شهید گمنامی كه خوشنام شد
20/8/87 دانش آموزان مجتمع امام علی (ع) میزبان میهمان عزیزی بودند که نماد ایثار و از خودگذشتگی آزادگی بود
ایشان جانباز عرصه های دفاع مقدس ، برادری بسیار عزیز و گرامی جناب حاج آقا محمد کیخا بودند که علیرغم جانباز بودن و با پای مصنوعی استان گلستان را به مقصد استان یزد ترک نموده و در بین مسیر یک شب را در مجتمع امام علی (ع) بیتوته نمودند . ایشان انگیزه خود را از این سفر که با دوچرخه انجام می گرفت در قالب خاطره ای که مربوط به شهادت پسر عموی گرامیشان شهید عزت الله کیخا بود به شرح ذیل بیان نمودند :
در سال 66 قبل از شروع عملیات به اتفاق عمو و پسر عمویشان عازم مناطق جنگی می شوند که در اثنای عملیات پسر عمویشان (شهید عزت الله کیخا) در منطقه ماهوت مفقود الاثر می شوند . قبل از این حادثه نیز برادرشهید عزت الله ( شهید اکبرکیخا) در عملیات بیت المقدس به شهادت می رسند که خبراین شهادت توسط همرزم ایشان {شهید سید حسین حسینی} به پدر شهید داده می شود .
این بار نیز خبر شهادت شهید عزت الله کیخا توسط همرزم شهیدشان {شهید سید حسین حسینی} به گونه ای دیگر و در عالم خواب پس از بیست ویک سال به پدر شهید داده می شود و در عالم رویا به ایشان گفته میشود فرزندشان شهید عزت الله کیخا بیست ویک سال پیش در ماهوت به شهادت رسیده و در مزار شهدای گمنام مهریز یزد به خاک سپرده شده اند . پدر شهید با توجه به اینکه خواب ورویا سندیت وحجیت ندارد به آن توجهی نمی کنند که پس از گذشت چند ماه از رویای اول مجدداً {شهید سید حسین حسینی} به خواب پدر شهید می آیند و در عالم خواب ایشان را به مزار شهدای مهریز یزد برده و مدفن فرزندشان را با تمام جزئیات و مشخصات موجود به ایشان نشان می دهند . ودر همان حال برای شهیدان زیارتنامه و فاتحه می خوانند پس از این واقعه پدر و مادر شهید باتفاق همسر ودو فرزند شهید که مدت بیست ویک سال در انتظار ایشان بودند به همراه تعدادی از اقوام ایشان به قصد یافتن مزار این شهد بزرگوار راهی استان یزد وشهر مهریز می شوند و سه مزار شهدای گمنام موجود درشهر مهریز را مورد بررسی قرار می دهند که نهایتاً مزار پاک شهید عزت الله کیخا را با تمامی مشخصات وجزئیات گفته شده در روستای گردکوه مهریز می یابند ، در این هنگام خواهر شهید با دیدن تصویر دو گل لاله روی مزار شهید به یاد رویای خود می افتد که در خواب دیده بود برادرش را تشییع جنازه و دفن می کنند در حالیکه دو گل لاله روی مزار ایشان روئیده اند .
آقای کیخا پس از بیان این واقعه به بیان مراتب علم وکمال و سجایای اخلاقی شهید عزت الله کیخا پرداختند و آن شهید گرامی را عزت خاندان کیخا دانستند که همواره مورد احترام خاص اهالی فاضل آباد گرگان بوده اند و افزودند ایشان در میدانهای رزم آن هنگام که با پیکرهای سوخته ومتلاشی شده شهیدان روبرو می شد می گفت خوشا به سعادتشان که به میثاقی که با امامشان بستند وفادار ماندند و خود او هم به این میثاق جامه عمل پوشانید و با پیکری خونین و فای بعهد خود را به امام خود اثبات نمود . ایشان در پایان در خصوص اهمیت نماز سخن گفتند و همگان را توصیه به بزرگ شمردن این فریضه الهی نمودند
خاطره گویی جانباز گرانقدر آقای کیخا مورد توجه واستقبال دانش آموزان قرار گرفت و بنا به در خواست دانش آموزان ، ایشان نحوه مجروح شدن وجانباز شدن خود در ارتفاعات قلاویزان را بیان نمودند و به ابراز محبت و سوالات دانش آموزان پاسخ دادند .
یه مدتی انگار عکس شهید رو هم زدند در کنار بقیه ی شهدا اما به درخواست مردم شهر که دوست داشتن شهیدشون همون جوری گمنام باشه عکس رو تبدیل به گل لاله کردند (سمت راست بالا تو تصویر فوق)
و نکته ی خیلی جالب اینکه یک یا چند شب قبل که قرار بوده اقای کیخا برن به گرد کوه برای شناسایی محل دفن فرزندشون شهیدی که کنار مزار شهید گمنام دفن شده به خواب والده شون میاد و بهشون میگه که تو روزهای آینده ی مهمون های عزیزی دارید که خانواده ی شهید گمنامن مراقب باشید ازشون خوب پذیرایی کنید..
که بدین ترتیب خانواده ی اون شهید هم منتظر اومدن آقای کیخا بودن و وقتی بحث پیش میاد اونها هم تصدیق می کنن...
این داستان زیبا رو امروز تمام مردم گردکوه یزد می دونن...
http://mojtamaeimamali.persianblog.ir/post/18