• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 5041)
چهارشنبه 23/2/1388 - 19:32 -0 تشکر 112617
...............

...................

 

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

يکشنبه 11/5/1388 - 8:15 - 0 تشکر 137913

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت آقا وحید عاشق(محبت به خدا زیبا تره)

منم عاشق شده بودم(یعنی قبلانااااا)البته اگه بهش گفت عاشقی

آخ عجب دردیه این عاشقی ،بمیرد این عاشقی كه ما رو میكشه

 وقت وبی وقت می خواستم برم بیرون وبرای چند لحظه هم كه شده ببینمش،چون می دونستم كی از خونه می ره بیرون وكی می ره كلاس،همین طوری الكی میرفتم از چند صد متر اون ور تر وبعد می اومدم  واز جلوش رد می شدم ومی گفتم سلام(همین یك سلام هم یك دنیا بود هااا)(البته فكر بد نكنید ها از فامیل های نزدیك بود)خلاصه ظهرهای تابستون همین طوری بیرون خونه می نشتم ودر خونشون رو نگاه می كردم كه كی بیاد بیرون ویك لحظه ببینمش،چه گریه هایی كه از دوری یار نمی كردیم وچه اشك هایی كه نمی ریختیم،(عالمی داشت بر خودش)

تازه بابام انتقالی گرفته بود ورفته بودیم شهر دیگه ای،نمی دونید وقتی می اومدیم شهر خودمون وبعد دوباره بر می گشتیم ،چه قدر ناراحت بوده،

یه خاطره بگم بدونید چقدر خل بودم

یك باره رفتم ویك زیر شلواری(آره زیر شلواری)از خونه داییش خریدم وان هم اونجا بود ،اون جنس رو اون برام انتخاب كرد ومنم خوشحال كه این انتخاب اون بوده

اون زیر شلواری كه دیگه برامون زیر شلواری نبود شده بود .....آقا وحید شاید بهتر بدونند كه تبدیل شده بود به چی برام  

حتی فكر كنم یك بار وقتی در اون یكی شهر بودیم ،یك نامه ای نوشتم وبه باد گفتم اینو برسون دست یارواشك می ریختم(عاشقی رو كیف می كنید!!!(نیشخند))

خلاصه اینكه بد دردیه این عاشقی

اما الان دیگه هیچ حسی بهش ندارم (خدا رو هزار ویك بعلاوه بی نهایت شكر) حالا به چه دلیل ،بماند

ولی آقا وحید این همه مقدمه چینی كردم (البته این داستانم واقعی بود ها ومال زمان عاشقی خودم بوده)كه بگم 

:بقیه در پست بعدی  

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

يکشنبه 11/5/1388 - 8:39 - 0 تشکر 137915

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت آقا وحید عاشق(محبت به خدا زیبا تره)

كه قدر این عاشقی رو به دون به دلیلی كه انشاء الله میگمش

اما این عاشق شدن برای من شده ،یك میزان،الان دیگه به خودم نمیگم محب امام زمان(عج)چون هنوز حداقل(بله حداقل)مثل اون عشقی كه به اون دختر داشتم به آقام عشق ندارم(زجه زدن)هنوز بی تاب نشدم برای اینكه آقای غریبم رو شاد كنم وباهاش رابطه*روحی* داشته باشم ،مثل بی تابی ی كه برای دیدن اون دختر داشتم (ندبه كردن) برا دیدن واومدن اون دختر از سر كلاس ودیدن یك لحظه ای چقدر انتظار می كشیدم اما جگرم باید پاره پاره بشه كه هنوز برای دیدن آقام حاضر نیستم یك لحظه منتظر باشم،هنوز منتظر نیستم ،هنوز آقام رو نمی خوام ،هنوز این پا واون پا نمی كنم كه آخه كی میشه آقا بیاد،

آقا وحید عاشق عزیزم ،

هنوز محب خدا نیستم ،چون اونقدر كه در فراق اون دختر گریه كردم ،برای مهربانترین افراد به خودم  یعنی خدای مظلومم گریه نكردم 

هنوز نماز هام رو قبول شده نمی دونم،چون اونقدر كه فكر وذهنم متوجه اون دختر بود،هنوز متوجه خدا ونمازم نشده

می بینید چه میزان زیبایی شده این عشق؟

می بینی آقا وحید؟

آقا وحید می خوام بهت یك توصیه ای بكنم وچیزی بگم كه اون موقع كسی نبود كه بهم بگه و اوج بگیرم(قران خوان هم كه نبودیم) 

آقا وحید یكی از اولیاء الهی فرمود:كسی كه عاشق شده بهتر میتونی متوجه خدا ومحب خدا بكنیش می دونی چرا؟

چون اون مثل كسی می مونه  كه تمام سرمایه اش،پولش (محبتش)رو به یك نفر قرض داده ،اما انسانهای معمولی سرمایه شون (محبتشون) رو بین افراد مختلف تقسیم كردن،یك ریال دادن به زن،یكی به بچه،یكی به دنیا،یكی به مال،یكی به شهوت وغذا،واون ته یكی هم به خدا 

پس برای مردم عادی سخته كه این سرمایه رو از این همه آدم جمع كرده ومتوجه یكی دیگه یعنی خدا كنند

اما این كار برای آدم عاشق راحته ،چون محبتش رو قرض داده به یك نفر وراحت تر از مردم می تونه متوجه خدا كندش

پس قدر خودت رو بدون

یك داستانی رو هم در پست بعدی برات میگم از یكی از اولیاء الهی كه در جوانی عاشق شد ،اما از عاشقیش بهترین استفاده رو كرد وتبدیل شد به محب واقعی خدا

انشاءالله

امیدوارم آقا وحید عزیز تو هم مثل این ولی خدا بشی

(برادرانه واكیدا توصیه می كنم ) 

از خدا بخواه وائمه رو واسطه قرار بده كه این محبتت رو متوجه خودش(خدا)كنه 

آدم های محب خدا(اولیاء الهی)عاشق زن وبچه هایشان هستند اما برای خدا وعاشق هر چیزی هستند كه متصل به خدا ووصل به خداست مثل عشق به ائمه اطهار (ع)

كاش منم دوباره عاشق می شدم واز این حالم استفاده این چنینی می كردم  (قدر این وضع رو بدون وگرنه مثل من هیچ سودی نمی بری) این توصیه كسی است كه قبلا عاشق شده وداستان كسی رو می دونه كه عاشق شد ولی از این عشق برای خدا استفاده كرد

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

يکشنبه 11/5/1388 - 9:13 - 0 تشکر 137918

بسم الله الرحمن الرحیم

عاشقی می تونه تو رو به محبت به خدا برسونه ،اما اگه قدر بدونی ومثل من غافل نشی(اینم بگم كه یك موقع در ذهن كسی سوء ظن(كه گناه است) پیدا نشه ،من اگه می گم استفاده نكردم از عشقم ،منظورم اینه كه از این فرصت طلایی برای متوجه كردن خودم به خدا استفاده نكردم)

اگه نیمه شب به یاد معشوقت افتادی وخواستی بگی ،خدا جون چرا منو بهش نمی رسونی،فكرت وحرفت رو عوض كن وبگو خدایا  بمیره قلبی كه محبت تو درش نباشه،بمیره قلبی كه از محبت تو لبریز نباشه،خدایا این دختر هم میره ، ازم جدا میشه،این تویی كه همیشه با منی،این تویی كه همه هستی ام از توست،خدایا عاشق دیگری شدم،اما فلبم رو متوجه خودت كن،می خوام محب تو باشم(آقا وحید حتی اگه به خاطر فراق اون دختر خانم محترم گریه كردی عیبی نداره بازم از این فرصت استفاده كن وهی بگو خدا وهی با خدا ،از محبتش حرف بزن واگه دلت پر از غم دوریش بود باز با خدا از خدا حرف بزن وخلاصه اینكه خیلی از این فرصت استفاده كن) (آخ كه من میمیرم برای این حرفها،كاش می تونستم این حرفها رو به خدا بگم،كاش،كاش،كاش،)اگه دیدی برای دیدنش(دیدن اون خانم محترم) بی تابی می كنی بگو خدایا من نمی خوام اونو ببینم،می خوام همه عمرم تو رو ببینم،می خوام منم مثل آقام علی(ع)قبل وبعد وبا هر چیزی تو رو ببینم،می خوام فكرم ،ذكرم،تو باشی ،می خوام محب تو خدایی باشم كه هر چی معشوق رو خلق كردی

اگه به انتظار دیدن یك لحظه ای اش بی تابی كردی،بگو خدایا امام زمانم غریبه،بگو خدایا این عشقم،این بی تابی ام، این انتظارم رو متوجه آقام كن،بگو خدایا من ذلیلم،من ضعیفم،من چیزی ندارم،اگه رهام كنی ،همه فكر وذكرم،میشه فكر وذكر غیر تو،پس خودت به سرچشمه برسونم،بگو خدایا من تشنه ام ،اما دارم با سراب خودم رو سیراب می كنم،خودت از چشمه زلال اهل بیت(ع) سیرابم كن

خصلاه اینكه از بغض ات،از گریه ات،از غم زیاد درون قلبت،استفاده كن،

اگه گریه كردی برای دور بودن از اون خانم محترم ،ونه از دوری از خدا،

عیبی نداره ،در همان حال گریه تغییر بده وهی بگو خدا،حتی اگه قلبت متوجه اون خانم بود،بازم بگو خدا،بگو یا حسین كمكم كن،آدم(ولی الهی )بشم ،بگو می خوام منتظر آقا باشم (قدر بدون آقا وحید عزیز عاشق) 

خلاصه اینكه برو در خانه علی(ع) وگدایی كن،برو در خانه امام عصر(عج) وگدایی كن برو در خانه امام حسین(ع) وگدایی كن كه من خودم خیلی چیزها از این توسلات گرفتم 

قدر بدون كه اگه قدر ندونی مشه اینكه:

گر گدا كاهل بود         تقصیر صاحب خانه چیست؟؟

به حق جدم رسول الله از خدا می خوام كه عشقت رو متوجه خودش كنه واز اولیاأ الهی بشی

نگو نمیتونم ونگو حرفهات علطه ،هر چیزی غلطه جز در خانه اهل بیت رفتن ،برو در خانه اهل بیت گدایی (آره ما تازه خیلی هامون لیاقت گدایی رو هم نداریم)

در مورد اون ولی خدا كه عاشق شد اما عشقش رو با حول الهی ویاری ائمه متوجه خدا كرد همین رو بدون كه ائمه كمكش كردن

اگه دلت خواست جریان كاملش رو برات بگم

ونكته بسیار بسیار مهم اینكه دیگه هیچ وقت نگو كه:من می خوام تا وقتی كه ازدواج می كنه برم و ببینمش

ایشون نامحرم هستند وخدا در قرآن فرموده كسانی كه نمی توانند ازدواج كنند عفت پیشه كنند كه این برایشان بهتر است

آقا وحید عزیزم به جای این كار همان كارهای بالا را انجام بده

به ایشان رسیدی كه خدا را شكر

نرسیدی هم نرسیدی (سعی كن به خدا فكر كنی ،آنوقت اگر صلاح باشد خدا خودش شما را به هم می رساند)آنوقت با یك تیر دونشان می زنی

هم محبت به خدا وهم رسیدن به بانویی پاكدامن وخوب

دیگه از این حرفها نشنوم ها وگرنه ....(نیشخند از نوع شدیدش) 

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

يکشنبه 11/5/1388 - 14:4 - 0 تشکر 138007

سلام

سلام

آقا سید امین عزیز ممنونم....با خوندن این سه تا پست به اندازه سه سال چیز یاد گرفتم ...واقعاً عرض میکنم......اگه آدم باشم همین صحبتهای شما میتونه منو عوض کنه

این بازنده همیشگی بازم باخت....اون دختر با یه داروساز متمول ازدواج کرد ...باور میکنین همین امروز قبل از اینکه بیام و نوشته های شما روبخونم خبر دار شدم

برای رسیدن بهش همه کار کردم ....با هزار مصیبت یه کار (نگهبان شب تو یه کارخونه) پیدا کردم وقتی رفتم بهشون گفتم گفتن بگیم دامادمون نگهبانه ...کارت پایان خدمت نداشته باشی بهت کار درست حسابی نمیدن

ولی خوشحالم که به زندگی که لیاقتش رو داشت رسید ...اون آقا میتونه بهترین زندگی رو براش فراهم کنه....من چی؟...من فقط با همه وجود دوسش داشتم و این هم براش زندگی نمیشد....

فقط درمورد این قسمت از صحبتهاتون یه توضیحی بدم:

ونكته بسیار بسیار مهم اینكه دیگه هیچ وقت نگو كه:من می خوام تا وقتی كه ازدواج می كنه برم و ببینمش

یه وقت خدای نکرده فکر بد نکنین ...من از دور میدیدمش....بدون اینکه حتی نزدیکش بشم یا چیزی بهش بگم ..... تو این مدت حتی یه لحظه احساسی که گاهی بین زن و شوهر ها وجود داره ،من همچین احساسی رو در مورد اون نداشتم .....جز دوست داشتن پاک چیزی نبود .....

نمیدونم شاید اصلاً من اشتباه میکردم که به فکر ازدواجی غیر عقلانی واحساسی بودم .....خدا کنه با صحبتهای شما عاقل بشم...یعنی عاقل شدم البته امیدوارم ...اصلاً با این حرفا یه جور دیگه شدم ...بدنم مور مور شد ....نمیدونم  

بازم ممنونم

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

يکشنبه 11/5/1388 - 16:6 - 0 تشکر 138045

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می كنم خدمت شما لطف دارین آقا وحید گل و عزیزم

اینو واقعا می گم با وجود اینكه تا حالا شما رو ندیدم یك احساس خوبی نسبت به شما دارم

گاهی اوقات ندیده یكنفر رو دوست دارم !(ما اینیم دیگه)

اول اینكه شما نباختید ،مگه اینكه واقعا كوتاهی كرده باشید ،شاید به صلاح نبوده كه شما به هم برسید،وحتی شاید كار شما اجر هم داشته باشه ،چون در این جهت بوده اید كه تلاش كنید تا سنت رسوالله را انشاءالله بر پا كنید تازه شما چیتون كمه؟ مشاءالله مدرك كه دارین ،تاجایی كه من می دونم منزل هم دارین(از روی نوشته هاتون فهمیدم)مذهبی وخوب هم هستین،مگه دیگه یك دختر چی می خواد از خدای مهربون می خوام به حق جدم رسواللههمسری الهی وبا خدا نسیبتون كنه ،كه روز به روز با هم وقدم به قدم به قرب الهی نزدیك ونزدیك تر بشین وهر روز محبتتون به هم بیشتر بشه

یك مطلبی هم فرمودیدكه:من فقط با همه وجود دوسش داشتم و این هم براش زندگی نمیشد....

می خوام یك قضیه واقعی رو بگم از مادر وپدر خودم كه انشاءالله برای همه مفید باشه ،مخصوصا كسانی كه به خاطر پول وخانه وكار ازدواج نمی كنند

پدر من قبل از اینكه به سربازی برود وكاری داشته باشد به خواستگاری مادرم رفت وبا هم ازدواج كردند وبعد از ازدواج پدرم به سربازی رفت ،پدرم به مدت دو سال معلم حق التدریس بود اما حقوقش فكر كنم خیلی كم بوده ،حالا بگید پدرم ومادرم كجا زندگی می كردند ؟

آقا وحید عزیز باور می كنی یك برهه از زندگیشون رو در داخل طویله خانه پدر بزرگم كه تمیزش كرده بودند زندگی می كردند؟ 

واقعا خدای مهربان راست میگه كه جوانان بروند ازدواج كنند تا من بینیازشون كنم(قرآن)

پدرم بعد از اینكه من به دنیا آمدم در امتحان بانك قبول شد ورفت سر كار(با مدرك دیپلم) كم كم به واسطه پشتكاروباخدا بودنش آنچنان رشد كرد كه اكنون با همین مدرك دیپلمش رئیس بانك ملی مركزی شهر خودمان است ،زمانی محل زندگیشان كجابود وحالا كجا،الان بهترین زندگی وخانه وماشین را داریم وخدا را شكر پدرم انسانی مذهبی هست ومن خودم این بركت را از صله رحم ونیكی او به پدر ومادرش می دانم

پس می بینید كه با هیچ هم میشود ازدواج كرد فقط باید پشتكار داشته باشی وآدمی كاری باشی ،

خب شما كه ماشاءالله خیلی از فاكتورهای خوب را دارین

یادم میاد یك بار جریان شخصی رو خوندم كه به محضر حضرت  بقیة الله الاعظم (عج)مشرف شدند (در مسجد جمكران) زمانی كه حاجت هاش رو از آقا می خواد در این بین یادش میاد كه خادم مسجد كور ه وبه آقا میگه خادم رو شفا بدید ،آقا (عج)در جواب می فرمایند به صلاحش نیست كه خوب بشه(ما ممكنه بگیم چرا آقا خادم خودش رو شفا نمیده؟)

حالا چه حكمتی داشته نمی دانیم ،اما گاهی اوقات چیزهایی كه دوست داریم ،ممكنه برامون بد باشه ویا فعلا برامون بد باشه

من نمی گم متاسفم براتون ویا تسلیت می گم واز این حرفها ،چون شاید مصلحت نبوده ،اما به خودتون بازنده نگید می دونید بازنده كیه؟ ،اون كسی كه از غافله منتظران وسعادتمندان جا بمونه

پس شاید به صلاح نبوده،اما خب اون پدر هم باید فردای قیامت جواب گو باشه كه به چه دلیل با ازدواج شما مخالفت كرده 

آها راستی گل پسر من شاید حتی لحظه ای به فكرم نیامد كه بگم به قصد بدی او را نگاه می كنید

خودم هم همچین كارایی كردم (همون قضیه بالا (نیشخند))اما اون موقع كسی نبود به ما بگه وگفتم بیام  واینها رو به شما بگم

خوشحالم كه مفید بود براتون وآرزوی سلامتی دارم براتون

اما بازم توسل رو یادتون نره واز این فرصت استفاده كنید مخصوصا این ماههای عزیز خوش به حالتون

من خودم خیلی از توسل به ائمه (ع) هدیه گرفته ام و بهترین وبا ارزش ترین هدیه های عمرم رو همین بزرگواران دادند كه اگه نبوداین چند هدیه، الان معلوم نبود چه بلایی به سرم میآمد،شاید اگه ائمه كمكم نمی كردند از میان صوفی ها وگمراهان سر در میآوردم

یك چیزی می خوام بگم ،بهتره كه اینجوری بگم

آقا وحید عزیز  درسوره شمس ،خداوند بعد از یازده قسم می فرماید **قد افلح من زكها**رستگار كسی است كه تزكیه نفس كرد

از ائمه اطهار بخواید كه شما رو موفق به تزكیه نفس از رذائل حیوانی بكنه ،كه اگه خدا توفیق بیداری وتزكیه نفس بهتون بده ،اون وقت ،انسان تبدیل میشه به خلیفة الله

دیگه هم به اون دختر خانوم فكر نكنید وفقط بگید یا امام زمان از صفات حیوانی پاكم كن،با دست خودتون از چشمه زلال معرفت سیرابم كن،خلاصه اینكه باید در خانه اهل بیت گدایی كرد ،اونم گدایی باشی ،باهوش وزیرك ،بزرگان خوب این كار رو كردن وبارشون رو بستند 

از این نعمت خوب استفاده كنید ،سوره شمس رو هم با دقت بخونید

خدانگهدارتون سید امین عسگری

محتاج دعا


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

جمعه 16/5/1388 - 21:20 - 0 تشکر 139712

سلام

من فکر می کنم بهترین کاری که شما میتونی بکنی بعد از توکل به خدا اینه:

1- هرچه زودتر با یکی از افراد خانواده که باهاش راحت تری (تاکید می کنم هر چه زودتر)  موضوع رو مطرح کنی تا اون هم این موضوع رو با خانواده مطرح کنه  از هیچ چیزی هم خجالت نکش چرا که هرچه این موضوع در درون تو بیشتر کش پیدا کنه برای خودت مشکلات بیشتری پیش میاد .

2- خانواده نظر خودشون رو بدن و اگه تا حدی موافقن با خانواده دختر صحبت کنن تا نظر دختر و خانواده اش رو هم بدونن

3- وقتی صحبت از عدم شرایط شما هم شد ممکنه اونها قبول نکنند اما ممکنه هم با شرایطی قبول کنن که تا قبل از حصول شرایط بالا شما با هم ازدواج کنید که اگر مورد اول پیش اومد که شما باید فعلا ذهنت رو از این مسائل دور کنی و سعی کنی با کارهای دیگه خودت رو مشغول کنی تا فراموشت بشه . اما اگر مورد دوم شد  شما میتونید فعالا نامزد بشید و بعد از مدتی هم ازدواج کنید از جیب خالی هم نترس چون خدا خودش می رسونه بالاخره خانواده ها هم تکیه ی آدمند دیگه . اما یه نکته رو هم بگم فکر کردن به مسائل بالا هیچ مشکلی رو حل نمی کنه جز این که به مشکلات تو اضافه کنه پس سعی کن با توکل بر خدا کاری برای خودت پیدا کنی و از فقر و نداری و ..... هم نترس البته من نمی دونم که شما الان چند سالته و در چه شرایطی هستی اگر بیش از 22 و دانشجو هستی این دست و اون دست نکن . اما اگر سن و سالت از اینها کمتره و ممکنه همین ماه های اخیر عازم بشی قبل از سربازی به همون نشون  اکتفا کن . حق یارت 

جمعه 13/6/1388 - 16:31 - 0 تشکر 148687

سلام

من مشکلی برای ازدواج نمیبینم به نظر من اگر 100000 تا پسر در نظر بگیریم با داشتن خانه 99000 نفر آنها ازدواج میکنند چون مشکل 99% جوانان مسکن هست با این اجاره خونه های گزاف به درستم که همچین لطمه ای نمیخوره تازه سربازیت هم که تو شهرت میارن اگه متاهل بشی پس میتونی کار هم کنی فقط اگر از اقوام هست با خودش اول صحبت کنی بهتره تا پخش بشه چون شاید بخواین با هم رفت و آمد کنین دیگه اونجا بینتون خیلی محدود میشه حتی سلام هم بکنی میگن این حتما" هنوز نظر داره اگه موافق بود به خانوادت بگو

اگه خونه نداشتی 60% حل بود ولی الان 99.5% اون حله

نیکی و بدی که در نهاد بشر است                         شـادی و غمی که در قضا و قدراست 

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل                        چرخ از تو هزار بار بــــیچاره تر است

مدیر انجمن خانواده ی تبیان

 

 

جمعه 13/6/1388 - 17:15 - 0 تشکر 148689

سلام

یه پیشنهاد خوب

اگه سنت بالای 20 ساله برو با بزر گتر ها در میون بزار و اگر هم که زیر20 هستی یا باید بسوزی و بسازی یا باید صبر کنی. 

أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ

آيا خداوند براي بنده‏اش كفايت كننده نيست؟(زمر/36)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.