تبیان، دستیار زندگی

                              به نام حضرت عشق

سلام به همه ی تبیانی های عزیز:

این تاپیک را قرار دادم تا هر کس شعرهای کوتاه اما زیبایی بلده در اینجا قرار بده...

اگه بلدین حتما بنویسید.(تنبلی نکنید)

برای شروع:

      زندگی...انتظارو هوس و دیدن و نادیدن نیست

          زندگی چون گل سرخی ست...پرازخاروپرازبرگ وپرازعطرلطیف

          یادمان باشد اگر گل چیدیم...

عطروبرگ و گل وخار                    هرسه همسایه دیواربه دیوار همند.

                    ( یا علی)

                     بنام نقش بند هستی(یارب مدد تو برنگردد)

آیلارجان مطالبی كه تو میذاری واقعا فوق العاده ان. این شعرهم تقدیم به توو همه تبیانی های عزیز: روزی كه توامدی به دنیا عریان   جمعی به توخندان توبودی گریان

ای دوست كاری بكن كه وقت رفتن  جمعی به توگریان توباشی خندان

مگه میشه از تو دل برید و دل کند
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
از کسی نیس که نشونی تو نگیرم
به تو روزی میرسم من که بمیرم
هنوزم جای دو دستات خالی مونده
تا قیامت توی دستای حقیرم
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
کی میاد روزی که با تو روبرو شم
من که از اول قصه گفته بودم
غیر تو با سایه م نمی جوشم

سلام

دلم احساس غم دارد

در این انبوه ویرانی

کمی تا قسمتی ابری

وشاید باز بارانی

 سلام

من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به امیدی که تو فانوس شب من باشی

من تو را چون عشق در سر کرده ام
من تو را چون شعر از بر کرده ام
من گل یاد تو را همچون خزان
در خیال خویش پر پر کرده ام
بی وفایی کردی و عاقل شدی !
من به عشق شومت عادت کرده ام
عشق ورزیدن به تو درد است درد!
من ز درد خویش هجرت کرده ام

غم آمده.انگشت بر در  می زنه.............................هر ضربه او بر قلب من خنجر می زنه

ای قلب یا تحمل کن یا غم راه مده...........................گفتم اگر غم اینجا پا نهد آتش به جان می زنه

...در پناه حق یاعلی

همیشه با دیگران بخند..ولی هیچو قت بر دیگران مخند