• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نجوم > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نجوم (بازدید: 13797)
سه شنبه 13/5/1388 - 16:16 -0 تشکر 138684
گرگها برای که به صدا در می آیند؟!

به نام خدایی که همیشه در قلب ماست

سلام

گزارش شب رصدی انجمن نجوم تبیان و باشگاه نجوم زاوش (فرهنگسرای بهمن)
بعد از گذشت یکسال از تاسیس انجمن نجوم تبیان، کاربران این انجمن با پشتکار فراوان و همایت های تبیان تونستن به پیشرفت های خوبی برسن که باورش برای خیلی ها سخت بود که بچه هایی که یکسال پیش چیزی از نجوم نمیدونستن الان تونسته باشن به این پیشرفت برسن، که این پیشرفت مدیون تلاش های مهندس گمینی (کارشناس نجوم تبیان) و مساعدت های تبیان بود.
در اردیبهشت سال 1388 انجمن نجوم تبیان با حضوری چشمگیر در روز جهانی نجوم نشون داد که در این یکسال چه پیشرفت خوبی داشته و اینبار در شب رصدی (کاروانسرا قصر بهرام) نشون داد که بسیار حرف برای گفتن داره...
در اولین تجربه شب رصدی انجمن نجوم تبیان اتفاقات جالب و عجیبی افتاد، از رویت ماهواره های .. گرفته تا بازگشت گرگ ها بعد از 40 سال!!!
روز پنجشنبه 1 مرداد سال 1388 ساعت 14 در محل موسسه جمع شدیم برای رفتن به شب رصدی، تعدادی از دوستان سر ساعت و بعضا زودتر اومدن، و بعضی از دوستان هم نیومدن و یا گفتن نمیتونن بیان.
اتوبوس ساعت 2:45 رسید، همراه با باقی دوستانی که در موسسه جمع شده بودن سوار اتوبوس شدیم به سمت فرهنگسرای بهمن تا باقی دوستان هم سوار بشن و بریم سوی کاروانسرا قصر بهرام.
حدود ساعت 3 رسیدیم فرهنگسرای بهمن، بعد از حضور و غیاب و بارگیری تلسکوپ و دوربین ها و باقی اقلام به داخل ماشین، در ساعت 3:30 راهی شدیم سوی کاروانسرا قصر بهرام، در بین راه برای تهیه یخ مدت 30 دقیقه معطل شدیم...
 

 
بعد از چندین کیلومتر که در جاده بودیم، رفتیم تو جاده های فرعی که پر از دست انداز بود و بعد از گذشت چند ساعت با راهنمایی های آقای فتحی به منطقه حفاظت شده محیط زیست مبارکه رسیدیم.
حدود 45 دقیقه اینجا منتظر شدیم تا اجازه ورود بهمون بدن چون نامه هایی که فکس شده بود به دستشون نرسیده بود و باید هماهنگ میکردن.
در همین لحظه متوجه گله ای شتر شدیم که خیلی جالب بود برای من، آقای تقی زاده هم که زحمت عکاسی رو به عهده داشتن از این مناظر زیبا تصویر برداری میکردن...
 
 
بعد از 45 دقیقه اجازه تردد بهمون دادن و با گرفتن کیک و ساندیس زنجیر رو انداختن و اجازه ورود بهمون دادن.
از اینجا به بعد تماما جاده خاکی بود و منطقه ای بکر بیابانی بود، پر از دست انداز و خاک...
به دلیل ناهموار بودن جاده اتوبوس مجبور بود ارومتر بره و چون منطقه خاکی بود، تمام اتوبوس رو پر خاک شده بود و عین این توده گرد و غبار که وارد ایران شده بود، تو اتوبوس نفس کشیدن سخت شده بود و نمیشد از سر اتوبوس انتهای اتوبوس رو دید...
تو بیابان که داشتیم میرفتیم مناظر بسیار زیبایی دیده میشد، مثلا گذر دوتا غزال از مسیری که داشتیم ما میرفتیم که آقای تقی زاده ازشون عکس هم گرفتن.
 

 
در همین اوقات بود که آقای فتحی در مورد ماه توضیح دادن و سوالاتی از دوستان پرسیدن که چرا ماه شب اول رویت نشد (به خاطر کسوف) و ماه شب دوم در کدوم قسمت آسمان قابل رویت هست و ...
بعد از توضیحات ایشون مهندس گمینی هم توضیحاتی جامع تر دادن و چون کم کم داشت خورشید غروب میکرد، همه دوستان تلاش میکردن تا بتونن ماه رو رویت کنن، ولی به خاطر گرد و غبار زیاد هوا خیلی سخت میشد افق رو دید...
 

 
بعد از کلی هیجان و استرس و کنکاش در آسمان آقای فتحی تونست ماه رو ببینه، ولی ماه خیلی باریک بود و به سختی قابل رویت بود که بعد از ایشون دوستای که جلوی اتوبوس بودن و میتونست از پنجره در اتوبوس بیرون رو نگاه کنن، تونستن به سختی ماه رو رویت کنن، ولی باقی دوستان به خاطر کثیف شدن شیشه ها به خاطر خاک و غبار زیاد هوا نمیتونست ماه رو پیدا کنن...
بالاخره بعد از کلی تلاش و غروب خورشید همه دوستان تونستن به سختی ماه رو رویت کنن که خیلی لذت بخش بود، مخصوصا تلاشی که برای رویت داشتن همه، و موفقیت بعد از این همه تلاش...
قبل از اینکه برسیم کاروانسرا اقای حمیدیان و اقای فتحی توضیحاتی در مورد شب رصدی و خطرات بیابون و ... توضیح دادن، که یکی از دوستان در مورد گرگ های بیابون سوال کرد و پاسخ اومد؛ در 40 سال اخیر کسی اینجا گرگ ندیده و گرگ ها اکثرا در زمستون میان...!
بعد از چندین ساعت در بیابان رفتن بالاخره وسط دل کویر کاروانسرا قصر بهرام رو دیدم، خیلی جالب بود برای من که وسط دل کویر چنین کاروانسرایی هست و جالب تر تک درختی بود که جلوی در کاروانسرا بود...
 

 
دیگه شب شده بود و اسمون به قول قدیمی ها گرگ و میش شده بود و داشت کم کم تاریک میشد و ستاره ها نمایان میشدن ولی در افق هنوز کمی نور خورشید بود...
وسایل رو از اتوبوس پیاده کردیم و اماده شدیم که وارد کاروانسرا بشیم، چند نفر از دوستان رفتن تو کاروانسرا که هماهنگی های لازمه رو انجام بدن...
بعد از چند دقیقه وارد کاروانسرا شدیم و یکسره رفتیم بام کاروانسرا که اماده رصد بشیم.
از راه پله تاریک و پله های سنگی صعب العبور بالا رفتیم و رسیدیم به بام کاروانسرا، کل دوستان به صورت گروه ها چند نفره تقسیم شدن و در قسمت های مختلف اتراق کردن، بچه های گروه تبیان هم یه نقطه ای مناسب اتراق کردن و بعد از کمی استراحت؛ آماده رصد شدیم...
مهندس گمینی اول در مورد آسمان توضیح دادن و اول مثلث تابستانی رو معرفی کردن و توضیحاتی در موردش دادن، و چند صورت فلکی از جمله شلیاق، سرطان، دب اکبر، اژدها، دلفین و...
 

 
در بین این صور فلکی ستاره قطبی رو هم پیدا کردیم.
وقتی اسمان تاریک تر شد و چشم ها به تاریکی عادت کرد، اسمان خیلی زیبا تر دیده میشد، مخصوصا کهکشان راه شیریی که خیلی خیلی زیبا بود.
برای خود من خیلی جالب بود چون تاحالا آسمون رو به این پرستاره ای ندیده بودم، میلیون ها میلیون ستاره در اسمان پخش بود.
بعد از اون به رصد خوشه باز M7 و M8 و چندین خوشه باز و کروی دیگر رو رصد کردیم.
بعد از چند ساعت رصد، رفتیم آماده شدیم برای شام.
در حین شام خوردن اتفاقای خطرناکی افتاد و موجودات بسیار خطرناکی رو از جمله "سوسک" از نوع بیابانیش رو دیدیم که خیلی از دوستانی که دل شیر داشتن فرار کردن (!) و بعضی از دوستان هم "رتیل" اونم از نوع بیابانیش دیدن!
بعد از شام بازم رفتیم به رصد پرداختیم، آسمان اونقدر زیبا بود که ادم هرچی نگاه میکردی سیر نمیشد...
 

 
بعضی از دوستان با نقشه اسمان داشتن اجرام سماوی رو پیدا میکردن برای رصد ولی بچه های انجمن نجوم تبیان با کمک لپ تاپ و استفاده از نرم افزارهای نجومی اجرام سماوی رو پیدا میکردن و مسلما دقیق تر اجرام سماوی رو پیدا میکردن...
بعد از چند ساعت رصد مشتری هم طلوع کرد و به موقعیت مناسبی برای رصد رسیده بود، مشتری و چهار قمر گالیه ای معروفش رو رصد کردیم، چون از لپ تاپ کمک گرفته بودیم برای پیدا کردن اجرام سماوی تونستیم در نزدیکی های مشتری نپتون رو هم رصد کنیم، البته رصد نپون خیلی سخت بود چون به صورت ستاره ای بسیار کم نور دیده میشد، ولی اگر خیلی دقت میکردیم، نسبت به باقی ستاره ها آبی تر بود.
با کمک نرم افزار های نجومی تونسته بودیم موقعیت دنباله داره کریس تن سن رو که سال 2006 کشف شده رو هم پیدا کنیم.
به تلاش برای رصد این دنباله دار بودیم، ولی رصدش خیلی سخت بود، منهدس گمینی بعد از مدتی رصد آسمان تونست این دنباله دار رو به سختی پیدا کنه.
خیلی خیلی رصدش سخت بود چون خیلی خیلی دور بود، و به سادگی نمیشد رویت کرد، ولی در نهایت با سختی تونستیم رصد کنیم این دنباله دار جدید رو.
 

 
بعد از چندین ساعت رصد آسمان که دوستان کم کم خسته شدن و حدود ساعت 2:30 بود که عده از دوستان خوابیدن و عده ای صحبت میکردن.
حدود ساعت 3 زمانی که تعدادی از دوستان هم خواب بودن، چند گرگ (بعد از چهل سال!!!) زوزه کشان به کاروانسرا نزدیک شدن که باعث رعب و وحشت برخی از دوستان شد، که با کمک اقای فتحی با روشن کردن تمام چراغ ها گرگ ها بی خیال ما شدن رو رفتن!
بعد چند تا از دوستان رفتن راننده که در اتوبوس خوابیده بود رو بیدار کردن و آوردن تو کاروانسرا که خطری ایشون رو نیز تهدید نکنه.
هنوز ساعتی به طلوع خورشید مونده بود که، سیاره های مریخ و زهره هم طلوع کردن و تا قبل از طلوع آفتاب تونسیتم این سیارات رو هم رصد کنیم.
کم کم خورشید داشت طلوع میکرد و ستاره ها و زیبایی های شب محو میشد...
بعد از طلوع خورشید تمام وسایل رو جمع کردیم و عکس دسته جمعی گرفتیم و آماده بازگشت به تهران شدیم.
 

 
اکثر دوستان در راه بازگشت به خاطر بیدار بودن در شب گذشته، تا تهران خوابیدن و بعضی دیگر از دوستان ازشون عکس گرفتن!
حدود ساعت 11 رسیدیم تهران و دوستان بعد از خداحافظی از هم جدا شده و رهسپار منزل خودشون شدن...
و این بود گزارش شب رصدی قصر بهرام...
 
در پایان از تمامی دوستانی که در این سفر ما رو یاری کردن تشکر میکنم و براشون آرزوی موفقیت میکنم...
از مهندس گمینی، آقای تقی زاده، خانم حسینی، خانم احمدی، خانم پایدار، آقای فتحی، آقای حمیدیان و دیگر بزرگوارانی که در تدارک این سفر نقش عمده ای داشتن بسیار تشکر میکنم، چون اگر تلاش و مساعدت این بزرگواران نبود، چنین سفری امکان پذیر نبود...
اسامی دوستانی که در این سفر ما رو یاری کردن:
نسیمه قائمی، نغمه قائمی، فاطمه نیک زاد، ابوالفضل ادبی، اصغر ابوسی، شایان شریف پور، یاسر شاپوری نژاد، محسن عزیزیان، عظم کاویانی، محمد نجفی، محمد نور محمدی، امیرخسرو نسودیان شالچی، مژگان حمیدی، علی اصغر حسینی، محمد نعمتی، محمد فتحی، محمد حسین حمیدیان، علیرضا ولی یاری سوینی، سماء جلایری، سمیرا جلایری، مهرداد ضرغام پناه، مازیار ضرغام پناه، ناهید بهرامی، شهریار نوری، مهرداد ربیعی، عباس صادق زاده
سعید گنجیان، رضا هادی زاده ابیانه، مسعود اسدی، محسن خسرو جردی، امیرمحمد گمینی، فاطمه اربابی فر، الهه بابایی، زهرا سیراوند، محمد حسین اربابی فر، محمد شفیعی، جعفر کلامی، نوید سکاکی، سمانه عاقل پسند، حمیدرضا تقی زاده، محمد محرم پور
 

 
در اخر هم این شعر زیبا رو تقدیم میکنیم به تمام خوانندگان این گزارش
شب چو فرا رسد بسی جلوه ی حق نگر در آن
یا به قراولان نگر یا که به سوی فرقدان

بین تو به کرسی آن زمان ذات سپهر را چنان
آنکه ز بهر او بود لیل و نهار یسجدان

هیبت حق درون شکافت روح به آسمان شتافت
صورت جبار نگر در پی ممسک العنان

صورت زانوزده بین در بر اوست بر زمین
خاک بساید به جبین جاثیه اندر آسمان

این همه نقش بر فلک از چه نموده کرده حک
حوت و حمل دلو و اسد سنبله جوزا سرطان

رب ثریا بود او خدای شعرا بود او
باز نتابد سر از او گردش دوره و زمان

خوشتر از آن دم نبود کاین دل و جان پر بکشد
تا برسد به کوی حق یک شود این دو توامان

بیش نگر ز بهر رب گاه به روز و گه به شب
گه به سجود کائنات گه به سکوت کهکشان
شاعر: شهرام زمانی
آسمان من زیباترین کار خداست
پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست...

کاری از: انجمن نجوم تبیان

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
دوشنبه 5/5/1388 - 13:54 - 0 تشکر 136054

به نام خدا

گزارشی مختصر/شرح حال

با امید به خدا و شوقی در قلبها بعد از جلسه پر برکت مدیران انجمن برای آمدن اتوبوسی که قرار بود مارو به این سفر ببره منتظر شدیم.

آقای گمینی بودند و همسرشون هم آمدند و بعد mohagh عزیزو همینطور دوستشون و بعد از اونها دوست آقای rezaonline رسیدند و همینطور بعدش سعید گنجیان و محسن خسرو.

بعد از تاخیر نیم ساعتی بالاخره اتوبوس رسید.

همینطور باتاخیر نیز روروی درب فرهنگسرا رسیدیم و در اونجا با دوستان جدیدی همراه با آقای حمیدیان و دوربین ها و تجهیزات نجومی آشنا شدیم.

گشت رصدی_داخل اتوبوس

بالاخره به سمت مقصد راه افتادیم که دربین راه موسیقی لایت ، قروقاطی ،بندری و ... نیز مستفیض شدیم تا اینکه بعد از گذر از شهرها و آبادی ها به بیابان و منطقه حفاظت شده رسیدیم که میبایست برای هماهنگی ها در اونجا توقف میکردیم....دراین فاصله آقای تقی زاده برای گرفتن عکسهای مستند از حیات وحش در پی شتر بودند و موفق شدند

شب رصدی_شتر

خلاصه چندین کیلومتر از اونجا در در دل کویر پیمودیم که گفته میشد از اولین روستا حتی حدود 60 کیلومتر فاصله است ولی ما سختی راه و گرمای شدید رو به جون خریدیم و بالاخره به اونجا رسیدیم...جایی که هیچ موجود زنده ای از نژاد آدمیزاد بجز چند کارگر که برای تعمیرات به اونجا اومده بودند زندگی نمیکرد...

قبل از اون در اتوبوس برای رصد هلال ماه رصدگران پرذوق و شوق برای دیدن هلال ماه برسرو کول هم افتاده بودند طوریکه نزدیک بود یک سمت اتوبوس که سنگینتر بود کج بشه....

وقتی به اونجا رسیدیم بلافاصله به رصد آسمان پرداختیم و آقای گمینی توضیحاتی درمورد مثلث تابستانی، صورتهای فلکی از قبیل شلیاق، سرطان، دب اکبر، اژدها، دلفین و...دادند که بسیار مفید بود.

بعد از اون به رصد خوشه باز M7 و M8 ، مشتری و چهارقمر آن و.. پرداختیم و مشغول بودیم تا موقع شام شد...و هرکس ساندویچ هایدا به دست با یه سس قرمز و یه سس سفید شروع کرد به خوردن (جای شما که نبودید خالی) کاش بودید و میدیدید که رضا آنلاین هم به دنبال ساندویچ اضافه میگشت که گیرش نیومد...البته باقی شب هم بیدار بودیم و همینطور به رصد دنباله دار جدیدی که درسال2006 به نام کریستنسن کشف شده پرداختیم و منتظر ماندیم تا پاسی از شب بگذره و ما بتونیم زهره ، مریخ و دیگر اجرام رو هم رصد کنیم.

شب رصدی_تلسکوپ

گرگهای بیابانهای اطراف هم که تاحالا این همه آدم یکجا ندیده بودند آمدند پشت کاروانسرا تجمع کردند و سروصدا کردند و پرسیدند که:شما کی هستید؟

ما هم مذاکره رو ترجیح دادیم و بهشون گفتیم که ما برای رصد اومدیم و این شد که اونجا رو ترک کردند.

لازم به ذکر که ممل92 عزیز دوساعتی خوابیدند و ما همچنان رصد میکردیم....

سرتون رو درد نیارم....در انتها ساعت 5:30 هوا روشن شد و عکس دسته جمعی گرفتیم که انشاالله خواهید دید و سپس عازم خانه شدیم.

انجمن برق و روباتیکانجمن برق و روباتیک
منتظر حضور گرم شما در انجمن برق و روباتیک هستیم
دوشنبه 5/5/1388 - 15:12 - 0 تشکر 136081

به نام خدا

و اینهم عکس دسته جمعی که اعضای نجوم تبیان بهمراه اعضای زاوش گرفتند

شب رصدی_عکس دسته جمعی

و اینهم حواشی این رصد:

شب رصدی_عکس دسته جمعی

انجمن برق و روباتیکانجمن برق و روباتیک
منتظر حضور گرم شما در انجمن برق و روباتیک هستیم
دوشنبه 5/5/1388 - 17:12 - 0 تشکر 136115

به نام آفریننده ماه و ستارگان
گزارش اولین شب رصدی کاربران تبیان(کارونسرای قصر بهرام)
برگزار کننده : انجمن نجوم تبیان
روز پنج شنبه طبق برنامه ریزی قبلی دوستانی که از جلسه مدیران برگشته بودند به لابی موسسه رفتند و دوستان دیگری هم که قبلا اعلام آمادگی کرده بودند به علاوه سه نفر از همراهان که بنا بود از محل درب فرهنگسرا سوار شوند درب موسسه آمدند و سر ساعت 14 به موسسه رسیدند اما اتوبوس حدودا در ساعت 14:20 درب موسسه بود بعد از سوار شدن مهندس گمینی یک آمار گرفتند و حرکت کردیم به سمت فرهنگسرای بهمن به محض رسیدن به فرهنگسرا دوستانمون از باشگاه نجوم زاوش که در این سفر ما رو همراهی می کردند رو شناسایی کردیم واقعا ما رو شرمنده خودشون کردند تمامی وسایل و تدارکات رو این دوستان به عهده گرفته بودند پس از بارگیری تلسکوپ و دوربین ها و مواد غذایی که به عنوان عصرانه(کیک و آب میوه) ،شام (ساندویچ هایدا)و صبحانه(کیک و شیر کاکائو) تدارک دیده شده بود به سمت پیشوا و حرکت کردیم نرسیده به پیشوا در کنار یکی از یخ فروشی های کنار جاده نگه داشتیم و به مقدار کافی هم یخ برای خنکب اب و هم برای سالم و خنک ماندن ساندویچ و آب میوه تهیه کردیم،همچنین اعلام شد هر کسی تغذیه ای رو لازم داره اینجا بخره که توفق بعدی کاروانسرا هست بعد از حرکت از فروشگاه در میانه دوستان که حس می کردند گرما دیگر طاقتی برایشان نگذاشته تقاضای آهنگ کردند که متاسفانه به دلیل اختلاف سلیقه و... منتهی به سکوت و نذاشتن آهنگ شد مدتی به همین منوال گذشت تا اتوبوس به دژبانی پاسگاه محیط بانی مبارکه رسید و اونجا تعداد زیادی شتر در حال حرکت دیدم از نوع شتر های یک کوهان که بسیار زیبا بودند کم کم طبیعت زیبا و بکر کویر داشت خود را به ما نشان می داد هاهنگی های اداری به طول انجامید اما نهایتا رفع شد ولی منجر به این شد که ماه را در میانه راه و از تو اتوبوس رصد کنیم شور و اشتیاق دوستان برای دیدن ماه مثال زدنی بود طوری که تمامی افراد اتوبوس به سمت افق بودند و به دلیل فشار به سمتی که جمعیت بیشتر بود احتمال شکستن کمک فنر یا ترکیدن لاستیک اتوبوس بود که با هوشیاری بعضی از دوستان مشکل حل شد حدودا ساعت 21 به درب کاروانسرای قصر بهرام رسیدیم مکانی در دل کویر که برق آن تا ساعت 12 در دسترس بود و آب آن هم مزه دار و در ساعت خاصی حاضر بود. بلافاصله به پشت بام رفتیم و دوربین ها و وسایل را بر پا کردیم مهندس گمینی با یک دوربین دو چشمی مشغول توضیح دادن و نشان دادن مطالبی شدند که در کلاس آموخته بودیم من هم با دوربین خودم سعی کردم گروهی دیگر از دوستان رو از دیدن آسمان زیبای شب بهره مند کنم سپس برای آشنایی بیشتر با کاروانسرا به قسمت حیاط کاروانسرا رفتم و با کارگرانی و مسئول آنجا آقای شاه حسینی که آنجا بودند صحبت کردم در همین هنگام فریاد کارگران رو شنیدنم که می گفتند مواظب باش اما من به خیال این که میخوان با من شوخی کنند توجهی نکردم تا این که یکی از گارگران با لگد به دیوار کنار پای من زد و یک رتیل بزرگ رو از پای در آورد نکته جالب این بود که من خیلی راحت همچنان نشسته بودم و گپ می زدم نهایتا پس از انجام شدن مراحل مجوز و پرداخت هزینه استقرار(هر نفر 560 تومان) توسط اقای فتحی لیدر باشگاه زاوش به پشت بام برگشتیم و ادامه رصد رو پی گرفتیم حدود ساعت 10:30 غذا ها رو به داخل کاروانسرا آوردند و دوستان رو دعوت کردیم به طبقه پائین بیایند برای صرف شام پس از خوردن شام خوشبختانه کارگران خوابیدند و نور ها خاموش شد. مجددا به پشت بام رفتیم و به رصد ادامه دادیم نکته جذاب این بود که دوستان باشگاه زاوش از روی نقشه های کاغذی ستارگان را پیدا می کردند اما تبیانی ها با نرم افزار های نجوی و لب تاپ ، در گوشه کنار حرف های جالبی زده می شد گروهی در مورد روح و حلقه عرفان صحبت می کردند و گروهی داشتند شهاب سنگ های دیده شده اشان رو می شمردند که ناگهان صدای یک گله گرگ توجه همه رو به خودش جلب کرد فورا آقای فتحی و یکی دیگر از دوستان به بیرون کاروانسرا رفتند و راننده رو که بیرون خوابیده بود به داخل آوردند و درب کاروانسرا رو بستند ، دیگر دوستان هم محوطه رو روشن کردند تا گرگ ها رفتند. حدود ساعت 2 مهندس (maml92) گمینی و گروهی از دوستان خوابیدند اما من با بقیه دوستان به رصد اجرام مسیه مشغول شدیم حدود ساعت 4 آقای محرم پور خوابیدند و در نهایت با روشن شدن هوا بازار عکس های یادگاری داغ شد گروهی با قراردان سر خود به جای خورشید در هنگام طلوع کسوف رو شبیه سازی می کردند ، گروهی با نور صفحه موبایل سعی داشتند در هوا تبیان بنویسند و نهایتا یک عکس دسته جمعی و خدا حافظی از پارک ملی کویر و کاروانسرای قصر بهرام

دوشنبه 12/5/1388 - 14:10 - 0 تشکر 138321

همین پنج شنبه هفته پیش " قصر بهرام " ، کاروان سرای شاه عباسی ، بودیم . می گن از کارای مهم شاه عباس این بوده که خیلی جا ها توی مسیر کاروانا کاروان سرای می ساخته ، با برو بچه های انجمن نجوم تبیان كه عضوشم و كانون نجوم زاووش (گویا زئوس یونانیشه ؛ اسم دیگۀ مشتری ) مال بچه های فرهنگسرای بهمن .

رصدمون از توی اتوبوس شروع شد ! هنوز هوا روشن بود و می خواستیم که ماه شب اول شعبان رو رصد کنیم . شامگاه 29 ام هر ماه قمری به رصد هلال ماه می پردازن ! ( کتابی شد ! ) اگه ماه نو رصد شد که ماه قبلی 29 روزه است و وگرنه که 30 روزه است . ماه شعبان امسال بدون رصد هم مشخص بود که در شامگاه 29 ام ماه رجب ابدا رویت پذیر نیست ! تعجب نکن ! واضحه ، خورشید گرفتگی رو یادته ؟ خب دیگه ، تموم شد . می گی چه طور ؟ خب ، ماه خورشید خیلی به هم نزدیک بودن ، معلوم بوده که بعد از خورشید گرفتگی که این دو تا بهم خیلی نزدیکن ، ماه توی نور زیاد خورشید بعد از غروب گم می شه ! و دیده نمی شه . اما بد نیست یه کمی از کارای برو بچه های استهلال که زمانی خدمتشون تلمذ می کردیم برات بگم .

می دونی ، خدا همیشه جواب سوالای من رو داده .بهت پیشنهاد می کنم دنبال سوال باشی !!!

سوم دبیرستان بودم ، آخرای ماه رمضان اون سال بود . استاد گفت :

من نمی دونم اینا چه طوری توی روز روشن ماه رو می بینن !!! ( با خنده تمسخر آمیز )

منظورش این بود که در مورد این که ماه نو هست یا نه تردید دارن بعد یه هویی سر ظهر ! می گن که معلوم شد که ماه نوئه !

نمی دونم چی شد که سر از مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام ) در آوردم ! ( ایضا نمی دونم چی شد که سر از خیلی جاهای دیگه در آوردم !!! ) . استاد صیاد دقیق ترین آدمیه که به عمرم دیدم . شاید به این خاطر که زمانی شغلش خیلی دقیق بوده ( بگذریم ) . گزارش بررسی رویت پذیری هلال ایشون بی واسطه به دست رهبری می رسه . دوست ایشون آقای سید محسن قاضی میر سعید هم که از کهنه کار های رصد هلالند و کم از استاد صیاد نیستن . به نقل از بزرگواران ، هر سال ماه رمضان 150 گروه رصدی به رصد هلال ماه در نقاط مختلف کشور می پردازن ( بازم کتابی شد ! ) . بعد همه این گزارش ها توسط بزرگواران خصوصا آقای قاضی میر سعید و همکارانشون بررسی می شه . بعضیا می گن که هلال دیدیم مثل سیبیل ! که اصلا با توجه به شرایط ایران امکان نداره و خیلی موارد دیگه ای که به " توهم رویت هلال " معروفن ؛ که توسط ایشون و گروهشون رد می شن . بعد که گزارش ها به طور کامل بررسی شد و طبیعتا زمان زیادی می بره ، نتایج به دست رهبری می رسه و تصمیم نهایی گرفته می شه ( این که بالاخره اول ماه فرداست یا نه ) .

بگذریم ،

خلاصه که ما ماه رو دیدیم ، البته نه ماه نو ، ماه شب 30 ام رجب . البته بگم که تازه به سختی هم دیدیم .

اما قصر بهرام که رسیدیم ...

یادمه چند سال پیش كه " ماراتن مسیه " اونجا برگزار می شد خیلی دوست داشتم اونجا می بودم و حالا خواسته من محقق شده . می خوام بگم كه حواست باشه كه چی از خدا می خوای دیر یا زود بهت می دهااااااااا

 ولی كاشكی چیزایی بخوای كه ارزشش رو داشته باشه .

بگذریم ،

رسیدیم و تا مستقر بشیم نماز مغربم رو خوندم . حین نمازم بچه ها ذوق می کردن که آسمون رو نگاه کن ...

نمازم که تموم شد بی معطلی به آسمون که اون موقع کاملا تاریک شده بود نگاه کردم ...

وای ......

خیلی جیگر بود ، جات خالی ...

پره ستاره هایی که اونقدر نزدیک بودن که دلت می خواست دونه دونه شون رو از آسمون بچینی . نیز یه هاله سفید ابر مانند وسطشون که به " راه مکه " معروفه و همون کهکشان راه شیری خودمونه . دلیل این نامگذاریم اینه که توی تابستون درست جهت مکه رو نشون می ده و می تونی با خیال راحت هم جهت با اون رو به قبله بایستی .

خیلی ذوق زده شده بودم ، گفتم نماز شکر بخونم ، نماز نافله اعشا خوندم که به خیال خودم ! با یه تیر دو نشون بزنم ...

( این روزا خیلی هنر کنم نمازای معمولیم رو بخونم ... )

مناددددااااا شب رصدی رو غرق شدن در پیدا كردن اجرامی كه مسیه قبلا ها پیداشون كرده نمی دونه هر چند كه گاها بدنبال اون ها هم بوده ولی حرمت شب رصدی رو خیلی بالاتر از اینا می دونه كه تو بشی یه ربات و بیافتی دنبال اون اجرام ! ( انسان = یه تلسکوپ پیشرفته ! ) چه فرقی می كنه این كهكشان M7 یا M13 باشه ؟ چه فرقی می كنه كه توی صورت فلكی عقرب باشه یا قوس یا هر جای دیگه ؟ فكر می كنم این بارم سر كارمون گذاشتن !

اما

شب های رصدی رو خیلی دوست دارم . تو این شبا انگاری خدا باهات یه جور دیگه حرف می زنه . شایدم به این خاطره که هر وقت رفتم رصد ، پنج شنبه شب بود و روایت هست ( و سندشم محکمه که : ) خدا توی هر شب جمعه یه معرفتی رو تو قلب مومن می ریزه ...

یاد سالای گذشته افتادم ، تقریبا هر بار یکی از بندگان خدا قالبی می شد تا از مجرای اون خدا با ما حرف بزنه ، ولی یه چیزای خاصی بگه ...

امسالم منتظر بودم ببینم که کی کانال حرفای خدا می شه ...

کمی منتظر شدم ...

از طرفی دلم می خواست که اون چیزی رو که می دونم به دوستان بگم . از طرف کسی خبری نشد . شنیدم که دو نفر داشتن راجع به تعبیر و توضیح مفصلی از خلقت که گویا براشون قبلا توسط استادی تبیین شده بود ، گفتگو می کردن . استاد رو شناختم ، محضر ( مجازی ) شون کسب فیض کرده بودیم . استاد عظیمی ، مردی روحانی و نورانی از شاگردان علامه حسن زاده آملی ( دامت برکاته ) . پرسیدم ایشون همونن و جواب گرفتم که بله گویا خودشونن ...

این موضوع باعث شد که من باب بحث رو باز کنم .

دلیل دیگه ای که با شبای رصدی حال می کنم اینه که این شبا تاریکی اون قدر زیاده که حتی چهره همدیگه رو هم از نزدیک نمی شه تشخیص بدیم و گویا این جسم آدما نیست که روبروی همه ، که روح آدما با هم طرفن ، خیلی بحث کردم از ... و با خودم گفتم که اگه جایی غیر از شب رصدی بود ، ابدا بحث به اونجا ها کشیده نمی شد ...

شروع کردم ...

در واقع توی این شب رصدی ، این من بودم که شده بودم کانال خدا !!!

 ...

غذا ساندویچ! بود . علامت تعجبم به این خاطره که اصولا ساندویچ رو داخل غذا به حساب نمی آرم ( سوسیس ، کالباس ، همبرگر ، ژامبون و ... ) . فقط به خاطر احترام به جمع و یکرنگی با اونا خوردم ( نیز نوشابه که نمی خورم و بعد از خوردنش معده ام تعجب ! کرد و شروع کردم به سرفه کردن ، آخه نوشابه هم شد نوشیدنی ؟ یه نوشیدنیه مصنوعی ) از خدا به خاطر خیانت کردم به علمم که نباید می خوردمشان و خوردمشان ، عذر خواهی کردم .

و و و

البته یه عالمه کارای دیگه و

...

 جات خالی ...

هر چه راجع به فيزيك بيشتر مي دانم ،‌

بيشتر به متافيزيك (‌ همون عرفان به نظر من ! ‌) معتقد مي شوم

" انيشتين "

www.gnosticism-physics.blogspot.com

سه شنبه 13/5/1388 - 14:58 - 0 تشکر 138646

نیمه شب بود
ماه ، بدر
و منادددداااااا رو به پهنه آسمان
با کوله باری از سوالات
در راه


نوری از دور تابید
آسمان روشن شد
و ندایی در آمد :
" ای که به من خوانده شده ای ،
ذهنت را به من بسپار
دست های تو را خواهم گرفت
و تو را با خود خواهم برد
و به تو خواهم آموخت
آنچه را که بایدش دانستن
وبه تو نشان خواهم داد
آنچه را که بایدش دیدن
و به کام تو خواهم داد
آنچه را که بایدش نوشیدن "

و مناددددااااااا دست در دستان صاحب ندا
در سفر
اما
گهگاه زرق و برق های راه ، دلش را با خود می بردند
و او دست هایش را رها می کرد
گهگاه اندیشه های مسموم راه ، ذهنش را می ربودند
و او باز دست هایش را رها می کرد
گهگاه توهمات او را در خود غرق می کردند
و او دیگر بار دست هایش را رها می کرد
افسوس
دست هایش رها شده بودند
که دیگر
سپیده دمید ...

پی نوشت :

شب رصدی خیلی زود گذشت

کاش بازم تکرار بشه ...

هر چه راجع به فيزيك بيشتر مي دانم ،‌

بيشتر به متافيزيك (‌ همون عرفان به نظر من ! ‌) معتقد مي شوم

" انيشتين "

www.gnosticism-physics.blogspot.com

سه شنبه 13/5/1388 - 16:46 - 0 تشکر 138696

با سلام

میگم ممل جان این جناب آقای تقی زاده عکاس شده بودند؟ من فکر میکردم محسن خسرو رو با خودتون بردین که زحمت عکسبرداریش با اون باشه حالا جناب تاقی زاده زحمت کشیدید این عکسای زیبایی که تو تبیان هست رو گرفتید ماشالله و دست مریزاد.

ممل جان حالا هزینه و خرج این سفر چقدر شد میتونی بگی چقدر تبیان برای این برنامه خرج کرد؟

حالا متوجه شدم که انجمن نجوم نسبت به انجمن های دیگه فعالیت بیشتری داره و همچنین شکل انجمن واقعی هست یعنی واقعا انجمنی هست که لیاقت اسم انجمن رو داره مثله باقی انجمن ها نیست بگذریم بحث و سیاسی نمیکنیم ولی دست مریزاد به مسئولین که این سفر رو تدارک دیدند و دست مریزاد به انجمن نجوم که این طرح جالب رو مطرح کردند مخصوصا به مدیر و جانشین لایقش که لیقتشون بیشتر از این تشکر های ناقابل هست.

ولی جدا شما از سوسک ترسیدید؟واه واه واه رتیل یه چیزی سوسکم مگه ترس داره لگد کن روش تموم رفت پی کارش مرد!

به به نزدیک بود اون وسط هم طعمه گرگا بشینا داد و بیداد نکردید؟ چوب نداشتید؟ میگم میرفتین سنگ میگرفتید پرتاب میکردید جراتشو داشتید؟این گرگ ها هم نیومده بودند شما رو بخورند اومده بودند ببینند این گروه انجمنی تبیانی ها کیا هستند و واسه چی اینجا اومدند بالاخره تو تبیان همه جور موجودی میاد و میره!

منم از اون دوستان که شما رو همراهی کردند تشکر میکنم که این سفر و تدارک دیدند.

از بابت شعر زیباتم خیلی ممنونم ممل جان.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 16/5/1388 - 15:16 - 0 تشکر 139577

سلام سلام سلام

اومدم این و بگم که برای گردش سه تا تاپیک از طرف رضا انلاین و مسعود اسدی عزیز و شما در اینحا زده شد

بهتر نبود که تاپیک ها همه در یک جا بودند و دوستان می توانستند از همه نظرات استفاده کنند

اینم نظر من بود

موفق و موید باشید

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
جمعه 16/5/1388 - 16:38 - 0 تشکر 139602

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

سلام

در پاسخ حسین طهوری گرامی؛ لازم به ذکر هست بگ که این برنامه گردش تفریحی نبود (!) بلکه یه گشت رصدی بود که بازتاب خیلی خوبی هم داشت.
قرار بود تمام دوستانی که در این برنامه حضور داشتن، از کاربران انجمن نجوم تبیان یه گزارش مستقل بنویسن که فقط 4 نفر از دوستان گزارش خودشون رو نوشتن و چند نفر دیگه هنوز ننوشتن گزارش خودشون رو.
بنا به پیشنهاد مسئولین انجمن قرار شد هر کی برای خودش یه گزارش به زبان محاوره ای بنویسه و یه گزارش رسمی هم بره روی سایت.
دوستانی که در این سفر ما رو یاری کردن و اتفاقات اون شب رو دیدن شور و اشتیاق زیادی داشتن که گزارش هاشون رو بنویسن تا دیگران هم استفاده کنن، به همین دلیل قرار شد هر کس یه گزارش مستقل بنویسه، و در نهایت طبق روال معمول انجمن نجوم که آخر هر ماه تاپیک های مشابه حذف یا ادغام میشه، این تاپیک ها نیز باهم ادغام بشن.
درسته گشت رصدی ما در انجمن بازتاب زیادی نداشت، ولی در سایت خیلی بازتاب گسترده ای داشته و مورد توجه مسئولین تبیان قرار گرفته، به همین منظور تاپیک ها رو ادغام نکردم.
به وقتش این تاپیک ها هم ادغام میشه، چون در انجمن نجوم تاپیک ها دسته بندی هستن تا از هرج و مرج جلوگیری بشه.

سربلند و پیروز باشین...

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
شنبه 17/5/1388 - 0:59 - 0 تشکر 139792

سلام من هنوز نفهمیدم چرا وقتی كلاه سرم می گذاشتم از من می ترسیدید

شنبه 17/5/1388 - 7:18 - 0 تشکر 139817

سلام سلام سلام

ممنونم از مطالب مفید و سودمندتون

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.