خیلی دیر اومدم و متاسفم که این بحث ادامه داده نشده ...
دوستمون که گفتند :
ولی چیزی که در مورد این فیلم ذهنمو مشغول
کرده اون قسمت از فیلمه که سپیده به نامزد الی دروغ میگه و تمام امیدها
وآرزوهای اون رو نابود میکنه من نمیتونم این بخش فیلم رو هضمش کنم ! اگه
میتونین برام توجیهش کنید.
عکس شما من این قسمت رو بهترین قسمت می دونم شما ببینید در انتهای فیلم با یک دروغ اتهاماتی که می تونست علیهشون استفاده بشه رو رد کردند و فقط چهره ی الی که دیگه نیست رو سیاه کردند چهره ای که سیاه نبود و این رو سپیده می دونست .
واقعا مقصر اصلی کیه ؟
منم تویی اونه !!! معلومه که اونه
نکته ی دیگه این بود که درباره ی الی هم مثل چهارشنبه سوری باز باز تموم شد و کارگردان ذهن بیننده رو جاده ای کرد به سوی تفکری که چه خواهد شد سوالش است و از این چه خواهد شدها به اندازه ی تک تک موجودات و اشیاء زمین وجود دارد ...
در مورد خروس جنگی معذرت می خوام ولی باید عرض کنم خدمت دوستانم :
خنداندن به چه قیمتی ؟ من تو و هرکس دیگری ساعات ارزشمندش رو میذاره برای دیدن فیلم و سینما رفتن مثلا روزهای سه شنبه ی هفته که بلیتم هم نیم بهاست من و تو و هر کس دیگری میریم سینما برای چی می ریم ؟ هدف چیه ؟ اینکه فقط بخندیم قهقه بزنیم این مهم نیست که به چی می خندیم ؟ و این خنده قرار است چه چیزی را در ما روشن کند ؟
چارلی چاپلین استاد اسلپ استیک بود (بزن بکوب ) ولی در پس هر زمین خوردنی درسی بود در پس هر لودگی درسی بود چارلی در ظاهر مردم را می خنداند و در باطن اشک آنها رو در می آورد .
هارولد لوید هم همین طور ...
همه ی بازیگرانی که سینمای طنز را بنا نهادند ما باید از اونها یاد بگیریم اینکه رضا عطاران شلوار ناشایستی بپوشه و به سبک انسانهای تنبل در همه ی فیلم هایش ظاهر شود و آدم بی خیالی خود را نشان دهد و یا مجید صالحی چرت و پرت تحویل جامعه بدهد که نشد طنز آبروی طنز رو می برند با این کارشون ...
تاپیکی برای مسافران ایجاد خواهم کرد تا با کسانی که دغدغه ی فکری طنز برایشان از دغدعه ی پولی بیشتر است آشنا شویم ...
موفق باشید