• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4507)
يکشنبه 21/4/1388 - 10:45 -0 تشکر 131707
چند تا جک با حال

یه نفر داشته تو خیابون میرفته یه دفعه یكی از پشت سر میزنه پس كلش میگه بگو بینم واقعا زدی یا شوخی كردی.... یارو میگه نخیر خیلی هم واقعی زدم ... یارومیگه خب خیالم راحت شد چون من از شوخی خوشم نمیاد


آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس میكنه، تا آخر آرنولد قبول میكنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون ‌چرخ میزده، یهو آرنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاه‌ه‌ ... باز این سیریش اومد!!!

یارو با دو تا خیار در دست میره توی یك بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله.یارو میگه: پس بی زحمت این دوتا رو هم بشور  

یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه

به یارو میگن: با بید جمله بساز. میگه: در خانه ما یك بید بید! میگن: اون بید نیست، بوده. میگه: آهان باشه، در خانه ما یك بود بید!!!

 میخواستن یارو رو شكنجه روحی بدن، میفرستنش تو یك اتاق گرد، میگن برو یك گوشه بشین

 

یارو دوزاری سیاه پیادا میكنه، میره تلفن عمومی گوشی رو برمیداره، میگه: الو آفریقا

يه روزي فقط دستاي تو بود تو دستم

ولي حالا حسابي وا نميکنم روت اصلا

چهارشنبه 31/4/1388 - 11:36 - 0 تشکر 134443

سلام

عبدالله میخواست بره نونوایی افتاد تو جوب 

به آینده امیدوار باشیم كه همیشه روشنه...

♫♫ باغچه ♫♫(کلیک کنید)

هر آمدنی رفتنی هم دارد...

ولی ایکاش رفتن ها زیباتر از آمدن ها بودند.....

خدانگهدار همگی

چهارشنبه 31/4/1388 - 12:13 - 0 تشکر 134468

به نام خدا

سلام و درود

مکس عزیز نکته اخلاقی:به هم نخندیم با هم بخندیم

چهارشنبه 31/4/1388 - 16:9 - 0 تشکر 134544

-----------------------------------

سلام علیكم

بوفون گل گفتی ........ولی؛.....ولی.....ولی از كجا این عبدالله همون عبدالله باشه ها........

یاعلی مدد التماس دعا

 

چهارشنبه 31/4/1388 - 23:49 - 0 تشکر 134692

سلام

بوفن عزیز نكته اخلاقی رو داشته باش ...

همیشه بهترین منظور رو بگیریم نه بدترین منظور رو ...

از اونجایی كه "عبدالله"   یك كلمه عربی هست و عبارت فارسی اون میشه "بنده خدا" منظور من هم همین عبارت فارسیش بود پس هر بنده خدایی ممكنه مخاطب من بوده باشه ...

به آینده امیدوار باشیم كه همیشه روشنه...

♫♫ باغچه ♫♫(کلیک کنید)

هر آمدنی رفتنی هم دارد...

ولی ایکاش رفتن ها زیباتر از آمدن ها بودند.....

خدانگهدار همگی

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:17 - 0 تشکر 134794

از یارو میپرسن اینجا چی کار میکنی می گه پس کجا چی کار کنم

یه زوج میرن سونوگرافی دکتر میگه بچه تان پسره زنه به شوهرش میگه بپرس ببین اسمش چیه

یه خانمه میره کتابخانه میگه کتاب زن فداکار دارید فروشنده میگه ما کتاب تخیلی نداریم

خانمه میره کتاب خانه میگه کتاب سایه ی مرگ قهرمانو دارید

فروشنده:همون که رنگش صورتیه خیلی هم کشندست

خانمه:آره آره آره پس دارید

فرشنده:بله بله بله داریم توی قسمت کتاب های تخیلیه

 اگر آن نازنین ما پذیرد این دل ما را

 به خاک پای او بخشم همه دنیا و اخری را

 گروجان وجهان خواهداگرروح وروان خواهد

 ببخشم هر چه او خواهد تن وروح وبخارا را

پنج شنبه 1/5/1388 - 18:4 - 0 تشکر 134842

یارو میخوره زمین

زمین باد میکنه

 اگر آن نازنین ما پذیرد این دل ما را

 به خاک پای او بخشم همه دنیا و اخری را

 گروجان وجهان خواهداگرروح وروان خواهد

 ببخشم هر چه او خواهد تن وروح وبخارا را

شنبه 3/5/1388 - 14:38 - 0 تشکر 135379

سلام ، مرسی بابت این تاپیک و مجدد مرسی بابت جوابای دوستان .

 از یارو می پرسن اسم کوچیک جومونگ چیه ؟ می گه افسانه !!!

 از اراکیه می پرسن اتم چیست ؟ می گه ذقله ای که جختی دیاره !!!

خداوندا تو میدانی که انسان بودنو ماندن در این دنیا چه دشوار است .

چه زجری می کشد آن کس که انسان استو از احساس سرشار است ...

يکشنبه 4/5/1388 - 18:13 - 0 تشکر 135771

غضنفر با ماشینش تو برفا گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه!

غضنفر میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!

غضنفر زمین میخوره، برای اینکه تابلو نشه تا خونه سینه خیز میره!

غضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!

به غضنفر می گن چرا قرصات رو سر وقت نمی خوری ؟ میگه : می خوام میکروبا رو غافل گیر کنم.

غضنفر تو کیوسک تلفن بوده، بیرون که میاد ازش می‌پرسند سالمه؟ میگه: سالمه فقط آفتابه نداره !

غضنفر  بعنوان مهندس کامپیوتر استخدام میشه! آخر وقت روز اول رییس رفت ازش پرسید: خُب، امروز چه کردی؟غضنفر گفت: هیچی؛ کلیدهای کیبورد نامرتب بود، بترتیب الفبا چیدمشون

به غضنفر میگن : تولدت کیه ؟ میگه : ۵ آذر ، میگن چه سالی ؟ میگه : هر سال

سلام  دیدم جایى غضنفر خالیه اینا رو براتون گزاشتم .

اینجا میشه مطالب خنده دارم گفت ؟

دشمن کیست؟ هر کس که با حاکمیت نظام مستقل مردمی دینی مخالف است، دشمن است .(امام خامنه اي 19/10/79)
             http://dokhtarenaslesevomi.persianblog.ir/
دوشنبه 5/5/1388 - 2:52 - 0 تشکر 135931

آقای عباس فرات پیش کسوت شعرای مجله توفیق بود. وی در سال ۱۲۶۹ در یزد متولد شد و به سال ۱۳۴۷ در تهران وفات یافت. فرات فوق العاده شوخ طبع و لطیفه ها و حاضر جوابی هایش در انجمن های ادبی تهران معروف بود. توفیق در سال ۱۳۳۷ طی ده شماره پی در پی از فرات تجلیل کرد و او را از نظر حاضر جوابی"برنارد شاو ایران" نامید.

از لطیفه های فرات

* شاعری از قم آمده بود. یاران گفتندش: از سوهان قم چه ارمغان آورده ای؟ شاعر به جای پاسخ، طومار شعر مزخرفی در آورده و به خواندن پرداخت. ظریفی از آن میان گفت: سوهان قم خواستیم، نه سوهان روح!

* یک روز در حضور صمصام المتکلمین تعریف و تمجید زیادی از منبر صمصام شد. صاحبخانه گفت: لازم است مجلسی ترتیب دهیم و از بیانات ایشان استفاده کنیم. فرات که خیلی سربه سر صمصام می گذاشت، گفت: شرط فراهم ساختن این مجلس آن است که در موقع وعظ آقا، در خانه را محکم ببندید. صمصام عصبانی شده و گفت: خیر، باید در باز باشد که باز هم مردم بیایند. فرات گفت: نخیر آقا، باید در را محکم بست تا این ها که هستند فرار نکنند!!

* کدخدای دهی در مجلسی عطسه کرد. یکی گفت: عافیت باشد. کدخدا چون این اصطلاح را نمی دانست، پس از نیم ساعت فکر گفت:... باشد، مانعی ندارد!!

* "قائم مقام الفضلاء" یزدی برای گرفتن شغلی به تهران آمده بود و هر روز در شهرداری مزاحم مرحوم "بینش" می شد. ناگفته نماند سواد قائم مقام از حدود دو کلاس ابتدایی هم کمتر بود. بینش برای این که شر او را از سر خود کم کند، هر مرتبه سنگی جلوی پای او می انداخت. ولی او از رو نمی رفت. بالاخره روزی بینش گفت: شغلی که شما می خواهید متصدی آن باشید، لازمه اش دانستن زبان کامل فرانسه است، شما واجد آن هستید؟ قائم مقام با کمی فکر گفت: آن را هم تا فردا یک کاریش می کنیم!!

* فرات دوستی داشت به نام "اتفاق". روزی در جلسه توفیق شعر می خواند. اتفاقا این آقای اتفاق هم حضور داشت و برای این که فرات را کنف کند، پرسید: آقای فرات! این کثافت کاری را خودتان کرده اید؟! فرات بلافاصله جواب داد:" بله بر سبیل اتفاق! "

* سور چرانی اول شب وارد منزل فرات شد و برای آن که به او بفهماند من شب را خواهم ماند، گفت: آقای فرات آیا صبح که ما می خواهیم برویم اداره، در این حدود تاکسی پیدا می شود؟ فرات بیرون رفت و پس از چند دقیقه برگشت و گفت: همین الان تاکسی دم در حاضر است!

* در یکی از انجمن های ادبی از شاعری دعوت کردند که شعری بخواند. شاعر پشت تریبون قرار گرفت و لی برای خواندن بسیار معطل کرد. دبیر انجمن گفت: آقا لفتش ندهید، زودتر شعرتان را بخوانید... شاعر هم بادی به غبغب انداخت و گفت: می خواهم چیزی بخوانم که تا به حالا نخوانده ام. استاد فرات بلافاصله گفت: نماز بخوان!

* انجمنی تعطیل شده بود و فرات به اتفاق جمعی از شاعران از آن جا بیرون می آمد. یکی از شاعران با شتاب و نگرانی گفت: استاد می بخشید، من دفتر شعرم را در انجمن جا گذاشته ام، یک دقیقه صبر کنید تا بروم و آن را بیاورم. فرات گفت: نترس کسی به مزخرفات تو دست نمی زند، هفته دیگر آن را بر می داری!

* از مرحوم "حاج شیخ هادی" پرسیدند: اگر سگی وارد اتاقی شود و با پای خشک بیرون آید، زمین اتاق چه صورتی دارد؟ شیخ جواب داد: اگر اتاق جای زندگی زنی بچه دار باشد، باید پای سگ را آب کشید!!

* فرات پس از یک بیماری در انجمنی حاضر شد. از او پرسیدند: استاد، لاغر شده اید؟ فرات گفته بود: آره.... موهام واسه سرم گشاد شده!

منبع: یک لب و هزار خنده - مرحوم عمران صلاحی

دوشنبه 5/5/1388 - 19:47 - 0 تشکر 136169

به نام خدا

سلام

کاش جکها تا جایی بود که همدیگرو مسخره نکنن

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.