به نام خدا با سلام به همه ي دوستان تبياني جوك هاي جالبتون رو اينجا بذاريد تا همه استفاده كنند. براي شروع با اين جك ها شروع مي كنيم:
کل آیتم ها 61
روباه ميره زير درخت به کلاغه ميگه به به چه سري چه دمي ...کلاغه ميگه حرف نزن من خودم دوم دبستانم...
يارو ميره کتابخونه کتابشو پس بده. کتابدار ازش مي پرسه کتاب چطور بود؟ جواب مي ده : شخصيت زياد داشت ولي داستان و محتوي نداشت! کتابدار مي گه : دفتر تلفن من دست تو چيکار مي کنه؟
*******************************
-:- بگذاريد و بگذريد ، چشم بيندازيد و دل مبازيد ، ببينيد و دل مبنديد ، که دير يا زود بايد گذاشت و گذشت -:-
يه روز يه ديوانه به اسم من جكاي خنك شما رو گوش ميكنه!
به اين ميگن جك:
يه روز يه پرسپوليسي ميره كتاب فروشي ميگه آقا كتاب(پرسپوليس قهرمان)!!!! داريد؟
فروشنده ميگه نه آقا ما كتب تخيلي نمي فروشيم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به يك فضول مي گن اگه نصف دنيا را به تو بدهيم ديگر فضولي نمي كني ؟
ميگه پس نصف ديگرش را به كي مي دهيد؟؟؟
Panah60
یه نفر دنبال کتریش می گشت میره آشپز خونه اینور رو نگاه می کنه می بینه نیست اونور رو نگاه می کنه می بینه هست.
غضنفر داشته یک کبریت سوخته رو هی میزده و طبعاً کبریت مادر مرده روشن نمیشده، رفیقش بهش میگه خب شاید کبریتش خرابه!! غضنفر میگه نه همین پنج دقیقه پیش روشن شد.!!!!
خنجر آبدیده را زنگ عوض نمیکند چهره انقلاب را جنگ عوض نمیکند بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان پیرو خط رهبری رنگ عوض نمیکند
به غضنفر میگن یه موجود نام ببر. میگه یخ!! بهش میگن آخه یخ که موجود نیست. میگه پس چرا همه جا می نویسن یخ موجود است!!!!!
غضنفر ماه رمضون میره خونه دوستش میخوابه، رفیقش میگه سحر صدات کنم؟ غضنفر میگه: نه همون غضنفر صدام کنی بهتره!!؟؟!!!