بسمه تعالی
برای توریستهای قبل از انقلاب درباره ی
اسلام صحبت می کردم
یکی از این جوانها دیوید نام داشت که
بعد از اینکه مسلمان شد
نامش را تغییر داد. وقتی از خصوصیّات
امام زمان (ع) برای دیوید
گفتم یک حال توجّهی به او دست داد که
این حال توجّه باید برای
هر یک از دوستان امام عصر(ع) و شیعیان
باشد.
دیوید می گفت: این شخصی که می گویید، در
بین مردم هست و
دارد زندگی می کند؟ گفتم: بله. گفت: پس
چرا شما همه اینطور
راحت نشسته اید؟ شما یک چنین امامی که
قلب عالم امکان است،
یک چنین موجودی که همه ی سعادت در نزد
اوست، یک چنین فردی
که یدالله است، عین الله است، اذن الله
و لسان الله است، این
زنده است و دارد توی این ربع مسکونی، و
با این مردم معمولی
زندگی می کند و شما راحت نشسته
اید؟
و اشاره به مردم در مسجد کرد و گفت: چرا
اینها بیکار نشسته اند؟
چرا فریاد نمی زنند؟ و آن شب تا صبح
گریه می کرد و با همان زبان
خودش می گفت: یا بقیة الله یا حجة
الله شما هستید؟
و به خدا یک حال توجّه روحی خوبی با
امام زمان(ع) پیدا کرد، یک
آرامش عجیبی پیدا کرد که بعد از چند روز
به من گفت: مثل اینکه
آقا در دل من است، شعاع نور وجود مقدّسش
در دل من تابیده،
با او حرف می زنم و ایشان جوابم را می
دهند.
حالا میشه گفت این غفلت از وجود مقدّس
امام زمان(ع) یک
مسئله ای است. وگرنه طبق معمول نباید
زندگی کنیم. من افراد
عاشق امام زمان(ع) را دیده ام ، آنها
بعضی هایشان آنچنان
عاشقند و اظهار عشق می کنند که لحظه ای
آرام ندارند.
از فرمایشات استاد