از حضرت رضا - علیه السلام - نقل شده آن گنجى كه زیر دیوار مخفى بود، لوح طلایى بود كه در آن چنین نوشته شده بود:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ، عَجِبْتُ لِمَنْ اَیقَنَ بِالمَوْتِ كَیفَ یفْرَحُ، عَجِبْتُ لِمَنْ اَیقَنَ بِالْقَدَرِ كَیفَ یحْزَنُ؟ و عَجِبْتُ لِمَنْ رأى الدُّنیا و تَقَلُّبَها بِاَهْلِها كیفَ یرْكَنُ اِلَیها، و ینْبَغِى لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اللهِ اَلّا یتَّهَمَ اللهُ تَبارَكَ و تَعالى فى قَضائِهِ و لا یسْتَبْطِئَهُ فِى رِزْقِهِ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان - تعجّب مىكنم براى كسى كه یقین به مرگ دارد چگونه شادى مستانه مىكند؟ تعجّب مىكنم براى كسى كه یقین به قضا و قدر الهى دارد، چگونه اندوهگین مىشود، تعجّب مىكنم براى كسى كه دنیا و دگرگونیهاى آن را با اهلش مىنگرد، چگونه بر آن اعتماد مىكند؟ و سزاوار است آن كسى كه از خداوند غافل مىگردد، خداوند متعال را در قضاوتش متّهم نكند، و در رزق و روزى رساندن او را به كندى و تأخیر یاد ننماید.»[8]
نیز روایت شده: بین آن پدر صالح و یتیمان كه آن گنج را براى فرزندانش ذخیره كرده بود، هفتاد پدر واسطه بود، خداوند به خاطر نیكوكارى آن پدر (جدّ هفتادم) گنج او را به دو یتیم از نوههایش رسانید، و پاداش نیكوكارى او را این گونه ادا كرد.[9]
------------------------------
[1] به گفته اكثر مفسّران، منظور از این تنگه دو دریا، محل اتّصال خلیج عقبه با خلیج سوئز است.
[2] بحارالانوار، ج 13، ص 278.
[3] در حدیثى از پیامبر - صلى الله علیه و آله - نقل شده فرمود: هنگامى كه موسى - علیه السلام - با خضر - علیه السلام - در كنار دریا ملاقات كرد، پرندهاى در برابر آن دو ظاهر شد، قطرهاى آب دریا با منقارش برداشت، خضر به موسى - علیه السلام - گفت: «آیا مىدانى این پرنده چه مىگوید؟ موسى گفت: چه مىگوید؟
خضر گفت: مىگوید «وَ رَبِّ السَّماواتِ و الاَرضِ وَ رَبِّ الْبَحْرِ ما عِلْمُكُما مِنْ عِلْمِ اللهِ اِلّا قَدْرَ ما اَخَذْتُ بِمِنْقارِى مِنْ هذَا الْبَحْرِ؛ و سوگند به پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار دریا، دانش شما دو نفر (موسى و خضر) در مقایسه با علم خدا نیست مگر به اندازه آنچه از آب در منقارم گرفتهام نسبت به این دریا» (بحارالانوار، ج 13، ص 302).
و در روایت دیگر آمده: «این پرنده كوچكتر از گنجشك بود و از نوع پرستو بود و گفت: «علم شما در مقابل علم محمّد و آل محمّد - صلى الله علیه و آله - به اندازه مقدار آبى است كه به منقار گرفتهام نسبت به دریا.» (همان مدرك؛ پاورقى).
[4] مضمون آیات 60 تا 70 سوره كهف.
[5] كهف، 71 تا 78؛ بحارالانوار، ج 13، ص 280. روایت شده: پیامبر - صلى الله علیه و آله - فرمود: «خدا برادرم موسى - علیه السلام - را رحمت كند، اگر تحمّل مىكرد، عجیبترین شگفتىها را (از دست خضر) مىدید و نیز فرمود: اگر صبر مىكرد، هزار شگفتى مىدید. (نورالثقلین، ج 3، ص 282) و از امام باقر - علیه السلام - یا امام صادق - علیه السلام - نقل شده فرمود: «لَوْ صَبَرَ مُوسى لَاَراهُ الْعالِمُ سَبْعِینَ اُعْجُوبَة؛ اگر موسى - علیه السلام - صبر و تحمّل مىكرد، آن عالِم (خضر) هفتاد حادثه عجیب به موسى - علیه السلام - نشان مىداد.» (بحارالانوار، ج 13، ص 284 و 301).
نیز روایت شده: از موسى - علیه السلام - پرسیدند: سختترین حادثه زندگى تو چه بود؟ موسى - علیه السلام - در پاسخ گفت: «هیچیك از آن همه مشكلات (عصر فرعون و عصر حكومت بنىاسرائیل با آن همه رنجها) همانند گفتار خضر - علیه السلام - برایم رنجآور نبود كه خبر از فراق و جدایى خود از من داد و مرا از علوم خود محروم ساخت.» (تفسیر ابوالفتوح رازى، ذیل آیه 78 كهف).
[6] كارهاى خضر - علیه السلام - به خصوص كشتن نوجوان گر چه ظاهرى بسیار زننده داشت، ولى باید توجّه داشت كه فرق است بین نظام تشریع و تكوین، خداوند حاكم بر هر دو نظام است، در این صورت هیچ مانعى ندارد كه خداوند گروهى مانند موسى - علیه السلام - را مأمور اجراى نظام تشریع كند، و گروهى یا شخصى (مانند خضر) را مأمور اجراى نظام تكوین، از نظر نظام تكوین، هیچ مانعى ندارد كه خداوند حتّى كودك نابالغى را دچار حادثهاى كند كه جان بسپارد، چرا كه وجودش ممكن است در آینده موجب خطرهاى عظیم گردد، مانند اینكه پزشك دست یا پاى كسى را قطع مىكند تا میكرب سرطان از آن به سایر اعضاء سرایت ننماید.
كارهاى حضرت خضر - علیه السلام - در ماجراى فوق در محدوده نظام تكوین بوده، ولى حضرت موسى - علیه السلام - مأمور كارها در محدوده تشریع بود، از این رو مقام موسى - علیه السلام - در این راستا از حضرت خضر - علیه السلام - بالاتر بود، اگر چه در محدوده نظام تكوین، مقام خضر - علیه السلام - بالاتر بود.
از سوى دیگر این كار خضر - علیه السلام - از نشانههاى رحمت الهى و پاداش او به پدر و مادر با ایمان بود، خضر به دستور خدا آن كودك كافر را - كه اگر مىماند موجب كفر و انحراف پدر و مادر مىشد، كشت، ولى به جاى آن كودك، خداوند دخترى به آن پدر و مادر مرحمت فرمود، كه كانون ایمان و تقوا بود و به فرموده امام صادق - علیه السلام - از نسل او هفتاد پیامبر، به وجود آمد. (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 286).
[7] كهف، 79 تا 83.
[8] بحارالانوار، ج 13، ص 294.
[9] همان، ص 289.