تبیان، دستیار زندگی

(سفرنامه مصور از سفر به سرزمین نور)

رمز كاروان ما "یا فاطمه الزهرا(س)" بود.

جمعه 16/12/87

دوكوهه السلام ای خاك خوبان

می گویند به دوكوهه كه می رسی،اگر چشم دلت را باز كنی شهدا را می بینی كه به استقبال تو آمده اند.با هر كاروان شهیدی همراه است و برگه حضور در این وادی،حفظ خون شهیدان است.

روحانی كاروان حرف خوبی میزد،می گفت:مكانها از اعمال انسانها تاثیر میگیرن به خاطر همینه كه یه مكان معمولی كه میشه هر جایی نظیرش رو پیدا كرد این همه آدم رو جذب خودش میكنه چون سالها پیش آدم هایی با اعمالون اینجا رو نورانی كردن.

حسینیه حاج همت

شنبه 17/12/87

رفیق آسمانی من

روز شنبه بعد از نماز،دعای عهد و صبحگاه به محل شهادت،شهید سید ناصر سیاهپوش فرمانده گردان عمار(فرمانده سپاه آبیك) كه در عملیات بیت المقدس به شهادت رسیده بودن رفتیم.

داخل اتوبوس بچه هاي فرهنگي بسيج دانشگاه لحظه اي نبود كه كالاي فرهنگي به دستمون ندن.

يكي از اين كالاهاي فرهنگي انتخاب رفيق آسماني براي هر كدوم از بچه ها بود.برگه هايي كه به طور اتفاقي برمي داشتيم و توي هر كدومش نام يك شهيد قزويني با قسمتي از وصيت نامه،زندگينامه و جاش توي مزار شهدا بود.

و رفيق آسماني من كسي نبود جز سيد ناصر سياهپوش چقدر خوب كه محل شهادتش رو هم ديدم.

اروند كنار

شلمچه

چه حسی داشت خوندن نماز مغرب و عشا روی خاك های شلمچه.

منطقه مرزی شلمچه در منتهی الیه غرب خرمشهر قرار گرفته است.رزمندگان اسلام با اجرای عملیات كربلای پنچ در دی ماه 1365این مواضع را در هم شكستند و شلمچه را آزاد كردند.همه شلمچه را با عملیات كربلای پنج میشناسند،همون عملیاتی كه دنیا رو شگفت زده كرد و شلمچه رو آزاد.

وجب به وجب خاك های شلمچه،جای جبرئیل است.فدائیان حسین زمان در این مكان پر كشیدند.از حاج حسین خرازی فرمانده دلاور لشكر 14 امام حسین(ع) گرفته تا روحانی ای كه مردم او را با دو خصلتش می شناختند.یكی با لبخند همیشگی روی لبش و دیگری با سادگی اش شهید روحانی عبداله میثمی را می گویم.

یادشان گرامی باد

شهدای گمنام شلمچه

خداحافظ ای غروب شلمچه

یكشنبه 18/12/87

دهلاویه

دهلاویه روستایی است در غرب سوسنگرد كه در جریان هجوم دشمن،پس از 10 روز دفاع سرسختانه در تاریخ24/7/59 اشغال شد.

در طی عملیاتهایی شهید غیور اصلی و رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم به فرماندهی شهید چمران تلاش هایی برای آزادی مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاریخ 27/6/60 در عملیاتی به نام آیت الله مدنی دهلاویه آزاد شد.

شهید چمران،قبل از شهادت،شهید شده بود.آن زمان كه خویشتن خویش را نابود كرد و آینه تمام نمای منیت خویش را با سنگ اراده و عشق شكست.تو نیز به دهلاویه كه رسیدی،ابراهیم زمان خویش باش و بتهای جاهلیت را بشكن.

هر چه را كه بر كعبه دلت غبار می نشاند بشكن غرورت را،شغلت را،مقامت را آنگاه لایق می گردی.

محل شهادت شهید دكتر مصطفی چمران

هویزه

هویزه شباش پر از ستارس روز هم كه بری بازم ستاره بارون میشی خوب نگاه كن.

هویزه در جنوب غربی سوسنگرد قرار دارد . یكی از سه شهر دشت آزادگان است.

وقتی كه علم الهدی و یارانش در محاصره ی كامل تانك های دشمن قرار گرفتند.آب،غذا،مهمات،تجهیزات و بالاخره نیروهای عاشورایی و كربلایی،محمدحسین علم الهدی و یارانش مردانه ایستادند و به شهادت رسیدند و بدن مطهرشان در زیر تانك ها له شد تا جاودانه گردد(این شما رو یاد چیزی نمی اندازه؟توی كربلا هم دشمنان با اسبهاشون از روی بدنهای شهدا گذشتند و در هویزه...)

هویزه هنوز 146شهید لشگر زرهی قزوین را در سینه نگه داشته.

محمد حسین با آر پی جی به سمت تانك نشانه رفت در همین حین تانك شلیك كرد و سر محمد حسین پرید تانك چندین بار از روی بدنش رد شده.می دونید علم الهدی رو چطور شناسایی كردن یكی از قرآنی كه همیشه گوشه فانوسقه اش بود و یكی هم از آر پی چی كه زیر بدنش له شده بود.

طلائیه

هر ذره از خاكش طلای ناب است و هر قطعه از آسمانش بهشت برین انگار آسمان و زمینش باهم پیوندی دیرینه دارند.اینجا نقطه پرواز است.نقطه وصل.اینجا طلائیه است و طلائیه ریسمانی است كه اگر به آن بیاویزی تا اوج خواهی رسید.تا خدا.به طلائیه كه رسیدی بالهایت را بگشا و آماده پرواز شو.

طلائیه جغرافیای كدام باران است كه لطافتش را از خاك سنگر گرفته است.اینجا كجای جهان است؟آیا ملكوت بهشت برین...

از ابتدای سفر از با تجربه ها كه می پرسیدی میگفتن طلائیه یه چیز دیگه است.طلائیه یكی از محورهای عملیات های خیبر و بدر بود و كلیدی برای حفط جزایر مجنون.

اینجا گودال قتلگاه است جایی كه 800 شهید پیدا كردن جایی كه دست حاج حسین خرازی افتاد.

حاج كاظم آفاقی هم رزم شهیدان باكریها،شهید همت،شهید خرازی،شهید كاظمی و خیلی های دیگه بودن برامون از اونها و از خاطرات طلائیه گفتن برامون گفت كه تو شرایط سخت اینجا بچه ها چطور بدون امكانات مقومت كردن فقط به خاطر اینكه امام گفته بود كه جزایر باید حفظ بشن.

حاج كاظم میگفت طلائیه،عجب طلاییه.

محل ختم قرآن برای شادی روح شهدا

چزابه

می خواهی،آسمان دلت را از ابرهای سیاه تردید پاك كنی؟می خواهی چشمهایت به دریچه نور باز شوند و ندیده ها را ببینی و عاشق شوی؟

به سرزمین توبه و تقصیر برو.به چزابه...سر به خاك بسای و توبه كن.

شهدای گمنام چزابه

فكه

عزیز دل،هنوز كه از زمین سراغ آسمانیان را می گیری.اینگونه سر در گریبان خاك مبر.رملهای فكه ردپای خوبان را به باد سپرده است. اگر به دنبال جای پای عزیزانت می گردی به آسمان فكه سری بزن.فكه عرفات حاجیان راهیان نور است.

از پا و دل از دنیا بر می كنی و به دنبال قطره ای از آب زلال معرف می گردی

ای وداع آخرین

محل اسكان ستاد شهید بابایی

خیمه امام زمان(عج)

محل ختم قرآن

محل خواندن نماز شب

این وداعیه نیست،این میثاقیه است!

از طرف همه آنهایی كه برگ برگ روحشان ورق خورده،از طرف همه آنهایی كه با غسل شهادت آمده بودند تا برنگردند!از طرف همه آنهایی كه قرار گذاشته بودند اگر تمام شد دوباره شروع كنند،از طرف همه آنهایی كه مجال تولد دوباره را به جشن نشسته اند.

راهیان نور ورود در خیمه آخرالزمانی حضرت سید الشهداست،و ما حداقل به اندازه همه آن خاكی كه با خودمان آورده ایم مدیونیم!

به دوكوهه،به شلمچه،به طلاییه،به فكه،به هویزه و به همه آنهایی كه دوست داشتند با ما باشند اما...

نكند از قافله جا بمانیم،ما زینب های راه نشر این همه زیبایی هستیم.

اصلا همین جا می مانیم،هر كه اینجا مانده زمین گیر نشده بلكه آسمان گیر شده.

اما اگر به شهر برگشتیم یادمان باشد ما رزمنده های دیروزیم در جبهه های امروزی.

اگر به شهر برگشتیم یادمان باشد اگر دیروز دانشگاه در جبهه بود،امروز جبهه در دانشگاه است.

خدا كند یادمان نرود مادرانی را كه هنوز استخوانهای یوسفشان را به خانه نیاورده اند.

خدا كند برایمان عادی نشود آن جور حكایت ها كه می گفت،زندگی حكایت مرد یخ فروش است كه گفتند فروختی گفت:نخریدند اما تمام شد!

یا شهید