در ادامه مطلب کمال گرایی و وسواس که گلهای عزیز زحمت کشیدن چند نکته به نظرم اومد که برای درک بهتر این تیپ شخصیتی لازمه.
*************
روانشناسان معتقدند داشتن معیارهای بالا برای موفقیت و ترس از شکست سلامت روان را به خطر میاندازد.
«سنگ بزرگ نشانه نزدن است». نیاکان ما سالها پیش با استفاده از عقل جمعیشان و آفریدن همین ضربالمثل، پرده از یک یافته قرنبیستمی روانشناسی برداشتهاند.
اولین كسانی كه روی كمالگرایی كار كردند آن را اینجور تعریف كردند: «گرایش افراطی فرد به بیعیب و نقص بودن، كوچكترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامدهای شوم شكست را كشیدن». همانطور که گفتیم، افراد كمالگرا معیارهای خیلیخیلی بالایی را برای موفقیت در نظر میگیرند و اگر به آن اهداف بلندپروازانه نرسند، خودشان را شكست خورده میدانند.
آنها نسخه همه اتفاقهای دنیا را با قانون «همه یا هیچ» میپیچند. برای کمالگراها نتیجه هر کاری یا شكست كامل است یا موفقیت كامل.
کمالگرایی از کجا آب میخورد؟
برای اینكه در روان یک آدم، یك ویژگی شخصیتی، حسابی پرورده شود و شکل بگیرد، از لحظه تولد تا بزرگسالی، چندین و چند عامل دست به دست هم میدهند. کمالگرایی هم طبق تعریف روانشناسها، یک ویژگی شخصیتی است.
مواد لازم برای طبخ یک کمالگرا:
1 - والدین قدرتطلب:
آدمهایی كه بیش از حد كمالگرا هستند، در كودكی والدینی داشتهاند قدرتطلب؛ پدر و مادری که توی کله بچهشان فرو كردهاند «همیشه ما درست میگوییم، همیشه حق با ماست و همیشه ما درست رفتار میکنیم». این والدین نهچندان محترم، تفاوت تواناییهای خودشان و بچههای نازنینشان را درك نمیكنند، به همین خاطر سعی میكنند با تنبیه، كودكانشان را مجبور کنند به معیارهای والایشان دست یابند؛ معیارهایی كه آنقدر غیرواقع بینانهاند كه در كمتر موردی بچهای میتواند به آنها دست یابد. روانشناسها به این سبك به اصطلاح «تربیتبچه» میگویند: «سبك والدینی قدرت طلبانه».
2 - والدین کمالگرا:
از قدیم و ندیم گفتهاند «گندم از گندم بروید، کمالگرا هم از کمالگرا». غیر از والدین دیکتاتور، والدین کمالگرا هم بچههای کمالگرا تحویل جامعه میدهند. والدینی كه خودشان كمالگرا هستند، نه تنها موفقیتهای كودكانشان را كوچك میشمارند بلکه حتی موفقیتهای خودشان را هم قبول ندارند. آنها یک شخصیت وسواسی و بیش از حد منظم دارند و كودكان این افراد به همین خاطر، هیچوقت احساس خوبی نسبت به موفقیتهایشان ندارند و در نتیجه احساس خوبی نسبت به خودشان هم ندارند چون هیچوقت نتوانستهاند والدینشان را خشنود كنند.
3 - باورهای فردی:
بعضی باورهای افراد كه موجب كمالگرایی میشوند عبارتند از:
الف. نیاز به تایید؛ «همه افراد مهم زندگی من از جمله والدین، همسر، بچهها و همکارانم باید مرا تایید كنند و دوستم بدارند».
ب. انتظارات بیش از حد از خود؛ «اگر من در همه زمینهها با كفایت نباشم فرد بیارزشی هستم».
ج. مستعد سرزنش؛ «اگر من نتوانم به پیروزی دست پیدا کنم، دیگران حق دارند مرا تنبیه كنند».
د. نگرانی بیش از اندازه؛ «چه موقعیت حساس باشد و چه نه، من باید به هر حال نگران باشم».
ه . پرهیز از مشكلات؛ «فرار از مشكلات بهتر از درگیر شدن با آنهاست».