بسم رب الشهدا و الصدیقین
باسلام و یاد شهدای دفاع مقدس
با تشکر از دوستان دفاع مقدس،اول عذرخواهی بخاطر اینکه تهران نبودم و دسترسی به نت نداشتم،از دوست خوبمان جناب انلاکر خواهش کردم که اطلاع بدهند که من نیستم و در اسرع وقت پاسخ دوستان رو خواهم داد.
در مورد اینکه سئوال شده که نام عملیات ها گفته بشود.
عملیات محمد رسول ا...(ص) در جبهه کردستان(مریوان)
عملیات فتح المبین(منطقه شوش و غرب دزفول)
عملیات بیت المقدس(فتح خرمشهر)
عملیات رمضان(کوشک)
عملیات والفجر مقدماتی(فکه و تنگه چزابه)
عملیات والفجر چهار(مریوان ارتفاعات کانی مانگا)
عملیات والفجر نه(سلیمانیه عراق) عملیات ایذایی فاو
عملیات خیبر(جزیره مجنون و هور الهویزه)
عملیات بدر(جزیره مجنون تکمیلی)
عملیات کربلالی پنج (تصرف بصره)
عملیات مرصاد(جلوگیری از حمله منافقین اسلام غرب)
در مورد بیان خاطره به مرور خاطرات رو بیان می کنم
از سال 60 تا 67 بصورت متناوب
خیر در زمان پذیرش قطعنامه در منطقه نبودم(متاسفانه یکی از امور دنیایی منو مشغول خودش کرده بود و شاید همین دلبستگی های من باعث شد تا خداوند منو قبول نکنه و از کاروان شهدا بازماندم،در ساعت 8 صبح 27 تیر ماه 67 اولین فرزندم محمدحسین متولد شد و در ساعت 2 بعد از ظهر همون روز از رادیو قبول قطعنامه رو از طرف حضرت امام ره اعلام کرد و من بعد از سه روز برای عملیات مرصاد خودم رو به منطقه رساندم.
اما از حال و هوای رزمندگان دفاع مقدس براتون بگم و همه گریان بودند و ناراحت از اینکه باب شهادت داشت بسته میشد و بچه ها دیگه خواب و خوراک نداشتند و همه این زمان آخر که دشمن از تمام نقاط حمله کرده بود و ازطرف دیگه هم منافقین کور دل به قصد تصرف تهران حرکت کرده بودند،تو این فاصله کوتاه با خدای خود نجوا و مناجات میکردن و میخواستن که به کاروان شهدا ملحق شوند.
در مورد تاپیک راهیان نور مجازی در خدمتتان هستم و سر فرصت همکاری خواهم کرد. (در مورد عکس هم فرموده بودید چشم دنبال سی دی عکس های میگردم و براتون عکس هم میگذارم)