• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خراسان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خراسان (بازدید: 11393)
سه شنبه 1/2/1388 - 22:18 -0 تشکر 107781
فرهنگ واژه‌های خراسانی

پس از قرار دادن دو بحث، مشهدی های ذق و خراسانی های اصیل،جواب بدن؟ و دو کلوم مشهدی، که با استقبال دوستان روبرو شد،از آنجایی که بیشتر واژه هایی که در خراسان به کار می روند، میان همه ی خراسانیان،مشترک است و نام این انجمن هم ، انجمن خراسان است.از دوستان خراسانی درخواست می کنم،واژگان بومی و محلی خود را با رعایت قوانین زیردر بحث قرار دهند؛

1- واژه ها را اعراب گذاری کنید، یا با استفاده از حروف انگلیسی،آوانگاری کنید؛مثلاً پَت/ pat:نخ و موی درهم وبرهم.

2- اگر نمونه ای از کاربرد آن در ادب فارسی یا اشعار به لهجه ی محلی را می دانید ذکر کنید.

3- نام محل دقیق کاربرد واژه ها را ذکر کنید.

4- اگر واژه ای را کسی از یکی از شهرهای خراسان آورده بود، و همان واژه عیناً و یا با اندکی تفاوت در تلفظ یا تفاوت در معنا در شهرهای دیگر خراسان به کار می رود،آن موارد را هم ذکر کنید. 

 

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

پنج شنبه 24/2/1388 - 16:55 - 0 تشکر 112821

در پاسخ به صادقی عزیز؛

بهتر است واژه ها را بر اساس الفبای پارسی تنظیم کرد. و در هر سطر تنها یک واژه را تایپ کرد.افزون بر آن دسته بندی موضوعی هم می تواند رهگشا باشد. متاسفانه چون من نمی توانم پاسخ ها را ویرایش کنم.بی نظمی رخ می دهد. ولی باز همین که یک کلمه ثبت می شود. و ما را به گوشه ای از گذشته ی نازش خیز نیاکانمان آشنا می کند و ما را درک بهتر متن های گذشتگان یاری میدهد.خودش مغتنم است و ارزشمند. امیدوارم بازهم با دیدگاه های ارزشمند شما در هر چه بهتر شدن این بخش ما را یاری کنید.

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

يکشنبه 27/2/1388 - 14:47 - 0 تشکر 113541

با سلام و تشکر از م.رها

سعی میکنم مشتری دایمی با شم و بر اساس ره رو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود    ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود     عمل کنم

در گویش تربتی به جای کلمه پَت کلمه سِلتselet (در هم و بر هم و اشفته )هم به کار می رود

موفق باشید

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

شنبه 9/3/1388 - 14:58 - 0 تشکر 117458

سلام خیلی عالی و خوب است

به پدر بزرگها بابو یا بابو کلان می گفتند و به مادر بزرگها بی بی یا بی بی بزرگ می گفتند 

در مورد مثلها و چگونه مثل شد هم اضهار نظر کنید مخصوصا مثلها های خراسانی خراسان بزرگ 

( خراسان بزرگ شامل ایران تاجیکستان افغانستان ترکمنستان و بخشهایی از بلوچستان و ... )

سه شنبه 12/3/1388 - 18:36 - 0 تشکر 118376

در مشهد و تربت؛باباکُلون و نه نه کُلون رایج بود و هست.لفظ بابو کلان را نمی دانم در کجای خراسان رایج است.جمع آوری ضرب المثل ها هم برای شهرنشینان که با ضرب المثل های تلویزیونی آشنایند،بویژه برای نسل سوم کار دشواری است.مگر اینکه روستاییان کاری کنندضمنا.در" خراسان" دوستی بحثی با عنوان ضرب المثل های سبزواری آغاز کرد،ولی متاسفانه دیگر ادامه نداد. 

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

جمعه 5/4/1388 - 0:59 - 0 تشکر 126022

امروز داشتم یکی از داستان های شادروان غزاله علیزاده؛ بانو داستان نویس مشهدی را می خواندم؛که در آن به واژه ی پشنگ pesheng برخوردم،معنای آن را همه خراسانی ها می دانند؛ تراوش ناخواسته مایعات و بویژه آب.  

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

دوشنبه 22/4/1388 - 18:14 - 0 تشکر 132216

با ابتکار یک خراسانی دانشمند و دلسوز پایگاهی(واژه نامه گویش نیشابوری) برای گردآوری واژگان نیشابوری پدید امده است.در زیر برخی از آن واژه ها آورده و اگر آن واژه عیناً در مشهد هم به کار می رود آن را با * نشان داده ایم.

آزک /ăz‚k/: باز؛ دوباره؛ دیگر بار*مشهد؟± آق ملّا /aqmlla/: {آق مرزا /ăqm‚rză/} شوهر خواهر

± آق مرزا: ]نک: آق ملّا *در مشهد آق میرزا / آق مرزا

آغشکه /kašăq/: {آغشگه/ăqšga/؛ آغشغه/ăqšqa/}: پنجره‌ی کوچک*± آغال /ăqăl/: جای نگهداری گوسفندان، در بند کردن چیزی به وسیله‌ی چیز دیگر     *مشهد آغُل± آو /ăw/: آب± آودوزدک /ăwduzdak/: نوعی سوسک*

± آو عینه کیدن /ăw-ayna kidan/: {آو اَینه کیدن}: آراستن و مرتب کردن موی سر با استفاده از آب در جلوی آینه*

اتش /atash/: آتش* در مشهد اَتیش

± اتش برق /at‚šbarq/: رعد و برق؛ آذرخش

± اتش گاو /at‚š-găw/: میله‌ ای طویل و نسبتا قطور که برای به هم زدن مواد آتش‌زای داخل تنور یا کوره (مانند هیزم) و برافروخته‌تر کردن آتش استفاده می‌شود.*± اِ تیم /e-tim/: ای وای! (گویه ای برای بیان تعجب)*در مشهد؟

± اجّاش /ajjăš/: هرگز*

± اجیر /ajir/: بیدار؛ سرزنده؛ سرحال*± اُ جور کی باد میه و شخه مجمبه /o jur ki băd miya-vo šaxa mojonba/: به این صورت که باد می‌آید و شاخه می‌جنبد ...؛ اوضاع و شرایط حاکی بر این است که ...*؟± اخاد /axăd/: همراه؛ با*± اختلاط کیدن /axt‚lăt kidan/: صحبت کردن؛ گفتگو کردن؛ با هم حرف زدن*(*همگانی است)± اخکوک /axkŏk/: چغاله‌ ی زردآلو*± ارا کیدن /ară kidan/: آرایش کردن؛ آراستن*مشهد آرا کِردن± ارده /ar‚da/: {عرده /ar‚da/}: لاستیک خودرو؛ تایر خودرو*± ارّه /arra/؛ /orra/: زن وقیح و دریده* مشهد ارغه± ارونجه /arunja/؛ /runjaă/: یونجه *مشهد سی بیست± ازا /eză/: ماده‌ی اشتعال زای روی جعبه‌ی کبریت*مشهد ایزا± از پوشتی /az pušti/: پشتیبانی؛ حمایت؛ طرف‌داری *± از دستی /az d‚sti/: عمدا؛ به عمد*± از رد /az rad/: دنبالِ؛ پشت سرِ*± از سر وا کیدن /az sar wă kidan/: کار را به پایان رساندن؛ پذیرایی مناسب را به جا آوردن*± از سر کول افتین /az s‚r kavl aftiyan/: از تدبیر کاری افتادن؛ از کاری یا چیزی غافل شدن *(همگانی است)± از کلّی صحب /az k‚llay sŏh‚b/: از سر صبح؛ از ابتدای صبح± از گلو هم بدر رفتن /az g‚lu ham b‚dar roftan/: با هم کنار آمدن؛ مصالحه کردن*± استاق /astăq/: گوسفند نازا*± استقو /ast‚qo/: استخوان± اشکاف /eškăf/: کمد دیواری*(همگانی است)± اشکینه آوجیج /aškina-ăwjij/: نوعی غذا (اشکنه) *± اغوش /aquš/: 1. آغوش. 2. یک دسته گندم یا هر گیاه و محصول درو شده که در آغوش جای گیرد*± اغیله /aqila/: مشغول کاری بودن؛ مشغله*± اقراف /aqrăf/: شکاف بزرگ*مشهد؟± الغاو بلغاو /alqăw-balqăw/: همهمه؛ سر صدای زیاد و نامفهوم± الفچ /alefč/: {علفچ //alefč؛ الیفچ/{/alefč: چسبناک*± القاج /alqăj/: نوعی نخ ضخیم که در بافت قالی کاربرد دارد*± القشنه /alqošna/: نوعی گِرِه*± القیشتک /alqištak/: بشکن زدن * مشهد الغشتک± -َک /-ak/: او (ضمیرپسوند برای سوم شخص در افعال گذشته‌ ی ساده. مثال: هستک /hastak/= او هست؛ گوفتک /guftak/= او گفت)± ـَک /-ak/: تو (ضمیر پسوند برای دوم شخص در برخی افعال امر. مثال: وایستک /văystak/= بایست)± اله /ala/: سیاه، خشمگین (چشم الگی /č‚šmal‚gi/: چشم غرّه)± اـلّه کیدن /lla kidanŏ/: خم شدن (انسان)± الونه /alwana/: نوعی کیسه (شبیه خورجین) ± اله توک /alatŏk/: {عله توک //alatŏk} بیمار؛ مریض± الیز /aliz/: {علیز/aliz/؛ التیز/altiz/؛ علتیز/altiz/}: لگد زدن (حیوانات)*± الیجک /alijak/: دستکش ضدخار± الیف /alif/: قاچ باریک* مشهد الِف± اماج /amăj/: نوعی غذای سوپ مانند*± امبون /ambon/: کیسه± انتیکّه /antikka/: {عنتیکّه /antikka/}: عتیقه؛ آنتیک؛ قدیمی± انجی /anji/: {عنجی /anji/}: ذرّه؛ مقدار ناچیز*± اُنجی /onji/: آنجا*± انجین /anjiyan/: رشته رشته کردن (انجیدن)± اندر /andar/: ناتنی*± اوسار /awsăr/: افسار*± اوسنه /avsana/: افسانه؛ قصه؛ داستان*± ایشتوی؟ /ištŏwi/: چطوری؟؛ حالت چطور است؟± ایقزر /iqzar/: این قدر؛ این مقدار*± ایکّه /ikka/: تنها± اینجی /inji/: اینجا*

± اییش /ayiš/: 1. اصطلاحی در کشاورزی؛ 2. خانواده؛ عائله (دو اییشه /du-ayiša/: مردی که دو همسر(خانواده) دارد)

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

پنج شنبه 19/9/1388 - 23:53 - 0 تشکر 168861

در گویش خراسانی نشانه­ی نفی Ne است.بدبختانه بسیاری از مردم خراسان فکر می­کنند که درست این واژهNa می­باشد.در حالیکه در زبان پهلوی و پارسی اصیل است.همینNe خراسان کاربرد داشته و دارد. شاهد دیگر برای درستی این کاربرد این است که در خراسان همه­ی افعال را(چه در حالت ماضی و چه در حالت مضارع) با همینNe منفی می­کنند. نِشد(ماضی)، نِمِشه(مضارع)؛ اما در الهجه­ی تهران که با پارسی اصیل بسیار اختلاف دارد.نفی افعال دچار آشفتگی می­شود. نَشد(ماضی)،نِمیشه(مضارع).بارها دیده­ام بسیاری از خارجی­هایی که می­خواهند زبان فارسی تهرانی را یاد بگیرند. برای همین قواعد غلط رایج در آن لهجه دچار سردرگمی می­شوند.

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

چهارشنبه 23/10/1388 - 14:2 - 0 تشکر 175812

± تاس /tăs/: 1. ظرف؛ کاسه. 2. کچل؛ بی‌موی± تاوپلچ /tăw-p‚leč/: پیچ و تاب± تخ‌بل /tax-bel/: پشت بیل± تخته مشک /taxt‚-mašk/: صندوق± تخچه /taxča/: {طخچه /taxča/}: مرغ± ترقزداین /t,rqaz dăyan/: پرتاب کردن± تریخ /t‚rix/: راست ایستاده± ترونجیه /t‚runjiya/: پژمرده است± تریزنا /t‚rizna/: بوی نم ناشی از ادرار± تریس‌کنده /t‚ris-konda/: لجباز± تسمه /tasma/: کمربند؛ تسمه± تکّه /takka/: گوسفند یا بز نر± تل /tal/: همتا؛ همانند؛ یار± تل‌تلی /t‚lt‚li/: رفیق‌باز± تلخ /tal‚x/:1. استخر؛ آبگیر 2. مزه‌ی تلخ± تلس هواس /t‚l‚s hawăs/: هوا و هوس± تلشخ /t‚lšax/: ترشه‌های چوب؛ تکه های ریز چوب± تلیسک /t‚lisk/: قسمتی از یک خوشه‌ی انگور± تمرّوج /t‚rruj/: تب نوبه± تنقسی /t‚nqsi/: تنگدستی؛ نداری؛ زندگی در رنج و سختی± تنگل اندوختن /t,ngal andoxtan/: {تنقل اندوختن /t,nqal andoxtan/}: جاخوش کردن± تنوک /t‚nuk/: پهن؛ تنک± توشله /tušla/: تیله؛ گوی کوچک± تـوله /tŏla/: هل دادن± تونگلو /tung‚lu/: {تنگلو /t‚ng‚lu/}: کوزه‌ی کوچک± تیار /tiyăr/: آماده؛ درست± تیار‌خوار /tiyăr-xăr/: به کسی گفته می‌شود که در بدست آوردن نیازمندی‌هایش تلاش نمی کند و از دسترنج دیگران بهره می برد.± تیچه /tayča/: یک لنگه خورجین

± تیکّل کیدن /tikkal kidan/: گشتن؛ جستجو کردن

± تیکُّ خوردن /tikko khordan/: شکّه شدن؛ فشار روانی شدید و ناگهانی وارد شدن یه کسی± تینگ /ting/: چنگ؛ نوک± تینگ‌تز /ting-tez/: مترصد فرصت؛ تیز چنگ± ته‌لوشی /taluši/: پولی که در عروسی گرفته می شود± تلوکه /t‚luka/: باج گرفته± توروه /tŏrwa/: توبره؛ کوله‌پشتی± توقلی /toeqoli/:بره‌ی دو ساله‌ی گوسفند

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

چهارشنبه 23/10/1388 - 20:23 - 0 تشکر 175858

چه زیبا هستند این واژه ها

ولی چرا اینقدر واژه های زیبا و اصلی خراسانی منزوی شده اند؟

چرا استفاده نمی کنیم

چرا متوجه معانی آنها نمی شویم؟

خراسان خواستگاه فرهنگ فارسی ست

ولی چرا پاس نمی داریم؟

CN.Behesht@Gmail.com
 
انقلاب خميني
مقدمه اي بر انقلاب حضرت مهدي (عج)
 
نهضت پيروان خط رهبري
آنتي توهم سبز
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.