واژهپردازهای تحت پیسی میبینیم را نیز در اختیار ما میگذارد. Writely مثال خوبی از چنین برنامهكاربردیای است، اگرچه هنوز بهطور گسترده شناخته نشده است.
انقلاب وب2 فقط بهبرنامهكاربردیهای پیسی محدود نخواهد بود. Salesforce.com نشان داد كه چطور میتوان در برنامههایكاربردی در مقیاس سازمانی، مثل CRM، از وب برای ارائه نرمافزار بهعنوان سرویس استفاده كرد.
رقبای جدید میتوانند با درك كامل و بهرهگیری از قابلیتهای وب، فرصتهای خود را برای برنده شدن در رقابت افزایش دهند. شركتهایی كه در این راه موفق شوند، برنامههاییكاربردی خواهند ساخت كه از كاربرانشان میآموزند و از معماری مشاركت برای كسب برتری، نه فقط در رابط نرمافزار بلكه در غنای دادههای مشترك، استفاده خواهند كرد.
قابلیتهای اساسی شركتهای وب2
در اصولی كه در بالا مرور شد، بعضی از ویژگیهای اساسی وب2 را برشمردیم. در هركدام از مثالهایی كه ذكر شد، یك یا چند مورد ازاین اصول مهم بهكار بسته شده است و موارد دیگر ممكن است اعمال نشده باشد. بنابراین، اجازه بدهید بحث را با جمع بندی ویژگیهای یك شركت وب2 بهپایان ببریم:
- نرمافزار بهعنوان یك سرویس، و نه نرمافزار بستهبندی شده، با امكان مقیاس پذیری بالا و مقرون بهصرفه
- دراختیار داشتن منابع داده منحصر بهفرد، كهایجاد آنها دشوار است و هرچه افراد بیشتری از آن استفاده میكنند، بهتر میشود.
- اعتماد بهكاربران بهعنوان همكاران توسعه نرمافزار
- بهره گیری از هوش جمعی
- بهكار گرفتن دنباله بلند از طریق خدمترسانی مشتریان بهخودشان
- نرم افزار فراتر از سطح یك دستگاه منفرد
- رابط كاربر، مدل توسعه نرمافزار و مدل تجاری سبك
از این پس، اگر شركتی ادعا كرد كه وبدویی است، اول قابلیتهایش را با فهرست فوق مقایسه كنید. هرچه یك شركت بیشتر از قابلیتهای فوق برخوردار بود، بیشتر شایسته نام وب2 است. با وجوداین، بهخاطر داشتهباشید كه برتری عالی در یك حوزه تعیین كنندهتر از داشتن تواناییهای كوچك در هر هفت حوزه است.
ترجمه: زردشت هدایی منبع: ماهنامه شبکه