تبیان، دستیار زندگی

سلام

وااااای... ببینم، حاج رسول الله، ناراحت شدین؟؟؟...

بخدا قصد بی ادبی نداشتم... اینا رو گفتم چون واقعا دیدم دارین به ناکجاآباد میرین...

قصدم فقط کمک بود و بس!!! شما رو بخدا؛ من طاقت ناراحتی کسی رو ندارم... اصلا میخواین همه این پست ها رو پاک کنم؟؟؟...

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم 

نه از شما ناراحت نییستم حداقل الان اصلا ناراحت نیستم 

بعضی از حرفهاتون رو قبول دارم اما با عرض معذرت هیچ یک از پستهام رو حذف نمی کنم ،چون خیلی ها نمی دونند مسیحیت چی میگه وباید بدونند وکاری به اونها هم ندارم 

اگر می خوان ودوست دارند قدمشان روی چشم های این سید روسیاه تا جایی که علم داشته باشم حرف می زنم واگر بلد نبودم ونتوانستم از دینم بگویم از دیگران استفاده می کنم 

ولی این مطالب را برای اطلاع دوستان باقی می ذارم 

خدانگهدار

سلام

وقت بخیر و خوشی

اول شکر خدا که  دوست گرامیم رسول الله بزرگوار؛ ازم ناراحت نیست...

ولی سید، اینم نشد... حذف نمیکنی نکن، اما تو رو بخدا خداحافظی هم نه دیگه...! درضمن، منظورم از حذف، پستهای خودم بود...

یه چیزه دیگه؛ یه سایتی رو سراغ دارم که مردم رو به مسیحیت دعوت میکنه؛ 

بنظر یه فرد امی میاد اما فک کنم صحبت کردن باهاش ارزش داشته باشه... سایت دوستی با خدا... اگه وقت کردی یه سرکی بزن؛ خودم نزدیکه یه ساله که نرفتم...

و اما قسمت آخر که مربوط به کل بحثه... میخواین برای شروع کار من یه سوال مطرح کنم؟!... 

این سوال رو چندوقت پیش توی وبلاگ لبگزه دیده بودم  که براتون میذارمش...جواب با شما...

" مگه نجاست به معنی ناپاکی و آلودگی نیست و مگه طهارت در اسلام برای رفع این ناپاکیها و بخاطر رعایت بهداشت و پاکیزگی نیست؟ اگه جواب مثبت باشه که احتمالا هست، خب چرا هنوز اصرار داریم که طهارت بوسیله آب صورت بگیره؟ مثلا وقتی ما میتونیم با یک پنبه الکلی یا با مواد ضدعفونی کننده، نجسی رو از بین ببریم و یه محل نجس رو تمیز و حتی ضدعفوی کنیم دیگه چه ضرورتی داره که حتما بریم زیر شیر آب هم آب کشی کنیم؟"...

موفق باشید

یاحق

مجتبی

با سلام
ضمن عرض تشکر ازحضورمجدد جناب آقا مجتبی عزیز که با توپ پر تشریف فرمایی کردند.
عرض شود جناب آقا مجتبی .همونطور که مطلع هستید برای اثبات حقانیت یک چیز باید دو مرحله به عنوان دلیل نقضی و دلیل اثباتی طی بشه. یعنی مرحله اثبات شی و مرحله نفی ماعداه .بر این اساس بنده تمامی مطالبی که در راستای این اصل هستند رو تایید میکنم و هیچ ایرادی در ضمن این دلایل نمی بینم.فرقی نمیکنه که از ابتدا به ساکن به کدام یک از دو مرحله پرداخته بشه و پرداختن به این دواصل از ناحیه فرد مسلمانی باشه یا خیر.مهم واصل ایجاد ادله ای متقن ومحکم برای اثبات حقانیت یک شی(اسلام یا دین دیگر در این بحث)می باشد.
نظر بنده بر اینه که اگر مخالفین دین اسلام اونقدربی دلیل هستند واگرهم دلایل خود رو دارند همتی ندارند که اشکلات خود رو به اسلام بیان کنند و از فضای موجود در انجمن معارف استفاده نمی کنند ، دلیلی وجود نداره که ما کسانی رو که از عقیده خود دفاع می کنند وادله ای براساس دو اصل مذکور میارند رومحکوم کنیم.اگر بنای ما بر این باشه که هیچ مطلبی راجع به سایر ادیان وتفکرات در این انجمن بیان نشه مگر اینکه فردی که از اون تفکر دفاع کنه وجود داشته باشه ، دیگه جایی برای بحث وجود نخواهد داشت واصلا جایی برای انجمن معارف وجود نداره.لذا دلیلی نمی بینم که به اصطلاح خودمونی فردی مانند جناب رسول الله رو با حذف پستهای عالی و شایستشون از انجمن بپرونم و باعث دلخوری افراد اینچنینی بشم فقط به خاطر اینکه بعضی ها همت برای بحث در این انجمن رو ندارند.به هر حال فکر میکنم که بحثهای موجود در این بحث هیچ ایرادی نخواهند داشت.بلکه ایراد از منتقدین هست که در چنین بحثهایی شرکت نمی کنند.
نکته دیگه اینکه سوال شما در آخرین پستتون به نظر بنده ارتباط مستقیمی با بحث نداره.گرچه سوال خوبی هست . نظر من اینه که جای اون در این بحث نیست.چونکه با چنین اشکالی حتی اگر هم به جا باشه حقانیت دینی زیر سوال نمیره.به هر حال نظر بنده این بود .البته نظر شما هم محترمه و معمولا دو نفر عقیده یکسان ندارند.
همین جا برای چندمین بار اعلام میکنم که انجمن معارف هیچ محدودیتی برای شرکت سایر تفکرات وادیان در بحثها نداره وبر همین اساس هم پایه ریزی شده.

یا علی مدد

سلام سلام سلام
وقت بخیر و قشنگی
خوب... اول کار بگم که اصلا قصد نداشتم که بیام؛ الان نه ها! از دوهفته پیش که اومدم. قصد داشتم فقط بخوندن اکتفا کنم اما بدلیلی نشد... در پی اون دلیل و دیدن این تاپیک و این موضوعات که حاج رسول الله که و.اقعا خاطرش برام عزیزه، به قول شما با یه توپ پر اومدم... نظر رو ثبت کردم و این درحالی بود که همچنان توپم پر بود. روز بعد که یه مقداری نرمالتر شده بودم با خودم گفتم ای کاش ثبت نمیکردمش ویا...
چرا؟؟؟... اصل چون رو نمیگم اما همینقدر کافی که سه نفر در این موضوع مشکلی ندیدن، چرا منی که سالی به دوازده ماه به تعداد انگستای دست هم اینجا رفت و آمد نمیکنم، دخالت کنم؟!.... اما نظرم در این باب که حرکتتون حرکت اشتباهی بود پابرجا بود و هست...
الان هم قرار بر وجود من نبود. راهی رفتنی در پیش دارم و دلی سرد شده از خیلی چیزا؛ دیگه نه دستی برای نوشتن بود و نه دلی برای خوندن... اما منتظرعشق کسی نبود که جوابش جواب نداده بمونه... برای خودم زشت میدونم که یه همچین عزیزی منو خطاب بده و من بی جواب بذارم نظرشون رو...
واما جواب ها... (خرده جواب میدم و بطور کلی، آخه... آخه هرچی! برم سر صحبتهام)
1. من به شخصه، هیچ وقت هیچ وقت و هیچ وقت پا جایی نمیذارم که در مورد من به اشتباه به قضاوت نشستن... این رو توهین به خودم میدونم که در جاییکه میدونم بی احساس به نیازه به من، بریدن و دوختن و حتی پوشوندن، بیام و دم از جنس نخ بزنم...
دوم؛ با من حرف از منطق و طرق اثبات یک اصل نزنین؛ کدوم شنونده ای خرف عقلش رو تحویل دلش داده که اون شنونده ویا بعبارت بهتر خواننده این مطالب، بخواد که این کنه؟!...
بله... این، هردو میشه... اما بنظرتون شما کارتون کاملا همونی بوده که باید باشه؟!...
اینجا این نقض رو با تیغ کندی شروع کردین که باهاش فقط میشه زجر کش کرد (بقولی حلال خدا رو حروم کرد... بنظرتون بی ربطه نه؟ مهم نیست)... اما... این راهش نیست...
سیم؛ شما اسلام رو ترویج کنین... و در کنار این میتونین حرف از اصول و مبانی سایر ادیان به میون بیارین...
اینکه دست به جاهایی میندازین که جواب دادنش علامه دین رو میخواد که راه نیست!... اون آیه قرآن از ذهنم پریده که قرآن مردان رو به کتک زدن شدید زنانشون جایز دونسته؛ از دید سایرین این چه دینیه که خشونت در کتابش داره موج میزنه اما دم از لطافت میزنه...
اینکه تحریف در کتب آسمانی پیشین هست رو که خود اونها هم قبول دارن؛ اما این کتب با توجه به ادبیات خاص اون مذهب و آیین و با توجه به دوره نوشتارش، پر از کنایه ها و تشبیهات و مجازهاست که تشخیص همینها متخصص میخواد؛ چطور شما با خوندن ظاهر اونها میخواید به باطنشون پی ببرین در صورتی که تخصص این کار رو ندارین؟!...
شاید این مثلهایی که زده شد اینطور نباشن (که البته چندجایی امکان برداشت اشتباه رو میشه حس کرد) اما مطمئن باش اگر این منوال کاره، کارد به استخون هم می رسه...
نمیدونم چندم؛ خوب... اگه کسی نیست که بیاد به مناظره من باب دین خودش (بغیر از اسلام) بپردازه؛ به این خاطر هست که زمینه این کار رو برای خودش مهیا نمی بینه... ببینین بنظرتون چه کار باید بکنین که نکردین؟! فقط دعوت خشک و خالی میسر نیست...
شاید نباید گفت اما یه مشکل ما مسلمونا اینه که احکام شخصی و مربوط به خودمون رو نمیخوایم بدونیم اما چون به نوعی اجبار شدیم، میریم تا بدونیم (ونه بفهمیم) بعد از دونستن هم فک میکنیم که... ...یا خدا... چی میخواستم بگم چی شد...
ببخشید... بهتره بگذریم...
کسی نیست که از دین خودش دفاع کنه؟ چونکه نمیذارین که باشه. یه کنج تاریک و سرد درست کردین با یه هیولا که صاحبش هم نمیتونه بشناسدش، چه برسه که بخواد دفاع کنه...
خوب... کسی نیست؟... مشکلی نیست؛ یه نفر نه، یه گروه بی طرف، بدقت و به درستی به تحقیق و بررسی بپردازه و بعد نه برای تخریب، که برای استحکام و بحالت تبلیغ و ترویج دینی با عنوان دین ارجح، بیان وسط تا همه به جواب درست تر (نه درست کامل) برسن؛(کاری که استارت خورد اما... اما قسمت بر اکمالش نشد)... و... اونجا میتونین که تا حدی به تحدی بپردازین و نه اینجا، از دور...
و اما نکته آخری که گفتین... آره... میدونم که سوالم اصلا به تاپیک نمیخورد و جاش هم اینجا نبود (درحقیقت سوالی بود از یه هموطن مسلمون مقیم خارج از کشور که میگفت این سوالیه که زیاد بینشون پیش میاد وووو...) ... باطرح این سوال میخواستم بگم که دیگه پی مسئله رو نگیریم؛ میخواستم که موضع بحث و جدلمون از اینی که هست منحرف بشه... اما نشد!...
هنوزم میخوام که فیصله بدم این موضوع رو. یکی اینکه دارم میرم و تا آخر هفته بیشتر نمیمونم؛ دوم هم اینکه... دومش هم هیچی.... خواستین و مسیر رو تغییروندین که خیلی مرسی (با اینکه هیچ سود و یا ضرری متجوه حال من نیست)، نخواستین و... وبازم نخواستین... خوب نخواستین دیگه، انشاالله که موفق باشید...
حیف که اطلاعاتم درباره مسیحیت ضعیفه، البته سعی دارم که اطلاعاتی کسب کنم اما هنوز به حد دفاع ویا نقدش نرسیدم...
این رو منم میدونم که اسلام برحقه؛ اما راهه مقابله این نیست... ما با هیچ دینی سرجنگ ندارم که همگی رو قبول هم داریم ولی.... ولی... ....ولی هرچی...

واما یه نکته خیلی خیلی خیلی یه عالمه مهم که داشت یادم میرفت؛... من نه جنابم ونه آقا، دفعه بعد از این کارای بد بکنین قهر میکنما!... من مجتبام، مجتبی خالی... به همین سادگی... والسلام...

امیدوارم که باعث رنجش هیچ عزیز نشده باشم ویا اگرهم سهوا یه همچین شکری خوردم، بخشیده شده باشم...
شاد و موفق و زنده دل باشید
یاحق
مجتبی

سلام
وقتتون بخیر و طاعاتتون قبول...
انگاری باز خرابکاری کردم!... والا قصد و غرضم خیر بود؛ دخالت کردم و اون حرفای ریز و درشت رو زدم به این خاطر که اینجا با بچه هاش برام عزیزن؛ نمیخوام بیخود وقتشون رو سر چیزایی صرف کنن که هنوز وقتش نیست، جاش هم نیست...
من به حرفام همچنان مصرم، اما تصمیم با خودتونه... فقط اینو بگم که من اونها رو نگفتم که از فعالیت توی این تاپیک و مبحث دست بردارین (نخ سوزن حاج رسول الله گرامی...)...
الان اینجام تا باز هم اگه برداشت بدی شده و یا حرف بدی زدم که به کسی بر خورده و ازم دلگیر شده، عذر بخوام و بگم که شرمندم؛ عمدی در رنجوندن نداشتم و ندارم؛ به بزرگیه خودتون ببخشید...
... و اینکه، حلال کنین... دوباره اومد موعد سفر... توی این مدت که بودم ظاهرا با این تنه درختی که به اب دادم، جز با نبودنم جور دیگه ای رفع و رجوع نمیشه... البت همونطور که گفتم موعد، موعد سفرم هست...
و...
خوش باشید و زنده دل
یاحق
مجتبی

به نام خدا

سلام

مکس عزیز واقعا ممنون از این بحث زیبات من در حضور شما و این استادان فقط آموختم و میخواستم نظر بدم دیدم واقعا تکمیل کننده هستن

بازم ممنون

بسم الله الرحمن الحیم

سلام علیکم 

گل پسر وقتی میگم ناراحت نیستم یعنی نیستم (لبخند)

دیدی نه گفتم آقا ونه جناب ،کیف کردی ؟

ولی منم از مطالبی که نوشتم ،دقاع می کنم