به نام خدا
سلام خب در بحث قبلی به کمک خانم گلهای گرامی دست کم از دو راه به این نتیجه رسیدیم که قانون نمیتونه همون خدا باشه.
اما حالا خدا رو چه طوری تعریف کنیم که بتونیم یک شناختی حتی کم از اون بدست بیاریم. و وقتی که این تعریف های موجود از خدا رو میشنویم دچار شرک حتی از نوع خفی اون نشیم؟
میدونیم که برهانهای معروفی مثل برهان نظم برای اثبات خدا اومده. اما این نوع برهان ها شاید تنها، بودن خدا رو برامون ثابت میکنه و در مورد ویژگیهای خدا چیزی بهمون نمیگه. البته در قرآن و احادیث صفاتی برای خدا ذکر شده. اما مشکل اینجاست که وقتی این صفات رو می شنویم تصویری حتی مبهم از خدا در ذهن با توجه معلومات و سن و سال فرد شکل میگیره.
مثلاً میگن خدا بزرگتر است. خب وقتی این جمله رو یک بچه میشنوه ، تصویری شاید حتی واضح تو ذهنش از خدا شکل میده. این تصویر میتونه با توجه به تخیلات اون بچه خیلی متفاوت باشه نسبت به تصویری که بچهای دیگه در ذهنش از خدا ایجاد کرده. با بزرگتر شدن فرد و متوجه شدن این موضوع که خدا قابل دیدن نیست و باید با چشم دل خدا رو دید. این تصاویر مبهم میشه. در مرحله ای حتی ممکنه شکلی تو ذهن از خدا ایجاد نشه ولی باز هم با شنیدن این صفات تصوراتی ایجاد میشه و این به نوعی شرک تلقی میشه. چون خدا مثل مانندی نداره و ایجاد این تصورات به خاطر مثالهایی که در طول زندگی با اونها آشنا شدیم شکل میگیره.
حالا حرف من اینه که باید تعریفی از خدا داشته باشیم که تا جایی که ممکنه مثالی قابل روئیت در واقعیت نداشته باشه. و این تعریف بتونه همهی صفات خدا رو هم شامل بشه
به نظر شما میتونیم این تعریف جدید از خدا رو این بذاریم:
خدا= وجود(وجود مطلق)
یه توضیح کوتاه میدم تا منظورم رو برسونم.
من برای این به این تساوی جدید معتقد شدم، چون دیدم در برهان نظم گفته شده این جهان منظم سازنده ای داره و مثلاً مثال زدند که همون طور که با دیدن یک ساختمان پی به سازندهی اون(بنا) میبریم، با دیدن این جهان منظم هم میفهمیم که حتماً این جهان دارای سازنده هست و اون سازنده رو خدا مینامیم.
اما دیدم این تعریف در این امر نقص داره و نمیتونه اثبات کنه ادامه یافتن این جهان هم محتاج خداست. چون میدونیم که ادامه داشتن یک ساختمان منظم محتاج بنا نیست و اگه بنا بمیره این ساختمان میتونه تا مدتها با همون نظم اولیه پا برجا بمونه. اما اگه فرض محال دیگه خدایی نباشه حتی کمتر از آنی جهان نمیتونه پابرجا بمونه.
اما تعریف "خدا= وجود"، دیگه نقصی نداره و و اگه فرض محال دیگه وجود(خدا) نباشه، بلافاصله تمام چیزهایی که وجود دارند هم نخواهند بود.
نظرتون چیه؟