به نام خدا
سلام
دو ساعت حدودا نشستم و همشو پروندم!
با ندونم کاری
تو بدترین حال ممکن دارم مینویسم واقعا ببخشید سعی کردم نکات جدی ه جا افتاده در سایر گزارش ها رو هم حتما بنویسیم.
عکس های جلسه رو هم به زودی در همین تاپیک قرار میدم
ساعت 7:30 از خونه زدم بیرون و 5 دقیقه زودتر از وقت قرار به دوستم _MEMOL_ رسیدم
با هم راه افتادیم و راس ساعت 9 رسیدیم به محل اصلی ه قرار
مغزم سوت کشید که یا خدا! چقدر زود رسیدم
مجددا گفتم یا خدا! چرا اینقدر زود اومده؟!
اولین تیکه توسط ایشون انداخته شد که
چجوری برم زیر این تابلو؟
(آخه گفته بودم قرار زیر تابلویی که اسم پارک رو نوشته!)
پارسا زاهد هم رسید و مجددا حرف کله پاچه و از دهن افتادنش شد
تصمیم گرفتیم به جای بخار پز شدن زیر این آفتاب بریم تو سایه بشینیم و منتظر بمونیم
آقایون رفتن اونور و خانم ها اینور! jafar رو دیدم که زودتر از من رسیده بود
حدود ساعت ده دقیقه به 9:30! بود
که یکی اومد! آشنا بود....جناب hosseintahoori بود؟
مطمئن نبودم... ولی وقتی با لبخند اومد دیگه مطمئن شدم
سلام علیکی کردیم و ایشون رفتن سمت آقایون
چند دقیقه گذشت که صدای گوشیم در اومد.... tarane 21 بود که مدام زنگ میزد
بعد از چند دقیقه ایشون هم تشریف آوردن
بعد از دقایقی دوباره صدای گوشی در اومد... 311؟؟ بردارم برندارم....جواب
میدم و یه صدای فوق العاده ناز میشنوم...دوست جووووووون نازنینم پنجره ی
خیال عزیز
فوق العاده عاشق صداش شدم بسیار دوست داشتنی بود
نفر بعدی shine month بود
ایشون هم بهمون ملحق شدن و بعد جناب محسن خسرو
عاشق ترین مرد زمین و جهان آرامش عزیز
دیدن جهان آرامش عجیب سورپرایزم کرد
قرار نبود ایشون بیان
با این گرامان هم سلام علیکی کردیم و دیدم ای داد! تعداد آقایون زیاد شده شدید
mamal92گرامی هم تشریف میارن
باز صدای گوشی در اومد
گویای خاموش اعلام میکنه که دیر میرسه و تو مترو گیر کرده
صبرم تموم میشه و از نگین میپرسم کجایید؟
که باز صدای گوشی در میاد!
نگین ه که میگه به زودی میرسیم
حدود ساعت ده ه که نیکادل و negin22 و سیاوش صحنه ی عزیز میرسن
بسییییی مشعوف شدیم از دیدن نگین و نیکای عزیز
به طرز نامحسوسی!! شروع میکنم به معرفی دوستان برای نگین و نیکادل
که باز صدای گوشی در میاد و گویای خاموش هم میرسه
تقریبا تمومیم و خبر میرسه شاه شوریده سران هم داره میاد
آقایون از اونور و خانوم ها از اینور جمع میشن
ادامه در پست بعد....