سلام .
دیدی چه افتضاحی شد . به قول نمیدونم کی : چی فکرشو می کردیم چی شد !!
چقد برنامه داشتم ، چه فکرایی که تو سرم نبود .
می خواستیم این تابستونرو زندگی کنیما ...
بعد یهو کلهم بیان برنامتو بریزن بهم !
اصلا وقتی بد بیاری دیگه از زمینو آسمونه که برات میادا ...
این تابستون مزخرفترین تابستون عمرم بود .
آقا بیکاری چیه ، از من می شنویدا " زگهواره تا گور همچنان دانش بجوی " به جون خودم .
منیکه حالم از یکنواختی بهم می خوره ، یکسره دنبال تنوعو هیجانم ببین چی شد حالو روزم .
همه روزام عین هم . تا لنگ ظهر خواب ، بعدش اگه قسمت شد صبونه .بعد یه سرک تو تبیان .تلوزیونم که قربونش برم از بیدار باشو خاموش باشش با ما هماهنگه ...
از ساعت 10 صبح تا 1 شب بلکم بیشتر پستشه .البته اگه گاهی یکی مثلا من دلش به رحم بیادو خاموشش کنه یه نفسی می کشه. و گرنه که هیچ .کل برنامه هاشو دیگه بهر شدیم .
من که اگه خدا خواستو نترشیدیم عمرا خونه بمون نیستم .شده در راه خدا میریم سرکار بی مزدو مواجب .
به جان خودم من اگه پسر بودم که میدونستم چجوری زندگی کنم ...
وای چه برنامه هایی که نداشتم ...
اونوقت یکی مث داداش من !! چرا واقعا چرا ؟! این همه امکانات واسه یه دونه بابا که اونم قدر ندونه !!
خدایا کرمتو شکر .
راست میری گیر میدن ، چپ میری گیر میدن .
دیروزم خیر سرمن رفتیم سینما تا دلمن واشه .نمیدونم ملت سینمارو با .. استغفرالله اشتباه می گیرن !
اونوقت می گن ما آزادی نداریم ! دیگه آزادی بشون بدن ... یلا به دور معنیه جوونی کردنم فمیدیم !
بابا اینا که پشت سرتون نشستن احیانا کور نیستنا ، چش دارن به چه گندگی .
البته من نها خواهرم ما که کلا همرو ریز می بینیم .
ولی خدایی مام پایه ثابت هروکر دنبال سوژه .رفتیم تو کارشون .
منم که عادت به پچ پچو در گوشیو اینا ندارم بلند بلند حرف میزدم . می خواد بشنفه می خواد نشنفه.
آقا این آبجیه و شوهر اون یکی آبجیه دیگه روده به دلشون نمونده بود ... از این طرفم هی میزد روپای من که بابا می شنون ، بده .
آما گمون کنم کلا اونا تو یه دنیای دیگه سیر می کردن ، سینما بهانس خواهر من .
درسته که کلی خندیدیم ولی خب اعصابمونم کم نریخت بهم .
این طرفمونم که بچه ها احساس می کردن اومدن مهد ، پارک یا یه چیز تو همین مایه ها . خلاصه داستان داشتیم ما ...
اینم از دیروزمون ...
خدا پدر و مادر بربچه های تیم دانشگاهو بیامرزه که لااقل یه روز یکشنبمون ازین شهر و آدماش دورمون کردن ، هرچند هنوز آثار تمرین اون یکشنبه باقی مونده ، دیگه جائی نمونده که درد نکنه .
اما می ارزه ، می ارزه به الافی و اعصاب خوردی .
وای خدا چقد فک زدم ، شرمنده دیگه وقتی چونم گرم میشه از کجا به کجا که نمیرسه ...