حكایت بدفرجام: انقلاب مخملی در ایران؟!
ایجاد انقلاب رنگی در كشور ما بخشی از پازل راهبردی امریكا برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران است كه تاكنون به دفعات طراحی شده؛ اما در هر نوبت با شكست مواجه گردیده است.
*پیشینه انقلاب مخملی در ایران به سال 1378 و حادثه كوی دانشگاه باز میگردد. در روزهای آغازین سال 1378 نتانیاهو، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، خواستار اجرای فوری پروژه "انفجار از درونِ" ساختار حكومتی ایران شد و تأكید كرد: "باید با ایران كاری كرد تا همان اتفاقی كه در شوروی سابق صورت گرفت، پیش آید و آن هم انفجار از درون است." در همین راستا یكی از تجدیدنظرطلبان طی مصاحبهای با هفتهنامه راهِ نو تصریح كرد:
"انقلاب اسلامی متأثر از الگوی حكومت شوروی سابق است و سرانجام آنها نیز یكسان است."
در حادثه كوی دانشگاه با القای خبر كذب مبنی بر كشته شدن پنج دانشجو در جریان درگیری با نیروی انتظامی از سوی خانم "ص- و" و تشدید این فضا توسط نشریات زنجیرهای، هیجانگرایی و برانگیختگی در فضای سیاسی جامعه شكل گرفت. در این هنگام تجدیدنظرطلبان سعی داشتند با گسیل داشتن دانشجویان به سوی بیت رهبری، به زعم خود، پروژه انقلاب مخملی و نافرمانی مدنی را كلید بزنند كه با حضور میلیونی مردم در صحنهی دفاع از انقلاب و رهبری این توطئه خنثی شد و عقیم ماند.
*القای انسداد سیاسی در كشور (1379) و تئوریزه كردن مقاومت مدنی (نافرمانی مدنی) از سوی مسافرین كنفرانس ننگین برلین، مرحله دیگری از ساماندهی انقلاب مخملین در ایران بود. در همین رابطه اكبر گنجی در گفت و گویی با نشریه كریستین ساینس مانیتور تصریح كرد: «امیدوارم كه مدل انقلابِ بدون خونریزی چكسلواكی، در ایران انجام گیرد. ما قدم به مرحلهای از دموكراسی میگذاریم كه هزینهای دارد، برای رسیدن به هرچیز باید بهای آن را داد."سرانجام این مرحله منجر به ایجاد اغتشاش و آشوب در جریان نشست دفتر تحكیم وحدت در شهر خرمآباد گردید.
*در سال 1380 شبكههای ماهوارهای ضد انقلاب، جوانان را به نافرمانی مدنی فراخواندند. بیاعتنایی مردم بهویژه جوانان به فراخوان ضد انقلاب، آنان را دچار سرخوردگی كرد. در این مرحله نیز دشمنان جمهوری اسلامی ایران، انقلاب مخملین را به نظاره نشسته بودند كه همانند مراحل قبلی با ناكامی مواجه شدند.
*پروژه قرقیزستانیزه كردن انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 1383، برنامه دیگری از مجموعه اقدامات تجدیدنظرطلبان برای ایجاد گسست در ساختار سیاسی و برهم زدن انسجام اجتماعی بود. این پروژه با استعفای برخی از نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس ششم و برخی دیگر از مدیران دولتی آغاز شد؛ تحصن نمایندگان مجلس ششم نیز ادامه همین طرح بود. بی اعتنایی جامعه به تجدیدنظرطلبان و ناآگاهی افراطیون از ظرفیت اجتماعی خود و از همه مهمتر قاطعیت رهبر معظم انقلاب اسلامی، این پروژه را نیز با شكست مواجه كرد.
* ساماندهی انقلاب مخملی در ایران بهوسیله بنیاد سوروس با واسطه افرادی همچون: هاله اسفندیاری، كیان تاجبخش و رامین جهانبگلو از دیگر برنامههای براندازی نرم در ایران بوده است. براساس اعترافات هاله اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامههای خاورمیانهای مركز امریكایی "ولسون"، بهدنبال ایجاد یك شبكه غیررسمی در ایران جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است. در این راستا كیان تاجبخش (مدیر و نماینده بنیاد سوروس در ایران) سعی داشته است تا با اقداماتی همچون راهاندازی كارگاههای مطالعاتی متشكل از جوانان و دانشجویان و تدریس اصول و مبانی شبكهسازی اجتماعی زیرساختهای براندازی نرم در ایران را فراهم سازد.